هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
50.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تنظیم استودیویی #گریه_کردی
🎤 #حاج_محمود_کریمی
📀 فاطمیه ۱۳۹۷
#️⃣ #حضرت_زهرا
🏴 #فاطمیه_مجازی
✦ڪانال شمیم رضوان✦
═══✿☟عضویت☟✿═══
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 ▪🍃▪🍃▪️🍃▪️🍃▪️
▪ #ایام_فاطمیه_تسلیت🏴
فاطمیه آمد و دارم هوای فاطمه (س)
خانه های شهر ما بیت العزای فاطمه (س)
نوکری های مرا در اصل زهرا (س) می خرد
خادم این خانه هستم با دعای فاطمه (س)
خوشبحال هرکسی که دل به مادر داده است
خوشبحال هر که باشد مبتلای فاطمه (س)
مطمئن هستم نمک گیر علی(ع) مرتضاست
عاشقی که خورده از آب و غذای فاطمه (س)
در نماز شب برای ما دعا کرده که هست
این دل ما بی قرار بچه های فاطمه (س)
کوچه ای باریـک ؛ تنهایی و غربت ؛ خشم شب
مانده روی خاک کوچه ردّ پای فاطمه (س)
شهر سرسبز پیمبر ظالمانه سرخ شد
در حقیقت شد مدینه کربلای فاطمه (س)
اشکهایم را بخر امّ الحسن(ع) امّ الحسین (ع)
کربلا ما را ببر امّ الحسن (ع)امّ الحسین (ع)
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله
▪🍃▪🍃▪🍃 ▪🍃▪🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سرگذشت واقعی سارا
#قسمت_سوم
🌸بعد یکی دو هفته شده بودیم دو تا دوست خیلی صمیمی.
اولین بار سر صحبت رو خودش باز کرد با گفتن این جمله…
_ تو چقدر شبیه دختر دایی من هستی که خیلی ساله ندیدمش
نگاش کردم معلوم بود دروغ میگه و دنبال بهونس برای حرف زدن
با اینکه میدونستم خالی بسته بهش لبخند زدم
روزها گذشت و کم کم تو درد و دلاش فهمیدم پدر نداره خیلی بهم نزدیک شده بودیم همیشه دلسوزی باعث میشد بیش از حد به کسی جذب بشم روابطمون خیلی خوب بود با هم ناهار میخوردیم و از مسائل خصوصیمون صحبت میکردیم .
🌸بعد ساعت کاری بعضی روزها رو تا یک مسیری پیاده روی می کردیم .
واقعا همدیگه رو مثل خواهر و برادر دوست داشتیم.
بعد از دو ماه به خاطر حساسیت کاری که انجام میدادم از وسط سالن شرکت جابجام کردن و بهم یک اتاق دنج و کوچیک دادن که بتونم با تمرکز بیشتری کار کنم و همزمان شروین هم ترفیع گرفت و از منفی یک به طبقه ما منتقل شد و اتاقم جدید کارش دقیقا پشت اتاق من بود.
که با یک پارتیشن از هم جدا شده بود و تمام مکالمات اتاق بغلی رو واضح میشنیدم
🌸یک روز صدای یه غریبه از اتاقش میومد که بعدا فهمیدم یکی از دوستای شروین بوده که اومده بود دیدنش، دوست شروین با لپ تابش داشت آهنگ خوشگل عاشق فریدون رو گوش میکرد من داشتم لای ورقها دنبال یه برگه مهم میگشتم و تو دلم میگفتم از این آهنگ مزخرفتر نبود؟؟! هنوزم از این آهنگ متنفرم …. شروین اومد سمتم و گفت_داری میری اونور این برگه رو بده اتاق بغلی. هنوز سرمو بلند نکرده بودم که یه پسره نه چندان جذاب و حتی میتونم بگم زشت با قد متوسط و ابروهای سیاه پرپشت و چشمای ریز و یک پوزخند نه چندان دلچسب اومد تو اتاق…
✍ادامه دارد....
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_چهارم
🌸فکر کنم این برگه مال شماست!
سرمو گرفتم بالا
از حالت نگاهش و لبخندش چندشم شد
_.بله .ممنون
کاغذ رو از دستش گرفتم دوباره سرمو انداختم پایین و خودمو مشغول کارم کردم من ادمی هستم که همیشه در نگاه اول، حسم هر چی راجع به کسی بگه هر چقدرم که خودم رو به خوشبینی و مثبت اندیشی وادار کنم آخرش همونی میشه که از اول حس کرده بودم.
زیر چشمی نگاه کردم دیدم که هنوز وایستاده و داره نگام میکنه
یکم جدی تر گفتم
_ببخشید موردی مونده که نگفتی؟
🌸سعی میکرد تو چشمام نگاه کنه .نمیدونم میخواست با نگاهش چی حالیم کنه اما اعصاب منو داشت خورد میکرد
_ شما اینجا کار میکنی؟
هم خندم گرفت هم تعجب کردم از سوالش.. پسره ی ابله ،
_خب اینجا کار میکنم دیگه… _ منم همکار شما هستم منتها تو شعبه یزد کار میکنم،
نگاش کردم به حالتی که بفهمه به من مربوط نیست تو دلم هم گفتم خب که چی؟
اما یهو گفتم
–ااا چه جالب به سلامتی.
باز سرمو انداختم پایین .دعا دعا میکردم بره .
تکیه داد به در سرش پایین بود.با من من گفت
_ ببخشید آی دی یاهوتونو میدین؟ که اگر کاری بود رو یاهو هماهنگ کنم؟ (آخه کل پرسنل شرکت رو yahoo با هم در ارتباط بودن)
فقط میخواستم بره.
🌸سریع آیدی رو نوشتم دادم دستش .
نگاه به کاغذ کرد دید بازم به کارم مشغولم فهمید دیگه حرفی نمونده خدافظی کرد و رفت
نفسمو دادم بیرون و رو صندلیم ولووو شدم.خدارو شکر کردم که رفته وگرنه حتما عکس العمل بدی نشون میدادم.
به کارم مشغول شدم و صدای اون دوتا همچنان از تو اتاق میومد
ادامه دارد۰۰۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 الصَّديقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَكَ في عَيبِكَ ، وحَفِظَكَ في غَيبِكَ ، وآثـَرَكَ عَلى نَفسِهِ .
🔹«دوستِ راستين، كسى است كه از سرِ صدق، عيبت را به تو گوشزد كند و در نبودت، تو را پاس بدارد و تو را بر خويشتن، برگزيند.» .
📚 غرر الحكم : ح ١٩٠٤
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 مَن ضاقَ خُلُقُهُ مَلَّهُ أهلُهُ .
🔹«كسى كه بداخلاق است، خانواده اش از او خسته [و بيزار] مى شوند.»
📚 الكافي : ج ٨ ص ٢٣ ح ٤
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #سودبانکی
💢 حکم سپرده گذاری در بانک و گرفتن سود به فتوای آیت الله مکارم.
⁉️ سوال:
دریافت سود در برابر سپرده گذاری در بانک ها چه حکمی دارد؟
✍ پاسخ :
سپرده هاى كوتاه مدّت و درازمدّت مردم، نزد بانكها و سودى كه بانك به آن مى دهد، در صورتى #حلال است كه طبق موازين شرعى و از طريق قراردادها و عقود اسلامى (از قبيل مضاربه و شركت و امثال آن) باشد و دهنده پول يقين داشته باشد يا احتمال قابل ملاحظه دهد كه بانك بعنوان وكالت از طرف مشترى اين قراردادها را به صورت شرعى انجام میدهد،
🔻امّا اگر يقين دارد كه اين امور جنبه ظاهرى و صورى دارد و فقط روى كاغذ است، آن سود #حرام است.
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ
✨وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ
✨لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾
✨و بگو پروردگارا مرا در هر كارى
✨به طرز درست داخل كن و به طرز
✨درست خارج ساز و از جانب خود
✨براى من تسلطى يارى بخش قرار ده (۸۰)
📚سوره مبارکه الإسراء
✍آیه ۸۰
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارد صدای در و میخ و سینه می آید
هیزم ز نفرت و آتش ز کینه می آید🔥🔥
از تکیه ها و علم های شهرمان کم کم
بشنو که روضه ی شهر مدینه می آید😔
🏴ایام فاطمیه تسلیت باد 🏴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪#صلی_الله_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
▪ما گوشه نشینان
▪غم فاطمه (س) هستیم
▪ محتاج عطا و
▪ کرم فاطمه (س)هستیم
▪ یک عمر چو شمع
▪ گر بسوزیم، کم است
▪ دل سوخته ی
▪ عمر کمِ فاطمه (س)هستیم
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
🔴 #داستانهای_کوتاه_وآموزنده
✍مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر زیبا روی پیش یک کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد . کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر 🐂رو یک به یک آزاد می کنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، می تونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگ ترین و خشمگین ترین گاوی که تو عمرش دیده بود بیرون آمد. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه بهتری باشد، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود. دوباره در طویله باز شد. باور نکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درنده گی ندیده بود. با سم به زمین می کوبید، خر خر می کرد و وقتی او را دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشد، باید از این بهتر باشد. به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کند و از در پشتی خارج شود. برای بار سوم در طویله باز شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش را دراز کرد… اما گاو دم نداشت! …
⚜ زندگی پر از فرصت های دست یافتنی و بهره گیری از آنهاست . بعضی فرصت ها ساده هستند و بعضی مشکل . اما زمانی که به آنها اجازه می دهیم رد شوند و بگذرند( معمولا به امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگر وجود نداشته باشند، به همین دلیل اولین شانس را در يابيد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
✅خرما اولین و قوی ترین داروی ضد سرطان است !
جالب بدونید ، اگر هر شخص روزانه 10 الی 15 مغز بادام را با 3 تا 5 عدد خرما بخورد
تا آخر عمرش نه سایدگی استخوان سراغش می آید و نه آرترز میگیرد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✨برای انسان نابینا شیشه و الماس
فرقی ندارد
✨اگر کسی قدرتان را ندانست،
✨فکر نکنید شیشه اید
✨یقین بدانید که او نابیناست...