eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
15.7هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✨ هرگز اجازه نده که دنیا این پنج چیز را از تو بگیرد: لحظه ناب مناجات با خدا نیکی به والدین محبت به خانواده‌ احسان به اطرافیان و اخلاص در کردار ‍ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ای گل سر سبد عرش خدا یا مولا جان زهرا قسمت می‌دهم آقا که بیا 🌱سایه دست کریمت همه جا روی سرم حسرت روی تو عمریست به چشمان ترم 🌱هیچکس مشتری سینه تنگم نشده جنس بنجل شده ام لطف کن آقا بخرم 🌱صبح جمعه همه گفتند که تو می‌آیی همه عمر قسم منتظر آن سحرم... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
چرا به خواسته هایم نمیرسم؟ نمیرسی زیرا خداوند را در حد یک کلمه میشناسی نه قدرتی که حمایتت کند. نمیرسی زیرا باورهای اشتباهت را تکرار میکنی نمیرسی زیرا عبوس و غمگینی. نمیرسی زیرا خود را لایق خواسته ات نمیدانی. نمیرسی زیرا از زندگی با همین داشته هایت لذت نمیبری. نمیرسی زیرا لبخند را از یاد برده ای. نمیرسی زیرا از شادی دیگران شاد نمیشوی و حسرت میخوری. نمیرسی زیرا وقتی برای یادداشت رویاهایت نداری. نمیرسی زیرا خواسته ات را از عمق دل نمیخواهی. ❣@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد ... 🎙در فاصله 12 روز مانده تا حسینی شمارو دعوت می کنیم به شنیدن زمزمه شنیدنی حاج حسن خلج ▪️ ▪️ 「‌‌‌‌࿐჻ᭂ🍂🥀🍂჻ᭂ࿐ ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲از خدا میخوام ⭐با یه حس خوب با نوری از جنس امید ⭐️با دلی غرق شادی و با قلبی سرشار از آرامش ⭐️امشب بخوابید تا فردا با کلی انرژی ⭐️از خواب بیدار بشید ⭐️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو 🌹 سلام روزتون بخیر و نیکی 🌹 شروع هفته خود را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات بر حضرت محمد و آل مطهرش 🌸 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🌸 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 در پناه لطف خدا و عنایت حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام روز و هفته تون پر خیر و برکت ان شاءالله 🌹 شروع هفته تون پر از بهترینها @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼 شنبه شد پنجره از آمدنت وا مانده دوسه تا دلهره از جُمعه زِ توجامانده جُمعه وشنبه دگر فرق ندارد بی تو تا میان من و تو فاصله برجا مانده 🌼 السَّلامُ علیکَ یابقیَّةَ اللهِ 🌼 هر کجا هستی با هزاران عشق سلام @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...❤️ ❣بیچارگیِ این دل حسرت کشیده ام ❣از گنبد طلایی تو آب می خورد ❣فکری بحال این دل وامانده هم بکن ❣وقتی که حرمت تاب می خورد زیارت کنید با گفتن... صلی الله علیک یا اباعبدالله❤ صلی الله علیک یا اباعبدالله❤ صلی الله علیک یا اباعبدالله❤ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️خوبه هیچ‌کس کمِ کارش نذاره⛔️ 👩‍🌾کاسبی که مشغول کسب است 👨‍⚖کارمندی که مشغول خدمت است 🧔مسئولی که عهده‌دارِ ریاست است 👨‍🏫معلم و استادی که مشغول تدریس است 👨‍👩‍👧‍👦پدرومادری که مشغول تربیت‌فرزند هستند سوره مطففین۱-۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
برگه امتحان بی نام یک استاد دانشگاه می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم. آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم مي‌بينيم به آن خوبي كه فكر مي‌كنيم، نیستیم. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
کشتی به گل نشسته یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن دراین‌باره بحث می‌کردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام‌ یک نقش مهم‌تری دارند. بحث به‌ شدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را به‌دست گیرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود. هنوز چند ساعتی از جابه‌جایی نگذشته بود که ناخدا عرق‌ریزان با سر و وضعی کثیف و روغن‌مالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش می‌کنم، از موتورخانه سر درنمی اورم و کشتی حرکت نمی‌کند.» سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمی‌کند، کشتی به گِل نشسته است!» @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
دهقان پیر با ناله می‌گفت: ارباب … آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی‌دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند ... ارباب پرخاش کرد که: بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟! دهقان گفت: چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست؛ دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من، این همه بدبختی را ... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 🔹شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند‼️ ⁉ استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟! 🔹 شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!!! 🔹 استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟ شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد. ⁉ استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی هدف تو از پرورشِ آن چیست 🔹شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم . ⁉ استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟! 🔹شاگرد گفت: خوب راستش نه…! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم! ⁉ استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟! 🔹 شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود. 🔹 استاد گفت : پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ،گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی. 🔹تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، و شوی تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری . ❤ خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو ، ، ، ، ‌و را می خواهد و می پذیرد، نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را….. 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌- کارخدانشد ندارد! - اوخوب‌میداندچطور در وتخته را به همدیگر جورڪند...! - خواسته‌هایت‌رابہ‌اوبسپار ڪه‌اوحتماراهی‌بــرای رسیدن‌به‌آرزوهایت محیامیکند! . . ‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥤فواید مصرف آب قبل از صبحانه 👈🏻مبارزه با کبد چرب 👈🏻تضمین سلامت قلب 👈🏻افزایش سوخت و ساز بدن 👈🏻پیشگیری از پوسیدگی دندان ✅نیم ساعت قبل غذا=کمک به هضم ✅قبل حمام=کاهش فشارخون ✅قبل خواب=جلوگیری سکته قلبی ✅بین ورزش= کمک به کاهش وزن ✅1تا3 لیوان آب بین صبحانه تا ناهار= کاهش اشتها @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 سلام روزتون بخیر 💚 به شنبه خوش آمدین براتون هفته ای پـر از سلامتی و سربلندی، پـر از مـوفقيت و کامیابی و پر از خبرهای خوب آرزومندم 💚 تقدیم با بهترین آرزوها 💚 شروع هفته تون عالی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
حمایت از تولید ملی با چوب تر ! دوات گری ماهر در اصفهان بودم، امیرکبیر مرا به تهران فراخواند، سماوری را به من نشان داد و گفت: همانند این را برو و بساز. چند روزی در تهران ماندم. نمونه سماور را نزد امیربردم. پسندید و کاغذی آورد که حق ساخت سماور ۱۶ سال در انحصارم باشد و هر سماور را ۲۵ ریال بفروشم و در ازای هر سماور ۱۰ ریال سود کنم، قرار شد بهای ساختن کارگاه سماورسازی نیز به عهده دولت باشد. خوشحال به سمت اصفهان برگشتم، کارگاه درحال تمام شدن بود که خبر قتل امیرکبیر رسید. حاکم مرا به تهران فراخواند و ۲۰۰ تومان بدهی دولت را طلب کرد! هرچه داشتم فروختم، اما باز ۳۰ تومان دیگر ماند که آن را هم با چوب خوردن و ترحم مردم به دولت پس دادم. اکنون به گدایی و کوری روزگار میگذرانم... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
سگ و استخوان سگ که استخوانی را از یک آدم مهربان دریافت نموده بود با عجله به طرف کلبه پیرزن می دوید. و برای رسیدن به خانه باید از روی پل چوبی عبور می کرد. در حین عبور کردن در درون آب رودخانه تصویر خودش را دید اما او نمی دانست آن تصویر متعلق به خود اوست. او دید یک سگ پایین پل، استخوانی بزرگ در دهان دارد. استخوانی شاید بزرگتر از استخوان خودش. سگ حریص برای گرفتن استخوان به درون رودخانه پرید. سگ حریص به سختی و تلاش زیاد جان خود را نجات داد و از رودخانه بیرون آمد. حالا او دیگر استخوان خودش را هم نداشت چون آن را هم آب برده بود. بدین شکل سگ خیس تمام شب را گرسنه ماند. نادان همیشه از آز و فزون خواهی خویش خسته است @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚 در باره ی کسانی که به طور غیر طبیعی و سریع خشمگین شده و با حالتی غیر عادی رفتار می کنند . وقتی کوره های آهنگری برای جدا کردن آهن از سنگ آهن و یا گداختن آهن روشن می شود، لازم است که درجه ی حرارت کم کم بالا برود تا آهن سرد به تدریج گرم و گداخته و مذاب شود، زیرا آهنی که ناگهان در حرارت شدید قرار بگیرد سخت گداخته شده و سپس با صداهای مهیبی منفجر و به بیرون کوره پرتاب می شود، یعنی " از کوره در می رود ". از این رو برای توصیف رفتار افرادی که ناگهانی و به سختی خشمگین شده و از کوره ی اعتدال خارج شده با از کوره در رفتن آهن ِ ناگهان گداخته شده تشابه دارد، از این اصطلاح آهنگری استفاده می شود ..... برای خواندن داستانها وریشه ضرب المثلهای فارسی با ما همراه شوید 👇👇👇👇 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔴⚫️🔴 ⚫️🔴 🔴 📚داستان واقعی و آموزنده 🔴داستان نجات با انفاق خالصانه🍎 یکی ازعلمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده ... به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند. 🔴⚫️ آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم . روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! ... در خانه ات خیر و ثروت است ! 🔴⚫️ گفتم: سبحان الله ..!! از کجا ای ابانصر؟ گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است گفتم : او کیست؟ گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم. 🔴⚫️ درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد ... کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند . 🔴⚫️ به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند .. گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد ... سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هر حسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت . از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم . آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💕" "✿🌸 زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است. رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند. مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد. یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید. مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم! ❌یادمان باشد زود"قضاوت"نکنیم❌ ❣ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مقابل تغییراتی که خداوند در مسیرت قرار می‌دهد؛ به جای مقاومت تسلیم باش! بگذار زندگی نه بر خلاف تو، که همراهت جاری شود... نگران نباش که، «زندگی‌ام زیر و رو می‌شود...!» از کجا می‌دانی زیر زندگی‌ات، بهتر از روی آن نباشد...؟! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 زمینه جاماندگان😭 🌴آه من الفراق ای کعبه‌ی عراق 🌴از حال دلم میشه بگیری سراغ 🎙 مهدی_رسولی 👌بسیار دلنشین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ 🍃⃟ ͍̼̫͍̼̫͍̼̫͍̼̫̼̫͍̼̫̞̩̪̺✨ ⃟ٖٖٖٖ🏴ٖ⃟ٖٖٖٖ  🌿⃟ ͍̼̫͍̼̫͍̼̫͍̼̫̼̫͍̼̫̞̩̪̺✨ ⃟ٖٖٖٖ🖤ٖ⃟ٖٖٖٖ  ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨زندگیتون از سر شوق 🍃✨آرامـشـی مــانـــدگــــار 🌸✨ســـلامــتــی پـــایـــدار 🍃✨رزقــــی ســــرشــــار 🌸✨و زیباترین و بهترینها 🍃✨را از صمیم قلب براتون 🌸✨از خدای مهربان خواستارم 🌸✨شروع هفته‌تون 🍃✨ســرشــار از ســلامـتـی 🌸✨و خـــوشـــبـــخـــتــــی 🌸✨عصرتون بخیر🍨🧁 🌸✨4 شــهــریــور مــاهــتــون پــر گــل @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🌱 اون روز بعد از شنیدنِ همین حدیث سه کلمه‌ای ساده، یه تصمیم بزرگ گرفتم اولش سخت بود... این که وقتی حرفی و کنایه‌ای می‌شنوم، جواب ندم، یا اگه باید جواب بدم کلمه‌های خوب رو انتخاب کنم! کم‌کم هم من به این روش عادت کردم، هم دیگران، با محبت بیشتری با من حرف زدند... آره انگار، این حدیث، معجزه کرد... زبانت رو حفظ کن تا عزیز بشی 👌 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh