eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽✨الهی به امیدتو 🍃🌺امروز آدینه برای روا شدن 🍃🌸حاجات خیر همه صلوات 🍃🌺دعا کنیم برای هم 🍃🌸برای یه حال خوب 🍃🌺برای دلی آروم 🍃🌸برای گشوده شدن گره ها 🍃🌺 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🌸 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 💚 💝 امید غریبانه تنها کجایی چراغ سر قبر زهرا کجایی 🌹تعجیل درفرج صلوات 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"یا اباعبدالله" صبح شد باز دلم تنگِ تو💔 از دور سلام تو نیاز و ضربانِ دلمے، ختمِ ڪلام صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین"ع" 🍂🍃🌹 صلواتی معادل صلوات تمـــام خلایــق 🌹🍃🍂 💙👈 حضرت علی ؏ ؛‌↯↯ 🌺👌هر کس هر روز سه بار و در روز جمعه صد بار این صلوات را بفرستد به عدد صلوات تمام خلایق صلوات فرستنده خواهد بود و در روز قیامت در زمره خواص آن حضرت مبعوث خواهد شد و آن حضرت دست او را گرفته با خود داخل بهشت خواهد کرد↯↯↯ 🍃🌸صَلَوَاتُ‏ اللَّهِ‏ وَ مَلَائِكَتِهِ‏ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ حَمَلَةِ عَرْشِهِ و جَمِيعِ خَلْقِه‏ُ عَلَى‏ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ِ وَ عَلَيْهِمُ‏ السَّلَام‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَكَاتُهُ 🌸🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
19.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 این قسمت: 🌾 مادگی و نرینگی در گیاهان🌱 حقیقت عجیبی در مورد نر و ماده بودن و تولید مثل گیاهان که در قرآن بیان شده @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔹بهترین صبحانه ها برای کودکان کم اشتها و ضعیف: 🔸حلیم 🔸عدسی 🔸شیر و خرما 🔸تخم مرغ (حتما با نان های سبوس دار یا جو مصرف شود) ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
قوز بالا قوز شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان كرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام كه گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و به داخل رفت. وارد گرمخانه كه شد جماعتی را ديد در حال رقص و بزنم و پايكوبى. او نيز بنا كرد به آواز خواندن و رقص و شادى. در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد كه اين جماعت از اجنه هستند. گرچه بسيار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نيز نیاورد. از ما بهتران نيز كه در شادى و بزم بودند از رفتار قوزی خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردای آن روز رفیق قوزى خوشبخت كه او نيز قوزی بر پشت داشت، از او پرسید: چه كردی كه قوزت صاف شد؟ او هم ماوقع آن شب را شرح داد. چند شب گذشت و رفیق به حمام رفت. گرمخانه را دید كه اجنه آنجا جمع شده‌اند. گمان كرد همین كه برقصد از اجنه نيز شاد شده و قوزش را برميدارند. پس شروع به خواندن و رقصیدن کرد، جنيان كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد و قوزى بالاى قوز اين بينوا افزودند. آن وقت بود كه فهمید چه خطا و قياس بى موردى كرد و كارى نابجا انجام داده و گفت: ای وای دیدی چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مرگ عزرائیل طبق روایت معتبری که از امام سجاد (ع) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور می‌دهد که در صور بدمد، وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور می‌دمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد، آن صدا به اندازه‌ای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد.. در ادامه همین روایت امام چهارم می‌فرماید: سپس خداوند به عزرائیل می‌فرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده‌اند؟ فرشته‌ی مرگ می‌گوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمی‌میری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من. خداوند به عزرائیل دستور می‌دهد که روح آن سه فرشته‌ی مقرّب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند به او می‌گوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب می‌دهد: بنده‌ی ضعیف و مسکین تو عزرائیل در این هنگام از طرف خدا خطاب می‌رسد: بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحه ای می‌زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود می شنیدنددراثر آن می‌مردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می‌شود، می‌گوید: اگر می‌دانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا می‌کردم. در این هنگام خداوند خطاب می‌کند: ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟ امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمی‌گوید. آنگاه خداوند خود می‌فرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است. ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔻! 🔸در میان راه‌هایی که برای رسیدن به آسودگی هست؛ یکی از شاه‌راه‌ها و راه‌های باعظمت «» است. با محبت نه‌تنها راحتی‌ها افزایش می‌یابد، بلکه سختی‌ها هم بهتر تحمل می‌شود. 🌸 امام سجاد(ع) به زُهْری فرمود: چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟ یعنی بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی، کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و همسالان را برادر خود بشماری. وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟! 🌸 بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ...» وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!» اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است، اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است! اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است» 🔸اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، زندگی‌ات آسوده‌تر می‌شود، دشمنانت کم و دوستانت زیاد می‌شوند؛ از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی. 👤‌ ️استاد پناهیان 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مورد گذشته زیاد فکر نکن اشکهایت راجاری خواهد ساخت.. در مورد آینده زیاد نگران نباش ترس در تو ایجاد خواهد کرد.. درهمین حال حاضر زندگی کن،لبخندرا برلبانت خواهد آورد 🌹 با احترام تقدیم به شما خوبان 🌹 لحظه هاتون پراز شادی و لبخند @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸سـلام به عزیزان سـلام به یک‌ آغـاز دیگـر سـلام به خـدا و همه مخلوقاتش یک سـلام پـر از احسـاس عـالی یک سـلام پـر از محبـت یک سـلام پـر از انـرژی به شما دوستـان خوبم امـروزتـان پـر از مهـربـانی زندگیتـون منـور به نـور الهـی و دلتـون به زیبـائی گل‌هـا 🍃🌸 در کنار خانواده و عزیزان 🍃🌸 آدینه تون شاد و عالی ‎‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش مورد استفاده: به كسی گفته می‌شود كه اصرار زیاد به كار غیرممكن دارد. در دوره‌ای كه نادر افشار پادشاه ایران بود، حكایت‌های جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشكركشی‌های مختلف كرد و تا توانست تمام ایران را تحت فرمان خود درآورد و حتی به كشورهای همسایه‌ی خود نیز لشكركشی كرد و آنها را هم تحت اطاعت خود درآورد. از جمله هند كه آن موقع كشوری بزرگ با ذخایر فراوان طلا و نقره و انواع جواهرات و الماس بود. نادر غنایم فراوانی از این حمله‌ها جمع آوری كرد و به ایران آورد. در یكی از جنگ‌هایی كه نادر با شورشیان داخلی ایران داشت، چون نادر جوان بود و تجربه‌ی كافی در جنگ نداشت، دشمن در منطقه‌ای كمین كرد و از پشت به سپاه او حمله كرد نادر توان دفاع از پشت سر را نداشت و غافلگیر شد. سربازانش یكی پس از دیگری با ضربات دشمن از پای درمی‌آمدند و می‌رفت تا نادر با سپاهیانش در این جنگ شكست بخورند. اما در آن حال چاره‌ای به ذهنش رسید و دستور عقب نشینی داد تا پس از آرایش دوباره سپاه با یك نقشه و طرح جدید وارد جنگ شوند. ولی دشمن كه دید شكست سپاه نادر نزدیك است و تعداد كمی از سپاهیانش باقی مانده‌اند اجازه عقب نشینی به آنها نداد. هركس می‌خواست از میدان جنگ عقب نشینی كند را دنبال می‌كرد یا اینكه با ضربه‌ای او را از پای درمی‌آوردند. در این میان نادرشاه به كمك عده‌ای از نزدیكانش توانست به سمت بیابان فرار كند. نادر آنقدر دوید تا مطمئن شد كسی او را دنبال نمی‌كند و به حدی دور شده كه به راحتی نمی‌توانند او را پیدا كنند. كم كم تشنگی و گرسنگی باعث ضعف او می‌شد كه از دور روستای كوچكی را دید. جان دوباره‌ای گرفت به امید نجات یافتن از این شرایط به هر نحوی كه بود خود را به آن روستا رساند. نادر به اولین خانه‌ای كه رسید در زد. پیرزنی در را باز كرد و وقتی او را ضعیف و ناتوان دید به خانه‌اش راه داد. نادر همان وسط اتاق افتاد. دیگر توان حركت نداشت. به سختی شروع به حرف زدن كرد و گفت: پیرزن! من نادرشاه، پادشاه ایران هستم هرچه در خانه برای خوردن و آشامیدن داری برایم بیاور. پیرزن كه اصلاً او را نمی‌شناخت با بی‌تفاوتی گفت: هركسی می‌خواهی باشی، باش! تو میهمان من هستی و من در حد توانم از میهمانم پذیرایی می‌كنم. نادر گفت: هرچه تو می‌گویی. من گرسنه و تشنه‌ام چیزی برای من بیار. پیرزن گفت: حالا غذایی برای خوردن ندارم ولی آب هست برایت می‌آورم. پسر من خاركن است. بارش را امروز به شهر برده تا بفروشد و با پولش آرد بخرد تا من نان بپزم. اگر صبر كنی تا پسرم بیاید نان هم دارم و كوزه‌ی آب را جلوی نادر گذاشت. نادر كه خیلی تشنه بود سریع ظرفی را پر از آب كرد و سر كشید. در همین حین صدای گاوی را شنید از پیرزن پرسید این مگر صدای گاو نیست؟ پیرزن گفت:‌بله. گفت: خوب برو مقداری شیر بدوش بیاور تا من بخورم. پیرزن گفت: گاو من نر است. اگر ماده بود و شیر داشت خودم می‌دوشیدم و می‌آوردم با هم بخوریم. نادرشاه كه بی‌نهایت خودرأی بود و حرف حساب سرش نمی‌شد، اصرار می‌كرد كه من این چیزها سرم نمی‌شود و من گرسنه‌ام برو برای من شیر گاو را بدوش و بیاور. پیرزن گفت: حالا فهمیدم كه تو پادشاهی. حتماً به زیردستانت هم مثل من حرف ناحسابی زدی كه حالا در این بیابان گرسنه و تشنه رهایت كردند. من می‌گویم نر است، تو می‌گویی بدوش. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
دعای چوپان مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم». مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ » به نام خدای آن چوپان ... 👌گاهی دعای یک دل صاف،از صد عبادت یک دل پرآشوب بهتراست... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان