eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
149 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
10.6هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@jannatolmahdi313 🍃صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء 🤲 الهی 🍃✨به حق امام رضا (علیه السلام) 🍃✨ به بیماران شفا 🍃✨ به بی اولادها اولاد 🍃✨ به مستاجر ها مسکن 🍃✨جوانان نا اهل هدایت 🍃✨ به ایران عزیزمان امنیت 🍃✨ به زنانمان عفت و حیا 🍃✨به مردانمان غیرت و وفا 🍃✨عنایت بفرما یا رب مهربان 🕊اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🤲😭 🌸࿐༅🍃🌸🍃༅࿐🌸 🌸࿐༅🍃🌸🍃༅࿐🌸
بسم الله الرحمن الرحیم... 😔نحوه اسارت شهید محسن حججی😔 اول صبح وقتی که نیرو ها توی چادر هایشان بودند، سه ماشین انتحاری حمله کرده بودند به پایگاه چهارم.😯 یکی از نیروها که آنها را دیده بود، از چادرش خارج شده بود و فریاد کشیده بود: "داعشی ها،داعشی ها." محسن آمده بود پشت خاکریز و دوتایی شروع کرده بودند به سمت آنها شلیک کردن. ماشین اول سیصد متر مانده به پایگاه منفجر شد. ماشین دوم، لبه خاکریز و ماشین سوم هم آمده بود داخل پایگاه و آنجا منفجر شد! ضربه ی بسیار سنگینی بود. تعداد زیادی از نیروها شهید شدند.😔 محسن هم مجروح و زخمی افتاد روی زمین و بیهوش شد.😢 از پهلو و دستش داشت همینجور خون می آمد. یکدفعه تعدادی تویوتا که پر از داعشی بود به پایگاه حمله کردند! درگیری شدیدی شد. آن از سه ماشین انتحاری و این هم از حمله ی ناگهانی داعشی ها. فشار لحظه به لحظه بر نیروها بیشتر می شد. عده ای عقب نشینی کرده بودند. تعدادی هم ایستاده بودند توی میدان و با داعشی ها درگیر شده بودند. باران گلوله از دو طرف، در حال باریدن بود. محسن به هوش آمد. چشمانش را باز کرد. اسلحه اش را برداشت. و با هر سختی بود از جایش بلند شد و دوباره شروع به تیر انداختن سمت داعشی ها کرد. نفس هایش به سختی بالا می آمد.کمترین جانی در بدن داشت. 😔 داعشی ها قدم به قدم جلو می آمدند. نیرو ها هم چون تعدادشان بسیار کم بود، دیگر تاب مقاومت نداشتند. راه چاره ای نبود. همه عقب نشستند. داعش جلو و جلو تر آمد. بالاخره پایگاه را گرفت و به آتش کشید. خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به شماره افتاده بود.😔 تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش. داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. رسیدند بالای سرش.😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
…دست هایش را از پشت، با بند پوتین هایش بستند. او را بلند کردند و به طرف ماشین بردند. خون هنوز داشت از پهلویش خارج میشد.😭 تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد. محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.😔 چادر ها و خیمه های پایگاه چهارم، داشت در آتش می سوخت و آسمانش مانند غروب عاشورا شده بود…😭 محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و صورتش میزدند و فحشش میدادند. به شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند. محسن نگاه به دوربین کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم." اول او را از گردن آویزان کردند و بعد شکنجه ها شروع شد.😭 شکنجه هایی که دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد…😞 خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را بریدند و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم سنگبارانش کنند. ✱✸✱✸✱✸✱✸ ❇از زبان مادر شهید️❇️ حضرت زهرا علیها السلام را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام". موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این داعشی ها کینه زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام تمام عقده هاشون رو سرت خالی میکنن."😔 این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم." محسن را که شهید کردند و عکس های بی سرش را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲 داعشی ها آن را در آورده بودند. نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش کینه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭 . پ.ن: این قسمت خودش یه روضه است🙂💔.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 رهبر عزیز انقلاب : اگه صد مورد خیانت خواص را هم دیدید ناامید نشوید،إن شاء الله همه شما نابودی تمدن منحط آمریکایی و صهیونیزم را خواهید دید. ✳️ دوستان انقلاب همه ببینند و نشر دهند. 🟢 هرکس باعث ایجاد يأس و ناامیدی در مردم شود ، خائن است. ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
✅ی چیزی رو چون از ی زاویه نگاه میکنیم خیلی بده 🔸همون چیز اگه از ی زاویه ی دیگه باشه نه تنها بد نیست بلکه اصلا لازم و مفیده ✍معمولا چیزی رو بد میدونیم که با منافع ما سازگار نیست 💢 🔰مثلا مادری که سالها در آرزوی فرزند بوده حالا قراره بچش متولد بشه اما دکتر از اتاق عمل بیرون میاد و میگه خانم خدا صبر بده بچتون عمرش به دنیا نبود😭 چقدر درد ناکه و چقدر این مادر این اتفاق رو تلخ میدونه 🔹حالا تصور کنید مرگ این بچه حکمتی داشته مثلا اگه به مادر هیتلر این خبر میرسید و دیگه قرار نبود هیتلری تو دنیا باشه به نظرتون اگه مادر هیتلر خبر داشت که بچش قراره چه کشتاری راه بندازه و بچش زنده دنیا نمیومد ناراحت میشد یا خوشحال؟؟؟ ✴️ فَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا(نساء19) چه بسا از چیزی بدتون میاد اما خد ابراتون تو همون خیر زیاد قرار داده. ـــــــــــــ💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ منِ‌ناقابل‌اگرتشنه‌ےدیدارتوام ازطفولیتم‌ارباب،گرفتارتوام توبہ‌پیشانےمن‌مهرقبولےزده‌اے تابدانندهمہ،نوڪردربارتوام 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌