هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آرامش هنر نپرداختن
♥️به انبوه مشکلاتی است که
🌺حل کردنش سهم خداوند است
♥️به خدا و تصمیماتش برایمان
🌺ایمان داشته باشیم
🌹تقدیم به شما عزیـزان🌹
🌹به آذرماه خوش آمدید🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
پنج شنبه🌺به اولین روز
آذر ماه خوش آمدین
خدایا توشه ماه جدید
رابرای تک تک دوستانم
پرکن از
30روزشادی
30روزآرامش
30روزموفقیت
30روزسلامتی و🌴🌸
30روز پرازخیروبرکت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکرروز👆
🌸ذكر روز پنجشنبه🌸
لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست💥
💥پادشاه برحق آشكار💥
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز۵شنبه۲رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواندوسپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل راتا۳روزانجام دهدبهتراست
📚گوهر شب چراغ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه آمد و غم
دوری آنهایی
که کنارمان نیستند
بانثار دسته گلی
از فاتحه و صلوات✨
یادی کنیم
از آنها و موجب شادی
و آرامش شان باشیم
روحشان شادو یادشان گرامی✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚متولدین عزیز و
💛دوست داشتنی #آذر
❤️تـولدتـون مبـارک
💙یک دل شاد
💜یک تن سالم
💗یک دنیا آرامش
💚یک عشق جاودان
❤️آرزوی ما برای شما عزیزان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستان واقعی و آموزنده با نام 👈 #مونس 🍒
👈 #قسمت_دهم
دردش را هم به کسی نمی توانست بگوید، چه می باید می گفت؟ اینکه سالها مار در آستین پرورش داده!
از مسجد که بیرون آمدم کیا را دیدم. از روی نشانی هایی که مونس داده بود خیلی زود او را شناختم. لباس مشکی به تن داشت و جلوی در مسجد ایستاده بود و با چهره ایی غمگین به میهمانها خوشامدگویی می کرد و آنها را در غم خود شریک می دانست.
جسته گریخته حرف هایش را می شنیدم که به مردی که کنارش ایستاده بود می گفت: «زن بیچاره خیلی در حق من زحمت کشید. وقتی دخترش از خونه فرار کرد قبل از هر کی شکش رفته بود به من.
واسه همین هم از من شکایت کرد اما مگه با یه دستخط می شه کسی رو متهم کرد؟
دخترش معلوم نبود کجا بند رو به آب داده بود و اون وقت گناهش رو می خواست بندازه تقصیر من!
آخه کدوم حیوونی به خواهرای خودش تجاوز می کنه که من این کار رو بکنم؟!»
کیا هنگام ادای این جملات قیافه حق به جانبی به خود گرفته بود. مردی که مخاطبش بود هم می گفت:
«باز خدا خیرت بده. خیلی جوون مردی. من اگه جای تو بودم هیچ وقت این زن رو نمی بخشیدم. اما تو اونقدر بزرگواری که حتی خونه ت رو هم به اسمش کردی!»
با شنیدن این حرفها خونم به جوش آمد. دلم می خواست کیا را با دستان خودم خفه کنم؛کسی که حتی شرافت گرگ هم از او بیشتر بود! کمی جلوتر رفتم.
اعلامیه مونس روی دیوار مسجد بود. خاطرات شیرین دوستی با او دوباره برایم تداعی شد و جلوی چشمانم جان گرفت. می دانستم با وجود اینکه خودش تباه شده اما تباهی خواهرش را تاب نخواهد آورد.
مونس مهربان بود. او تنها همدم و مونس من در این روزهای سخت زندگی ام بود...
اشک بی محابا می ریخت روی صورتم. آخر چطور می توانستم مونس را فراموش کنم؟ سرم به دوران افتاده بود. همه تصاویر را گنگ و مبهم می دیدم. کیا را می دیدم که دست بر سینه جلوی در مسجد ایستاده.
چقدر راحت این حیوان دوپاتوانسته بود زندگی دو دختر معصوم و بی گناه را برباد دهد! وای مونس... مونسکم، مادری بود با چشمانی به رنگ تیله!
ای کاش او را از دست نمی دادم، ای کاش می توانستم برایش کاری بکنم. چهره مهربان مونس با آن لبخند معصومش جلوی چشمانم بود.
ناگهان سرم گیج رفت و با شدت تمام روی زمین افتادم. صدای یکی از زنانی که از مسجد بیرون می آمد را شنیدم که گفت: «ای وای، این دختره مگه دوست مونس نبود؟ بیچاره از حال رفت!» و دیگر چیزی نفهمیدم.
👈 پایان 👉
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما #بپیوندید_لمس_کن👇
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکس_نوشته👆
❓سؤال: آیا تکرار شک در سه نماز، برای اثبات کثیررالشک بودن، باید در یک مورد مثل سجده اتفاق بیافتد؟
✅ پاسخ: ☝️☝️
📡 #احکام_شرعی
💠به زبان آوردن نیت نماز احتیاط
⭕️ #نیت_نماز_احتیاط
❓#سوال: تکلیف کسی که از روی جهل، نیت نماز احتیاط را به زبانگ آورده است، چیست؟
✅ #پاسخ:👇
✴️ آیت الله خامنه ای: در فرض سوال بنابر احتیاط واجب، نماز احتیاط را بخوانید و سپس نماز را #اعاده کنید.[1]
✴️آیت الله سیستانی:اگر از روی جهل قصوری بوده اشکال ندارد . [2]
✴️آیت الله شبیری زنجانی:دراین فرض،بنابراحتیاط بایداصل نماز را اعاده کند.[3]
✴️آیت الله فاضل:نمازش باطل نمی شود لیکن بعد از فهمیدن، باید برای گفتن آن با زبان،دو سجده سهوبجابیاورد.[4]
✔️پی نوشت:
[1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء:t5MFZHAYPWg.
[2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 678452.
[3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 47584.
[4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9612575.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا
🍁و از خدا آمرزش بخواه كه خدا
✨آمرزنده مهربان است
📚 سوره مبارکه النساء
✍ آیه ۱۰۶
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiashegha
#داستانک_آموزنده
✨🌻
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیه السلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
✨🌻
حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آل محمد»
پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود . سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد» , حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.
📚 داستان های صلوات ص۵۷
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨#داستان_های_بحار_الانوار
✨#جلد_چهارم
👈 در حجله دامادی
(قسمت سوم)
🌴جویبر به حجله دامادی وارد شد، همین که چشمش به رخسار زیبای عروس افتاد و خود را در خانه ای دید که همه وسایل زندگی در آن مهیا است، برخاسته و گوشه ای از اتاق رفت، تا سپیده دم به تلاوت قرآن و عبادت پرداخت. وقتی صدای اذان صبح به گوشش رسید، برخاست برای ادای نماز به سوی مسجد حرکت کرد و همسرش ذلفا نیز وضو گرفت و مشغول نماز شد.
🌴روز که شد، سرگذشت شب را از ذلفا پرسیدند. گفت: جویبر شب را تا سحر در حال تلاوت قرآن و نماز بود، اذان صبح را که شنید برای ادای نماز از منزل بیرون آمد، شب دوم نیز به همین ترتیب گذشت. ماجرا را از زیاد بن لبید پنهان داشت ولی چون شب سوم هم به این گونه گذشت زیاد از قضیه آگاه گشت و به محضر رسول خدا رسید و عرض کرد: یا رسول الله! دستور فرمودید دخترم را به جویبر تزویج کنم، با این که هم شأن ما نبود، به فرمان شما اطاعت کردم، دخترم را به عقد جویبر در آوردم.
🌴پیغمبر فرمود: مگر چه شده است؟ چه مسأله ای پیش آمده؟ زیاد گفت: ما برای او خانه ای با تمام وسایل مهیا کردیم، دخترم را به آن خانه فرستادیم اما جویبر با قیافه ای غمگین با او روبرو شد، سپس ماجرای شبهای گذشته را به عرض پیغمبر رسانید و اضافه کرد باز نظر، نظر شماست.
🌴حضرت جویبر را به حضور خواست و به او فرمود: جویبر! مگر تو میل به زن نداری؟ جویبر: یا رسول الله! مگر من مرد نیستم؟ اتفاقاً من به زن بیش از دیگران علاقه مندم. حضرت فرمود: من خلاف گفته شما را شنیده ام، می گویند: خانه ای با تمام لوازم برای تو تهیه کرده اند و در آن خانه دختر زیبا و آرایش کرده ای را در اختیار تو گذاشته اند ولی تو تاکنون با عروس حتی صحبت هم نکرده و نزدیک او نرفته ای، علت این بی اعتنایی چیست؟
🌴جویبر عرض کرد: یا رسول الله ! هنگامی که وارد آن خانه وسیع شدم و تمام لوازم زندگی را در آن فراهم دیدم، به یاد روزهای گذشته افتادم که چه روزهایی بر من گذشت و اکنون در چه حالی هستم! از این رو خواستم قبل از هر چیز شکر نعمت را بجای آورم، شبها را تا به صبح مشغول تلاوت قرآن و عبادت گشتم و روزها را روزه گرفتم و در عین حال آنها را در مقابل این همه نعمتهای خداوند که به من عطا نموده چیزی نمی دانم. ولی تصمیم دارم از امشب زندگی عادی را شروع کنم و رضایت همسر و خویشان او را جلب نمایم، دیگر از من شکایت نخواهند داشت.
🌴رسول خدا زیاد را به حضور خواست و عین جریان را به اطلاع ایشان رسانید.
جویبر و ذلفا شب چهارم به وصال یکدیگر رسیدند و مدتی با خوشی زندگی نمودند تا اینکه جهادی پیش آمد. جویبر با عزم راسخ در آن جنگ شرکت کرد و به شهادت رسید.
🌴پس از شهادت ایشان ذلفا خواستگاران زیادی پیدا کرد، به طوری که هیچ زنی به اندازه ذلفا در مدینه خواستگار نداشت و برای هیچ زنی به اندازه ذلفا، حاضر نبودند در راهش پول خرج کنند.
📚 بحار ج 22، ص 117
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
داستان های دنباله دار این نویسنده شهید کاملا بر اساس واقعیت می باشد.💯
❇️ #مبارزه_با_دشمنان_خدا ❇️
قسمت 1⃣
🔮سر هفت شیعه، بهشت را واجب می کند..🔮
اکثر مسلمانان کشور من، سنی هستن و به علت رابطه بسیار نزدیکی که دولت ما با عربستان داره ، جامعه دینی ما توسط علما و مفتی های عربستانی مدیریت میشه ...
عربستان و تفکراتش نفوذ بسیار زیادی در بین مردم و علی الخصوص جوان ها پیدا کرده تا جایی که میشه گفت در حال حاضر، بیشتر مردم کشور من، وهابی هستند .
من هم در یک خانواده بزرگ با تفکرات سیاسی و وهابی بزرگ شدم ... و مهمترین این تفکرات ..."بذر تنفر از شیعیان و علی الخصوص ایران بود" ..
من توی تمام جلسات مبلغ های عربستانی شرکت می کردم ... و این تنفر در من تا حدی جدی شده بود که برعکس تمام اعضای خانواده ام، به جای رفتن به دانشگاه، تصمیم گرفتم به عربستان برم .. .
می خواستم اونجا به صورت تخصصی روی شیعه و ایران مطالعه کنم تا دشمنانم رو بهتر بشناسم و بتونم همه شون رو نابود کنم ... " کسی که سر هفت شیعه رو از بدن جدا کنه، بهشت بر اون واجب میشه " ..
تصمیمم روز به روز محکم تر می شد تا جایی که بالاخره شب تولد 16 سالگیم از پدرم خواستم به جای کادوی تولد، بهم اجازه بده تا برای نابودی دشمنان خدا به عربستان برم و ..
پدرم هم با خوشحالی، پیشانی منو بوسید ... و مشغول آماده سازی مقدمات سفر شدیم ..
سفری برای نابودی دشمنان خدا
🔮 ایران یا عربستان؟ مساله این بود🔮
در حال آماده سازی مقدمات بودیم ... با مدارس عربستان ارتباط برقرار کردیم ... و یکی از بزرگ ترین مبلغ ها، نامه تایید و سفارش برای من نوشت ..
پدر و مادرم و بقیه اعضای خانواده می خواستن برای بدرقه من به فرودگاه بیان ... اما من بهشون اجازه ندادم و گفتم: من شاید 16 سال بیشتر ندارم اما از امروز باید به خاطر خدا محکم باشم و مبارزه کنم. مبارزه برای خدا راحت نیست و باید تنها برم تا به تنهایی و سختی عادت کنم .. .
اشتیاق حرکت باعث شد که خیلی زودتر از خانه خارج بشم ... تنها، توی فرودگاه و سالن انتظار، نشسته بودم که جوانی کنار من نشست و سر صحبت باز شد ..
وقتی از نیت سفرم مطلع شد با یک چهره جدی گفت: خوب تو که این همه راه می خوای به خاطر خدا هجرت کنی، چرا به ایران نمیری؟ برای مبارزه و نابود کردن یک مردم، هیچ چیز مثل این نیست که بین خودشون زندگی کنی و از نزدیک باهاشون آشنا بشی ... اشتباهات و نقاط ضعف و قوت شون رو ببینی و ....
تمام طول پرواز تا عربستان، مدام حرف های اون جوان توی ذهنم تکرار می شد ... این مسیر خیلی سخت تر بود ... اما هر چی بیشتر فکر می کردم، بیشتر به این نتیجه می رسیدم که این کار درست تره ... من تمام این مسیر سخت رو به خاطر خدا انتخاب کرده بودم و از اینکه در مسیر سخت تری قدم بزارم اصلا نمی ترسیدم ..
هواپیما که در خاک عربستان نشست، من تصمیم خودم رو گرفته بودم ... "من باید به ایران میومدم " ... اما چطور؟
🔮 قلمرو دشمن🔮
بعد از گرفتن پذیرش و ورود به یکی از حوزه های علمیه عربستان، تمام فکرم شده بود که چطور به ایران برم که خانواده ام، هم متوجه نشن؟ ..
سه ماه تمام، شبانه روزی و خستگی ناپذیر، وقتم رو روی یادگیری زبان فارسی و تسلطم روی عربی گذاشتم ... و همزمان روی ایران، حوزه های علمیه اهل سنت و شیعه و تاریخچه هاشون مطالعه می کردم ... تا اینکه بالاخره یه ایده به ذهنم رسید ... .
با وجود ترس شدید از شیعیان و ایران ... از طرف کشورم به حوزه های علمیه اهل سنت درخواست پذیرش دادم تا بالاخره یکی از اونها درخواستم رو قبول کرد ..
به اسم تجدید دیدار با خانواده، مرخصی گرفتم ... وسایلم رو جمع کردم و برای آخرین بار به دیدار خانه خدا رفتم ... دوری برام سخت بود اما گفتم: خدایا! من به خاطر تو جانم رو کف دستم گرفتم و به راهی دارم وارد میشم که ... .
به کشورم برگشتم ... از ترس خانواده، تا زمان گرفتن تاییده و ویزای تحصیلی جرات نمی کردم به خونه برگردم ... شب ها کنار مسجد می خوابیدم و چون مجبور بودم پولم رو برای خرید بلیط نگهدارم ، روزها رو روزه می گرفتم ... .
بالاخره روز موعود فرا رسید ... وقتی هواپیما توی فرودگاه امام خمینی نشست، احساس سربازی رو داشتم که یک تنه و با شجاعت تمام به خطوط مقدم دشمن حمله کرده ... هزاران تصویر از مقابل چشم هام رد می شد ... حتی برای سخت ترین مرگ ها، خودم رو آماده کرده بودم ... .
هر چیزی رو تصور می کردم؛ جز اینکه در راهی قدم گذاشته بودم که ... سرنوشت من، دیگه توی دست های خودم نبود ...
ادامه دارد.....
✍ شهید مدافع حرم ؛ سید طاها ایمانی
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌