هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
در این شب زیبا⭐️
من دعایتان میکنم به خیر
نگاهتان میکنم به پاکی⭐️
یادتان میکنم به خوبی
هرجاهستید
بهترینها رو برایتان آرزو دارم⭐️
شبتون بخیر و سراسر آرامش
در آغوش پر از مهر خدا باشید⭐️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ 🌸به جهان خرّم از آنم
که جهان خرم از اوست🌸🍀
💖عاشقم بر همه عالم
که همه عالم از اوست💖
🍃الهی به امید تو🍃
🌺 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹صبح یکشنبه تون معطر به ذکر
شریف صلوات بر حضرت
محمد (ص) و خاندان مطهرش🌹🍃
🍃🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
ترسم که شعر مزار من این شود
او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت😭
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_اربابم #صبحم_بنامت
از دور سلامم بہ تو اے #غریب_مادر
اے پیڪر صد پاره شده زخمے خنجر
جانم بہ فــدا ےتو و یاران شهیدٺ
لبیڪ #حسین_بن_علے ڪشتہے بےسر
به رسم ادب هرروز:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا
جمیعاورحمت الله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆آزمایش نیکوکاری
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 16 تیر ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:10
☀️طلوع آفتاب: 05:55
🌝اذان ظهر: 13:09
🌑غروب آفتاب: 20:23
🌖اذان مغرب: 20:44
🌓نیمه شب شرعی: 00:17
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅ آیا میدانستید
👌قبل از صبحانه یک قاشق رب انار بخورید !
👈🏻ضد سرطان پروستات
👈🏻ضد کلسترول بد خــــون
👈🏻بهترین تصفیه کننده خون
رفع خستگی و افزایش انرژی
تقویت سیستم ایمنی و گوارش
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یکشنبه 16تیــ🌹ــر ماهتون گلباران
یه سـلام گرم
یه آرزوی زیبا
یه دعای قشنگ
برای
تک تک شما مهربانان
🌸الهی
روزگارتون بر وفق مراد
و زندگیتون
پراز عشق و محبت باشه
در پناه خداوند باشید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_جماعت
🔸 #اقتداء نماز به #اهل_سنت
⁉️ سؤال۱: آیا اقامهی #نماز_جماعت پشتسر پیشنماز سنیمذهب در مکّهی مکرّمه و مدینهی منوّره مُجزی است؟
✅ پاسخ۱: مُجزی است، انشاءالله
⁉️ سؤال۲: جواز اقتداء به اهل سنت اختصاص به نماز اداء دارد یا در نماز قضاء نیز میتوان اقتداء کرد؟
✅ پاسخ۲: قدر مُتیقّن در نماز #اداء است و صحّت اقتداء در نماز #قضاء محل اشکال بلکه منع است.
🔹منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ
✨وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۹﴾
✨و اوست آن كس كه شما را
✨در زمين پديد آورد و به سوى
✨اوست كه گرد آورده خواهيد شد (۷۹)
📚سوره مبارکه المؤمنون
✍آیه ۷۹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_پانزهم
📝(( امتحان خدایا...؟))
🌸🌼– آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ کارمون واجبه .
معلوم بود خسته و بی حوصله است
– یا بگو … یا در رو ببند و برو … سرده سوز میاد!
چند لحظه مکث کردم
🌼🌸– مهران خودت گند زدی و باید درستش کنی تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود نیومدن آقای غیور امتحان خداست
🌸🌼امتحان خدا؟یا امتحان علوم؟
– آقا ما تقلب کردیم
یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا چشم هاشون گرد شده بود علی الخصوص مدیر و ناظم که توی زاویه در تا اون لحظه ندیده بودم شون – برو فضلی مسخره بازی در نیار تو شاگرد اول مدرسه ای
🌼🌸چرخیدم سمت مدیر … – سلام آقا به خدا جدی میگیم من سوال سوم رو یادم نمی اومد بلند شدن برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی بعدشم دیگه … آقای رحمانی … یکی از معلم های پایه پنجم … بدجور خنده اش گرفت … – همین یه سوال؟ …
🌼🌸همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم … که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی … برو بچه جون… همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من… معلوم شد اصلا شوخی نیست … خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم … – آقا اجازه … لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید … از ما گفتن بود آقا … از اینجا گناهی گردن ما نیست … ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید … حق الناس گردن هر دوی ماست …
🌼🌸– عجب پر رویی هم هست ها … قد دهنت حرف بزن بچه… سرم رو انداختم پایین … حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود … – اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ .
ادامه_دارد
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_شانزدهم
💌(( نامه های بی شاید ))
🌸🌼– با خودت فکر نکردی اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟
ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی علیه السلام افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن
🌸🌼– آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست ۲ نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما …!
دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد
– برو در رو هم پشت سرت ببند
کارنامه ها رو که دادن علوم ۲۰ شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره ۲۰ اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم #مسجد نماز که تموم شد رفتم جلو نشستم کنار امام جماعت
🌼🌸– حاج آقا یه سوال داشتم
از حالت جدی من خنده اش گرفت … – بگو پسرم – حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم ۲۰ داده الان من هنوز گناه کارم یا نه؟ پولم حروم میشه یا نه؟خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده
همیشه می گفت:
🌸🌼– به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و …
حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد
🌼🌸– سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه
🌸🌼اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی … ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین – ممنون حاج آقا … ولی نامه عمل رو … با فکر کنم و حدس میزنم و … اما و اگر و شاید … نمی نویسن … و بلند شدم و رفتم
تا شنبه دل توی دلم نبود سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه
🌼🌸شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده
رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو….
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
2️⃣1️⃣ چند وقت یکبار به بیمارستان ها برویم و از یک یا چند بیماری که عیادت کننده ندارند، عیادت کنیم
🔸🔶اگر راز بهترین زندگی را داشتن رو میخواهی بسم الله...
💠 امیرالمؤمنین عليه السلام:
🌺 بهترين زندگى را كسى دارد، كه مردم در زندگى او خوب زندگى كنند.🌺
إنَّ أحسَنَ النّاسِ عَيشا مَن حَسُنَ عَيشُ النّاسِ في عَيشِهِ
📗غررالحكم حدیث 3636
#بهترین_زندگی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔺حکایت 📕
زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند!
اما نجار تصمیمش را گرفته بود…
سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف بااین درخواست موافقت میکرد،
ازاو خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد..
نجار نیز چون دلش چندان به این کارراضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد وبا بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد وکار را تمام کرد…
زمان تحویل کلید،صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت:
این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد،
درواقع اگر او میدانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم ومصالح بهتری برای ساخت آن بکار میبرد وتمام دقت خود رامیکرد
👈"این داستان زندگی ماست"
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هرروز میسازیم نداریم،
پس در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم درهمین ساخته ها زندگی کنیم،
اما فرصتها ازدست میروند وگاهی شاید،بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد..
شما نجار زندگی خود هستید و روزها،چکشی هستند که بریک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند!
"مراقب خانه ای که برای زندگی خود میسازید باشید"
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
◀️چه بسیار هستند انسانهایی که در دنیا معروف و شهره عالم اند.
اما در نزد خداوند متعال هیچ نام و نشانی ندارند...
✅و چه بسیار هستند انسانهایی که در دنیا هیچ نام و نشانی ندارند.
اما در نزد خداوند رحمان معروف هستند و مشهور...
✅«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ»
«بی گمان گرامى ترین شما در نزد اللّه با تقواترین شماست».
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
#زنگ_تفریح
دزدی نیمه شبی به خانه ای رفت. صاحب خانه در گوشه اتاق خوابیده بود. دزد خورجینی را که با خود داشت روی زمین انداخت تا اثاثیه خانه را در آن بگذارد و ببرد. امّا هرچه در اتاق گشت چیزی پیدا نکرد. دزد که ناامید شده بود به سوی خورجین برگشت تا آن را بردارد و برود. در همین موقع صاحب خانه غلتی زد و روی خورجین او خوابید! دزد که خیلی ناراحت شده بود با صدای بلند و عصبانی گفت: " عجب بخت و اقبالی دارم من! چیزی به دست نیاوردم، خورجینم را هم از دست دادم!" سپس راه افتاد تا برود. صاحب خانه با صدای بلند گفت: "آهای دزد، وقتی از خانه بیرون رفتی در را ببند تا دزد دیگری به خانه نیاید." دزد ایستاد و به صاحب خانه گفت: "من زیرانداز را برای تو آوردم و حالا در را باز می گذارم شاید دیگری رواندازت را هم بیاورد! تو از باز بودن در ضرر نکردی و نخواهی کرد!"
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
💕 مهم نیست
گل قرمز باشیم یا سفید
مهم نیست
ڪه ڪوتاه باشیم یا بلند
و حتی مهم نیست
ڪه ڪجا رشد ڪرده باشیم
مهم اینه ڪه
وقتی میتونیم هم خار باشیم
و هم گل
گل بودن رو انتخاب ڪنیم ....
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
#عاالی
🔻 به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد.
به اين خاطر، نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.
دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيقتر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است ، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو...
« ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي ، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد ، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد. »
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.
سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:
« عزيزم ، شام چي داريم؟ » جوابي نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: « عزيزم شام چي داريم؟ »
و همسرش گفت:
« مگه کري؟! » براي چهارمين بار ميگم: « خوراک مرغ » !!
👌حقيقت به همين سادگي و صراحت است.
مشکل ، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم ، در ديگران نباشد ؛ شايد در خودمان باشد...👌
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
💢یک روزهایی می رسند
که گره روی گره می آید
که هر چه به این در و آن در میزنی
گشایشی سراغت نمی آید
که گره ها سفت تر می شوند
و صبوری دشوار تر
و ناامیدی مطلق تر...
اما در لحظه ی آخر
به خودت می آیی و خودت را
از همه وقت به خدا نزدیک تر میبینی😇
💢گره ها در دستان اوست
و او میخواهد تا تو
دستانت را دردستانش بگذاری
وباهم بچرخانید قفل این درهای بسته را🔑
گره های این ریسمان زندگی را
واینجاست که نور ایمان..
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
دو شاگرد در کلاس سر موضوعی بحث می کردند
و با اینکه نظریه ها یکی نبود هر کدام بر این باور بودند که حرف شان منطقی است
معلم کمی فکر کرد و وارد بحث شد :
گوش کنید مثالی می زنم :
دو مرد پیش من می آیند
یکی تمیز ودیگری کثیف
من به آنها پیشنهاد می کنم حمام کنند
شما فکر می کنید کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
معلم گفت : نه تمیزه چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند
پس چه کسی حمام می کند ؟
حالا پسرها جواب دادند : تمیزه !
معلم جواب داد : نه کثیفه چون او به حمام احتیاج دارد
و برای مرتبه چندم پرسید :
خوب پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
معلم دوباره گفت : اما نه البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد
خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟
بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !
معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟
هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید این یعنی منطق !
و از دیدگاه هر کس متفاوت است
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💜
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭼﺸﻢ میدوزم
ﻭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽﻃﻠﺒﻢ
ﻭ ﺗﻮﺍﻧﮕﺮ ﻣﯽﺷﻮﻡ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﻈﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺳﺮﺷﺎﺭﻡ
و ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﻢ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻡ.
خدایا سپاسگزارم❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅عادات سالم شبانه برای کاهش وزن👇
🔺خواب زود و کافی
🔺اجتناب از کافئین
🔺تنظیم دمای اتاق
🔺نوشیدن چای بابونه
🔺خاموش کردن گوشی
🔺نخوابیدن بلافاصله بعد شام
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨ #احسن_القصص
📘 #داستــان_کوتاه_آموزنده
✍🏻.روزی دو نـــــفـر ســـر یڪ شتــــری دعــوا ڪردند و هر یڪ ادعا ڪردند از بیابان به اشتباه وارد ، گله دیگری شده است. هر دو نزد نبی مڪرم اسلام ص برای قضاوت رسیدند. حضرت از آنها طلب سند و شهود برای مالڪیت نمودند.
✍🏻یڪی از آن دو گفــــت: من شهـــــادت می دهم ،شتر من در ڪبدش ( جگر) دو زخم دارد، شتر را نحر ڪنید اگر نبود، من شتر را به او می بخشم و از حقم می گذرم.
✍🏻حضـــرت، موافقــت فـرمودند و شــتر را ذبح کردند و ناگهان دو زخم در جگر شتر دیدند. حضرت به اعرابی روی ڪرده و سوال ڪردند، تو از ڪجا دانستی این شتر دو زخم در جگرش دارد؟؟!!
✍🏻عــــــرب گفــت: یـــــــاد دارم شمــــــا فرمودید: اولادنا اکبادنا ( فرزندان ما جگر های ما هستند) من دو بچه شتر این ناقه ( شتر ماده) را از چشم او دور ڪردم و ذبح نمودم.
✍🏻 این شتـــر ماههـا در بــــیابان اشــڪ ریخـــت و ناله ڪرد در حالی ڪه من نمی دانستم این قدر بچه هایش را دوست دارد، از این جهت، مطمین شدم دو زخم در جگرش دارد. مثـــلی زیبــــــای آذری می گویــــد: اولاد وقتی در شڪم توست خون تو را می خورد، وقتی بیرون می آید، جان تو را می خورد(با شیر مادر خوردن و غصهدادن به والدین)وقتی می میری مال تو را می خورد
📚ڪتاب راهنمای سعادت ص 563
↶【به ما بپیوندید 】↷
@tafakornab
@shamimrezvan