eitaa logo
تفکّر قرآنی
2.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
80 فایل
#تفکّر_قرآنی تفکّر با قرآن است... تا انسان با چشمِ‌خدا ببیند همان شاهدبودن و شهیدشدن‌ @mrk_110
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ در سوره مبارکه هود آیه سوم می فرماید: وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ یعنی مساله استغفار را از مساله توبه جدا مي‏كند؛ اوّل بايد كرد، بعد نوبت بازگشت به حقّ تعالی است! پس استغفار با توبه فرق میکند! استغفار حالت طلبِ بخشايش است، بازگشت عملی و موفّقيّت به مقصد هست، استغفار فقط طلب بخشش ‏است. استغفار یک فعل است و توبه یک حالت درونی و اقبال به خدا کردن جدّی و باطنی است. @tafakkorgorani
🔴 بزرگتر از این است که این همه آیاتش، فقط درصدد محکوم کردن باشد! فرعون هم یک شقیّ مثل بقیه اشقیا است. در حقیقت قرآن می‏خواهد و «تَفَرعُن» را محکوم کند! تفرعنی که هر لحظه در هر انسانی نمونه دارد! قرآن قضیّه فرعون را می ‏گوید تا به من بگوید: چرا می‏گویی أنَا ؟ می‏خواهد این اِنّیت‌ها و شاخه‏ های تفرعن را از بین ببرد! این یک قاعده است که اگر کسی با «أنَا» و «تفرعُن» بخواهد بزرگ شود، خداوند متعال بر سر او میزند! @tafakkorgorani
⚪️ «يا حَیُّ يا قَيّوم» تركيبی است كه خدای متعال انجام داده است. در خيلی از ادعيه اين دو اسم شريف آمده و اين دو اسم شريف، ذكر حضرت زهرا ( سلام الله عليها ) و ذكر حضرت علی بن موسی الرّضا ( عليه السّلام ) بوده است. يكی از خواصّ تكرارش اين است كه، دل را مي‏كند! و به انسان و پايداری در امور مي‏دهد. @tafakkorgorani
🔴 چيزی كه خدا از ما ميخواهد سجده، عبوديّت و بندگی، سحر، التماس،افتادگی و خود را حساب نكردن است! اگر کسی و افتاده شد، خداوند او را بلند میکند؛ امّا اگر کسی برای خود، تشخّصی اضافی قائل شد! خداوند می کند! @tafakkorgorani
💌 نعمت دنيا_و_آخرت زير دست ما قرار گرفته! چه استفاده‏ ای می كنيم؟ مرتّب بگوييم يابن ‏الحسن من میخواهم شما را ببينم! بينيد كه چه؟! را چقدر ديديد؟ چقدر به حقيقتش پی برديد؟ چقدر با آن ارتباط برقرار كرديد؟ عليه السّلام هم عِدل قرآنند. @tafakkorgorani
🔴 انسانی که اسیر منیّت و انیّت است، در خود هيچ احساس نقص نمیكند! اگر قرآن هم برمیدارد و مطالعه مي‏كند؛ جايگاه خودش محفوظ است! فقط مي‏خواهد نكته ‏ای در آن پيدا كند! و الّا اصلاً احساس نقص نميكند! و مانند مریضی که مریض بودن خود را قبول کرده و دنبال درمان خود است، سراغ نمی رود! @tafakkorgorani
⚪️ اين عبارت از امام صادق عليه‏ السّلام عجيب است که، حضرت در مورد این آیه: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ‏ در حالی که دست روی سینه خود گذاشته بودند فرمودند که: وَ اللَّهِ‏ عِنْدَنَا عِلْمُ‏ الْكِتَابِ‏ كُلُّهُ‏ یعنی: بخدا قسم همه علم الکتاب نزد ما اهل بیت است! گويا چند بار تکرار کردند و تأکيد کردند که: واللّه‏ عندنا علم الکتاب کلّه! @tafakkorgorani
🔴 درّنده است! لجام میخواهد! نمیشود رهایش كرد! يعنى او ضرر زدن را رها نمیكند! گاهى نفس را به تشبيه كرده ‏اند! ولى از خانواده گربه‏ سانان است! نفوس تا اندازه ای با هم تفاوت دارند. نفسی داريم كه كَفتار است! نفسی هم داريم پلنگ است! نفس داريم ببر است! نفسی داريم ميمونِ گوشت خوار است! هم دوای درمان آن است. همچنین ياد_خدا هم آن را درمان میکند. @tafakkorgorani
⚪️ میگويد که: نصف شبی با حضرت امیر علیه السّلام در فضای قدم میزديم، ديدم صدای تلاوت قرآن عجيبی می‌آيد! مدهوشِ اين شدم!! به حضرت عرض کردم: چه تلاوت قرآنی!!! بعد از هم با حضرت ميرفتيم که به يک کشته‌ای رسيديم! حضرت فرمود: اين همان فردی است که آن شب قرآن میخواند! @tafakkorgorani
⚪️ افراد كمتر به فكر می اُفتند كه سِیر را از شروع كنند! بلکه غالباً مي‏خواهند شاكله شان را حفظ كنند! حرفی ندارند همان شاکله خودشان را داشته باشند و روزی چندهزار هم بگویند! به طور ناخودآگاه ذكر را ابزاری ميخواهند برای اينكه شاکله شان و اَنَاشان قشنگ ‏تر بشود! آن اَنَايی را كه خودشان ساخته اند را میخواهند حفظ کنند! در حالی كه اين را نمي‏خواهد! قرآن مي‏گويد را تغيير بده! « أنا » را تصفيه كن و برایش فيلتر بگذار! ولی غالباً افراد زير بار نمی ‏روند! @tafakkorgorani
⚪️ مي‏داند، لحظه به لحظه حركات ‏، روی آينده که حمل میکند مؤثر است! يكی از دوستان كه است و در حفظ قرآن خيلی سعی و تلاش می‏كرد، با اينكه اهل توجّهات و مراقبه بود نقل ميكرد كه: من در مدّتی كه داشتم حفظ مي‏كردم، بطور ناخودآگاه توجّهم‏ به مي‏رفت! و علاقه‏ ام به موسيقی زياد بود! وقتی از مادرم پرسيدم گفت: بله، وقتی من شما را بودم، خيلی‏ علاقه به موسيقی داشتم و دائم ضبط روشن بود و موسیقی پخش می کرد! @tafakkorgorani
❤️ جای جای اين قرآن نهفته است! هر تكّه ‏ای از قرآن، به درد يک لحظه ‏ای از ما می‏خورد! و آنرا پُر مي‏كند! و درد ماست! ولی وقتی دل كور است! و با ارتباط ندارد! نمي‏تواند استفاده كند و بفهمد! @tafakkorgorani
❤️ میشود يک قاعده كلّی را گفت: هر خيری كه در ذكر شده، اصلِ شجره ی آن خير و شاخه‏ های اصلی آن، محمّد و آل محمّد صلّی اللّه عليه وآله هستند. ⚪️ @tafakkorgorani
🔴 مراقب_باشيد در بحثِ درگيری با باطل شما را خرجِ سربازِ صفرِ خودش نکند! مانند همان بلايی که میخواست بر سر حضرت در بياورد ! که قرآن میفرماید : وَ دَخَلَ الْمَدينَةَ عَلى‏ حينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبين(قصص/۱۵) شيطان ميخواست حضرت موسی را خرج آن سرباز صفر کند. ▫️امام رضا عليه السّلام، در مجلسی فرمودند که: نه اينکه کار موسی کار شيطانی بود، بلکه اين ، کار شيطان بود! اين دعوا را اصلاً شيطان راه انداخت! ديد موسی دارد می آید، چون حريف موسی نمی ‌شد، او را کشاند در وسط يک دعوای پيش‌بينی نشده‌! نزديک بود موسی خرجِ يک سربازِ صفر شود! خدا نجاتش داد و رفت و شد و با يَدِ بَيضا و عصا و نبوّت آمد! گاهی بايد دندان سر جگر بگذاری تا بتوانی آن کار بزرگ را انجام بدهی! @tafakkorgorani
⚪️ : فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ : و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است. اگر کردید از آسمان بر شما باران پى در پى فرستد و شما را به اموال و پسران يارى كند... ▫️ خدا مرحوم آیت اللّه را رحمت كند، ایشان اين آيه را ميخواندند و می‏فرمودند: و يُمْدِدْكُمْ بِأموالٍ وَ بَنين نشانگر این است که، برای کسانی كه بچّه ‏دار نمیشوند موثّر است! و لذا ایشان برای این مشکل را سفارش می‏كردند؛ حتّی به كسانی كه از جهت معيشتی و كسبی دچار مشكل ‏می‏شدند، به حسب همين آيه می ‏گفتند: . @tafakkorgorani
⚪️ ⬅️ مَعاذِ بنِ جَبل می گوید: کُنّا مَعَ رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فى سَفَرٍ، فَقُلتُ یا رَسولَ اللّه: حَدّثنا بما لَنا فیهِ نَفعٌ. فَقالَ: «إنْ أردْتُم عَیشَ السُّعداء وَ مَوتَ الشُهداء وَ النّجاةَ یَوم الحَشر وَ الظّلَ یَوم الحَرور وَ الهُدی یَومَ الضَّلالة فَادْرَسوا القُرآنَ فَإنّه کَلامُ الرَّحمن وَ حِرزٌ مِنَ الشَّیطان وَ رُجحانٌ فِى المیزان» ⚪️ در سفری مُلازم (صلّی الله علیه و آله و سلم ) بودیم. به آن حضرت عرض کردم برای ما سخن سودمندی بگویید. آن حضرت فرمودند: اگر زندگی سعادتمندانه مرگ شهیدانه نجات روز حشر سایه‌ی روز سوزندگی و هدایت روز گمراهی می طلبید به بپردازید که آن، سخن خدای رحمان و سپری در برابر شیطان و مایه‌ی سنگینی کفّه‌ی عمل در میزان عدل است. 📖 ۱_ص۲۴۳ @tafakkorgorani
۴آذرحج اقابحرینی.aac
50.2M
گفتگو و نقد و بررسی سلسله مباحث با حضور استاد برای قرار گرفتن در اصل بحث لازمه عزیزان دو صوت را در کانال جستجو و گوش بدن تا در سیر بحث واقع بشن. @tafakkorgorani
⚪️ برای نبیّ خودش اسم زیبایی به نام «موسی» انتخاب کرده است که به زبان عِبری معنایش «از آب گرفته شده» است. درس می‏دهد و می‌فرماید: ما بهترین بنده خودمان را در آب انداختیم! و به بدترین بنده‏ خود گفتیم: او را بگیر! حقوقی معیّن کن تا مادرش به او شیر بدهد! و بزرگش کند تا این کودک پس از رشد، بیاید آن‌ها را از بین ببرد!! ⚪️ خداوند مسلّط بر دلهاست؛ اوست که پیوندی بین این بچّه و دل آن اَشقی الاشقیاء ایجاد کرد! در حالی که بخاطر به دنیا نیامدن این بچّه، مردم را میکُشت! ⚪️ @tafakkorgorani
💌 امام صادق علیه السّلام: یَنْبَغي لِلْمُؤمِنِ اَنْ لا یَمُوتَ حَتّی یَتَعَلَّمَ القُرآنَ اَوْ یَکونَ في تَعْلیمِهِ. برای مومن شایسته است که نمیرد! مگر را یاد گیرد یا در حالِ یادگرفتن باشد! اصول کافی، باب فضل قرآن @tafakkorgorani
❤️ اَلحقُّ و الانصاف كسی كه دلش زنده نباشد! و از كانالِ وارد نشود! چه بسا فوق العادگی زيادی به ‏حَسَب ظاهر در قرآن احساس نكند!! ⚪️ @tafakkorgorani
⚪️ : ❤️ با عرض سلام 💌 جزوه ای قرآنی اثر استاد خدمت شما عزیزان هدیه خواهد شد که در آن نوعی نگاه برای مواجهه ی درست و سالم با محضر مبارک بیان شده است. امیدواریم با نقد و بررسی و گفتگوهایی که ذیل فرمایشات استاد در سلسله مباحث خواهد شد، به نور هدایتگر قرآن کریم، راه روشن و مبارکی برای بهره مندی صحیح و بیشتری از قرآن کریم نصیب عاشقان این حقیقت آسمانی بشه، ان شاءالله @tafakkorgorani
💌 💌 مسلّم است هر اندازه بهتر متوجه‌ی جایگاه و خاستگاه زبان قرآن باشیم، به همان اندازه رویکرد ما به قرآن بهتر خواهد بود و متوجه‌ی نحوه‌ی «بودنی» می‌شویم که آیات الهی به آن اشاره دارد و آن را در مقابل ما می‌گشاید. اهمیت این امر بنده را بر آن داشت تا عزیزان قبل از ورود به بحث قرآنی به موارد زیر توجه فرمایند تا اولاً: آماده‌ی حضور می‌شوند که قرآن بنا است در ما ایجاد کند. ثانیاً: از همان ابتدا بدانیم گمشده‌ی ما در نسبت با قرآن چیست و قرآن به عنوان کلام الهی چه انتظاری از ما دارد در نوع برخوردی که باید با آن داشته باشیم. عرایض خود را در نکات زیر تقدیم می‌کنم. 1- زبان قرآن، زبانی است که انسان می‌تواند به کمک آن زبان با حضور خدا در عالم نسبت برقرار کند و این، وقتی صورت می‌گیرد که با تدبّر در قرآن، به لایه‌ها‌ی زیرینِ زبان قرآن نزدیک شویم که آن نزدیکی به بنیاد روحی است که این زبان از آن برآمده‌است و از آن گزارش می‌دهد.  2- زبان قرآن از آن جهت که زبان فطرت است، جایگاه وجود ما است و می‌توانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بین خود و آن‌چه قرآن در مقابل ما می‌گشاید، در رفت و آمد باشیم که این نحوه‌ای از انس و نزدیکی با خود و با حقیقت است، از آن جهت که زبان قرآن موجب بسط وجودِ انسان می‌گردد تا خود را نسبت به همه چیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکان تحقق آن با اُنس با قرآن فراهم می‌شود و در آن صورت نحوه‌ی زیست ما را شکل می‌دهد. 3- زبان قرآن، زبان قوام‌دهنده به «بودنی» است که هرکس برای اُنسِ با حقیقت باید در آن ورود کند تا وجودش بسط یابد و درکرانه‌ی «وجود» حاضر شود و بتواند همه چیز را به هم پیوند دهد. خداوند پیامبر خود را برانگیزاند تا محلّ ظهور زبان قرآن شود و تفکر، همان احساس حضور می‌باشد که انسان در وجودِ گسترده و گشوده‌ی خود می‌یابد. این همان پیداشدنِ نسبت انسان با «وجود» است. پیداشدنِ نسبت با وجودِ خود و وجود دیگر موجودات و دیگر انسان‌ها. در این راستا است که عالَمِ انسان گسترده می‌شود.  آری! زبانِ قرآن عالَم‌ساز است و بدبخت انسانی که عالَم ندارد تا در پیام «وجود»، سکنا گزیند و در تاریخِ خود که آینه‌ی ظهور اراده‌ی خاص الهی است، حاضر شود.  4- زبان قرآن، از آن جهت که زبان آشکارکردن «حقیقت» و «وجود» است و جایگاه عالَم را منعکس می‌کند، به ما امکان رابطه برقرارکردن با عالَم و آدم را می‌دهد، به شرطی که با همان روحیه‌ی آهنگین و لطیفانه و به صورتی هارمونیکِ قرآنی با همه‌چیز رابطه برقرار کنیم و در زبان قرآن سُکنی گزینیم.  5- زبان قرآن، زبانِ به ظهورآوردنِ عالَمی است که ما را فرا گرفته و با آن زبان می‌توان در همه‌ی عالم حاضر شد، بدون احساسِ دوگانگی بین خود و عالَم. درست به همان اندازه که آن زبان، آشکار می‌کند، رازگونه و ناآشکار است. تابلویی است که حقیقت در آن آشکار می‌‌شود، در حالی‌که حقیقت هیچ‌وقت آشکار نیست. از سنن عالم سخن می‌گوید، سنت‌هایی که ظاهری دارند و باطنی و به کمک آن زبان می‌توان نحوه‌ی زندگی‌کردنِ اصیل را که زندگی‌کردن در سنن الهی است، به‌دست آورد. 6- اگر زبان اصیل، گزارش‌گر حقیقت است و دورانِ ما دوران تکنیک و به حجاب رفتن حقیقت می‌باشد، در این زمانه بهترین راهی که ما در مقابل خود داریم، زبان قرآن است و هوشیاری و تفکر، اقتضا می‌کند که مواظب باشیم زبانِ قرآن را گم نکنیم؛ زیرا گر زبانی اصیل نباشد، گزارش‌گر آن حقیقتی که راه نجات را نشان دهد، نخواهد بود. 7- وظیفه‌ی ما با آگاهی از جایگاه زبانِ قرآن، نسبت به روح زبان قرآن، پاسبانی و نگهبانی ازآن است تاکلام الهی نسبت به رسالتی که داردمحفوظ بماندوگرفتار زبان روزمرّه‌ی ما نگردد. 8- قرآن، آینه‌ی گشوده‌ای است که با هنرنماییِ تمام تلاش می‌کند نگاه ما را به عالم تسهیل کند، تا بتوانیم رابطه‌ای بین آن‌چه در روبه‌روی خود داریم، با عالم مثال برقرار کنیم و این، با نگاهی درست به عالم و آدم انجام می‌گیرد و این‌که بدون ‌واسطه‌ی محفوظات ذهنی با عالَم زندگی کنیم و نه با آن نوع آگاهی‌ها که درآن، انسان با مفهومی از واقعیتِ عالم به‌سر می‌برد. 9- در آیات قرآن حقیقت به صورت کلماتی آهنگین و لطیفانه و به صورتی هارمونیک به ظهور آمده ‌است تا روح انسان را در بر بگیرد و انسان‌ها نسبت به آن‌چه آن کلمات متذکر آن هستند، احساس دوگانگیِ سوبژه و اُبژه نکنند و بی‌عالم شوند. 10- آیات قرآن آن‌چنان است که عالَمی را در مقابل انسان می‌گشاید  تا انسان نسبتِ خود را با خدا و اسماء حسنای ‌او به صورت یگانه احساس کند و از این جهت قرآن، آینه‌ی رخداد حقیقت است، حقیقتی که در همه‌ی موجودات به‌خصوص در  تاریخ، قابل احساس است و انسان‌ها را در برگرفته.
11: قرآن کلام وجود است که در هر جایی و به‌خصوص در تاریخ با آن روبه‌رو هستیم و در عین حال نسبت به آن غفلت داریم، زیرا عموماً از گشودگیِ خود و این‌که هستی دارای ظهور است، غفلت می‌کنیم و متوجه‌ی مجاورت و قرب حقیقت با خود نیستیم، آن‌طور که فرمود: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد»، ما از رگ گردن به آن فرد نزدیک‌تر هستیم. 12- زبان قرآن، ظهور واژه‌هایی است که حامل قداست‌اند و وجوه پنهانی آن زبان متذکر حقایق بزرگی است که ما را فرا می‌خوانند و می‌توان با آن‌ها روبه‌رو شد و با آن‌ها زندگی کرد. معرفتی است برای زندگی‌کردن و نه صِرف دانایی؛ بلکه نوعی بصیرت عملی است، زیرا انسان با عمل‌اش انسان است و تا ایمانِ خود را به عمل نکشاند،‌ حقیقت از طریق او به ظهور نمی‌آید تا او را در بر بگیرد و آن حقیقت از آنِ انسان شود و انسان سرمستِ حقیقتی گردد که عالم را فراگرفته‌است. آن‌چه بنده سعی کرده‌ام در مباحث قرآنی دنبال نمایم، حاضرکردنِ خود و مخاطبان در عالمی است که قرآن در مقابل بشر گشوده ‌است و بشرِ امروز بیش از پیش به آن نیاز دارد تا به بودنِ گشوده و گسترده و متعالیِ خود دست یابد. 13- زبان قرآن، زبان اشاره به «وجود» یا حقیقت است و با تذکرات آن می‌توان با حقیقت، نسبتِ وجودی برقرار کرد و در این مسیر که ظهور حقیقت به حضور ما است، همواره با حضور مجددی از خود روبه‌رو هستیم و اگر نوعی گشودگی در میان نباشد چگونه می‌توان پیام قرآن را یافت؟ آن نوع گشودگی که گشودگی متقابلِ انسان نسبت به آیات الهی و گشودگی آیات الهی نسبت به ما است. این یعنی به روی هم گشوده‌بودن و در آینده و در امکاناتِ روبه‌رو نیز حاضرشدن و همواره امور والا را در هر چیز مدّ نظرقراردادن.[2] 14- با نظر به لایه‌های زیرینِ زبان قرآن که زبان حقیقت است، از طرف آن زبان چیزی به انسان داده می شود که تمامِ وجود انسان را در بر می‌گیرد و بدین لحاظ انسان سرمست می‌گردد و آن کلمات را قصه‌ی وجود خود احساس می‌کند. در واقع در این حالت زبان قرآن، دارد قصه‌ی جان انسان را تکلّم می‌کند و به انسان قوام می‌دهد تا در «موجود» هم به سراغ «وجود» برود و در همه چیز پیام وجود را بشنود. 15- وقتی انسان متوجه می‌شود که قرآن تکرار ناپذیر است و همواره در جلوه‌ای تازه با ما سخن می‌گوید که متوجه باشد در آن کلمات حقیقت است که رخ داده‌است و به عنوان رخداد، هبه‌ای است به بشرِ آخرالزمان برای آغاز آن نوع جریانِ توحیدی که مناسب این زمانه است و به کمک آن کلماتِ آسمانی است که این زمانه بنیاد پیدا می‌کند و از نیهیلیسم که صورت بی‌بنیادی بشرِ آخرالزمان است، رهایی یابد. 16- رجوع به قرآن برای حلّ بحرانی است که امروزه بشریت گرفتار آن شده‌است و آن، احساس پوچی و تنهایی یعنی نیهیلیسم است. درک پوچی دوران موجب می‌شود تا در قرآن به دنبال کشفِ نسبت خود با خداوند برآییم و از آن طریق نسبت به همه چیز گشودگی خاصی برقرار کنیم که آن، پیدا کردن وجهی از انسانیت گمشده‌ی ما است و برگشت به نسبتی است که از دست داده‌ایم؛ نسبتی واقعی با خود و با وجود، یعنی با حقیقت. همه‌ی همّت بنده با نظر به آن‌چه گفته ‌شد برگشت به خدایی است که در قرآن به ظهور آمده و عالم را فرا گرفته است. امید است در راستای رجوع به قرآن از این نگاه غفلت نشود.             @tafakkorgorani