eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 👈 از دیدگاه ‏‏‏‏ علیه‌السلام در ضمن گفتارى فرمود : « یغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد هفتاد گناه از ، بخشیده مى‌شود قبل از آنكه یك گناه از ، بخشیده گردد » . صلى‌الله‌علیه‌وآله در ضمن گفتارى فرمود : « اگر دین و زمامداران فاسد شدند ، نیز فاسد مى‌شوند » . و در دیگر فرمود : « من اصلاح نمى‏‌شوند مگر با اصلاح ! پرسید : چه كسانى هستند ؟ : « خواص امتى اربعة : الملوك و العلماء و العباد و التجار من چهار دسته‏‌اند : 1⃣ 2⃣ 3⃣ 4⃣ پرسید : چگونه ؟ صلى‌الله‌علیه‌وآله فرمود : چوپانان مردمند ، وقتى چوپان گرگ شود ، گوسفندان چگونه بچرند ؟ و طبیبان مردمند ، وقتى طبیب بیمار باشد ، بیماران را چه كسى درمان كند ، راهنماى مردمند ، اگر راهنما گمراه شد ، چه كسى راه رونده را هدایت مى‏‌كند ؟ و امین مردمند ، وقتى كه امین خیانت كرد ، به چه كسى باید اطمینان نمود ؟ » . 📚 کتاب گناه شناسی صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
﷽؛ علیه‌السلام « مسافرت خود را با آغاز کن و هر گاه خواستی بیرون برو ؛ زیرا با سلامت سفرت را می‌خری » . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔴 ✍اتوبوس از اولین ایستگاه حرکت کرد، تمام صندلی‌ها پر شده بود و به ناچار وسط راهرو ایستادم. چند مقصد اول، همچنان به جمعیت اضافه می‌شد و من هم خسته‌تر، البته دیدن صحنه‌ی احترام نوجوان، که جایش را به پیرمردی عصا به دست داد، خستگی را از تنم به در کرد! 🔹هر چه ایستگاه‌ پایانی نزدیک‌تر می‌شد، شلوغی هم رو به خلوتی می‌رفت و از جمعیت کاسته می‌شد! کنار پیرمردی که از ایستگاه‌های اول، سرش را به شیشه‌ی اتوبوس تکیه داده بود، یک صندلی خالی شد و نشستم. هوا کم کم رو به تاریکی می‌گذاشت و فضا کمی دلگیر شده بود! 🔸پیرمرد که انگار از همان اول حرفی در دل داشت، رو به من کرد و با لحنی پدرانه گفت: «جَوون دیدی ایستگاه اول چقدر شلوغ بود؟!» گفتم: «بله پدرجان.» گفت: «می‌بینی الان که به آخر خط داریم می‌رسیم، چقدر خلوت شده؟!» 🔹من که از این سوال و جواب حسابی گیج شده بودم، گفتم: «بله؛ چطور مگه؟!» لبخندی روی لبش نشست و گفت: «آخرالزمان هر چی به ایستگاه‌های آخر نزدیک‌تر می‌شیم، آدمای بیشتری از قافله‌ی دین پیاده می‌شن! از علما شنیدم که حدیث داریم، دین نگه داشتن تو آخرالزمان مثل آتیش توی دست می‌مونه! 🔸پس تا جوونی مراقب خودت باش، و از کم شدن آدمای توی مسیر نترس...» من که حسابی از نگاه عمیق پیرمرد تعجب کرده بودم، یاد حدیثی (علیه‌السلام) افتادم که فرمودند: ⚠️به خدا سوگند شما خالص می‌شوید؛ ⚠️به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ ⚠️به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ 👈🏻تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر!!! ✍️ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝