موشی افسار شتری را گرفت و به راه افتاد. شتر به دلیل طبع آرامی که داشت با وی همراه شد ولی در باطن منتظر فرصتی بود تا خطای موش را به وی گوش زد کند. این دو به راه ادامه دادند تا به کنار رودخانه ای رسیدند.
موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید:
«چرا ایستاده ای تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟»
موش گفت: «این رودخانه خیلی عمیق است.»
شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت: «عمق این آب فقط تا زانوست.»
موش گفت: «میان زانوی من و تو فرق بسیار است.»
شتر پاسخ داد: «تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خود را بر عهده گیر.»
چون پیمبر نیستی پس رو براه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
تو رعیت باش گر سلطان نیی
خود مران چون مرد کشتی بان نیی
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
آنقدر قوی باش
تا هرروز با نگاه تازه ای
با زندگی رو به رو شوی…
زندگی یک مسابقه نیست،
بلکه سفری است
که هر قدم از مسیر آن را
بایدلمس کرد،چشید،و لذت برد
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
📚 #داستان_کوتاه
👈 قدر ندانستنِ داشته ها
مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحب خانه خواند. "خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار "
صاحب خانه گفت دوباره بخوان!
مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت: این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم.
👌خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم، نمی بینیم چون "به بودن با آنها عادت کرده ایم" ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم....قدر زندگیمان را بیشتر بدانیم و خدا را در هر حال شاکر باشیم.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
به خاطر داشته باش
عشق ورزیدن به انسانی دیگر
مانند ملاقات با خداست
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_واقعی
✳️ مسلمان شدن خانواده ی آلمانی به برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
📍يكى از ذاكرين نقل كرده : در محضر آية الله #سيد_محمدهادى_ميلانى بودم . يك مرد و زن آلمانى همراه دختر خود وارد شدند، پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ايم به شرف #اسلام نايل شويم.
آيت الله ميلانى فرمودند: علت چه چيز است؟
📍آن مرد عرض كرد: پهلوى دخترم كه در محضر شما نشسته در حادثه اى شكست و #استخوانهايش خورد شد، چنان كه پزشكان از معالجه او عاجز شدند و گفتند: بايد عمل شود، ولى عمل، خطرناك است.
📍دخترم راضى نشد و گفت: اگر در بستر بميرم بهتر از آن است كه در زير عمل از دنيا روم. به هر حال او را به خانه آورديم. ما يك #خدمتكار ايرانى داريم كه او را "بى بى" صدا مى زنيم، دخترم به او گفت: من تمام اندوخته مالى خود را راضى هستم بدهم كه صحت به من برگردد، اما فكر مى كنم بايد #ناكام و با دل پر غصه بميرم.
📍بى بى گفت: من يك طبيب را سراغ دارم كه مى تواند تو را #شفا دهد.
📍گفت: حاضرم تمام پول و موجوديم را به او بدهم . بى بى گفت : تمام آنها براى خودت باشد، بدان من #علويه ام و جده من زهرا(سلام الله عليها) است كه پهلوى او را به ظلم شكستند، تو با دل شكسته و اشك جارى بگو: يا #فاطمه زهرا، مرا شفا ده.
📍دخترم با دل شكسته شروع كرد به صدا زدن و از آن #بانوى معظمه يارى خواستن.
📍بى بى هم در گوشه خانه با گريه مى گفت:« يا فاطمه زهرا، اين بيمار #آلمانى را با خود آورده ام و شفاى او را از شما مى خواهم . مادر جان ! كمك كن و آبروى مرا نگه دار.»
📍آن مرد اضافه كرد: من هم از ديدن اين واقعه در #گوشه حياط منقلب شدم و گفتم : اى فاطمه پهلو شكسته!
📍ديدم دخترم قدرى ساكت شد، ناگاه مرا صدا زد و گفت: پدر! بيا كه دردم ساكت شده. جلو رفتم و ديدم او كاملا شفا يافته. گفت: الان در بحر بودم ، #بانوى مجلله اى نزدم آمد و دست به پهلويم كشيد. گفتم : شما كيستيد؟ فرمود: من همانم كه او را مى خوانى.
📍دخترم برخاست و راحت شد و دانستم كه #اسلام حق است. حالا به ايران آمده ايم و به خدمت شما رسيده ايم تا مسلمان شويم.مرحوم ميلانى (ره ) و حاضرين از اين #معجزه مسرور شدند و شهادتين و ساير امور اسلامى را به او آموختند و آنان با نورانيت اسلام رفتند
🌈(فضائل الزهراء، ص 109)
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتے
🍊نارنگی ضدسرفه است و در طب سنتی چین به اکسپکتورانت طبیعی معروفست.
هسته له شده پرتقال ونارنگی ماسک ضدچروک فوق العاده است.
خوردن مرکبات باهسته سبب بروز آپاندیس است.
نارنگی ضدویروس است.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#یڪ_داستان_یڪ_پند
🔸با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، درمسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست ڪمڪ داخل خانهی خـدا شد.
🔹پــیرمــــــردِ مــــؤمـن٬ دســــت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
🔸جــــوانـی از او پـرسیــد: پــــول شیــرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!!
پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند.
🔹 از پـــول شیـــرینتـــر، جــــــــان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
🔸 به فـــرمـایــش حضـــرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده.
وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📔بقره آیهی 195
و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست میدارد.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#درسنامه
هیچوقت حسرت زندگی آدمایی
که از درونشون خبر نداری رو نخور
هر قلبی یه دردی دارہ
و نحوہ ابرازش هم متفاوته
بعضیها آن را توی چشماشون
پنهان میکنند
و بعضی ها توی لبخندشون!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💠✨ #یڪ_داستان_یڪ_پند
❣💠 روزی درویشی اسم ملااحمد نراقی را که صاحب ڪتاب بزرگ اخلاق معراج السعاده است ، را شنید. و به ڪاشان آمد و گمان ڪرد او نیز درویش است.
❣💠وقتی او را دید فهمید او صاحب مڪنت و دستگاه با عظمتی است، ڪمی به ایشان بدبین می شود. ملا احمد متوجه افڪار او می شود. درویش می گوید، من می خواهم به ڪربلا بروم. ملا احمد می گوید منم قصد سفر به ڪربلا را دارم با هم برویم. درویش می گوید ڪی برویم؟ملا می گوید ، هر زمان تو گفتی. درویش می گوید ، من الان می روم. ملا می گوید درنگ ڪن من هم بیایم. درویش ڪه انتظار نداشت به این راحتی و سرعت ملا حاضر به سفر شود، تعجب ڪرد.
❣💠عازم شدند. در نزدیکی قم، درویش گفت: درنگ ڪن من ڪشڪول و تبرزین خود را در خانه شما جای گذاشتم. ملا گفت: بگزار بماند بر گشتنی از ڪربلا بر می داری. درویش گفت: بدون آن ها راه رفتنم ممکن نیست.ملا گفت: ای درویش من با آن همه مڪنت و حشم و ثروت وابسته نیستم ، دیدی در ساعتی رها شان ڪردم. ولی تو عاشق این کشکول و تبرزین خود هستی.
❣💠 پس بدان ڪثرت مال دنیا ملاڪ نیست، وابسته نشدن به دنیا و اموال مهمتر است و دل ڪندن از آن .
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼خدایا تو دور نیستي
💛پس مارا موهبت عشقي
🌼عمیق و نیرومند
💛عطاڪڹ تا پرده
🌼جهلمان فرو افتد
💛و جمال تو را مشاهده ڪنیم
🌼شبتون بخیر و نیکی✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀﹏❀❀✨❀❀﹏❀
صبح را آغاز می کنیم
با نام دوست
جنبش عالم همه
با یاد اوست
آن خدایی که
عشق را در ما نهاد
مهر و محبت
هرچه زیبایی در اوست
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم🌸
🍃الهی به امیدتو🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤🍃
#سلام_صبحتون_بخیر
الهی عاقبتمان راختم بخیر کن
به حرمت محمد و آل محمد
شروع روزی خوب و
پر برکت باذکرصلوات
برمحمدوآل محمد
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرجَهُم🌹