eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
15.7هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 ✨خرد هرکجا گنجی آرد پدید ✨زنام خدا سازد آن را کلید ✨به نام خداوند لوح و قلم ✨حقیقت نگار وجود وعدم ✨خدایی که داننده رازهاست ✨نخستین سرآغاز آغازهاست 🌸 الهی به امید تو.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شروع روز با صلوات برمحمد وآل محمد 🍃🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍃🌸 🍃🌸 سبک کردن گناهان 💙👈 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم :↯↯↯ 🍃🌸در روز قیامت من پیش میزان اعمال هستم یعنی که هر کس کفه گناهانش سنگین تر از کفه ثواب‌هایش باشد من صلوات‌هایی را که برایم فرستاده می‌آورم و در کفه حسناتش گذارم تا کفه حسناتش سنگین تر گردد 🌸🍃 📚 آثار و برکات صلوات ص ۱۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❣️ ❣️ 🌸حال من بی‌ خراب است 🍃کجایی آقا 🌸نقش من بی‌ تو سراب است 🍃کجایی آقا 🌸عمر بیهوده ی من ،بی چه ارزد! 🍃تو بگو زندگی بی‌تو سراب است 🌸کجایی آقا 🌹تعجیل درفرج صلوات @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
عالم بہ عشق روے تو بیدار میشود هر روز عاشقای تو بسیار میشود وقتے سلام میدهمت، درنگاه مݧ تصویر ڪربلاے تو تڪرار میشود سلام ارباب و مـولاے مـن❤️✋ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 26 مرداد ماه 1399 🌞اذان صبح: 04:53 ☀️طلوع آفتاب: 06:24 🌝اذان ظهر: 13:08 🌑غروب آفتاب: 19:52 🌖اذان مغرب: 20:11 🌓نیمه شب شرعی: 00:22
☝️ 🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ترکیبات شفا بخش عسل🍯 👌لیمو عسل : ضد سرماخوردگی 👌دارچین و عسل : حال خوش 👌زنجبیل و عسل : ضد معده درد 👌میخک و عسل : ضد دندان درد 👌شیر،پرتقال و عسل : نرم کننده پاشنه پا 👌عسل و شکر خام : ضد خشکی پوست 👌عسل و ماست : ضد آکنه و جوش 👌عسل و آب نارگیل : استحکام عضلات 👌عسل و لیمو ترش : کاهش وزن 👌عسل و زردچوبه : زخم های دهانی 👌عسل و سرکه : شست و شوی سینوسها 👌عسل و آب پرتقال : ضد اضطراب 👌عسل و آناناس : ترک سیگار 👌عسل، برگ بو و کرفس : درد شکمی 👌عسل و روغن کرچک : قطع سکسکه 👌دهانشویه خانگی عسل و دارچین:رفع بوی بددهان ♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خدایا🤲 نیکوترین سرنوشتها حلالترین روزیها پربارترین زیارتها خالصترین نیتها مقبولترین عبادت رابرای دوستانم مقدربفرما یارب العالمین❣👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
○°●•○•°💢🦋💢°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش دوم 🌼🌸لباس پوشیدم و رفتم تا صورتم رو بشورم .. دیدم یک میز تحریر قشنگ پشت دره لبخندی روی لبم نقش بست و احساس شیرین اینکه اون به خاطر من صبح زود از خونه رفته وجودم رو گرفت … وقتی حاضر شدم که برم صداش کنم دیدم از پله ها داره میاد بالا و قفل ساز هم پشت سرش میومد. قفل ساز که کارش تموم شد سر میز رو گرفت و بردن تو اتاق …. ایرج صدام کرد رویا میز کنار تخت جا نمیشه یک کم تخت رو بکشم عقب تر ؟رفتم تو و گفتم :آره چرا نشه ؟ اما وقتی تخت رو کشیدن خیلی خجالت کشیدم ….. 🌼🌸به خاطر بی حوصلگی شب قبل لباسهامو ریخته بودم دور کارتون و در چمدون باز و خلاصه همه چیز بهم ریخته بود. ایرج گفت: آخ ببخشید می خوای خودت جمع کنی ؟ اتاقت رو بهم ریختم ببخشید …گفتم ؛نه تقصیر منه دیشب خیلی بی حوصله بودم همین طوری کردم زیر تخت ….. 🌼🌸ایرج تمام لباسهای منو دید بالای سرم وایساده بود و نگاه می کرد… یک مرتبه ذوق زده پرسید ؛تو هنوز عروسک داری؟ گفتم :آره مال بچگی منه یادگاری نگه داشتم …. با شیطنت پرسید ، برای بچه ی ….(کمی مکث کرد)خودت ؟ گفتم :گفتم نمی دونم فقط هر جا میرم با خودم میبرم…. 🌸🌼کارش که تموم شد گفت بابا باهات کار داره تو اتاق خودشه با هم بریم منم میام…. رفتیم پایین پول فقل سازو داد و رفتیم پیش علیرضا خان ……حدس نمی زدم علیرضا خان با من چیکار داره. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
💐 امام علی (ع) فرمودند: اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح‌ کنید، خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند: 🌸 باطنت را اصلاح کن ؛ خداوندظاهرت را اصلاح میکند و خوبی‌ات را سر زبانها می اندازد. 🌼 رابطه ات را با خدا اصلاح کن ؛ خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود .. 🍀 آخرتت را اصلاح کن ؛ خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند .. 📚"خصال شیخ صدوق @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش سوم 🌼🌸ولی تو اون لحظاتی که کنار ایرج راه می رفتم ، هیچی برام مهم نبود …. علیرضا خان طبق معمول داشت پیپ می کشید .. سلام کردم … به جای جواب سلام گفت ..هان ..هان ..بیا بشین اینجا ببینم ..اون رو پشتی نشسته بود کنار سماورش.. پرسید :چایی می خوری ؟ 🌸🌼ایرج گفت :بزارین من می ریزم منم می خورم اصلا هنوز صبحانه نخوردم .. راستی رویا توام که نخوردی صبر کن…. و رفت و به مرضیه گفت برامون صبحانه بیاره…. علیرضا خان خودش چایی ریخت و گفت :هیچ کجا همچین چایی خوبی گیرت نمیاد بخور که عالیه …. خوب با کتک های دیروز چیکار می کنی ؟ (خنده ی بلندی کرد و با همون لحن ادامه داد)حساب کار دستت اومد ؟ 🌼🌸ما اینطوری یک مهمون رو تبدیل می کنیم به صاحبخونه … اول می زنیمش تا به خلق وخوی ما عادت کنه رویا خانم ما به تو عادت کردیم وضعیت ما رو دیدی …. دیدی که الکی خوشیم ….عمه ات می گفت تو پدر خیلی آرومی داشتی والبته زندگی آروم …خوب ما آروم نیستیم .. عصبانیت تو خون ماهاس … زود جوش میاریم ایرج هم بشدت داره ولی کنترلش دست خودشه… 🌸🌼دیروز که تورج زنگ زد و گفت خودتونو برسونین حمیرا ؛رویا رو به قصد کشت داره می زنه … بعدم گوشی رو قطع کرد ..من و ایرج نفهمیدیم چیکار کنیم … خون من که به جوش اومد …. باور کن تا اینجا چی به ما گذشت خدا می دونه … ایرج که گریه می کرد .. من نکردم اومدم دق و دلمو سر عمه ات خالی کردم … در حالیکه اون بیچاره از همه بی گناه تره … حالا از من بدت نیاد که با عمه ات اون طوری حرف زدم … ولی اینو بدون که به خاطر تو عصبانی بودم ….. 🌼🌸گفتم :می دونم خیلی برام ارزش داشت که ازم حمایت کردیم .. راستشو بگم خیلی روی من اثر گذاشت… ولی اینو بدونین که بیشتر ناراحتی من از این بود که برای شما درد سر درست کردم …. گفت:ما تو رو تو این مدت شناختیم تو بسیار با وقار با شخصیت و مادب و مهربونی …همه ی ما اینو فهمیدیم همه دوستت داریم و دلمون می خواد اینجا خونه ی تو باشه …. 🌸🌼ببین نگفتم مثل خونه ی تو گفتم خونه ی تو باشه فهمیدی ؟ حالا من ازت یک چیزی می خوام اینجا رو خونه ی خودت بدون برای خودت حق قائل شو این قدر خودتو معذب نکن …. با این درسی که می خونی بزودی خانم دکتر میشی و برای خودت برو و بیایی درست می کنی و اونوقت باعث افتخار ما هم میشی …. من منتظر اون روزم …. پس چی شد ؟ گفتم چی ؟ 🌼🌸گفت : نتیجه ی حرفمون چی شد ؟ گفتم باید درس بخونم و دکتر بشم …. گفت : نه اونو که چه من بگم چه نگم میشی …اینکه از این به بعد اینجا؟ …. بگو ؟..گفتم خونه ی منم هست….و علیرضا خان خنده ی بلندی کرد و حرف منو ادامه داد که : منم هست اگر روزی دو بار منو زدن به روی خودم نمیارم و میگم عیب نداره اینجا خونه ی منه و خودش قاه قاه خندید ولی ایرج ناراحت شد و با اعتراض گفت … ای بابا این چه شوخیه شما می کنین؟اونوقت به تورج ایراد می گیرین ….. 🌸🌼منو ایرج با هم توی یک سینی صبحانه خوردیم صبحانه که چه عرض کنم نزدیک ظهر بود …. لحظاتی پر از احساس هر لقمه ای بر میداشت برای من زمزمه ی عشق بود دلم فرو می ریخت و این قشنگ ترین هدیه ای بود که خدا به من عطا کرده بود ….. 🌼🌸هنوز ما پیش علیرضا خان بودیم که عمه اومد کلی خرید کرده بود و من بدون اینکه دیگه معذب باشم که آیا کمکش کنم یا نه رفتم تو آشپز خونه و مشغول شدم ……. و تا ساعت دو منو عمه و مرضیه مشغول جا بجا کردن و حاضر کردن سور سات نوروز بودیم ….عمه به من گفت تو امسال سفره ی هفت سین رو بنداز و تزیین کن …….منم این کارو کردم ولی بغضی غریب توی گلوم پیچید. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🔸 تصرّف در وسیله‌ای که دور انداخته‌اند ⁉️ سؤال: اگر وسيله‌اى پيدا كنيم كه مشخّص باشد آن را دور انداخته‌اند، اما آن وسيله براى ما كارايى دارد، آيا مى‌توانيم آن را برداريم يا نه؟ ✅ پاسخ: با إحراز آنكه از آن وسيله إعراض شده، تصرّف در آن مانع ندارد. 🔹منبع: پایگاه اطلا‌ع‌رسانی دفتر رهبر معظم انقلاب @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ ✨وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾ ✨و خدا به حال دشمنان شما ✨داناتر است كافى است كه ✨خدا سرپرست شما باشد و ✨كافى است كه خدا ياور شما باشد (۴۵) 📚سوره مبارکه النساء ✍آیه ۴۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ 🌷 حکایت ✨در ســال قــحطی، در مســجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می‌چسبند و نمی‌گذارند، صدقه بدهد. ✨مؤمنی پای منبـــر این ســـخنان را شنید با تعجّب‌ به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می‌روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد. ✨وقتـی که به خــانه رسیــد و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمی‌کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… ✨خلاصه به قــدری او را وســــــوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان‌ها را ندیدم لکن مــادر شیطان را دیدم که نگذاشت. ❄️✨در روایتـی از حضرت علــے(علیه‌السلام) آمده است زمان انفاق هفتاد هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس می‌کنند که چیزی نبخشد. انسان می‌خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت‌ بینـی می‌کند و نمی‌گـذارد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم💗 ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﻢ ﻣﯽﻧﺸﺎﻧﻢ، و با کمک قدرت تصویرسازیِ خود، تمام خواسته‌هایم را جذب می‌کنم. خدایا سپاسگزارم❣ @tafakornab @shamimrezvan
✨ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺒﺪﯼ ﮔﯿﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ: ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﻣﮕﺮ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﯿﻼﺱ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﺪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟ ﺑﯿﻨﺎ: ﺁﺭﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺬﺭﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ؟ ﺑﯿﻨﺎ: ﺗﻮ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﯽ؟! ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﮐﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ ! ﺑﯿﻨﺎ: پس ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ؟ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ. ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ! ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
یک فـرد خوب همیشه در ذهن تو میماند ، یک فرد بهتر همیشه در رویای تو میماند اما یک فرد صادق همیشه در قلب تو میماند. صداقت تنها امتحانی است که نمیشه در آن تقلب کرد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔰 🔸چگونه مزاح کنیم؟ ✍روایت دارد که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید : « مزاح هم می‌کنی؟» آن شخص گفت: نه. حضرت فرمودند: چرا؟ حتی دستور دادند که گاهی انسان یک مزاحی هم بکند. همه اش،خشک نباشد. اما کم، زیاد مزاح کردن ، تَذْهَبُ بِبَهاءِ المُؤمِن، قیمت مومن را می برد. آبروی مومن مےرود. زیاد شوخی نکنید، اما گه گاهی عیب ندارد. ✸ پیغمبر صلےالله علیه وآله خرما مےخورد و هسته های آن را جلوی امیرالمومنین علیه السلام می گذاشت. می خواست با امیرالمومنین شوخی کند و سر به سر امیرالمومنین بگذارد. بعد حضرت صلےالله علیه وآله فرمودند: «یاعلی ، خرما خیلی خوردی!» ✸ مثل بعضی ها که پرتغال مےخورند و پوستش را آن طرف مےگذارند. حضرت صلےالله علیه وآله هم هسته های خرما را پیش امیرالمومنین علیه السلام گذاشت و فرمود: یاعلی ، خیلی خرما خوردی! امیرالمومنین علیه السلام هم بازاری بود ، جواب دادند: «یا رسول الله ، کسی خرما زیاد خورده است که خرما را با هسته های آن خورده.» چون جلوی پیغمبر صلےالله علیه وآله هسته نبود. ✸ حضرت علیه السلام فرمود: «خرما کسی خیلی خورده که آن را با هسته هایش خورده است. » شوخی مےکردند. حتما نباید آدم مثل مربای آلو اخمو باشد. ✸ یک قدری هم مزاح داشته باشید. اما حرف بیهوده نزنید. حرف لغو نزنید. آبروی کسی را نبرید. 📚منبع: ڪتاب بدیعالحکمة حکمت ۳۳ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره) @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به رفتار دیگران باشد این دیگر خوبی نیست بلکه معامله است میشود پروانه بود و به هر گلی نشست ، اما بهتراست مهربان بود و به هر دلی نشست @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📗 💢تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند 🔰 رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود 📒کیمیای محبت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
همیشه خاک گلدان کسی باش که اگر ساقه اش به ابرها رسید فراموش نکند ریشه اش کجا بوده است... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
*❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤* 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻 *روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند...* *بعد از ۷۰ سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه بت پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، بت پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.* *سگ نگهبان خانه بت پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت...* *مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد.* *مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟* *سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم...* *تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک بت پرست آمدی و طلب نان کردی...مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
👇ویتامین های گروه B: 🌸ويتامين B1 : 🔹غلات کامل ، حبوبات کامل ، انواع گوشت بی چربی ، سبزیجات تازه ،جوانه گندم ،تخم مرغ . 🌸ويتامين B2: 🔹 جگر ، قلوه ، شیر ،پنیر ،بادام زمینی ، مرغ ، ماهی ، کلم بروکلی ، سبزیجات . 🌸ويتامين B3 : 🔹 پوست و جوانه غلات، خرما، گوشت، کبد، کلیه و قلب و شیر بیشتر 🌸ويتامين B5: 🔹 غلات کامل ، غذاهای حیوانی ، حبوبات ، لبنیات و ... 🌸ويتامين B6: مواد غذایی سبوس دار،سیر،ملاس و شربت سورگوم جایگزین شیره شکر 🌸ويتامين B7 🔹برگ چغندر،زرده تخم مرغ 🌸ويتامين B12: 🔹شير،گندم، ماست، جگر،گوشت قرمز،ماهي،بادام زميني. ✅ با خانواده ویتامین ها با ما همراه باشید: @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
😳مسجد مهمان کُش😱 این حکایت را از دست ندهید 🔰🔰😳 مثلی است كه در مثنوی آورده، می گوید در یكی از شهرها مسجدی بود  كه به «مسجد مهمان كُش» معروف شده بود. می دانید قدیمها مهمانخانه و مانند آن نبوده و اگر كسی وارد محلی می شد و دوست و آشنایی نمی داشت مسجد را مسكن می گزید. مسجدی بود كه معروف شده بود كه هر كس می آید اینجا شب می خوابد، صبح كه می روند، جنازه اش را بیرون می آورند و كسی هم نمی دانست علت قضیه چیست. یك آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمی دانیم چگونه است كه هر كس می آید شب در اینجا می خوابد صبح جنازه اش را بیرون می آورند، زنده نمی ماند. گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمی ترسم، من می روم. هر كار كردند گوش نكرد و رفت در آنجا خوابید. ضمنا آدم شجاع و دلیری بود. آن نیمه های شب كه شد صداهای هولناكی از اطراف این مسجد بلند شد: آی تو كی هستی كه آمده ای اینجا؟ الان خفه ات می كنیم، الان ریز ریزت می كنیم؛ یك صداهای مهیبی در آن تاریكی كه زهره شیر می تركید. تا این صداها را شنید، این هم از جا بلند شد و گفت: تو كی هستی؟ صدایش را بلندتر كرد: هر كه هستی بیا جلو، من از مرگ نمی ترسم، من دیگر از این زندگی بیزارم، بیا هر كاری می خواهی بكنی بكن. شروع كرد فریادِ بلندتر كشیدن. یك مقدار كه جلو رفت و فریاد كشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان دیوارها فرو ریخت و طلسمهایی كه در آنجا بود شكست و گنجهایی كه در آنجا مدفون بود پیش پای آن آدم فرو ریخت. فردا صبح از آنجا با یك سلسله گنجها بیرون آمد. سید جمال می گوید غرب آن مسجد مهمان كش است. آدمهای ضعیف كه به اینجا بیایند خود را می بازند و می میرند. باید فریاد كشید و این طلسم دروغین را شكست، كه خودش همین كار را كرد و مصداق آن آدم دلیر بود. در آن زمانی كه مبارزه با انگلستان در دِماغ احدی نمی توانست خطور كند فریاد مبارزه با سیاست استعماری انگلستان را بلند كرد و برای اولین بار این حالت خودباختگی را از مردم گرفت و روی خودِ اسلامی مردم تكیه كرد. برای تمام ملتهای اسلامی یك منش است. 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 153 @tafakornab @shamimrezvan
🎯🎯🎯🎯 ✨﷽✨ ✨ ✅مکث کردن را تمرین کنید!✋ ▪️▫️وقتی شک دارید ▪️▫️وقتی خسته‌ هستید ▪️▫️وقتی عصبانی هستید ▪️▫️وقتی استرس دارید ▪️▫️وقتی بی حوصله‌ هستید... مکث کنید، سکوت کنید و هیچ حرفی نزنید و تصمیمی نگیرید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh