|⇦•بی همنفس آقای کوفه...
#قسمت_اول روضه و توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدراجراشده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السَّلامُ عَلَیکَ یا أَمِیرِالْمُؤْمنین
السَّلاَمُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّه وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ، السَّلاَمُ عَلَى يَعْسُوبِ الْإِيمَانِ وَ مِيزَانِ الْأَعْمَالِ ..."
شبِ ضربت خوردن مولامونه...ای مولای مهربونم، همه ما رو به تو میشناسند یاامیرالمؤمنین... دلم برای حرمت تنگ شده.. دلم میخواد یه نجفی بیام بگم: آقا! سلام، دارم پیاده میرم کربلا...
عجب شبی است، شب قدره، شب ضربت خوردنِ امیرالمومنین، شب زیارت مخصوص امام حسین هم هست..
ای اباالایتام! ای پدر یتیمان! ما هم امشب توي خونه ات پناهنده شدیم، یا علی...*
یک مرد تنهای خمیده، از دیگران طعنه شنیده
داغ غریبی را چشیده، یک عمر بیخوابی کشیده
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
*آخه مثل امشبی وقتی مولا ضربت خورد، آقا رو بردند صحن مسجد کوفه، امیرالمؤمنین از حال رفته بود، امام حسن سر بابا رو به دامن گذاشت، گریه می کرد. اينقدر از آقای ما خون رفته بود، بی رمق شده بود. قطرات اشکِ حسن بن علی، روی صورت بابا میریخت. امیرالمؤمنین چشما رو باز کردفرمود: پسرم چرا گریه میکنی؟ فرمود: پدر! کمرم شکست... فرمود: گریه نکن! این مادرت زهراست که به استقبال علی اومده، این حمزهٔ سیدالشهداست، این جَدّت رسول خداست...برا علی غصه نخور...*
در شهر محنتزای کوفه
شبگرد خسته پای کوفه
بی همنفس آقای کوفه
این رهبرِ تنهای کوفه
رد میشود از خوابِ شُومِ
بی خیالیهای کوفه
*وقتی اومد مسجد، رفت بالای مأذنه قبل از اذان یک نگاهی به افق کرد. فرمود:ای افق کوفه! نشد تو طلوع کنی چشم علی در خواب باشه بعد اذان گفت. وارد مسجد شد، اون ملعون ازل و ابد رو دید که به روخوابیده، دستور خواب داد فرمود:این جوری نخواب، این خواب شیاطینه. بعد فرمود:قصدی در سر داری، شمشیری زیر لباس پنهان کردی که از اثر این ضربه آسمون رو میخواد به زمین بیاره...*
سی سال اشکِ بی تبسم
سی سال دردِ مرقدی گم
سی سال تنها بینِ مردم
سی سال خونِ دل، تلاطم
سی سال بی زهرا نخورده
آب خوش با نانِ گندم
*زهرای من رفتی، نديدي جواب سلام علی رو هم نمی دادند.
روایت داريم، هم شیعه و هم سنی نقل کردند:"وَ کانَ لِعَلیٌ مِنَ النّاسَ وَجهُ حیاتَ فاطمه" تا زهرا زنده بود علی بین مردم آبرویی داشت. "فلَمّا تُوُفّیَت اِسْتَنکَرَ علیٌّ وُجوهَ النّاس"وقتی بی بی از دنیا رفت، نه مردم علی رو میخواستند نه دیگه علی میلی داشت بین مردم باشه...*
این مظهرِ عشق و عبادت
شبها به گریه کرده عادت
مردِ میاندار رشادت
بسته کمر بهر شهادت
یا فاطمه یا فاطمه گویان
رود سویِ سعادت
با مردم از فردایشان گفت
از قصه ی آخر زمان گفت
از راه های آسمان گفت
حرف خدا را بی امان گفت
آرام بر بالای بام مأذنه
رفت و اذان گفت
بیتاب آمد پیش منبر
نیّت نمود الله اکبر
با تیغِ بُرّان خصمِ کافر
آمد به سوی فرقِ حیدر
ناگه امیرِ لافتی شد
در میان خون، شناور
صدیقهی پهلو شکسته
از آسمان بازو شکسته
فریاد میزد: او شکسته
شد جِلوهی یاهو شکسته
فرقِ امیرالمؤمنین
تا اوّلِ ابرو شکسته...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مراسم احیا....
#قسمت_اول مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ".
*همچینکه فرعون داشت غرق میشد، داد میزد میگفت: موسی کمکم کن، موسی بهش مَحَل نداد. خدا وحی فرستاد: موسی! چرا جواب فرعون رو نمیدی؟ جواب فرعون رو بدم؟! ادعای خدایی کرده، این همه گناه و معصیت، این همه اذیّت؟ فرمود: موسی اکه یه بار من رو صدا میزد من جوابش رو میدادم. این همه تو رو صدا زد یه بار می گفت، خدا کمکم کن، کمکش میکردم. موسی تو خلق نکردی کسی رو که بفهمی من دارم چی میگم. من نمیخوام بنده هام بسوزن. آخه چقدر تو مهربونی... *
قرآن را بر سر بگذارید...
"اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ."
*خدایا! امشب به خوبا نگاه می کنی ان شاالله چِشمت منم بگیره. میگه امام سجاد علیه السلام ماه رمضان همه ی خطاهای غلامانش رو تودفتری، برگه ای یادداشت میکرد. روز عید فطر که میشد این خطاهای غلامانش رو می آورد. میگفت: این خطاهارو شما کردین، من همه رو روز عید میبخشم. شما هم بگید: خدا! علی بن الحسین بخشید، ماهم از علی بن الحسین می گذریم.....*
امشب ما از همه گذشتیم حالا اومدیم ده مرتبه با همه ی هستیمون خودمون رو خرج کنیم، یه ساله منتظریم این شب برسه.....*
ده مرتبه : بِکَ یا اللّهُ
*خدا به پیغمبر فرمود: پیغمبر! یا رسول الله! اگه تو برا بنده ها دعا کنی من هم همه شون رو می بخشم. پیغمبر رحمتُ اللّهِ الواسِعه است. خیلی این آقا عجیبه.. یه وقتی ملک الموت اومد جونش رو بگیره ازش اذن گرفت، گفت: آقا!
اجازه میدین میخوام جونتون رو بگیرم؟ نه، اجازه نمیدم باید بری از خدا بپرسی، وضعیت امت من، بعد از من چی میشه؟ جبرئیل رفت وبرگشت، گفت:خدا سلام رسونده، گفته امّتت دستِ خودت، قیامت شفاعتشون با خودته، پیغمبر یه خنده ای کرد، گفت حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر. تا اومد روح پیغمبر خدا رو قبض کنه، گفت عزرائیل برا همه اینقدر سخته؟ گفت: آقا! شما تازه راحت ترین جان روداری میدی، سختی برا شما نیست. گفت: ببینم امّت من همین قدر سختی میکشن؟ ملک الموت گفت: بیشتر از اینه، بدتراز اینه. میگه آقا یه نگاهی به عزرائیل کرد و گفت: از من رو سختتَرش کن، امتم رو راحتر .امتم راحت جون بدن ...*
ده مرتبه: الهی بِمُحَمَّدٍ
ده مرتبه: الهی بِعلیٍّ
*امام باقر فرمود: پدرِ من امام سجاد اینقدراز عبادت خدا گریه میکرد که امام باقر میگه این ردِّ گریه ها ی پدرم روصورتش جا انداخته بود. زخم شده بود. همین آقا که اینقدر عبادت می کرد میگه من خجالت می کشم بخوام با امیرالمؤمنین اشک و عبادتم رو مقایسه کنم. یه جایی امام صادق فرمودن: هیچ کدوم از ما اهل بیت حِلمی که جدِّ ما امیر المؤمنین داشت، ما نداشتیم.هیچکدوم از ما حلم و عِلم امیرالمؤمنین رونداریم .... آره مگه میشه زنش رو جلوش بزنن صبر کنه چیزی نگه؟ بایدم حِلمش زیاد باشه... قربونت برم که دستات رو بستن...
امشب تو بَستر هی میگفت: سرم درد میکنه، تازه میفهمم زهراجان! روزای آخر یه دستمال به سرت بسته بودی ...*
ده مرتبه: الهی بِفاطِمَةَ
ده مرتبه: الهی بِالحَسَنِ
ده مرتبه: الهی بِالحُسَینِ
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
#شب_قدر
#مراسم_گذاشتن_بر_سر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بگو حسین کجایی؟ بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی؛ بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سَرِ بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
*مسلم آوراه بود توي اين كوچه ها، يه نفر نمي اومد در رو باز كنه، چند تا شباهت داره روضه ي حضرت مسلم به حضرت زهرا سلام الله عليها، مسلم اين آوارگي رو از حضرت زهرا به ارث برده بود، بي بي نيمه هاي شب مي اومد دَرِ خونه ي مهاجر و انصار رو ميزد، وقتي صاحب خونه ميگفت كيه؟ علي ميگفت: تو خودت رو معرفي كن، اگه من بگم علي هستم تا دَم در هم نميآيي... كوفه مسلم ميخواست بيعت برا حسين بگيره، فاطمه ميخواست مدينه بيعت برا علي بگيره...*
اگر که نامه نوشتم: بیا حلالم کن
نشد پیام رسانم؛ نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
*مسلم رو محاصره كردن، از هر طرف ميزدن، مسلم مردانه ميجنگيد، اما مدينه فاطمه بدونه هيچ سلاحي، چهل نفر دوره اش كردن، هر چي كمك ميخواست يه نفر نبود به دادش برسه...*
«گرديده بود همدست قنفذ با مغيره
او با غلافِ شمشير؛ او تازيانه ميزد»
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادرِ تو هم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشمِ بی ادبِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیورِ زنها به ساربان برسد
* مسلم رو وقتي كه گرفتن، بردن درالاماره، قبل مرگش اجازه گرفت دو ركعت نماز بخونه، بعد از نماز، از همون بالاي دارالاماره دست رو سينه گذشت به سمتِ ابي عبدالله "السلام عليكَ يا اباعبدالله" يه نانجيبي گفت: به تو هم ميگن سفيرِ حسين؟ نماينده ي حسين؟ حالا موقع مرگ اينجور داري از ترس اشك ميريزي؟ گفت: نه! من برا خودم گريه نميكنم "أبْكِي لِلْحُسَيْنِ وَ آلِ الْحُسَيْن" گريه ي من برا حسين و بچه هاي حسينِ، داره شيرخواره ميآره كربلا، داره رقيه رو ميآره...*
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
#شاعر قاسم نعمتی
*وقتي خبر رو رسوندن به آقا كه مسلم به شهادت رسيده، ابي عبدالله خيلي گريه كرد، فرمود: بگيد دخترِ مسلم بياد، داييش ميشه حسين، دختر رو روي زانوش گذاشت، همه دارن اين صحنه رو ميبينن، مخصوصاً دختراي خودش دارن ميبينن، ديدن دست نوازش روي سرش داره ميكِشه، گذشت تا اينكه ظهر عاشورا از همه خداحافظي كرد ابي عبدالله، از اهلِ حرم، يه وقت ديد ذوالجناح حركت نميكنه، نگاه كرد ديد دخترش دستاي اسب رو گرفته، بابا! به جانِ خودت تا از اسب پياده نشي نميذارم بري... ابي عبدالله دخترش رو روي زانو گذاشت صدا زد:" لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى" دلم رو نسوزون، اينجوري اشك نريز عزيزم، بذار برم ميدان، عرضه داشت: ميخواي بري برو بابا! اما يه شرطي دارم، بايد همون طوري كه دستِ نوازش و يتيمي به سر حميده كشيدي به سر دخترت هم بكشي، من كه ميدونم ديگه بر نمي گردي بابا!...
مسلم لحظه هاي آخر طلبِ آب كرد، دندان شكسته و لب پاره پاره، هر چي آب رو بالا آوُرد ظرف آب خون آلود شد، تا سه مرتبه، نتونست آب بخوره، خوب به اربابش اقتدا كرد، اما برا مسلم آب آوُردن، اما حسين هر چي ميگفت: آه جگرم ميسوزه، آب هارو دورِ گودال رو زمين مي ريختن...حسين...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_محمد_طاهری
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ایام_مسلمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
taheri_shab1-1_1401.mp3
5.71M
|⇦•بگو حسین کجایی؟...
#قسمت_اول روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نام حسین علیه السلام را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال متن روضه
roze_emam_reza_1.mp3
11.57M
|⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا امام رضـــــــــــا! اگر بناست که
لطف کسی به ما برسد
خدا کند فقط از جانب شما برسد
نخواه منت بیگانه بر سرم باشد
خوش است خیر همیشه از
آشنا برسد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
30.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب چه می گذرد...؟🌃
•| #قسمت_اول 1️⃣
مرحوم استاد سید فرید موسوی🎙