eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی ✍در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد! عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان ↶به ما بپیوندید @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸🍃 🔻توهّمِ هدایت🔻 ✍ آیات ۲۸ تا ۳۰ سوره اعراف، راجع به گروهی صحبت میکنه، که به یک بیماریِ خطرناکِ روحی مبتلا هستند. 😨 کسانی که خودشون رو به خدا می‌چسبونند، و کارهاشون رو به خدا منتسب می‌کنند، و همه‌ی کارهاشون رو به اسمِ و ، توجیه می‌کنند. حتّی کارهای زشتی که انجام میدن، میگن خدا به ما دستور داده این کارها رو بکنیم.😱 ❗️ هر غلطی که دوست دارن انجام میدن و یه توجیه دینی هم براش می‌تراشند. به نامِ و به نامِ خیانت می‌کنند. هر کارِ خلافی که دوست دارند، انجام میدن، سریع یه مُهرِ هم میزنن روش.😳 ❗️ میگن این دستورِ خداست، دستورِ دینه، بزرگانِ ما هم همین کار رو می‌کردند و... میگن ما داریم دستوراتِ خدا رو پیاده می‌کنیم.😳👇 🕋 وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً، قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَ اللهُ أَمَرَنَا بِهَا (اعراف/۲۸) 💢 هنگامی که کارِ زشتی انجام می دهند می‌گویند: «بزرگان، و نیاکانِ خود را بر این عمل یافتیم. و خداوند ما را به آن فرمان داده است. ما دستوراتِ خدا را اجرا می‌کنیم» ❌ ای پیغمبر، بهشون بگو این وصله‌ها به خدا نمی‌چسبه. خدا هیچوقت دستور به انجامِ کارهای زشت نمیده:👇 🕋 قُلْ: إِنَّ اللهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ. (اعراف/۲۸) 💢 بگو: «خداوند هرگز به کارهای زشت فرمان نمی‌دهد.» ‼️ آخه نامردا! چرا دیگه کارهای زشتتون رو به می‌چسبونید. چرا از مایه میذارید. چرا رو خرجِ کثافت‌کاریهای خودتون می‌کنید.😡😠 پیغمبر! بهشون بگو خدا امرِ به چیزهای خوب میکنه، امرِ به و انصاف و قسط و... میکنه:👇 🕋 قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ. (اعراف/۲۹) 💢 بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است.» ✅️ امّا نکته‌ی اصلی اینجاست: آخرِ آیه‌ی ۳۰ می‌فرماید اینها مشکلشون اینه که فکر می‌کنند فقط خودشون بنده‌ی خدا هستند، و بقیه 🐄🐑🐴 هستند. فکر می‌کنند فقط خودشون شدند، و بقیه کافرند.👇 🕋 یَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ. (اعراف/۳۰) 💢 گمان می‌کنند هدایت یافته‌اند. 📣 این بدترین نوعِ گمراهی است. اینکه کسی یا کسانی خیال کنند که از بینِ همه‌ی مخلوقاتِ خدا، فقط خودشون شدند، و بقیه هیچی. این طرزِ تفکّر، همیشه در طولِ تاریخ مصیبت به بار آورده.😔 بسیاری از جنگها و کشتارها و ویرانی‌های تاریخِ بشر، ریشه‌اش همین‌جاست: 👈 توهّمِ حق به جانب بودن❌❌ گروه‌های تکفیری مثل داعش و... که اینهمه خون می‌ریزند، همین تفکّر رو دارند. فکر می‌کنند فقط خودشون هدایت شده هستند و بقیّه کافرند. 😔💔 هر جنایتی هم که می‌کنند، به اسمِ ، و به اسمِ انجام میدن. الان هم میدونم، تا اسم داعش اومد، بعضی‌ از ماها گفتیم: خب، ما که اینطوری نیستیم. این حرفا مالِ داعشی‌هاست. ما شده هستیم.😌 نخیر.❌ خواهر عزیز، برادر عزیز‼️ خیلی از ماها هم گرفتارِ این طرزِ تفکّر هستیم. فکر می‌کنیم خودمون هدایت شده هستیم و بقیه وِل معطلند.⚠ فکر می‌کنیم فقط ما آدم هستیم، بقیه یه مشت 🐄🐑🐴 هستند. فکر می‌کنیم فقط ما بنده‌های خوبِ خدا هستیم.😌 تازه کلّی هم سرِ خدا منّت میذاریم. پیش خودمون میگیم: مگه بهتر از ما هم رو کره‌ی زمین هست؟؟!😊 مسلمان هستیم، شیعه هستیم، انقلابی هستیم و... دیگه چی کم داریم.. ❌📣 این یک بیماری خطرناکه. بیمارانی که مبتلا به این بیماری هستند، غیر از خودشون، بقیه رو گمراه و نادان تصوّر می‌کنند. و دقیقاً به همین دلیل، برای خودشون حقّ تصرّف و دخالت در همه‌ی امور رو قائل هستند، و به راحتی همه رو می‌کنند.💔 به راحتی راجع به بقیه نظر میدن، و بقیه رو کافر و بی دین و... میکنند. به راحتی دیگران رو از هستی ساقط می‌کنند. برادر عزیز، خواهر عزیز!! ☝️ واقعی، هیچوقت خودش رو از دیگران برتر نمیدونه، و همیشه بین و است. واقعی از توهّمِ هدایت‌شدگی رهاست. ✔ واقعی در زندگی، خودش رو «مالکِ حقیقت» نمیدونه، بلکه «طالبِ حقیقت» میدونه. 👆👆 روی این جمله‌ی آخر بیشتر تامل کنیم: ➖ خوشبحال اونایی که همیشه خودشون رو «طالبِ حقیقت» میدونند، نه «مالکِ حقیقت». 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🍃🌸🍃🌸 سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول: خدا چه میخورد؟ سوال دوم: خدا چه می پوشد؟ سوال سوم: خدا چه کار میکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده وزیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه :خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت؛ هرسه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم وسومی را فردا…! اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش رامیخورد. اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد. اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد ، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند. (بار خدایا توئی که فرمانفرمایی،هرآنکس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروائی را بازستانی) 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 🔻رضایتِ خدا🔻 ✍ بعضی آیات و فرازهای قرآنی، حفظ کردنش خیلی راحته. خوبه آدم اینا رو حفظ باشه، و تو ذهنش هِی مرور کنه. این فراز از آیه ۷۲ سوره توبه، از اون فرازهاست، که باید حفظ کنیم:👇 🕋 وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أَکْبَرُ (توبه/۷۲) 💢 رضایت و خشنودیِ ، از همه چیز برتر و بالاتر است. مقامِ رضایت، مقامی است که هم بنده از راضی است، و هم از بنده راضی است.😌 که البته این دوّمی خیلی مهمتره: 👈 یعنی . کسی که به مقامِ رضا رسیده، در همه حال از راضی است و هیچ شکایتی نداره. هم از او راضی است.☝️ 😇 برای چنین شخصی، هرچه از دوست رسد نیکوست. اصلاً چنین شخصی، همون چیزی رو دوست داره که دوست داره.❤️ ✅ ولی متاسفانه، خیلی از ماها، بر اساس حرفِ مردم، و رضایتِ مردم زندگی می‌کنیم، و تو انجام هر کاری به جای اینکه ببینیم خدا چی میگه، دنبالِ این هستیم که ببینیم مردم چی میگن⁉️😧 ☜تو انتخاب لباس ☜تو انتخاب همسر ☜تو مراسم عروسی ☜تو مراسم عزا ☜تو مهمونی‌های عادی ☜تو انتخاب ماشین ☜تو انتخاب خونه و........ 👈 نصف عمرمون در راه برآوردنِ رضایتِ مردم گذشت‼️😱 امّا چه فایده......😭 ‼️هر کاری کردیم، پشت سرمون حرف زدن😭 ‼️هر شکلی شدیم، پشتِ سرمون حرف زدن😭 ✅ مردمی که یک عمر نگرانِ حرفهاشون بودیم، اون دنیا حتّی یه لحظه هم نگرانِ ما نیستند😱😭 ✅ خوشبحالِ اونی که دنبالِ رضایتِ باشه👏 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام می‌داد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیده‌ایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمده‌ای و من تو را می‌بینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست! 🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانه‌ای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی می‌شکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، می‌بینی ظرف تو را می‌شکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمی‌گردی. ‼️مجنون سخنی به راز گفت: اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی ♨️عاشقان نیز چنین‌اند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آن‌ها را سریع نمی‌کند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال ببیند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام می‌داد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیده‌ایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمده‌ای و من تو را می‌بینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست! 🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانه‌ای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی می‌شکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، می‌بینی ظرف تو را می‌شکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمی‌گردی. ‼️مجنون سخنی به راز گفت: اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی ♨️عاشقان نیز چنین‌اند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آن‌ها را سریع نمی‌کند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال ببیند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام می‌داد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیده‌ایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمده‌ای و من تو را می‌بینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست! 🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانه‌ای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی می‌شکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، می‌بینی ظرف تو را می‌شکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمی‌گردی. ‼️مجنون سخنی به راز گفت: اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی ♨️عاشقان نیز چنین‌اند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آن‌ها را سریع نمی‌کند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال ببیند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🔴 زاهدی گوید: جواب چهار نفر مـــرا سخت تکان داد . 🍃اول مرد فاسدی از ڪنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ میداند که فردا حال ما چه خواهد بود❗️ 🍃دوم مستــی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای❓ 🍃سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت❓ 🍃چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری.😊 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم دیروز و پریروز و فلان سال و فلان حال و فلان مال که بر باد فنا رفت نخور، به حسرت دیروز عذاب است مردم شهر به هوشید هر چه دارید و ندارید بپوشید و بخندید که امروز ، سر هر کوچه روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست نه یکبار و نه ده بار که صد بار به و تواضع بنویسید ، "خدا هست و خدا هست و خدا هست" ‎‌‌‌‌‌‌ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
‼️ وقتی یه کاری پیش نمیره ... ❌ تا حالا شده یه چیزی رو از خدا بار ها و بارها تقاضا کنی اما بدستش نیاری ؟ یا بخوای یه جا بری و یهو یه مانع بیاد جلوش؟ اولش حرص می‌خوری، ناامید می‌شی، حتی شاید از خدا هم گله کنی... ✨ ولی چند وقت بعد، یهو می‌فهمی: همون "نشدن" نجاتت داده! از یه ضرر یه مشکل یا یه اتفاق بد... 💡اون‌وقته که تازه می‌فهمی نور دقیقاً اونجاست؛ پشت همون نپذیرفتن. ✨ گاهی نداشتن، میشه بزرگترین لطف و نعمت زندگیت . 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
« اعتماد به حکمت خدا » از سختی ها گله نکن ، به فال نیک بگیر. امروز، هر وقت یه کارت گیر کرد یا اونجوری که میخواستی نشد، به‌جای اینکه بگی «خدایا چرااا؟!» با خودت بگو: «نکنه اینم رحمته؟ نکنه دارم از یه چیز بدتر حفظ می‌شم؟» مثال‌ها: - مسیری که یهو بسته شد - قراری که کنسل شد - دعوایی که خورد توی ذوقت ✨ ببین نور شاید تو دل همینا باشه... همه چی اتفاقی نیست! 🌟 کافیه تو دلت بگی خدایا به داده و ندادت شکر راضیم به اونچه که تو برای من خواستی و به حکمتش اعتماد کنی ♥️ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
😍سه بار بگو «یاالله» و بزن روی یکی از پروانه‌ها ببین چه راه قشنگی رو جلوی پات قرار داده👌 🦋 🦋 🦋🦋🦋 🦋🦋🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🦋🦋🦋🦋🦋 🦋🦋🦋 🦋 به مناجات با خدا دعوتید: فرصتی برای گفت‌وگو با خالق مهربان 😍👌 کپی بنر حرام