eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دوشنبه‌تون زیبا و گلبارون 🌱امروز براتون از خدا🤲 🌸سلامتی میخوام 🌱دل خوش 🌸خونه گرم 🌱لبخند زیاد 🌸ان شاءالله 🌱لحظه لحظه امروز رو 🌸به خوشی سپری کنید 🌱تقدیم به شما 🌸همراهان همیشگی
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و چهارم ✍ بخش چهارم 🌸حالا فقط منو تورج می دونستیم ….و باید صبر می کردم تا فردا صبح که دکتر صالح میومد و وضیعت اونو کامل بررسی می کرد …… خدا می دونه اونشب به ما چی گذشت و چه حالی داشتیم ………. ایرج با اون حال و علیرضاخان توی سی سی یو و من هم یک دستم به این و یک دستم به اون در حالیکه دیگه خودم جونی تو تنم نبود و داشتم از حال میرفتم …. 🌸تو این حال مینا زنگ زد بیمارستان و گفت : بچه ها گریه می کنن و منو می خوان و هر کاری می کنه نمی خوابن ……. گفتم گوشی رو بده باهاشون حرف بزنم ….. تبسم گوشی رو گرفت … ولی من فقط صدای هق و هق گریه ی اون می شنیدم …. 🌸گفتم عزیزدلم عشقم …. با مامان حرف بزن صداتو بشنوم قربونت برم . گفت : بیا دیگه بسه ما رو ول کردی … بیا … گفتم چشم یک کم دیگه میام الان مریض دارم؛؛؛ تا خوب شد ، میام پیش تو قول میدم …. گفت : نه تو بودی, نه ایرج بود ؛ نه مامان شکوه نه بابایی همه رفتن …. 🌸گفتم خاله مینا که هست مرضیه جون علی؛؛ مریم ، این همه هستن دیگه تو برو بخواب و خواب منو ببین قبل از اینکه تو چشمای قشنگتو باز کنی من پیش توام …. بعد گوشی رو ترانه گرفت و گفت : مامان تو رو خدا گم نشو نزار کسی تو رو ببره …… دلم براشون آتیش گرفته بود گفتم نه عزیزم من تو بیمارستانم و بابا ایرج پیشمه و مواظب منه خاطرت جمع باشه برو با تبسم بخواب تا صبح من بیام پیشت ..باشه عزیزم …… 🌸به زحمت تونستم راضی شون کنم که گوشی رو بزارن …. درست موقعی بود که داشتن ایرج رو به بخش منتقل می کردن …. عمل سختی داشت و من هنوز دلواپسش بودم …… ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و پنجم ✍ بخش اول 🌸صبح دکتر صالح اول وقت اومد بالای سر عمو …. بعد از معاینه ای که از اون کرد … خبر خوبی برای ما نداشت سکته آسیب زیادی بهش زده بود ولی گفت که امکان داره با فیزیو تراپی بهتر بشه ……. ایرج هم هنوز به هوش نیومده بود ولی اوضاع تنفسی و نبضش عادی بود و خودم مرتب اونو چک می کردم و بالای سرش بودم …. منو و تورج تا صبح هیچکدوم نخوابیدیم ….. صبح بعد از ویزیت دکتر صالح که خاطرم جمع شد ..ایرج رو سپردم به یکی از دوستام و رفتم خونه و خیالم راحت بود که عمه و تورج هم بالای سرش هستن می خواستم تا بچه ها بیدار نشدن خودمو برسونم … 🌸اونا بشدت احساس ناامنی می کردن و نمی خواستم این احساس در اونا بیشتر بشه… وقتی رسیدم هر دو خواب بودن ….حتی مینا و بچه های اون و سوری جون هم هنوز بیدار نشده بودن ……….. کنار تخت تبسم روی زمین نشستم و دست کوچولوشو گرفتم توی دستمو خوابم برد …… وقتی بیدار شدم هر دو شون روی پای من بودن و با سر و صورت من ور می رفتن ….. سعی کردم عادی باشم بهشون صبحانه دادم انگار که نمی خوام جایی برم می خواستم تو آرامش از شون جدا بشم در حالیکه دلم مثل سیر و سرکه می جوشید ….. حالا چه طوری اونا رو راضی کردم و دوباره برگشتم بیمارستان بماند ….. 🌸عمه بی قراری می کرد ….هم از دیدن ایرج با اون حال شوکه بود هم اینکه متوجه شده بود برای علیرضا خان اتفاق بدی افتاده که توی سی سی یو رفته و می خواست عمو رو ببینه…به زحمت کنترلش می کردیم …. تورج گفت بزار بدونه این طوری بهتره تا کی می خوایم پنهون کنیم …… گفتم : باشه منم موافقم ولی این با تو من توانشو ندارم تو آماده اش کن و رفتم کنار ایرج، اون هنوز بیهوش بود بوسیدمشو وضعیتش رو کنترل کردم و برگشتم …… وقتی رسیدم عمه رو در حال گریه دیدم بد جوری ناله می کرد ، فهمیدم که تورج بهش گفته …… اونقدر حالش بد بود؛؛ که نمی تونستم آرومش کنم … شدت ناراحتی عمه ؛ میزان عشق و علاقه اونو نسبت به شوهرش نشون می داد ….و کاملا پیدا بود که هنوز بشدت عاشق اونه ……….. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
فرمود: ✅مكارم اخلاق ده چيز است: ۱- راستگوئى ۲- نوميدى راستين از غير خدا ۳- بخشش به نيازمندان ۴- خوش خلقى ۵-پاداش در برابر خدمات ديگران ۶- پيوند و رفت و آمد با خويشاوندان ۷- حمايت از همسايه ۸-توجّه به حقوق دوستان ۹-مهمان نوازى ۱۰-و مهمترين اينها شرم و حياء است. 📚تاريخ يعقوبى، ج۲، ص۲۱۵ ••✾🌻🍂🌻✾••🌻🍂🌻 🔅 : 🔸 يابْنَ آدَمَ تَفَكَّرْ وَقُلْ اَيْنَ مُلُوكُ الدُّنْيا وَاَرْبابُهَا الَّذينَ عَمَرُوا وَاحْتَفَرُوا أَنْهارَها وَغَرَسُوا أَشْجارَها وَمَدَنُوا مَدائِنَها، فارَقُوها وَهُمْ كارِهُونَ. 🔹 اى فرزندآدم! انديشه كن وبگو: كجايند پادشاهان جهان و صاحبان دنيا كه آن را آباد كردند و نهرها كندند و درختان را كاشتند و شهرها را بنا كردند و بعد با ناخرسندى از آنها جدا شدند. 📚 ارشاد القلوب، ج 1، ص 29.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😝📹 کلیپ احکام غسل ترتیبی🚿 ⁉️انواع غسل ؟ نحوه اجرای هرکدام از آنها؟ ✏️ 1- غسل ترتیبی؛2- غسل ارتماسی؛ 1) غسل ترتیبی به این شکل است که اول سر و گردن غسل شود سپس سمت راست و سپس سمت چپ بدن غسل شود و هنگام غسل سمت راست باید مقداری از سمت چپ و هنگام غسل سمت چپ باید مقداری از سمت راست نیز شسته شود تا یقین شود مقدار واجب شسته شده است. 2) غسل ارتماسی به این نحو است که تمام بدن زیر آب قرار گیرد و به نیت غسل بدن را از آب خارج کند، البته غسل ارتماسی به چند نحو انجام می شود که راحتترین آنها به شما عرض شد.
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي ✨وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا ﴿۲۰﴾ ✨بگو من تنها پروردگار خود را ✨مى‏ خوانم و كسى را با او ✨شريك نمى‏ گردانم (۲۰) 📚سوره مبارکه الجن ✍آیه ۲۰
آمـوز!!! »یک پزشک می گفت: یک بار وارد اتاق مراقبت‌های ویژه شدم، جوانی بیست و پنج ساله توجه من را به خودش جلب نمود، که او مبتلا به ایدز و وضعیتش وخیم بود، با نرمی با او صحبت کردم اما حرف‌هایی که می زد واضح نبود. »با خانواده‌اش تماس گرفتم! مادرش به بیمارستان آمد. »از او درباره‌ی پسرش پرسیدم؟ گفت: حالش خوب بود تا آنکه با آن دختر آشنا شد. گفتم: نماز می‌خواند؟ گفت: نه، اما نیت کرده بود که در پایان عمرش توبه کند و به حج برود!! »نزدیک آن جوان بیچاره شدم در حالی که داشت جان می‌داد نزدیک گوشش گفتم: لا اله الا الله، بگو لا الله الا الله »متوجه من شد و نگاهم کرد بیچاره با همه‌ی توانش سعی می‌کرد و اشک از چشمانش سرازیر بود، چهره‌اش داشت تیره می‌شد و من همچنان تکرار می‌کردم، بگو: ”لا اله الا الله“ »به زور شروع به حرف زدن کرد و ناله کنان گفت: خیلی درد دارم،مُسکن می‌خواهم. »نمی‌توانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم، می‌گفتم، بگو: لا اله الا الله »لب‌هایش را به سختی تکان داد، خوشحال شدم، اما گفت: نمی‌توانم...نمی‌توانم... دوست دخترم را می خواهم.. مادرش گریه می‌کرد و پسرش را نگاه می‌کرد.ضربان نبض فرزندش ضعیف می‌شد و داشت می مُرد. »نتوانستم خودم را کنترل کنم به شدت گریه می‌کردم، دستش را گرفتم و دوباره سعی کردم، گفتم خواهش می‌کنم، بگو: لا اله الا الله »ولی او فقط تکرار می‌کرد: نمی‌توانم... نمی‌توانم... به سختی نفس نفس می‌زد و ناگهان، نبضش ایستاد و چهره‌اش کبود شد و فوت کرد، مادرش نتوانست طاقت بیاورد و خود را به روی پسرش انداخت و شروع کرد به ناله و شیون اما دیگر شیون و غصه‌ی او چه فایده‌ای دشت؟ »برادر و خواهر مسلمانم: آن جوان به سوی پروردگارش رفت اما نه شهوت به او سودی بخشید و نه لذت‌ها ، زیرافریب جوانی‌اش را خورد، فریب اتوموبیل و لباس‌های زیبایش را خورد، و الان تنها اعمالی که انجام داده بوده در قبر هم‌نشین اوست و آنچه به دست آورده بود،سودی برایش نداشت ”می خواست در پیری توبه کند“ اما به پیری نرسید!! 📔برگرفته شده از کتاب: ”داستان زیبای توبه- @tafakornab @shamimrezvan
آیا میدانستید... مصرف هفته ای یک مشت تخم کدو موجب کاهش ریزش مو و پر حجم شدن موها می گردد.. ✅اگر بی دلیل اضطراب می‌گیرید ، دچار دردهای میگرنی می‌شوید و از گرفتگی عضلات رنج می‌برید، امکان دارد دچار کمبود منیزیم شده باشید 1/4 فنجان تخمه کدو تنبل بخورید !
✨﷽✨ ✨ لازم نیست یکدیگر را تحمل کنیم، کافیست همدیگر را قضاوت نکنیم. لازم نیست برای شاد کردن یکدیگر تلاش کنیم، کافیست بهم آزار نرسانیم. حتی لازم نیست یکدیگر را دوست داشته باشیم، فقط کافیست دشمن هم نباشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اميرمؤمنان علي(ع)فرمود: هرڪہ به هنگام شب سه مرتبه بگويد: 🌷سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ، وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ. 🌷 هيچ خيرے را درآن شب از دست نمي دهدو همه از او دور مي گردند.وهرڪه همانند اين دعا را به هنگام بخواند،هيچ را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از او دور مي گردند 📚روضة الواعظين:ص328 💫✨
خدای من ❣ 🌸من که از کوی تو 💕بیرون نرود پای خیالم 🌸چه برانی چه بخوانی 💕چه به اوجم برسانی 🌸چه به خاکم بکشانی 💕نه من آنم که برنجم 🌸نه تو آنی که برانی 💕بسم الله الحمن الرحیم💕 ❣الهی به امیدتو❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹﷽🌹 روز خود را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات بر محمد و آل محمد(ص) 🌸اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🌴در پناه حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش روزتون پر برکت🌴
﷽❣ 💓عشق آن دارم ڪہ تا آید 🌸از دلبرم گویم فقط ... 💓حق پرستم، مقتدایم است 🌸تا ابد از گویم فقط ... ❤️السلام علیک یا بقیه الله
⚘﷽⚘ قلبــ مــرا هـواے تو پر مےڪند باهرسلام با حـرمـٺ حال مےڪند دارم یقین ڪه حضرٺِ عالےجنابِ عشق ڪربُـــبَلا نصیــبِ من امسـال مےڪند ⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
ادامه درس 👆 🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 👇👇👇 🌼برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🌼وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٦﴾ 🌼و که همسران خود را به می کنند و بر آنان جز نباشد، پس هر کدام از آن [برای اثبات اتهامش] باید بار شهادت دهد که سوگند به خدا، او [درباره همسرش] در این قطعاً راست می گوید، ( ایه ۶ سوره نور❤️ ) 🌼والْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٧﴾ و [شهادت] این است که [بگوید:] خدا بر او باد اگر [در این اتهام بستن] دروغگو باشد؛ (آیه۷ سو ه نور) آیات ۶_۷_ ❤️مفهوم کلی آیات (۶_۷_۸_۹_۱۰) 🌼در این آیات اثبات شرع میان وشوهر وحکم اتهام همسر از خود بیان می شود 🌼 اتهام به همسر این آیات مورد استثنای قذف را بیان میکند یعنی زنا زدن به کسی (در آیه حد قذف بیان شد👇 که اگر کسی زنان را متهم به عمل عفت کند و شاهد نیاورد تازیانه اورا می زنند ودیگر او مورد قبول نیست و است) 🌼 نزول آیات ۶ و ۷(منظور از شآن نزول این است که این آیات چه زمانی وبرای چه موضوعی نازل شده است) این دو را در فقهی آیات لعان می گویند یعنی برای حق باید ، خدا ، و گرفتن خدا را به میان آورند و به خدا بخورند مرتبه طرفین برای اتهام از خود می خورند که این قسم ها هردو انها برای به همدیگر میشوند و امکان به ازدواج مجدد می گردد 🌼این ایه میکند که اگر خود را در حال دید راه حل ادعای او برای رفع قذف (هشتاد تازیانه) این است که چهار بارشهادت دهد که در این ادعا ودر بار بگوید خدا بر او باد اگر از باشد ❤️در آیات ۸_۹_۱۰ هم به این میکند که اگر ادعای مرد کرد ویا به رد اتهام خود نشود حد بر او ثابت می شود اما اونیز می تواند زنا را از خود کند بار را به شهادت طلبد که ان مرد در این که به او می دهد از است و در مرتبه بگوید خدا بر او باد اگر آن در این نسبت باشد ( ادامه دارد 👆)
☝️۰۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 18 آذر ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:32 ☀️طلوع آفتاب: 07:02 🌝اذان ظهر: 11:56 🌑غروب آفتاب: 16:51 🌖اذان مغرب: 17:11 🌓نیمه شب شرعی: 23:12
☝️ "سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره تین توحید فلق ناس
💫اگر گرفتاری سختی داری وقت بارش باران این دعا را بخوان: الحمد للَّه الّذی ینزل الغیث من السّماء، و ینشر رحمته لعباده، اللّهمّ ولَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ مَلَكٍ فِي السَّماءِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ قَطْرَةٍ نَزَلَتْ مِنَ السَّماءِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ قَطْرَةٍ فِي الْبِحارِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما في جَوْفِ الْاَرَضينَ وَاَوْزانِ مِياهِ الْبِحارِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما عَلى وَجْهِ الْاَرْضِ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحْصى كِتابُكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ.وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الْوَرَقِ وَالشَّجَرِ وَالْحَصى، وَالنَّوى وَالثَّرى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الْاِنْسِ وَالْجِنِّ، وَالْبَهائِمِ وَالسِّباعِ وَالْهَوامِّ، حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُبارَكاً فيهِ، كَما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، وَكَما يَنْبَغي لِكَرَمِ وَجْهِكَ وَعِزِّ جَلالِكَ مِنَ الْحَمْدِ مُبارَكاً فيهِ اَبَداً. هر ستایشی مخصوص خداوندی است که باران را از آسمان نازل کرده و رحمتش را بر مردم می گستراند. خداوندا، سپاس تو را به تعداد هر قطره باران که از ابتدا تا کنون نازل شده و به تعداد هر قطره که در آینده از آسمان نازل خواهد شد، خداوندا، این بارش را فراوان و گوارا و بارانی سودمند و مناسب قرار ده، برکت را در اول و آخر آن، آغاز و انجامش، محل نزول و محل جریانش، و محل فرو رفتن آن و محل گرد آمدنش، و آنچه بر آن می روید و به وسیله آن رشد می کند، قرار ده. و آن را به سبب رحمت خود موجب امنیت و تندرستی و فرجام نیک قرار ده، ای مهربانترین مهربانان». 💫هنگام نزول باران دعا مستجاب می گردد.
☘معده انسان وقتی خالی باشد، جمع و چین و چروک هایی در مخاط معده ایجاد می شود، ✅ولی بعد خوردن غذا و پر شدن معده، این چین و چروکها باز میشوند. 👈🏻 خوردن صبحانه را جدی بگیرید ❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه شنبه زیباتون بی نظیر خونہ هاتون پر برڪت شادے توے دلهاتون آرامش توے قلبهاتون دلتون پر امید وجودتون سلامت رابطہ هاتون پر از عشق زندگے تون لبریز از آرامش روز سه شنبه تون گلباران🌸🍃 ‎‌‌‌‌‌‌‌
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و پنجم✍ بخش سوم 🌸گفتم تو از کجا فهمیدی من طاغوتیم ؟ روی پیشونیم نوشته ؟ گفت از اونجایی که ما همه بیکاریم شما توی بهترین بیمارستان تهرون با پارتی بازی مشغول کاری ………. گفتم : خیلی براتون متاسفم …این طرز تفکر شماس که داره همه چیز رو خراب می کنه … اعتقاد شما بر اینه که هر کسی رو می تونین آزار بدین؟ بدون شناخت از اون بر علیه اش حرف بزنین؟ کاری بکنین که به دیگران صدمه بزنین ؟ راهی برین که خودتون هنوز سه قدم اونطرف ترش رو نمی تونین ببینین؟ ….براتون مهم نیست که انسان ها چطور در این راه شما لگد مال بشن و صدمه ببینن ؟ 🌸جون آدما براتون ارزشی نداره چون می خواین به هدفی که دیگران برای شما تعین کردن برسین؟ …. اینی که گفتم شما بودید نه ؟ حالا من از خودم و امسال خودم میگم …. هیچوقت از کسی برای خودم بت نساختم و نخواهم ساخت به جز؛ خدا و انسان دوستی به چیزی فکر نمی کنم …. می ترسم؛؛ ….به خدا قسم می ترسم,, توی هر تصمیمم این فکر هست که نکنه کسی آزار روحی ببینه چه برسه به این که بتونم در مورد کسی قضاوت کنم و اونو بد یا خوب بشناسم …. من مثل شما نمی تونم در مورد آدماها تصمیم بگیرم این کارو به عهده ی خدا گذاشتم … 🌸من یک مبارز نیستم چون قلب مهربون و رئوفی دارم مبارزه کردن دلی می خواد که من ندارم ….. سنگدلی .. من نیستم و نمی خوام باشم … هدف من خدمت کردن و نجات دادن جون آدم هاست و نمی تونم کاری بکنم که حتی یک نفر شاید هم گناهکار که از دید گاه من کسی گناه کار نیست از این بابت صدمه ببینه …..حالا شما که عادت به قضاوت دارین بفرمایید کار شما درسته یا من؟ ….. چرا راه دور میریم کاری که با من کردین درست بود یا نه ؟ 🌸جواب بدین …. من هرگز همپای شما نمیشم …. نه تنها شما بلکه هر کسی که راهش صدمه زدن باشه من نیستم دینم به من گفته جهاد در راه خدا ولی من از این دستور خدا هم اگر لازم باشه سر پیچی می کنم و جهنم رو به صدمه زدن به دیگران ترجیح میدم ……. ببینید من اینجام میتونم اگر شده با کلام از شما انتقام بگیرم ولی من شما رو بخشیدم من این طور آدمی هستم ….. و بعد پشتمو کردم و چند قدم رفتم به طرف در و دوباره برگشتم و گفتم : راستی یک چیز دیگه هم هست ….. 🌸بزارین یک نصحیت بهتون بکنم اگر می خواین راه و عقیده ی خودتون رو به دیگران بشناسونین بهش نگین چیکار کنه بهش نشون بدین .. آدما زود خوب و بد رو از هم تشخیص می دن ……. نه من حق دارم به شما بگم چطور باشی و نه تو حق چنین کاری رو نسبت به من داری …… براتون آرزو می کنم که خدا بهترین راه رو جلوی پاتون بزاره ……. و اومدم بیرون …. کارمو انجام دادم و رفتم …. ایرج سرفه های بدی می کرد و من مجبور شدم دوباره از سینه ی اون عکس بندازم …..وقتی دکتر صالح اونو دید… گفت : حاضرش کنین ساعت شش دوباره یک عمل دیگه انجام بدم … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و پنجم ✍ بخش دوم 🌸دیگه همه خودمون رو آماده کرده بودیم؛؛ چاره ای جز این نداشتیم …… وقتی خدا دوباره ایرج رو به ما داده بود نمی تونستیم نا شکر باشیم و به بدی از بدتر ساختیم ….. بعد از ظهر ایرج به هوش اومد هنوز چشمش رو باز نکرده بود که منو صدا کرد … کنارش بودم دستشو گرفتم و گفتم : جانم عزیزم من اینجام قربونت برم …. آهسته گفت : چی شده ؟ من چی شدم چرا اینجام ؟ 🌸گفتم : یادت نیست تو کارخونه دعوا شده بود ؟ گفت : چرا ، بابام ، بابام کجاس ؟ حالش خوبه ؟ گفتم آره خوبه یک کم زخمی شده داره بهتر میشه ….. دست منو فشار داد و پرسید تو از کجا با خبر شدی ؟ گفتم من اومدم کارخونه سلیمان زنگ زد به من خبر داد …. گفت : اون چطوره خیلی زخمی شده بود ….. گفتم اونو یک نفر دیگه بسترین بقیه خوبن رفتن خونه هاشون … 🌸فردا صبح سوری جون بچه ها رو که خیلی بی تابی می کردن آورد بیمارستان تا ایرج رو ببین … هر دو متحیر بودن هی به من و ایرج نگاه می کردن و دلیلی پیدا نمی کردن و نمی دونستن چه اتفاقی افتاده ….. ولی ترجیح دادم با واقیعت روبرو بشن تا اینکه مجبور باشیم مرتب بهشون دورغ بگیم …… ده روز بعد که قلب علیرضا خان تثیت شد اونو با صندلی چرخ دار بردیم خونه ….. دیگه مجبور بودم بچه ها رو هر روز بیاریم تا ایرج رو ببینن …. 🌸خوب منم که نمی تونستم زیاد برم خونه پس این طوری برای اونا بهتر بود ……. دخترا بعد از اینکه یک بار اومدن دیگه تو خونه بند نمی شدن و هر روز بهانه می گرفتن و می خواستن پیش ایرج باشن . این بود عمه هر روز اونا رو با اسماعیل میاورد بیمارستان و با خودش بر می گردوند ….. و اونجا بود که اون دوتا با شغل من آشنا شدن ….. حالا وقتی می گفتم مریض دارم اونا متوجه بودن که من چی میگم و زود قانع می شدن ……. یک روز من رفتم دانشگاه تا کارای فارق التحصیلی مو انجام بدم یک سری کارایی که با تعطیلی و اعتصاب نتونسته بودم بهش برسم ….. یک راست رفتم دفتر .پرسیدم جناب ترابی نیستن ؟ دفتر دار گفت الان اینجا بودن و رفتن به اتاق کنفراس ….. با عجله خودمو رسوندم اونجا … اتاق کنفراس جایی نبود که در بزنیم این بود که یک هو در باز کردم و وارد شدم ….. 🌸چیزی که دیدم باورم نمیشد …خیلی جالب بود شهره با دو تا دختر دیگه و چند تا مرد جوون دور هم نشسته بودن من بین اونا دونفری رو که خودشونو ساواکی معرفی کرده بودن شناختم ….. اونا با هم حرف می زدن و جلسه داشتن ……. در رو از تو بستم و فقل کردم… و رفتم جلو …تا چشمشون به من افتاد از جا پریدن ….. شهره از بر خورد اون دونفر و من متوجه شد که اونا رو شناختم …. دست پیش گرفت این اخلاق اون بود هیچوقت خودشو تو این جور مواقع نمی باخت 🌸گفت : چیه ؟چته ؟ما باید مطمئن می شدیم تو جاسوس نیستی اگر ما رو لو می دادی چیکار می کردیم ؟ ما تمام مدتی که تو می خوردی می خوابیدی برای این انقلاب زحمت می کشیدیم حالا که انقلاب پیروز شده تو هیچ حقی نسبت به این ممکلت نداری تو یک انگلی که باید جامعه تو رو از وجودت پاک کنه به هیچ دردی نمی خوری …… تو الان حرفی برای گفتن نداری … در واقع ضد انقلاب محسوب میشی و خودتم می دونی که طاغوتی هستی .. حالا حساب شما رو بعدا باید رسید ….. ○°●○°•°@♡◇♡°○°●°○
🔅 : 🔸 أرضاكُم عِندَ اللّهِ أسبَغُكُم عَلى عِيالِهِ . 🔹 خوشايندترينِ شما نزد خداوند ، كسى است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه قرار بدهد . 📚 الكافي : ج ٤ ص ١١ ح ١ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : 🔸 إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ. 🔹 حسرت‌مندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند. 📚 بحارالأنوار: ص78، ص179 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🔅 : 🔸كمالُ الأَدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ : العَقلُ، وَالحِلمُ، وَالصَّبرُ، وَالرِّفقُ، وَالصَّمتُ، وحُسنُ الخُلُقِ، وَالمُداراةُ . 🔹كمال ادب و مروّت، در هفت چيز است: خردمندى، بردبارى، شكيبايى، ملايمت، خاموشى، نيك خويى، و مدارا. 📚معدن الجواهر: ص ٥
👆دست دادن به نامحرم ☑️سوال میخواستم ببینم که ارایش در چه حدی حرام است و اگه یه ارایش ملایم داشته باشیم چطوره؟ دومین سوالم هم اینه ایا عمل بینی حرام است یا خیر؟ ایت الله مکارم شیرازی و یا رهبر ✅پاسخ 1- هرگونه آرایش که موجب جلب توجه نامحرم شود یا مفسده داشته باشد جایز نیست . 2- عمل بینی اگر ضرر قابل توجهی نداشته باشد و مستلزم نگاه و لمس نامحرم نباشد اشکال ندارد. __________________ 🔃جهت فراگیری احکام، لطفا نشر دهید... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺