هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸روزی پر از
🌷عشق و مـحبت
🌺روزى پر از
🌷موفقيت و شادى
🌸روزى پر از
🌷خنده و دلخوشى
🌺و روزی پر از
🌷خبرهای خوب
🌸براتون آرزومندم
🌷تقدیم به شما
🌺دوشـنـبـهتـون گــلبــارون🌺
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣3⃣
#فصل_پنجم
دویدم توی باغچه. زیر همان درختی که اولین بار بعد از نامزدی دیده بودمش، نشستم و گریه کردم.
از فردای آن روز، مراسم ویژه قبل از عروسی یکی پس از دیگری شروع شد؛ مراسم رخت بران، اصلاح عروس و جهازبران.
پدرم جهیزیه ام را آماده کرده بود. بنده خدا سنگ تمام گذاشته بود. سرویس شش نفره چینی خریده بود، دو دست رختخواب، فرش، چراغ خوراک پزی، چرخ خیاطی و وسایل آشپزخانه.
یک روز فامیل جمع شدند و با شادی جهیزیه ام را بار وانت کردند و به خانه پدرشوهرم بردند. جهیزیه ام را داخل یک اتاق چیدند. آن اتاق شد اتاق من و صمد.
🔸 فصل ششم
شبی که قرار بود فردایش جشن عروسی برگزار شود، صمد از پایگاه برگشت و تا نیمه های شب چند بار به بهانه های مختلف به خانه ما آمد.
فردای آن روز برادرم، ایمان، سراغم آمد. به تازگی وانت قرمز رنگی خریده بود. من را سوار ماشینش کرد. زن برادرم، خدیجه، کنارم نشست. سرم را پایین انداخته بودم، اما از زیر چادر و تور قرمزی که روی صورتم انداخته بودند، می توانستم بیرون را ببینم.
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣3⃣
#فصل_ششم
بچه های روستا با داد و هوار و شادی به طرف ماشین می دویدند عده ای هم پشت ماشین سوار شده بودند. از صدای پاهای بچه ها و بالا و پایین پریدنشان، ماشین تکان تکان می خورد. انگار تمام بچه های روستا ریخته بودند آن پشت. برادرم دلش برای ماشین تازه اش می سوخت. می گفت: «الان کف ماشین پایین می آید.» خانه صمد چند کوچه با ما فاصله داشت.
شیرین جان که متوجه نشده بود من کی سوار ماشین شده ام، سراسیمه دنبالم آمد. همان طور که قربان صدقه ام می رفت، از ماشین پیاده ام کرد و خودش با سلام و صلوات از زیر قرآن ردم کرد. از پدرم خبری نبود. هر چند توی روستا رسم نیست پدر عروس در مراسم عروسی دخترش شرکت کند، اما دلم می خواست در آن لحظاتِ آخر پدرم را ببینم. به کمک زن برادرم، خدیجه، سوار ماشین شدم. در حالی که من و شیرین جان یک ریز گریه می کردیم و نمی خواستیم از هم جدا شویم. خدیجه هم وقتی گریه های من و مادرم را دید، شروع کرد به گریه کردن. بالاخره ماشین راه افتاد و من شیرین جان از هم جدا شدیم. تا خانه صمد من گریه می کردم و خدیجه گریه می کرد.
وقتی رسیدیم، فامیل های داماد که منتظرمان بودند، به طرف ماشین آمدند. در را باز کردند و دستم را گرفتند تا پیاده شوم. بوی دود اسپند کوچه را پر کرده بود.
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💚 امام حسن (ع):
✍ تا زمانیکه نعمت پا بر جاست قدر آن شناخته نمی شود همین که از دست رفت تازه قدر آن شناخته می شود.
📚 بحار، جلد78، صفحه115
#نعمت
〰➿〰➿〰➿
💚 امام حسین (ع):
✍ آن که درکاری که نافرمانی خداست بکوشد،
امیدش را از دست می دهد و نگرانی ها به او رو می آورد.
📚 بحار الانوار، ج3، ص397
#امید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
#احکام_خمس
💠فقیر و خمس !
✴گاه برخی از مردم تصور می کنند خمس فقط مربوط به ثروتمندان می شود و می گویند : ما که چیزی نداریم خمس بدهیم ؛ در حالی که فرقی بین ثروتمند و فقیر در پرداخت خمس نیست. گاه ممکن است فقیری با قناعت مقداری پول پس انداز کند و سال از آن بگذرد و یا در سر سال ، مالش اضافه بر مؤنه و خرجی حساب شود و خمس به
آن تعلق بگیرد.
🔷توضیح المسائل مراجع ، ج 2، ص 76، م 1756🔷
✴ و نیز برخی از مردم تصور می کنند بر کارگر و کارمند و مستأجر و بدهکار خمس واجب نمی شود در حالی که بر آنان نیز گاهی خمس واجب می شود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ
✨شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ
✨وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾
✨و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى
✨كه چيزى نمى دانستيد بيرون آورد و براى
✨شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد
✨كه سپاسگزارى كنيد (۷۸)
📚 سوره مبارکه النحل
✍ آیه ۷۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_آموزنده📗
♦️مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره مى گرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقال های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.
🔸روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:
دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
🔹از ماست که بر ماست؟؟؟؟؟؟
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتے
✅چرا خانه تکانی را مردها باید انجام دهند؟
طبق تحقیقات؛ خطر تمیز کردن خانه با استفاده از مواد پاک کننده برای ریه زنان به اندازه کشیدن روزی 20 نخ سیگار است اما تاثیری برریه مردان ندارد...
✅قابل توجه آقایون فراری از خونه تکونی، به فکر سلامتی همسرتون باشید :)))
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#درسنامه
💜با سه شخص دوستی مکن
متکبر، جاهل، خائن
💜سه چیز را از مردم دریغ مکن
محبت، وفا، اخلاص
💜از سه چیز پرهیز کن
آزار، بدبینی، خیانت
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد...
دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند، آنگاه در حالی که دو سوگلیاش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذلهگویی به سرش زد و برای آنکه سوگلیهایش را بخنداند، با صدای بلند به پیرمرد درشکهچی که از شدت سرما میلرزید، گفت: درشکه چی! به سرما بگو ناصرالدین شاه "تره هم واست خرد نمیکنه!" .درشکهچی بیچاره سکوت کرد... اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد:
درشکهچی! به سرما گفتی؟؟!!
درشکهچی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!!
-خب چی گفت؟؟؟ گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمییارم...
_چقدر شبیه این روزای ماست كسایی که برای تحریمها تره هم خرد نمیکنن وملتی که دردشو میکشن
😔
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
⚠️ ازش پرسیدم
چند سالته مادر⁉️
خندید و گفت:
آخراشه دیگه...
🔸قدر عزیزانمون رو بدونیم،
یه وقت دیدیم خیلی دیر شده.😔
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
حكايت شيرين📗
خر سلطان جنگل شد!
♦️خر همه ی حیوانات را مجبور کرد که ساعت ۶ صبح بیدار شده و ۶ عصر بخوابند!
در هنگام توزیع غذا دستور داد که هر کدام از چارپایان و پرندگان و سایر حیوان ها فقط حق دارند ۶ لقمه غذا بخورند.
وقتی خواستند پینگ پنگ بازی کنند، هر تیم ۶ بازیکن داشته باشد، و زمان بازی نیز ۶ دقیقه باشد.
کارها خوب پیش می رفت و خر قوانین ششگانه یی وضع کرد
در یک روز دل انگیز پاییزی، خروس ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه صبح بیدار شد و آواز خواند.
خر خشمگین شد و در یک سخنرانی جنجالی گفت:
قوانین ما از همه قوانین دیگران کامل تر است و خروج از اینها و تخلّف از قانون های ششگانه جرم محسوب و منجر به اشدّ مجازات می شود، و طی مراسمی خروس را اعدام کرد.
همه ی حیوان ها از اعدام خروس ترسیدند و از آن پس با دقّت بیشتر قوانین را اجرا می کردند.
بعد از گذشت چندین سال، خر بیمار شد و در حال مرگ بود.
شیر به دیدارش رفت و گفت:
من و تعدادی دیگر از حیوان ها می توانستیم قیام کنیم، ولی نخواستیم نظم جنگل به هم بریزد، حال بگو علّت ابلاغ قوانین ششگانه چه بود؟ و چرا در این سال ها سختگیری کردی؟
خر گفت:
حالا من به خاطر خرّیت یک چیزهایی ابلاغ کردم،
شماها چرا این همه سال عین بُـز اطاعت کردید ؟
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
4_5841223653626217460.mp3
5.95M
مادر من نور
چشمم هستی من
ساغرخوشبختی من
مستی من
مادرمن
امیدم بی تو سرابه
یه حباب روی آبه
زندگی بی تو خرابه.....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او را بگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد. برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! مادرش گفت: تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود را به زحمت مینداز. برادر حاتم توجه نکرد. مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست. وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست. برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد. چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تو دوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟ عجب گداى پررویى هستى! مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کار نیستى؟ من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و اوهیچ بار مرا رد نکرد... بزرگان زاده نمی شوند ، ساخته می شوند.
🍃
🌺🍃
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️الهی
❄️در این شب سرد زمستانی
⭐️تنور دل دوستانم را گرم
❄️زندگیشان را سبز
⭐️لحظه هایشان را بدون غم
❄️و چرخ روزگار را
⭐️به کامشان بچرخان
❄️شبتون بخیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
❣خدایابزرگ وتواناتویی
🌸رحیم ورئوفی ویکتاتویی
❣پرازمهری وبخشش ومغفرت
🌸که ماقطره هستیم ودریاتویی
❣الهـی به امـیدتو❣
🌸سـلام صبحتون بخیرونیکی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر سیده زنان عالم صلوات
بر مایه افتخار آدم صلوات🍃🌼
بر فاطمه ،حبیبه حی ودود
بر دُخت پیام آور خاتم صلوات🍃🌼
🕊 اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم🕊
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃❤️🍃
با هر نفسی سلام کردن عشق است
آقا به تو احترام کردن عشق است
اسم قشنگت به میان چون آید
از روی ادب قیام کردن عشق است
السلام علیک یاصاحب الزمان(عج)
سه شنبه و یادجمکران تو
❣اللهم عجل لولیک الفرج❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز 👆
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #سه شنبه 7 اسفند ماه 1397
🌞اذان صبح: 05:16
☀️طلوع آفتاب: 06:39
🌝اذان ظهر: 12:17
🌑غروب آفتاب: 17:56
🌖اذان مغرب: 18:14
🌓نیمه شب شرعی: 23:36
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
💚میلاد حضرت فاطمه و روز مادر گرامی باد🎉💖🎊💝
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺اوکه همنام خداوندجهان است وکیل
برسرمشکل مردم نگران است وکیل
🌺گاه رودیست خروشان که به دریابرسد
گاه آرامتر از آب روان است وکیل
#7 اسفند روز وکیل گرامی👩⚖👨⚖
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما کجا زمین کجا؟! / مداحی بسیار زیبای محمود کریمی
💠 ولادت خانم فاطمه زهرا (س)
#شعر_خوانی #محشر
#پیشنهاد_دانلود
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر بانويي كه بانوي محشر نميشود
هركس براي شيعه كه مادر نمی شود.
ولادت حضرت فاطمه زهرا«سلام الله علیها» مبارک💖🎉💝
سلااااااااااام صبح زیبای ،عید فاطمی
بخیییییییییروخوووووووشی
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃❤️🍃 #بسته_سلامتے
تحقیقات نشان داده است صحبت کردن با مادر و حتی شنیدن صدای او باعث آزادسازی هورمون اکسی توسین در بدن شده که به طرز قابل توجهی استرس را کاهش میدهد
با مادراتون بیشتر صحبت کنید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💖
امروز خردِ لایتناهی هدایتم می کند. عشق الهی توانگرم می سازد و به هر کاری دست بزنم پیروز و کامیاب می شوم.
خدایا سپاسگزارم❣