eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5873037842187289626.apk
5.43M
♻️دعای امن با صدایی آسمانی ختم های چهار گانه برای حوائج سنگین اسرار دعای امن از زبان حاج اسماعیل دولابی و آیت الله میلانی در بخش فضائل ⭕️با ارسال دعای امن عزیزانتان را از مشکلات و بیماری کرونا نجات دهید. متن پی دی اف با کیفیت را دانلود کنید☝️
☝️☝️ 🌸 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه اورا ازهرگناهےباشد مے‌پذیرد4رکعتست درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر 📚مفاتیح الجنان
💎امام کاظم علیه السلام: مصیبت برای صابر، یکی است و برای آنکه بی طاقتی کند، دوتاست 📚تحف العقول صفحه 414 〰➿〰➿〰➿ 💎امام رضا عليه السلام: مؤمن، كسى است كه هر گاه خشمگين شود، خشمش او را از جادّه حق بيرون نمى‏بَرد و هر گاه خشنود شود ، خشنودیش[از كسى‏]، او را به باطل نمى‏كشانَد و چون قدرت پيدا كند، بيشتر از آنچه حقّ اوست، نمى‏گيرد... 📚الكافی جلد‏2 صفحه‏233 〰➿〰➿〰➿ 💎امام جواد علیه السلام: اگر نادان سخن نگويد مردم اختلاف پیدا نمى كنند [توضیح: سخنان ناآگاهانه سبب بسيارى از اختلافات است] 📚كشف الغمّة جلد 3 صفحه 139 〰➿〰➿〰➿ 💎امام هادی علیه السلام: کشمکش و جدال، دوستی کهن را خراب می کند و پیوند استوار را از هم می گسلد. 📚بحارالانوار، ج75، ص 369
👆 اگر هنگام خواندن نماز، قسمتی از بدن یا حتی تار مویی از سر مشخص باشد، حکمش چیست؟👆
🌾وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُم ✨ْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۹﴾ 🌾و چون كسانى مباشيد كه خدا ✨را فراموش كردند و او نيز 🌾آنان را دچار خودفراموشى كرد ✨آنان همان نافرمانانند (۱۹) 📚 سوره مبارکه الحشر ✍آیه ۱۹
♦️مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند. و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد . موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد ، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم . مرد می گوید: راستی ؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است . دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است چون یکی از کارهای زبان اغراق است. 🔹نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
پهلوان رزاز❤️پهلوانی که مورد سفارش رهبری بود... 🌻🌻 این روزها سالگرد یک پهلوان قدیمی است. پهلوانی که مورد علاقه رهبر انقلاب است تا جائیکه در دیدار با اهالی زورخانه سفارش می کنند زندگی نامه این پهلوان خوانده شود و الگو قرار گیرد. اما این پهلوان کسی نیست جز حاج حسن رزاز؛ پهلوان دوران قاجار و پهلوی. جالب ترین نکته پهلوان رزاز اینست که مجتهد بود تا آنجا که نقل است وقتی جمعی از تهران خدمت ایت الله بروجردی می رسند و از او سوال شرعی می پرسند، ایشان می پرسند "مگر سید حسن تهران نیست که اینجا آمدید". رزاز یک فعال سیاسی هم محسوب میشد تا انجا که وقتی مرحوم مدرس به ترور تهدید شد برای مراقبت از وی هیچگاه او را ترک نکرد. مشهورست هیچگاه پشت سیدحسن به خاک نرسید و هیچ حریفی نتوانست او را شکست دهد. نقل شیرینی از سبک مبارزه و قدرت نمائی او وجود دارد که گفته می شود کشتی هایش را با فنونی که از قبل اعلام می کرد پیروز می شد. از او اندرزی نقل شده است که جالب است:«هر وقت حریف خود را از خود ناتوان تر دیدید، او را خفیف نکنید، راه و پهلو به او بدهید.» يكي از اقدامات مردمي و ميهني پهلوان رزاز كه در زمان خودش سرو صداي زيادي راه انداخت ماجراي درگيري‌اش با كالسكه‌چي سفارت روسيه بود. در دوره ای که اتباع دولت روسيه از هر مجازاتي در امان بودند «تقي اف» كالسكه‌چي سفارت روس، كه بسيار تنومند و گردن كلفت بود هنگام حركت با كالسكه، عابران را زير ضربات تازيانه مي‌گرفت . چند روز بعد مردم پهلوان رزاز را مي‌بينند كه جلوي در سفارتخانه كشيك مي‌دهد تا اينكه بالأخره سر و كله كالسكه‌چي پيدا مي‌شود به محض خروج از سفارت، پهلوان رزاز دستان پرقدرتش را‌بند مي‌كند به پشت كالسكه و آن را از حركت نگه مي‌دارد. پهلوان رزاز تقي اف را بلند می کند و به زمین می زند ومي‌گويد: به مولايم علي(ع) قسم اگر يكبار ديگر به ناموس مردم نگاه چپ كني اگر مرغ هوا شده‌باشي يا ماهي دريا گيرت مي‌آورم و زنده زنده كبابت مي‌كنم. در قدیم ورزش پهلوانی همواره با سه اصل اعتقادی و فرهنگی همراه بوده است. "معنویت" و "مبارزه با ظلم" و "دستگیری از ضعفا" و به حق مرحوم سید حسن رزاز نمونه واقعی و مصداق حقیقی این سه شاخص بوده است.
شهید علی اکبر شیرودی و انگیزه اش🍁 شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم😳 ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد.🌷 این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
« زندگی » و « زمان » معلم های شگفت انگیزی هستند. « زندگی » به ما می آموزد از « زمان» درست استفاده کنیم. و « زمان » به ما ارزش « زندگی » را می آموزد http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨❤️ ➕ امروز با تک تک سلولهایت لبخند بزن☺️🙂 و بگو: معبـود من، شکــر ❣ که مرا جان بخشیدی😇✨ با یاد خـ♥️ـدا دلها آرام می‌گیرد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
باران بشدت میبارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد. از حُسن امر ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه... بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد. کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد. پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : "بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه." لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون تا راننده شکل و قیافه قاطر رو دید ، باورش نشد که این حیون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه، اما چه میشد کرد، در اون شرایط سخت به امتحانش میارزید. با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطره و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : " یالا! پل، فردریک، هری، تام... یالا سعیتون رو بکنین ... آهان فقط یک کم دیگه، یه کم دیگه .... خوبه تونستین " راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه. با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد : "هنوزهم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیرتونسته باشه ، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است، نکنه یه جادوئی در کاره" کشاورز پاسخ داد : " ببین جانم، جادوئی در کار نیست..." اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه، آخه میدونی قاطر من کوره...! @tafakornab
فواید برای و جلوگیری از آلزایمر کاهش استرس درمان سرطان کاهش بیماری قلبی بهبود دیابت کاهش وزن حفاظت ازپوست @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃 ✨ گردنبند با برکت پيرمرد فقیري خدمت پیامبر خدا رسيد و درخواست کمک کرد. حضرت محمد(ص) فرمودند: «اكنون چيزي ندارم ولي برو به خانه ي دخترم فاطمه.» پيرمرد به خانه ي حضرت فاطمه(س) رفت و گفت: «فقيري هستم که خدمت پدرت رسيدم، مرا به سوي شما راهنمائي نمود. اي دخت پيامبر! گرسنه‌ام، سيرم كنيد. برهنه‌ام، پوششي به من بدهيد، فقيرم، چيزي به من عطا نمائيد.» حضرت فاطمه كه هيچ غذائي در خانه سراغ نداشتند، گردنبند خود را به فقیر دادند و فرمودند: «این گردنبند را بفروش و زندگي خودت را با آن اصلاح كن.» پيرمرد برگشت و جريان را خدمت رسول الله عرض كرد. عمار ياسر به پیرمرد گفت: «من اين گردنبند را به بيست دينار و يك لباس و يك حيوان سواري و غذایی كه سيرت كند مي‌خرم.» پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت. عمار، گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه اي گذاشت و به غلامش گفت: «اين گردنبند را برای فاطمه ببر. تو را هم به فاطمه بخشیدم.» حضرت فاطمه(س) علیها گردنبند را گرفتند و غلام را آزاد نمودند. هنگامي كه غلام به آزادي رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد: «خنده من از برکت اين گردنبند است! گرسنه اي را سير كرد. برهنه اي را پوشانيد و تهيدستي را بي نياز كرد و غلامي را آزاد نمود. و با این وجود باز هم نزد صاحبش برگشت!» @tafakornab @shamimrezvan
موفقیت هایی که نصیب افراد صبور می‌شود، همان هایی هستند که توسط افراد عجول رها شده اند! امروز کارها را بدون عجله با موفقیت برسان... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️الهی در سڪوت شب 💜ذهنم را آرام ڪن ⭐️و مرا در پناه خودت 💜به دور از هیاهوی ⭐️این جهان بدار 💜الهی نور خدا ⭐️به زندگیتون بباره 💜شبتون در پـنـاه حق
✨﷽✨ 🍃خدا جانم مرا که با توام 😇 ✨ از هر چه هست باکی نیست🍃 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🍃الهی به امیدتو🍃 سلام صبح بخیر! طلوع کرده... تا غروبش را تماشا کنیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آخر هفته خود را معطر و زیبا کنید با 🌸صلوات 🌸 بر حضرت مُحَمَّدٍ (ص) و خاندان مطهرش🌸🍃 🍃🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃🌸وَ آلِ مُحَمَّد 🍃🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
❤️ 💚 💝 بی تو درجمعیم و تنهاییم، بی تو خندانیم و گریانیم، بی تو آرامیم و سوگواریم ... بی تو مردگانیم در نقش زندگان ... بیا و حیاتمان بخش.... 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
☝️ ☝️ 🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 22 اسفند ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:56 ☀️طلوع آفتاب: 06:19 🌝اذان ظهر: 12:14 🌑غروب آفتاب: 18:09 🌖اذان مغرب: 18:27 🌓نیمه شب شرعی: 23:33
☝️ 💙 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواندواین عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
🌼 پنجشنبه است 🌼مادرم میگفت: خوبست پنجشنبه‌ها درخانه 🌼بوی حلوا بپیچد 🌼کودک که بودم میپرسیدم 🌼مگرآنها به مااحتیاج دارند؟ میگفت:مامحتاجیم به دعای 🌼خیرشون ویادآوری خوبیهاشون 🌼در این روز با برکت با صلواتی 🌼شادشان کنیم
🔴 ✅نکاتی برای شست‌وشوی میوه و سبزی در پی شیوع کرونا سعی کنید میوه و سبزیجاتی انتخاب کنید که ظاهری سالم و بدون پوسیدگی داشته باشند. پس از ورود به منزل کیسه‌های میوه و سبزی را در جایی مخصوص و دور از دسترس کودکان قرار دهید؛ به گونه‌ای که تماسی با سایر وسایل منزل نیز نداشته باشند. پس از آنکه دست‌هایتان را به خوبی شستید، ظروف مخصوص حاوی مواد ضدعفونی کننده را درون سینک ظرف‌شویی قرار داده و میوه و سبزی را داخل آن بریزید. با گذشت زمان لازم بر حسب نوع ماده ضدعفونی کننده، میوه و سبزی را به خوبی آبکشی کرده و در سبد مخصوص قرار دهید. با اتمام عملیات ضد عفونی کردن میوه و سبزی، کیسه‌های پلاستیکی را دور انداخته و سینک و محل قرار دادن کیسه‌های خرید را شسته یا ضد عفونی کنید. به هیچ عنوان میوه و سبزی شسته نشده را درون یخچال قرار ندهید و در صورتی که پس از شست‌وشو آنها را خورد کرده‌اید در ظرفی با درب بسته در یخچال بگذارید. با اتمام کار دستگیره درب یخچال را ضد عفونی کنید و به یاد داشته باشید مصرف میوه و سبزی خام در بیرون از منزل در این روزهای کرونایی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دوست بودنت سبز و دلت سبز و حضورت سبز خانه ات گرم دلت نرم ...💖 چراغت روشن روزگارت آرام ... توسن بخت برایت رام دست خوشبوی رحمت خدا همراهت 🌷🌷پنجشنبه تون عالی🌷🌷
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : ❤️عثمان می گفت و می گفت ومن نمی شنیدم…یعنی نمی خواستم که بشنوم.مگر میشد که دانیال رادفن کنم،آن هم در دلی که به ساکتی قبرستان بود اما هیچ قبری نداشت؟عثمان اشتباه میکرد…دانیال من،هرگز یک جانی نبود ونمیشد…او خوب،رسم بوسیدن و نازکشیدن را بلد بود..دستی که نوازش کردن از آدابش باشد،چاقو نمی گیرد محضِ بریدن سر..محال است.پس حرف های عثمان به رود سپرده شد ومن حریص تراز گذشته، مستِ عطرآغوشِ برادر…چندروزی باخودم فکر کردم.شاید آنقدرها هم که عثمان میگفت بد نباشند.اصلا شاید آن دختر آلمانی اجیر شده بود برای دروغ گفتن…ولی هر چه میگشتم،دلیلی وجود نداشت محضه دروغ واجیر شدن…بایددل به دریا میزدم…دانیال خیلی پاکتر از اخبار عثمان بود..اصلا شاید برادرم وارد این گروه نشده وتنها تشابهی اسمی بود…اما این پیش فرض نگرانترم میکرد…اگر به این گروه ملحق نشده،پس کجاست؟؟چه بلایی سرش آمده؟؟نکند که…چند روزی در کابوس وافکار مختلف دست وپا زدم وجز تماس های گاه وبیگاه عثمان؛کسی سراغم رانگرفت،حتی مادر…وبیچاره مادر…که در برزخی ازنگرانی وگریه زانو بغل گرفته بود، به امید خبری از دردانه ی تازه مسلمان شده اش؛که تا اطلاع ثانوی ناامیدش کردم و او روزش راتابه شب درآغوش خدایش،دانه های تسبیح را ورق میزد…وچقدر ترحم برانگیز بود پدری مست که حتی نبود پسرش را نمیفهمید!شاید هم اصلا،هیچ وقت نمیدانست که دو فرزند دارد و یا از احکام سازمانی اش؛عدم علاقه به جگرگوشه ها بود… نمیدانم،اما هر چه که بود،یک عمر یتیمی در عین پدر داری را یادمان داد!تصمیم را گرفتم.و هروز دور از چشم عثمان به امید دیدن سخنرانیِ تبلیغ گونه ی داعش،خیابانها راوجب به وجب مرورمیکردم.هر کجا که پیدایشان میشد،من هم بودم. بادقت وگوشی تیز و چاشنی ازسوالاتی مشتاق نما،محضِ پهن کردن تور و صید برادر. هروز متحیرتر ازروز قبل میشدم…خدای مسلمانان چه دروغ های زیبایی یادشان داده بود…دروغهایی بزرگ از جنس بهشت ورستگاری…چقدرساده بودانسان که گول اسلام وخدایش را میخورد.روزانه درنقاط مختلف شهر،کشور و شاید هم جهان؛افراد متعددی به تبلیغ وافسانه سرایی برای یارگیری درجبهه داعش میپرداختند.تبلیغاتی که از مبارزه با ظلمِ شیعه ورستگاری دربهشت شروع میشدوبه پرداختِ مبالغ هنگفت در حسابهای بانکیِ سربازان داوطلب ختم میشد.واین وسط من بودم وسوالی بزرگ…که اسلام علیه اسلام؟؟؟مسلمانان دیوانه بودند…وخدایشان هم… ازطریق اینترنت ودوستانم در دیگرکشورها متوجه شدم که مرزتبلیغشان،گسترده از شهر کوچک من درآلمان است وتمرکز اصلی شان برای جمع آوری نیرودر کشورهای فرانسه،کانادا،آمریکا،آلمان ودیگرکشورهای غربی و اروپایی است.که تماما با کمک خودِ دولتها انجام میشد.و باز چرایی بزرگ؟؟؟دراین میان تماسهای گاه وبیگاه عثمانِ ذاتا نگران که همه شان،به ردتماس دچار می شدند،کلافه ام میکرد. ادامه دارد.. ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
✅ چند روز قرنطینه را رعایت کنیم و برای سلامتی خود و هم وطنانمان ارزش قائل شویم 💎امام علی علیه السلام: آنکه صبر نجاتش ندهد، بی تابی هلاکش کند مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ، أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ 📚حکمت 189 نهج البلاغه