حکایتی از مکافات عمل
بارها در درس اخلاقشان به آیۀ شریفۀ َ
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ
اشاره می فرمودند و اظهار می داشتند که پاداش و مکافات کار خوب و بد در همین دنیا، دیر یا زود اتفاق میافتد. داستانی مرتبط نیز نقل می کردند که:
سالی با یکی از فرزندانم، چند روزی در (روستای) ونائی بودم. آن فرزندم – که در
آن هنگام دوازده ساله بود – مریض شد. خواستم او را برای معالجه به شهر
ببرم، اّما نمی پذیرفت. به زور او را برداشتم و سوار چهارپا کردم. انگشت ابهام مرا ا دندان گزید و خون آمد. ناراحت شدم؛ اّما بلافاصله یاد این افتادم که چندین سال قبل، در همین محل، دست پدرم را با دندان گزیدم
📚1 اسوهٔ اخالق، ص۹۱.
#شیخ_علی_محمد_بروجردی
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان