eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
142 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.9هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔴 حـــق‌النــاس مزد کارگر را پيش از آنکه عرق بدنش خشک شود به او بپرداز. ‌ 🌹 رسول‌اڪـــرم‌ص ‌ 📚شهاب‌الاخبار، ص ٣٢٧ ‌ کسی که گرفتن حق و طلب خود را به تأخير بيندازد مورد سرزنش واقع نمی‌شود، سرزنش متوجه آن کسی است که چيزی که مال او نيست به آن تعّدی و تجاوز نمايد. ‌ 🌹 امیرالمومنین‌ (ع) ‌ 📚نهج‌البلاغه، کلمة ١٥٧ ‌ دو دسته فردای قیامت هیزم جهنم خواهند بود: ‌ آدم بخیلی که وجوهات و حق فقرا را از مال خود نپردازد، و دیگر عالمی که دین خود را به دنیای خود بفروشد. ‌ 🌹 امام‌علی‌(ع) ‌ 📚فهرست غرر، ص ۲۷۲ ‌ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸: حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
▪️السلام عليك يا زين العابدين ▪️السلام عليك يا زين المتهجدين ▪️السلام عليك يا إمام المتقين ▪️ السلام عليك يا مولاي يا أبا محمد الباقر ورحمة الله وبركاته ▪ 🥀 ▪🖤سلام برآقایی که ▪🥀آب می دیــــــد ▪🖤به فکر فرو میرفت ▪🥀نوزاد می دیـــــد ▪🖤اشک می ریخـــت ▪🥀طفلان و کودکان را ▪🖤می دید ناله می کرد. ▪🥀شهادت جانسوز امام ▪🖤سجاد(ع) تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۲۹۹.mp3
11.98M
۲۹۹ | √ علت اینهمه فاصله بین ما و خدا چیست؟ √ چرا قلب ما با یاد خدا آرام نیست؟ √ چرا در سبک زندگی ما، آنقدری که معاش و رتبه های دنیایی در اولویت است، الله در اولویت نیست؟ √ چرا بیشترین زمان زندگی ما، مشغول واجباتی است که از نظر خدا واجب نیست؟ ✘ کجای راه را اشتباه رفتیم؟ منبع : انسان شناسی پیشرفته
⭕️ چک سفید خدا 🔻 خدا در قرآن به دو گروه داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید! یک گروه کسانی هستند که بر می‌کنند. چون این افراد ثابت کرده‌اند که حقیقتا خدا را می‌خواهند. «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»(زمر، ۱۰) گروه دوم هم افرادی هستند که می‌خوانند. «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده، ۱۷) خداوند می‌فرماید هیچ‌کس نمی‌تواند بفهمد برای این‌ها چه آماده کرده‌ام! آیت_الله_سیدحسن_عاملی
ببری یا نبری به کربلات گریه می‌کنم.mp3
6.13M
|⇦•ببری یا نبری به کربلات... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام حسين عليه السلام: شكرگزارىِ تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمتِ آينده است 📚 نزهة الناظر صفحه80 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
📿 نـــــ🤲ـماز آغـوش باز خــ♥️ـداست ❣برخیز ای کبوتر عاشق وضو بساز ❣هنگامه ی اذان شده ، حی علی الصلاة ❣خواهی اگر سعادت بسیار، دَم بگیر ❣بعد از نماز ، یاد لبِ کشتی نجات نمــ🤲ـاز اول وقت .التـــماس دعــ🤲ـا
یکی بهم گفت دوست داری بری بهشت؟ گفتم نه اونجا جای مادرمه گفت نمیخوای کنار مادرت باشی؟ گفتم این دنیاشو ازش گرفتم نمیخوام تو بهشت هم شب و روز حواسش به من باشه سلامتی همه مادرا ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 یک کلاه برداری بزرگ از زنان که هم اکنون در جریان است❗️ (کاش زنان و دختران ما متوجه این نکته باشند...) رحیم پور
10505503801939.mp3
5.82M
💙زیارت آل یاسین💙 💫🤍بسم الله الرّحمن الرّحیم🤍💫 💙میفرمایند: 💫🌺هر گاه خواستید به وسیلهء ما، به سوی خداوند متعال و مهربان💚 توجه کنید، و به ما روی‌ آورید، پس همان‌ گونه که خداوند فرموده است بگویید🌺💫 💜 💚 🤍 💙
🖤 ﺩﻝ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ، ﻫﻮﺍﯼ ﺣﺮﻣﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ... ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺗﺴﺒﯿﺢ، ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﺞ ﺣﺮﻣﺖ ... ﺑﺸﻤﺎﺭﻡ ﯾﮏ ب ﯾﮏ ... ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺩﻝ... ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻟﺨﺴﺘﻪ ﺧﻮﻧﯿﻦ جگرم... ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﯽ ﻻﯾﻖ ﻭ ﺁﺷﻔﺘﻪ سرم... ﺩﻝ ﻣﻦ! ﯾﮏ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﺧﺪﺍ می خوﺍﻫﺪ ... ﮐﻪ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﺣﺮﻡ... ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ آقا... ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ... ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺿﺮﯾﺢ ... ﮔﺮﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩ... ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ، ﺟﺎﺭﯼ بکنم ... ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻣﻦ ﺣﺮﻣﺖ... دلم آرام بگیرد. ✨اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ‌ وَ النَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ✨
کسی نگفت یه دختره سه ساله چقدر مگه تحملش زیاده کسی نگفت که دختر امام رو نمی‌کِشن با پاهای پیاده خدا شاهده اگه عمّه نبود می‌مُردم هر کی از راه می‌رسید ازش کتک می‌خوردم آخه عروسکام رو بردن النگوهام رو بردن جلو چشای عمّه سر بابام رو بردن (بابا، بابا) 4 تاول‌های پام رو یه شب شمردم بابا نگم برات چقدر زیاده یکی نگفت که دختر امام رو نمی‌کِشن با پاهای پیاده به هیچ کسی نگفتم اما به خدا بد می‌زد خودت که دیدی بابا از رو نیزه‌ها بد می‌زد شکسته استخونم، همه تنم کبود موهام که سوخته واسه محلّه‌ی یهود خدا شاهده اگه عمّه نبود می‌مُردم هر کی از راه می‌رسید ازش کتک می‌خوردم کجا بودی شبا که تب می‌کردم برام غذا صدقه می‌آوردن دست و پاهام که دیگه جون نداره گرسنه ما رو تو خرابه بردن تو مجلس شراب با چوب تو رو زدن، دق کردم همین که قرآن خوندی برا تو هقهق کردم حالا که پیشمی پس من رو ببر که خسته‌ام سرت رو دامن من، منم چشام رو بستم خدا شاهده اگه عمّه نبود می‌مُردم هر کی از راه می‌رسید ازش کتک می‌خوردم آخه عروسکام رو بردن النگوهام رو بردن جلو چشای عمّه سر بابام رو بردن (بابا، بابا) 4 😭😭😭😭