eitaa logo
شهدا
362 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
31 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب قلب صبور 🌱 کتاب قلب صبور آمیزه‌ای است از تخیل نویسنده و خاطرات واقعی همسران و مادران شهدای مدافع حرم که برای نگارش آن، زندگی نامۀ برخی از این شهدای گران قدر و خاطرات همسران و مادران بزرگوارشان مطالعه شده است‌ تا متن کتاب تا حد امکان به واقعیت زندگی این عزیزان نزدیک باشد. همچنین در بخش دیگری از کتاب، قسمت‌هایی از زندگی پرافتخار و کم تر نقل شده حضرت زینب (سلام الله علیها) از تولد ایشان تا واقعۀ عاشورا هم به تصویر کشیده شده است. @tafahos5
محسن اعتقاد عجیبی به آیه «وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ» داشت. در همین عملیات به نفر اول ستون گفته بود این آیه را بخواند و بعد نفرات بعدی همین آیه را تکرار کردند. رزمنده‌هایی که آن شب با محسن بودند این موضوع را خوب به یاد دارند. واقعاً چه چیزی جز مددالهی می‌تواند چشم و گوش عراقی‌ها را کور و کر کند و آن‌‌ها نتوانند کوچکترین صدایی از هزار رزمنده نشنوند. در واقع محسن و نیروهایش با سلاح و کوله‌پشتی‌هایشان بیش از یک ساعت در دل دشمن راه ‌رفتند و دویدند اما دشمن متوجه آن‌ها نشده بود. @tafahos5
شهید نوجوانی در وصیت نامش نوشته بود جسمم را به خاک سپردم روحم را به خدا سپردم راهم را به شما سپردم.. @tafahos5
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سوم : روزی حلال ✔️ راوی : خواهر شهید 🔸پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند. » بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است » . 🔸براي همين وقتي عده هاي از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپور)آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالي داشته باشد، مغاز هاي كه از ارث پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگري شد. صبح تا شب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاي خوبي تربيت كرد. به خاطر سختيهائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد. 🔸هر زمان هم از دوران كودكي خودش ياد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفظ را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم. آنجا هيئت حضرت علي اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت. 🔸يادم هست كه در همان سالهای پاياني دبستان، كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نمي زدند. 🔸شب بود كه برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي داد اما منتظر جواب بود. خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه مي رفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نمي دونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. 🔸وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد. نمي خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. 🔸دوستي پدر با از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد! نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن سال ها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه مي كردند به سراغ برود. او هم قبول كرد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید @tafahos5
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهارم : ورزش باستانی ( ۱ ) ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت. 🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، را با يك يا چند آيه شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور ، معمولاً يك سوره ، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. 🔸از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از ، درس ايمان و اخلاق را در كنار به جوانها مي آموخت. 🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. 🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. 🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب در يك دور ، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد. 🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. 🔸برگشتم و را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. ٭٭٭ 🔸بارها ميديدم ، با بچه هائي که نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. 🔸يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي يزيد ميگفت. 🔸اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!! داشتب با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 🔸دوستي با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . 🔸ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين . 🔸ياد حديث به افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.» 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید @tafahos5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوا سر خیمہ ی امام زمانہ جا نمونید...! الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲 ? @tafahos5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امـام صـادق (عليه السلام) فرمـود: مبـادا با يكديـگر حسد ورزيـد، زيرا كفر و بى دينى از حسد بر مى‌خيزد. 📚اعيان الشيعه ج 1 /673 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @tafahos5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{ٻسمـِ‌ࢪَبِالنّۅرِو‌الذیخَلق‌اڶمَہـد؎🌿💚} 🍃̶͢.͜.̶🌼̶͢›› 🍃̶͢.͜.̶🌼̶͢›› ‍‍‌ل‌لولی‍ک‌الفرج @tafahos5
{ٻسمـِ‌ࢪَبِالنّۅرِو‌الذیخَلق‌اڶمَہـد؎🌿💚} @tafahos5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{ٻسمـِ‌ࢪَبِالنّۅرِو‌الذیخَلق‌اڶمَہـد؎🌿💚} 🖤🏴 علیه السلام 🍃̶͢.͜.̶🌼̶͢›› 🍃̶͢.͜.̶🌼̶͢›› ‍‍‌ل‌لولی‍ک‌الفرج @tafahos5
🕊شبتون شهدایی🕊 خواب امام زمان علیه السلام رو درحالی که از ما راضی هستن ببینیم انشاءالله🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ؟   💠وقت‌نمازشب: وقت‌نمازشب‌از‌نصف‌شب‌تا‌اذان‌صبح‌است. ونمازشب‌در‌سحرازفضیلت‌بیشترۍبرخورداراست وتمام‌ثلث‌آخر‌شب‌سحرمحسوب‌مۍشود. بھترین‌وقت‌سحر‌هم‌نزدیڪ‌اذان‌صبح است. 💠رڪعات‌نمازشب: نمازشب‌يازده‌‌رڪعت‌است:چھارتادورڪعت (مثل‌نمازصبح)‌بہ‌نيت‌نمازشب‌ويك‌نمازدورڪعت بہ‌نيت‌نمازشَفْعْ‌ويك‌نمازيك‌رڪعتۍبہ‌نيت‌نماز وِتْر   💠نيت:دورڪعت‌نمازشب‌مۍخوانم‌قُربة‌اِلي‌الله 🌸↫ دررڪعت‌اول:يك‌بارسوره‌حمد+يك‌بارسوره قل‌هواللہ‌احد+رڪو؏+سجده 🌸↫ دررڪعت‌دوم:يك‌بارسوره‌حمد+يك‌بار سوره‌قل‌هوالله‌احد+قنوت+رڪو؏+سجده+ تشھد+سلام. 🌼↲﴿نمازشبۍکه‌درقست‌بالاآمده‌است‌راچھاربار تڪرارڪنيدڪہ‌جمعاًهشت‌ركعت‌نمازشب‌مۍشود﴾ ✧════•❁❀❁•════✧   💠نمازشفع: 💠نيت:دورڪعت‌نمازشَفْعْ‌مۍخوانم‌قُربةاِلي‌الله 🌸↫دررڪعت‌اول:يك‌بارسوره‌حمد+يك‌بارسوره قل‌هو‌الله‌احد+يك‌بارسوره‌قل‌اعوذبرب‌الناس+ رڪو؏+سجده. 🌸↫درركعت‌دوم:يك‌بارسوره‌حمد+يك‌بارسوره قل‌هوالله‌احد+يك‌بارسوره‌قل‌اعوذبرب‌الفلق+ قنو+رڪو؏+سجده+تشھد+سلام   ✧════•❁❀❁•════✧ 💠نمازوتر: 💠نيت:يك‌ركعت‌نماز‌وَتْرمۍخوانم‌قُربةاِلي‌الله 🌸↫دررڪعت‌اول:يك‌بارسوره‌حمد+سہ‌بارسوره قل‌هوالله‌احد+يك‌بارسوره‌قل‌اعوذبرب‌الفلق+يك بارسوره‌قل‌اعوذبرب‌الناس 🌸↫درقنوت:خواندن‌ڪامل‌قنوت+درحاليڪہ دستهايتان‌درحالت‌قنوت است(باانگشتان‌دست راست‌ياباتسبيح یا صلوات شمار و...)چهل‌باربگوييد(اَللّهُمَّ‌ اِغْفِر لِلْمومِنينَ‌ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ) یا اسم‌40مومن‌را‌نام‌ببرید 🌼↲﴿خدايا‌ببخش‌جميع‌مؤمنين‌مردومؤمنين‌زن‌ راوبعد‌ازآن!هفتادباربگوييد( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه)‌.آمرزش‌مۍ‌طلبم‌از‌خدایۍڪہ‌پروردگارم‌ است‌وبسويش‌بازمۍگردم﴾   🌻↻سپس‌هفت‌بار‌بگوييد(هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) 🌼↲ ﴿اين‌است‌مقام‌كسۍ‌كہ‌ازآتش‌قيامت‌بہ‌تو پناه‌مۍبرد﴾  ⇩⇩⇩ 🌻↻سپس‌سيصد‌مرتبہ‌بگوييد( اَلْعَفو ) ﴿ببخش﴾ +وسپس‌يك‌باربگوييد( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم ) 🌼↲﴿پروردگاراببخش‌مرا‌ورحم‌ڪن‌بہ‌من‌وتوبه‌ مرا بپذيربہ‌راستۍڪہ‌توتوبہ‌پذيرنده‌،بخشنده‌و مهرباني﴾+ركو؏+سجده+تشھد+سلام +‌تسبيحات‌فاطمہ‌زهراۜ   🌼↲﴿تسبيحات‌حضرت‌زهراۜ:(34مرتبه،الله‌اكبر،33مرتبه،الحمدلله‌و33مرتبه،سبحان‌الله)در‌حديثۍ آمده:خواندن‌تسبيحات‌فاطمه‌زهرا‌ۜازهزاررڪعت نمازمستحب،نزدخداوندبهتراست﴾ التماس دعا:) @tafahos5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا