میگُفت:
#چادُر یادِگار حَضرت زهراﷻ است..
ایمانِ یڪ زَن وَقتی کامِل میشَود
ڪه حِجاب را کامِل رعایَت کُند..✨
#حجاب_حیا_عفت
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
انصافا حق🤚
دشمن خوب میدونه
زن،،قلب تپنده ی خانواده و جامعه ست👌
اگر زن،،به جای تربیت فرزند و پاکدامنی،
به سمت خودآرایی و جلوی گری برود
خانواده و جامعه به سمت تباهی خواهد رفت
به خاطر همینه که تمام تلاشش رو میکنه تا حجاب و پاکدامنی و ایمانِ زن رو ازش بگیره😔
#حجاب
#چادر
#بسی_حق
┄●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
✅ توی #فضای_مجازی راحتی⁉️❗️
🛎🛎🛎
وقتے...
بیرون میری....
#چادر و #حجاب و سربه زیری
توی دنیای مجازی
ولی...
توی گروه مذهبی با #نامحرم چت میکنی
اونم با لقب 'برادر'
بقیہ نمیبینن...
درست
ولے خدا که میبینہ❗️
اسم خودتو گذاشتی مذهبی؟!
اینو یادتون باشه همیشه:
مذهبی بودن مهم نیست!!
'مذهبی موندن مهمه!!!
با یه برادر یا خواهر گفتن هم
نه کسی به ادم محرم میشه و نه گناه ادم توجیه❗️
#تلنگر #عبرت #موعظه #مجازی
#حجاب #عفاف #پاکدامنی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#حجاب
#چادرانه 🌸
بچه بود👧🏻 #چادر •°{🖤}°•سر می کرد.همه گفتند:
بچه است نمی فهمد...😶
بزرگتر شد👩🏻 بازهم چادر•°{🖤}°• بر سر داشت ...
همه گفتند:مادرش🧕🏻 مجبورش می کند...
ازدواج کرد👰 باز هم چـادر
•°{🖤}°•برسر داشت...😋
بازهم همه گفتند:
از ترس😥 همسرش🧔🏻
چـادر•°{🖤}°• سر میکند ...
همیشه دنبال دلیلی براے تخریبش بودند...😒💔
ولے☝️ هیچ گاه نفهمیدند :
{عاشـ♥️ـق استـ}
عـاشــق حجاب حضرت مـ💚ــادر (س)
نفهمیدند تمام عمرش را وقف این عشــــــق کرد..._
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
‼️خانوم خوشگله شماره بدم❓☹️
⁉️خانوم خوشگِله کجا میری برسونمت❓
🗣اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!🥀
⭕️بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود . . .😔
💔این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد.🚌
🌼به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت🐾
🍃شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی؛
🧕دخترک وارد حیاط امامزاده شد . . .👣
خستہ . . .🖤
💔انگار فقط آمده بود گریه کند ـ ـ . دردش گفتنی نبود . . . ‼️😭
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد . .🙃
وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. . .🦋
زیر لب چیزی می گفت انگار‼️
🕊خدایا ڪمڪم کن . . .💜
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با 👓صدای زنی بیدار شد. . .💤
👋خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی،🤗
👀مردم می خوان زیارت کنن‼️
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند . . .🚕
به سرعت و با عجله از آنجا خارج شد. ـ ـ
اما . .🤔
اما انگار اتفاق عجیبی افتاده بود . .‼️
دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد . . .🙃
انگار نگاه هوس آلودی تعقیبش نمی کرد . .🙂
احساس امنیت میکرد . .💚
🌤با خود گفت: مگر میشود آنقدر زود دعایم مستجاب شده باشه! . .😇
🐬فکر کرد شاید اشتباه میکند. . .🧐
♨️اما اینطور نبود!❣
☝️یک لحظه به خود آمد . .🍃
😍دید #چادر امامزاده را سر جایش نگذاشته است ...
#تلنگر...