eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
145 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ سخنی که در وجود دارد، غیر از آن سخنی است که ما به‌ عنوان مثال، در یک متنِ پژوهشی از فلان روانشناس به‌دست می‌آوریم. لحن و آهنگی خاصّ برای خود دارد و با روحیه‌ و هدفی خاص بیان شده است تا ما را از آن خطری که در معرض آن هستیم به بیرون پرتاب کند و در مسیری قرار دهد تا با آن روحیه، در عالَم دیگر وارد شویم. برایِ خود عالَمی متفاوت دارد و یک زبانِ سرد و بی‌روح نیست؛ باید مواظب باشیم را در حدّ یک متنِ پژوهشی تقلیل ندهیم!‌ ‌
‌ امروزه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که یک نوع دوگانگی بینِ حقیقت و نحوه‌ی زندگی ما وجود دارد! در فضاهای دینیِ ما مناسباتی وجود دارد که با مناسباتِ حاکم بر زندگیِ ما متفاوت است! برای عبور از این مساله، این است که می‌تواند این دوگانگی بینِ ما و جهانِ موجود را از بین ببرد. اگر ما در طلبِ عالَمی هستیم که در آن یک نوع یگانگی‌ وجود داشته باشد، یا به‌تعبیری کارِ ما، تجارتِ ما، زندگیِ خانوادگیِ ما، عینِ عبادتِ ما باشد، این زبان است که این مساله را برای ما پیش می‌آورد. ‌ ما چه نسبتی با زندگیِ بیرونِ خود داریم؟ پای خود را از هیات یا مسجد که بیرون می‌گذاریم، انگار که دیگر با معنویت غریبه ایم و دیگر نسبتی با آن نداریم! اگر این مسأله برایمان جدّی باشد، آن‌وقت یک طلبی در ما پیش می‌آید.‌.. تنها چیزی که می‌تواند برای ما یک عالَمی را به ظهور برساند، تا در آن عالَم احساسِ یگانگی بین امورِ مختلف داشته باشیم، زبان است. با زبان قرآن یا به‌تعبیری، زبان اصیلِ دین، می‌توانیم به جهانی نظر بیندازیم که در آن دیگر همه چیز یگانه است.‌ ‌‌ ‌ ‌
‌ ‌ آیات ، قلبِ ما را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. قرآن قلبِ انسان را استوار می‌کند. با آیات قرآن است که می‌توانیم درست به پیرامون خود نگاه کنیم و در آن موضعِ انفعالی از زمانه‌ی خود قرار نگیریم.‌ ما را وارد عالَمی می‌کند که در آن عالَم، دیگر خیلی از چیزها نمی‌تواند بر انسان اثرِ سوء بگذارد و انسان منفعل از محیطِ پیرامونِ خودش نمی‌شود. این واژه‌ی عالَم را اگر بخواهیم توضیح دهیم، این است که، مثلاً به شخصی می‌گوییم: تو انگار در دنیایِ خودت هستی؟! انگار حواسَت نیست؟! ما در زمانه‌ و دنیایی زندگی می‌کنیم که دیگر حواسمان به خیلی از شیطنت‌ها نیست! عالَمِ ، یک عالَم حقیقی است، عالَمی وهمی نیست و ما در اُنس با ، گرفتارِ توهّم نمی‌شویم. حاج قاسم را ببینیم؛ ایشان به‌شکلی وارد صحنه‌ی جنگ می‌شدند که همیشه فتوحات نصیبشان می‌شد، یعنی این‌طور نیست که بی‌خیالی به سرش زده باشد، متوهّم باشد و با توهّم پیش برود و بعد هم شکست بخورد! حاج قاسم گاهی حتّی متوجّه است که مستقیماً دارد به سمت قتلگاه می‌رود و غافلگیرِ شرایط موجود نمی‌شود! سال‌ها می‌خواستند حاج قاسم را ترور کنند و نمی‌توانستند، ولی یک جایی هست که حاج قاسم خودش دارد به سمت قتلگاه می‌رود، یعنی این‌قدر در موضعش فعّال است و منفعل نیست، می‌داند دارد چه‌کار می‌کند! حاج قاسم این دانستن را از کجا به‌دست آورده است؟‌ عالَمِ او عالَمی وهمی و خیالی نیست، یک عالَم حقیقی است.‌ در جواب باید گفت: در نظر به است که جهان برایِ حاج قاسم آشکار می‌شود و این جهان برای او جهانی با مناسبات حقیقی است.‌ خودِ ترامپ هم یک وقت می‌رسد که احساس می‌کند، عجب غلطی کرده است! چطور من نقشه‌‌ی او را نفهمیدم! چطور من نفهمیدم که سلیمانی اتفاقاً می‌خواهد بیاید و منطقه را آزاد کند؟ سلیمانی این دفعه با کشته‌شدنِ خود توسّط من منطقه را آزاد خواهد کرد، این دفعه نقشه‌ی قاسم عوض شده است! وقتی خودِ حاج قاسم می‌گوید: آقای ترامپ! من برای شما کافی هستم… من [ترامپ] چرا متوجّه نشدم او دارد چه می‌گوید؟ ‌‌ ‌
‌‌ امروزه وقتی ما از سنّت‌ها حرف می‌زنیم، متاسّفانه با قرآن به سنّتها نگاه نمی‌کنیم که قرآن چطور دارد این سنّت‌ها را بیان می‌کند؟ ما قطعیِ منطقیِ امروزی به آن نگاه می‌کنیم! سنّت‌های الهی قطعی هستند، منتها آن نگاهی که ما امروز به قطعی‌بودن داریم با نوع نگاه اصیل برای شناخت سنّتهای قرآن خیلی متفاوت است! اگر بخواهم راجع‌به قطع و ظنّ و اینها حرف بزنیم، وارد بحث‌های اصولی می‌شویم و سرفرصت می‌توان راجع به قطع و ظنّ شیخ انصاری حرف زد. امروزه ما، قطعی‌بودن را به شکل "فیزیکی و مکانیکی" می‌فهمیم! مثلاً می‌گوییم: این سوئیچ را که بزنی، فلان چراغ روشن می‌شود! ولی مردم قدیم به انتظار روشنایی بودند و می‌گفتند: این خداست که جهان را روشن می‌کند، ولی ما می‌گوییم: نه! روشن کردن این دنیا که کاری ندارد! سیم‌کشی می‌کنیم و یک کلید و لامپ وصل می‌کنیم، با زدن کلید همه جا روشن می‌شود! عالَمی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، عالَمی است که همه‌چیز را می‌خواهیم صفر‌و‌یکی و قطعی ببینیم! به‌همین‌دلیل وقتی در بیابانی تاریک و ظلمانی تنها شدیم، چون هیچ سوئیچی نیست که آن را روشن کنیم، از روشنایی نا‌امید و می‌گوییم: تاریکی سرنوشت محتومِ ماست و حالا مثلاً یک شیری هم می‌آید و من را می‌خورد و یا یکی هم قصد کشتن من را می‌کند! آن‌وقت قبل از این اتّفاقات، فرد سکته می‌کند یا خودش را می‌کُشد!‌! چرا در جهانِ قدیم آدم‌ها در تاریکی سکته یا خودکشی نمی‌کردند، طرف خودش به بیابان می‌رفت و شب را آنجا می‌گذراند؟ چون روشنایی برای او یک مسأله‌ی قطعی نبود و در انتظار روشنایی بود... ما با است که می‌توانیم به سُنن الهی وقوف پیدا می‌کنیم و با قرآن است که میشود به سُنت‌های خداوند متذکّر شویم.‌‌ ‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
‌‌ ‌ شناختِ سنّت‌های الهی با محوریت ، با شناخت قواعدی مثل قواعد ریاضی و فیزیک خیلی متفاوت است! امروزه در دنیایِ ما، همه‌چیز در یک‌سری قاعده‌مندی خاصّی است! حال باید پرسید: پس خدا کجایِ این قواعد امروزین قرار دارد؟‌‌ آیا امروز ما احساسمان این هست که این جهان دیگر در پایان راهِ خود به سر می‌برد؟ آری این جهان دیگر در انتظار حضرت بقیّت الله علیه السّلام و منتظر شکوفاییِ خودش است، امّا متاسّفانه ما به شکل دیگری آن را می‌بینیم و به نحوه‌ی حقیقی آن را نمی‌بینیم!‌ ‌ سال‌ها پیش، رهبرمعظّم انقلاب اسلامی در پیامی به انجمن‌های اسلامی در اروپا فرمودند: تنها سخنِ امیدوارانه در جهان امروز این است که می‌گویند جهان در آستانه‌ی ظهورِ یک پدیده‌ی یکتا در تاریخ است.‌.. افقِ نگاهِ ما به جهان، افقی با آینده‌ ای بقیّت اللّهی است که از همان نوع نگاهِ خاصّ به سُنن الهی است که در آمده است، اما بشر امروز سُنن الهی را به یک سری قواعدِ این‌جهانی تنزّل می‌دهد! امروزه ما می‌گوییم: اگر این کار را کردی، حتماً این‌طور می‌شود! ولی به عنوانِ مثال خدا در قرآن می‌گوید: اگر روزه گرفتی "شاید" تقوا به‌دست بیاوری! یک خدایی هست و اوست که باید تو را به تقوا برساند، به خودت هیچ امیدوار نباش، به خدا امیدوار باش، از خودت مأیوس باش و به خدا امیدوار باش. این چیزی است که ما می‌توانیم با آن‌را به‌دست بیاوریم.‌ زبان آشکارکننده‌ی سنّت‌های الهی است و با آن چیزی که سنّت‌ها و قواعد را از طبیعت استخراج می‌کنیم متفاوت است! قرآن به شکل دیگری ما را با سُنن الهی روبرو می‌کند و آن شیوه‌ی قرآنی، غیر از آن فهمِ رایجی است که ما از قواعد و سُنن الهی داریم! ‌‌ ‌‌ ‌‌
‌‌ ‌‌ اگر زبانِ اصیل، گزارشگرِ حقیقت است و اگر دورانِ ما، دورانِ تکنیک و به حجاب رفتنِ حقیقت می‌باشد! در این زمانه، بهترین راهی‌ که ما در مقابلِ خود داریم است. هوشیاری و تفکّر اقتضا می‌کند که مواظب باشیم را گم نکنیم، زیرا اگر زبانی اصیل نباشد، دیگر گزارشگری از آن حقیقتی که قرار است راهِ نجات را به ما نشان دهد، وجود نخواهد داشت! ‌‌ ‌‌‌ ‌‌
‌ 📩 ‌اگر کسی تمنّای ارتباط وجودی و حقیقی با جهان داشته باشد، یگانه راهش است؛ یعنی زبان زبانی است که حقیقت را آشکار می‌کند، وجود را آشکار می‌کند. بجای اینکه ما پیوندهایمان با جهان پیوند مصرفی باشد و ما این‌طور جهان را ببینیم، درواقع نسبت ما را یک نسبت حقیقی می‌کند.‌ ‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌﷽‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آشنایی با جلسه شنیدن قرآن اهمّیت قرآن