eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی دیوانه ای در شهر بود که میگفتن از رفتن عشقش دیوانه شده است! روزی دیوانه از کنار جمعی می‌گذشت، بزرگان جمع به تمسخر به دیوانه گفتند: اهای دیوانه ! می‌توانی برای ما شعری بخوانی که ﺩﻩ ﺗﺎ ﮐﻠﻤﻪ " ﺩﻝ " ﺩﺍﺧﻠﺶ ﺑﺎﺷد ﻭ ﻫﺮ ﮐﺪاﻡ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ دیوانه گفت: بله می‌توانم! ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ، ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ، ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ، ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ، ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ 🌸برای دیگران از خداوند 🍃در خواست خیر داشته باشید 🌺قانون کارما میگوید : هر نیتی که میکنیم و یا هر عملی که انجام میدهیم ، دست به دست چرخیده وهمانند آن به خودمان باز میگردد. 🌸نیتی که میکنیم باعث تابش انرژی به جهان هستی میشود که پس از مدتی ، دیر یا زود آن را دریافت خواهیم کرد. 🌺در نتیجه از امروز می کوشیم که حتی افکار و نیّات خود را کنترل کرده و آنها را به سمت و سوی مثبت سوق دهیم. 🌸ما همیشه از افکار منفی چه در مورد خود و چه در مورد دیگران دوری می کنیم. 🌺و در آرامش زندگی میکنیم و میدانیم هر چه به دیگران خوبی کنید هزاران برابر به سمت ما برخواهد گشت ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شـب در ڪمال آرامش و راحتے بخوابیم آرزوهایمان را به خــدا ❣ بسپاریم... به قادر مطلقے ڪه همه چیز را ممڪن مے سازد... شبتون پر ازنور الهـے✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ✨﷽✨الهی به امیدتو 🌸روزتون معطر به ذکر شریف 🌸صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ و خاندان پاک و مطهرش 🌸 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❣️ 🌸حال من بی‌ خراب است 🍃کجایی آقا 🌸نقش من بی‌ تو سراب است 🍃کجایی آقا 🌸عمر بیهوده ی من ،بی چه ارزد! 🍃تو بگو زندگی بی‌تو سراب است 🌸کجایی آقا 🌹تعجیل درفرج صلوات @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب روزمان را با سلام 💚بر سرور و سالار شهیدان ❣آقا اباعبدالله شروع میکنیم 💚اَلسلامُ علی الحُــسین ❣و علی علی بن الحُسین 💚وَ عــــلی اُولاد الـحـسین ❣و عَـــلی اصحاب الحسین 💚 💚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ 🤱تا حالا نوزاد خواب کردی؟!!! جالبه! کودک حتی توان خوابیدن نداره! باید بغلش کنی و اونقدر راه بری تا بخوابه نوزادی که به تنهایی توان خوابیدن نداره😩 نوزادی که به تنهایی توان خــوردن نداره 😩 نوزادی که به تنهایی توان پوشیدن نداره 😩 🤔چی میشه که وقتی بزرگ میشه در مقابل خدا می‌ایسته و چون و چرا میکنه؟ 👼به ناتوانی‌های کودکی‌مان بیاندیشیم 📚مریم ۶۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📙 ✨گره های زندگی✨ ✍پیرمرد تهیدست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می‌گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس‌اش ریخت و پیرمرد گوشه‌های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می‌گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می‌گفت و برای گشایش آنها فرج می‌طلبید و تکرار می‌کرد: «ای گشاینده گره‌های ناگشوده، عنایتی فرما و گره‌ای از گره‌های زندگی ما بگشای.» پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می‌کرد و می‌رفت، یکباره یک گره از گره‌های دامنش گشوده شد و گندم‌ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت: «من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود» 👈🏽پیرمرد نشست تا گندم‌های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه‌های گندم روی همیانی از زر💰 ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود. 📜نتيجه گيري مولانای بزرگ از بيان اين حكايت: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفـــتاح راه 📚 حکایت‌های معنوی ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ ‌‌‌‌‌‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📙 💢پاداش دسته گل اهدایی 🌴یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. 🌴انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید: چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟!(چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید.) 🌴حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود: خداوند اینگونه ما را ادب کرده، چون در قرآن کریم می فرماید: 🍃وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا🍃 ✨اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید.(سوره نساء/آیه 86)✨ 🌴و من فکر کردم، از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم. 📚 بحار ج 44، ص 194 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸 مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد. موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم. مرد می گوید: راستی؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است. دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است، چون یکی از کارهای زبان اغراق است! 🌟 نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود .. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
متابولیسم بدن صبح‌ها، آهسته است !🍳 👈برای جبران باید صبحانه‌ی کاملی مصرف کنید + افرادی که صبحانه نمی خورند، چربی و غذاهای پرکالری، بیشتر در بدنشان جذب و چاق می شوند. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آرزو مےڪنم🤲 امروز براتون سرشار از عشق💞 برڪٺ و تندرستے باشد و بہ هرآنچہ آرزویش را دارید، برسید 🌸🍃دوشنبه تون سرشار از عطر خداوندے @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹داستان يه کم طولانیه اما ارزش خوندن داره 🌹 آورده‌اند كه شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب او.... شيخ احوال بهلول را پرسيد. گفتند او مردي ديوانه است. گفت او را طلب كنيد كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرايي يافتند. شيخ پيش او رفت و سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه كسي هستي؟ عرض كرد منم شيخ جنيد بغدادي. فرمود تويي شيخ بغداد كه مردم را ارشاد مي‌كني؟ عرض كرد آري.. بهلول فرمود طعام چگونه ميخوري؟ عرض كرد اول «بسم‌الله» مي‌گويم و از پيش خود مي‌خورم و لقمه كوچك برمي‌دارم، به طرف راست دهان مي‌گذارم و آهسته مي‌جوم و به ديگران نظر نمي‌كنم و در موقع خوردن از ياد حق غافل نمي‌شوم و هر لقمه كه مي‌خورم «بسم‌الله» مي‌گويم و در اول و آخر دست مي‌شويم.. بهلول برخاست و دامن بر شيخ فشاند و فرمود تو مي‌خواهي كه مرشد خلق باشي در صورتي كه هنوز طعام خوردن خود را نمي‌داني و به راه خود رفت. مريدان شيخ را گفتند: يا شيخ اين مرد ديوانه است. خنديد و گفت سخن راست از ديوانه بايد شنيد و از عقب او روان شد تا به او رسيد. بهلول پرسيد چه كسي هستی؟ جواب داد شيخ بغدادي كه طعام خوردن خود را نمي‌داند. بهلول فرمود: آيا سخن گفتن خود را مي‌داني؟ عرض كرد آري... سخن به قدر مي‌گويم و بي‌حساب نمي‌گويم و به قدر فهم مستمعان مي‌گويم و خلق را به خدا و رسول دعوت مي‌كنم و چندان سخن نمي‌گويم كه مردم از من ملول شوند و دقايق علوم ظاهر و باطن را رعايت مي‌كنم. پس هر چه تعلق به آداب كلام داشت بيان كرد. بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمي‌داني.. پس برخاست و برفت. مريدان گفتند يا شيخ ديدي اين مرد ديوانه است؟ تو از ديوانه چه توقع داري؟ جنيد گفت مرا با او كار است، شما نمي‌دانيد. باز به دنبال او رفت تا به او رسيد. بهلول گفت از من چه مي‌خواهي؟ تو كه آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمي‌داني، آيا آداب خوابيدن خود را مي‌داني؟ عرض كرد آري... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب مي‌شوم، پس آنچه آداب خوابيدن كه از حضرت رسول (عليه الصلاة و ‌السلام) رسيده بود بيان كرد. بهلول گفت فهميدم كه آداب خوابيدن را هم نمي‌داني. خواست برخيزد جنيد دامنش را بگرفت و گفت اي بهلول من هيچ نمي‌دانم، تو قربه‌الي‌الله مرا بياموز. بهلول گفت: چون به ناداني خود معترف شدي تو را بياموزم. بدانكه اينها كه تو گفتي همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است كه لقمه حلال بايد و اگر حرام را صد از اينگونه آداب به جا بياوري فايده ندارد و سبب تاريكي دل شود. جنيد گفت: جزاك الله خيراً! و ادامه داد: در سخن گفتن بايد دل پاك باشد و نيت درست باشد و آن گفتن براي رضاي خداي باشد و اگر براي غرضي يا مطلب دنيا باشد يا بيهوده و هرزه بود.. هر عبارت كه بگويي آن وبال تو باشد. پس سكوت و خاموشي بهتر و نيكوتر باشد. و در خواب كردن اين‌ها كه گفتي همه فرع است؛ اصل اين است كه در وقت خوابيدن در دل تو بغض و كينه و حسد بشري نباشد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚 ♦️ جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟... زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم! حضرت امام علی (ع): «دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.» 📚نهج البلاغه، خطبه 45 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨ ❤️احـــتـــرام به پــدر ✍پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست. پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگکاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشهاتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد. بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را درکاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت. يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر يک ميز غذا مي خوردند. مطالب مشابہ ↩️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداروباورکن، به خدا ایمان داشته باش سختی ها که همیشگی نیست بلاخره خورشید، ماه طلوع میکنه،بلاخره خوشبختی میرسه ازراه،میگن یه پادشاهی یه شخص بی‌گناهی رو انداخت زندان،نصف شب توخواب بهش گفتن که اون شخصی روکه انداختی زندان بیگناه بود،بایدآزادش بکنی، ازخواب بلند میشه دستور میده میگه: اون شخص رو آزادکنیدبیاریدش پیش من تاازش معذرت خواهی بکنم،به محض اینکه اون شخص بیگناه واردمیشه،میگه هرآرزویی که داری من برآورده میکنم،داستان روبراش تعریف میکنه،فکرمیکنیداون شخص چی میگه،اون شخص میگه خدایی که پادشاه یک مملکت روبه خاطربیگناهی من ازخواب بی خواب میکنه من چجوری میتونم از دیگران، ازبنده خداچیزی روبخوام...✍ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
کل آب اقیانوس هم نمی تواند یک کشتی را غرق کند مگر در آن رخنه کند ، اجازه ندهید ناامیدی و تیرهای ترکش شیطان و حسودان به درونتان وارد شوند . @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡••♡••♡••♡••♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدم قدم موکبا رو میگردم ستون ستون دنبال یک نشونم ای آقا عمود چندمی؟ یا مهدی عزیز فاطمه 🎤حاج 2 روزتا •┈┈••✾••┈┈• @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🏴🏴🏴🏴🏴
28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼پاداش عبادت حقيقى خداوند 🌺امام حسين ( علیه السلام) می فرمایند : 📄«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ». 📜 «هركس حق معبوديت خدا را به‏ جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى‏ كند». 📚( بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۱۸۴ ح۴۴ ) 💎 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈 ⭐️ به تأخیر انداختن غسل جنابت... 🚿 گاهی وقت‌ها شرایط برای انجام غسل آماده است ولی انسان خجالت می‌کشد در حضور دیگران غسل کند. 👀 قبلاً در مطلبی با عنوان «حیا در غسل» توضیح دادیم که چگونه می‌توان به راحتی و دور از چشم دیگران و بدون رفتن به حمام، فقط با یک پارچ آب و یک تکه دستمال، غسل کرد. ⌛️ بعضی‌ها در این‌گونه موارد به روش دیگری عمل می‌کنند. آن‌ها آن‌قدر غسل جنابت را به تأخیر می‌اندازند که وقت نماز تنگ می‌شود. ❗️ یعنی اگر بخواهند غسل کنند و نماز بخوانند، نماز قضا می‌شود. ⬅️ بنابراین به جای غسل، تیمم می‌کنند و نماز می‌خوانند. این افراد اگرچه به خاطر انجام ندادن غسل، گناه کرده‌اند ولی نمازشان صحیح است. لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ﴿۱۶۵﴾ ✨و كسانى كه ايمان آورده‏ اند به خدا ✨محبت بيشترى دارند (۱۶۵) 📚سوره مبارکه البقرة✍بخشی از آیه ۱۶۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh