eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃◾🍃 ▪ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍوَصِيِّ الْأَبْرَار وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِوَ عَيْبَةِ الْأَنْوَار..... ▪ 🍃◾🍃
پوست انار را دور نریزید❗️ 📌 پوست یک انار متوسط را به صورت خشک یا تازه، قطعه قطعه کنید و با 3 لیوان آب روی شعله کم بجوشانید تا جایی که یک لیوان از آن بماند. 📌 سپس آن را صاف کنید و به صورت نیم گـــــرم (ولرم) در همان روز به عنوان یک دهانشویه طبیعی مصرف کنید 📌 این دهانشویه ؛ بوی بد دهان را رفع کرده، زخم های دهان و دندان را بهبود میبخشد و آفت دهـــــان و انواع عفونت های لثه را برطرف میکند 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 🥀 ️در آستانۀ تو کسی نا امید نیست.. ️آقا برای ما همه، باب الحوائجی.. ️بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو... ️در رستخیز واهمه باب الحوائجی... ▪️ شهادت هفتمين خورشيد ▪ آسمان هدايت امام موسی ▪کاظم علیه‌السلام تسلیت باد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪ السَّلاَمُ عَلَيْكَ ▪ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ ▪السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ ▪فِي قَعْرِ السُّجُونِ حضرت معصومه(س) ای یادگار زهرا(س) ! بزم عزا به پا کن امروز برای بابا ای شیعیان بیارید عطر و گلاب وقرآن موسی بن جعفر(ع) آزاد گردید ز کنج زندان ▪شهادت غریبانه ی ▪امام کاظم(ع)تسلیت باد. ▪زیارت امام هفتم(ع) ▪ در دو دنیا روزی شما باد
خدایا 🤲 در این روز معنوی و شهادت امام موسی کاظم علیه السلام دعا میکنم 🤲 براےتمام مریضها براےتمام بدهکاران براےتمام زندانےها براےتمام گرفتادان براےزندگیهاےازهم پاشیده خدایا🤲 دستی به زندگی این عزیزان بکش و هرکس هرحاجتےداره برآورده بفرما 🤲 آمیـــن یا رَبَّ 🤲 ▪️السلام علیک یا ▪موسی بن جعفر(ع) فرمانرواي عالمين موسي بن جعفر(ع) خورشيد شهرکاظين موسي بن جعفر(ع) سلام روزتون بخیر شهادت امام کاظم(ع) برشما خوبان تسلیت باد ان شاء الله در پناه امام کاظم(ع) سلامت و عاقبت به خیر باشید 💚
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ ‌ 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 قسمت چهل و چهارم گفتم توبه بخدا توبه کردم هر چی بگی انجام میدم بغلم کرد گریه کردم و باهم آمدیم خونه تو راه همش میگفت حلالم کن ببخش... رسیدیم خونه گفت توروخدا ببخش خواهرم دوستت دارم نمی‌خوام چیزی که دیدم رو تو هم ببینی... به مادرم گفت مادر مواظبش باش گفت چی شده؟ گفت چیزی نیست فقط مواظبش باش نزار تنها باشه... طوری وابسته نماز شده بودم که بعد از هر نماز به فکر نماز بعدی بودم، که چه وقت اذان میگن تا نمازم رو بخونم بعد یه مدت یکی از فامیل های دورمون که تو کارخانه آجرپزی کار می‌کرد تو دستگاه مُرده بود و به شدت بدنش خورد شده بود پدرم زنگ زد گفت بیاید پیش زن و مادرش تو غسالخانه... وقتی آوردنش شب بود چند تا مرد رفتن که غُسلش بدن ولی هر سه نفرشون اومدن بیرون گفتن که ما نمی‌تونیم غسلش بدیم از بس که بدنش خورد شده... یکی رفت با صدای بلند گفت رحمت خدا بر کسی بیاد غسل این مُرده رو بده؛ کسی نمی‌اومد تا اینکه احسان از یه گوشه رفت تو و در رو بست بعد یه پیرمرد رفت در زد گفت درو باز کن باهم غسلش دادن مادرم نگران بود می‌گفت آخه چرا رفت تو ،مگه کسی نمونده بود؟ زن عموم گفت نگران نباش چیزی نیست تا احسان اومد بیرون مادرم از نگرانی داشت می‌افتاد.... وقتی آوردنش بیرون مادرم دلش آروم شد بعد از نماز میت زنها رفتن خونه و احسان با پدرم رفتن برای خاکسپاری... پدرم خیلی دیر آمد خونه گفت احسان کجاست؟ بعد خاک سپاری گفت شما برید من میام تا ساعت 2 نیومد مادرم خیلی نگران بود... وقتی آمد مادرم گریه کرد گفت کجا بودی؟ آخه چرا به فکر من نیستی؟ گفت ببخش مادر جان شرمنده بخدا تو قبرستان بودم اصلا هواسم نبود که چقدر دیر وقته... چشماش قرمزِ قرمز بود رفت تو اتاقش... گفتم داداش کجا بودی چرا چشمات قرمز شده؟ گفت چیزی نیست برو بخواب ولی گیر دادم که باید بهم بگی گفت یاد اون شب افتاده بودم که خدا راهش رو بهم نشون داد اگه توبه نمی‌کردم میمردم دیگه پشیمونی چه فایده؟ هزار بار خدارو شکر می‌کنم که نجاتم داد از گمراهی گفتم داداش از میت نترسیدی؟ گفت نه باید از زنده ها ترسید مُرده که ترس نداره گفتم چرا زندها گفت مرده باعث عذاب و خشم خدا نمیشن ولی زنده رها باعث میشن با گناه و معصیتی که میکنن... این موضوع پدرم رو خیلی خوشحال کرده بود میگفت همه میگن که احسان عجب شجاعتی داره که تنهایی توانسته بود اون جنازه رو با اون وضع وحشتناک غسل بده عموهام میگفتن مایه افتحار ما شده.... هر رو‌ز از حجاب برام حرف میزد یه شب گفت بیا کارت دارم... شروع کرد از حجاب گفتن اینقدر حرفاش به دلم نشست بعد آخر حرفاش گفت از این نترس که بهت بگن پیرزن یا چیز دیگه خوب بدون که تو بهشت خدا هیچ پیرزنی نیست و توی جهنم خدا هیچ کسی نیست که به حجاب بخندد مگر اینکه آرزوی دنیا را می‌کند که حجاب بپوشن... گفت من دوست ندارم به زور بگم باید حجاب کنی می‌خوام خودت از ته دلت بخوای ، چطور وقتی باران می‌بارد و یه چتر نمیزاره که خیس این حجاب هم تورو از هر نامردی که چشمش به ناموس مردمه حفاظت می‌کند...... 👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما 👇
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ ‌ 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ....🍒 👈 قسمت چهل و پنجم داداشم به مادرم گفت مادر میشه فردا شب همه رو دعوت کنی برای شام؟ گفت چرا گفت مادر کارشون دارم مادرم گفت خیره باشه ان شاءالله... بهم گفت تا فردا شب از خونه نرو بیرون ؛ شب همه عموهام با خانواده آمدن بعد از شام دیر وقت بود عموم گفت بریم دیر وقته برادرم گفت چند دقیقه بشینید الان میام یه کاری باهاتون دارم صدام زد گفت بیا کارت دارم‌... رفتیم تو اتاق گفت واقعا میخوای همیشه چادر بپوشی از هیچی نترس گفتم اره ولی می‌ترسم گفت نترس چیزی نمیشه ان شاءالله گفت چادرت رو بپوش بیا بریم بیرون... یه قدم پشت سرم باش چیزی نگو رفتیم بیرون می‌ترسیدم تو هال همه بهم نگاه می‌کردن احسان گفت عمو روی حرفم باشماست بعد با تک تکتون از این به بعد شیون چادر می‌پوشه هیچ کس حق نداره بهش چپ نگاه کنه... رو کرد به دختر عموهام گفت: دارم جلو چشم پدر و مادرتون بهتون میگم به پاکی خدا بشنوم دارید باهم پچ‌پچ می‌کنید دیگه احترام نگه نمیدارم از این دقیقه به بعد شیون خط قرمز منه از هیچ کس قبول نمی‌کنم بهش بی‌حرمتی کنه امشب هم به خاطر این دعوتتون کردیم تمام... 😊همه ساکت بودن چیزی نمی‌گفتن بعد دختر عموهام صدام زدن اتاق خواب گفتن چه حسی داری؟ گفتم از وقتی سرم کردم احساس عزت و امنیت عجیبی دارم انگار یه سپر پوشیدم... چادرم رو ازم می‌گرفتن به خودشون می‌انداختن یکیشون گفت کاش احسان برادر من بود... به خودم افتخار کردم کهاحسان برادرمه شکر خدا...... بعدِ مهمونا رفتن مادرم گفت این چه کاری بود کردی؟ گفت چیکار کردم مادر جان دوست ندارم کسی به خواهرم بی حرمتی کنه..... بهم گفت اگه کسی چیزی گفت بهم بگو؛ بعضی وقتا حرفهایی می‌شنیدم ولی وقتی به احسان فکر می‌کردم که چی کشیده حرفای مردم برام اهمیتی نداشت می‌گفتم اینا در برابر اذیت و آزارهایی که احسان کشیده چیزی نیست... بعد از دو هفته به خواهر بزرگم زنگ زد گفت کی بهمون سر میزنی دلتنگتم اگر تونستی جمعه بیایید باهات کار دارم..... وقتی خواهرم آمد احسان خیلی گرم باهاش خوش و بش کرد شب گفت آبجی بیا کارت دارم ؛ منم رفتم گفت می‌خوام یه چیزی بهت بگم ولی روم نمیشه گفت چیه داداش جان چرا روت نمیشه؟ گفت آخه نمی‌دونم چطوری بهت بگم تا برام یه کاری انجام بدی؟ گفت داداش بگو دیگه حاضرم جونمم بدم به خاطر تو... گفت خواهر یه دختر رو دوست دارم می‌خوام اول تو بدونی ببینم نظر تو چیه؟ منو خواهرم از خوشحالی ذوق زده شدیم... خواهرم گفت الهی من قوربون خودتو زنت بشم من از خدامه صبر کن به مادرم بگم دستش رو گرفت گفت صبر بابا خجالت می‌کشم..... 👈 ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ 🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به مابپیوندید👇
💚امام موسی کاظم علیه السلام: 💕محبت کردن به مردم نیمی از عقل است🌹 📚تحف العقول، ص ۴۰۳ ➰〰➰〰➰〰➰〰 💚امام كاظم عليه السلام: حرام رشد نمى كند و اگر هم رشد كند، بركت(خیر) ندارد إنَّ الحَرامَ لا يَنمي، وإن نَمى لَم يُبارَك لَهُ فيهِ 📚الكافي، جلد5 صفحه125 ◼️ شهادت امام موسی کاظم علیه السلام بر شما تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ✅سوال بسیار مهم درباره ضدعفونی کننده‌های الکل‌دار که خیلی‌ها جوابش را نمی‌دانند. 🔹آیا بعد از استفاده از ژل‌های ضدعفونی کننده باید دستمان را برای نماز آب بکشیم؟
✨رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ ✨وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾ ✨پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده ✨و از فرزندان من نيز پروردگارا ✨و دعاى مرا بپذير (۴۰) 📚سوره مبارکه ابراهیم ✍آیه ۴۰
▪️یا باب الحوائج ▪یاموسی بن جعفر ایام سوگواری موسی ابن جعفر است آن نازنین امام که فرزند حیدر است باب الحوائج است و هفتمین امام آن قبله ی مراد که ذات اکبر است ▪️شهادت امام موسی کاظم ▪علیه السلام تسلیت باد 🤲 امیدواریم به حق امام موسی بن جعفر (ع) کشور و مردم سرزمینمان از شر بلایا و بیماریها و مسئولین بد در امان و محفوظ بمانند.
روزی حاکمی از وزیرش پرسید چه چیزی است که از همه چیزها بدتر و نجس تر است؟ وزیر در جواب ماند و نتوانست چیزی بگوید. از حاکم مهلت خواست و از شهر بیرون رفت تا در بیابان به چوپانی رسید که گوسفندانش را میچرانید. سلام کرد و جواب گرفت. به چوپان گفت من وزیر حاکم هستم و امروز حاکم از من سوالی پرسید و نتوانستم جواب دهم. این بود که راه خارج از شهر را گرفتم. اکنون این سوال را از تو میپرسم و اگر جواب صحیح دادی تو را از مال دنیا بی نیاز میکنم. بعد هم سوال حاکم را مطرح کرد چوپان گفت ای وزیر پیش از اینکه جوابت را بدهم مژدهی برایت دارم. بدان که در پشت این تپه گنجی پیدا کرده ام و برداشتن آن در توان من تنها نیست. بیا با هم آن را تصرف کنیم و در اینجا قصری بسازیم و لشکری جمع کنیم و حاکم را از تخت بزیر کشیم تو حاکم باش و من وزیرت. وزیر تا این حرف را شنید خوشحال شد و به چوپان گفت عجله کن و گنج را نشان بده. چوپان گفت یک شرط دارد. وزیر گفت بگو شرطت چیست؟ چوپان گفت تو عمری وزیر بودی و من چوپان برای اینکه بی حساب شویم باید سه باز زبانت را به مدفوع سگ من بزنی. وزیر پیش خود فکر کرد که کسی اینجا نیست من اینکار را میکنم و بعد که حاکم شدم چوپان را میکشم. پس سه بار زبانش را به مدفوع سگ چوپان زد و گفت راه بیفت برویم سراغ گنج. چوپان گفت قربان گنجی در کار نیست. من جواب سوالت را دادم تا بدانی هیچ چیزی در دنیا بدتر و نجس تر از طمعکاری نیست.... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✨﷽✨ 💌⇐ چهار نصیحت لقمان به فرزندش ! ➀◁در حال نماز مراقب دلت باش ➁◁سر سفره مراقب شکمت باش ➂◁در خانه ی مردم مراقب چشمت ➃◁در ميان مردم مراقب زبانت باش http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
📝 مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش ﻣﻰنویسد: روزی در بدترين حالت روحی بودم، فشارها و سختىﻫﺎ جانم را به تنگ آورده بود. سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غريب و روحى ﺑﻰجان و ﺑﻰتوان به زندگی خود ادامه ﻣﻰدادم. همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد، چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد! با تعجب پرسيدم: چرا سياه پوشيدهﺍی؟ چرا سوگواری ﻣﻰکنی؟ همسرم گفت: مگر ﻧﻤﻰدانی او مُرده است؟ پرسيدم: چه کسی؟ همسرم گفت: خدا... خدا مُرده است! با تعجب پرسيدم: مگر خدا هم ﻣﻰمیرد؟ اين چه حرفی است که ﻣﻰزنی؟ همسرم گفت: رفتار امروزت به من گفت که خدا مُرده و من چقدر غصه دارم، حيف از آرزوهايم... اگر خدا نمُرده پس تو چرا اينقدر غمگين و ناراحتی؟ او در ادامه ﻣﻰنويسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم گريستم. راست ﻣﻰگفت، گويا خدای درون دلم مُرده بود... بلند شدم و براى ناامیدیﺍم از خدا طلب بخشش کردم. خدا هرگز ﻧﻤﻰميرد! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
پیرشدن به سن نیس...! به اینه ڪه: ورزش نڪنی،ڪتاب نخونی.. عاشق نشی،هدیه ندی.. محبت نڪنی،مهمونی نری.. پیری به سن نیست، به ڪیفیتِ دل... امیدوارم همیشه دلتون شاد و جوون باش http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت . می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت ! برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد ! آدم ها هم دقیقا همینند . قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ، از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید ! نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ، نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد ! بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ... حواستان باشد ؛ مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید ! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕 👹شیطانی به 👿شیطان دیگر گفت: آن مرد مقدس متواضع رانگاه کن که در جاده راه می رود. دراین فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم… رفیقش گفت: به حرفت گوش نمی دهد…تنها به چیزهای مقدس می اندیشد. اما شیطان دیگر، بدون توجه به این حرف خود را به شکل ملک مقرب جبرئیل دراورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت: آمده ام به تو کمک کنم. مرد مقدس گفت: باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی… من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم. و به راه خود ادامه داد، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است….
👈شیره انگورطبیعی⑤ق 👈سرکه سیب خانگی①ق ✍‌‌مواد در①لیوان آب مخلوط،دریخچال بگذاریدتاخنک شود،سپس بنوشید مفیدبرای⇩ 👈کمخونی 👈سیستم گوارشی 👈تقویت وپاکسازی کبد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ 🌷قطار زندگی با سرعت 💗در حال گذر است 🌷ما نمی دانیم کی و کجا باید 💗از آن پیاده شویم 🌷اما 💗می توانیم با دوستانمان 🌷از با هم بودن و مناظر 💗زیبای بیرون لذت ببریم 🌷و شاد باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎋أَمَّنْ یُجِیبُ ✨الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ 🎋خدایا به حق این آیه ✨مبارکه 🎋هر عزیزی تو دلش هر ✨حاجتی دارد روا بفرما 🎋شب زیباتون متبرک به ✨گرمی نگاه خدا 🎋الــهی ✨دلخوشی‌هاتون افزون 🎋جمع خانواده‌تون پراز دلگرمی ✨شبتون بخیر 🎋و پُر از آرامش الهی🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایادرهای مهربانیت را🌸 🌱به روی دوستانم بگشا و🌱 🌸شادی،تندرستی وآرامش🌸 🌱رابرای همه آنها مقرر کن🌱 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌱الهی به امید تو🌱 سـ🌸ـلام 🌷چهارشنبه تون پر امید🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨چهارشنبه را پر برکت و دهانمان را خوشبو کنیم به عطر صلوات بر محمد (ص) و خاندان مطهرش ✨🌸 🌸✨الّلهُم صَلِّ علی محمَّد 🌸✨وَآلِ محمَّد 🌸✨وعجِّل فرجهُم
💚 گل نرگس نظری کن که جهان بی تاب است!!! روز و شب چشم همه منتظر ارباب است..... مهدی فاطمه پس کی به جهان می تابی؟ نور زیبای تو یک جلوه ای از محراب است 🌤اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌤 ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ هر چـہ مےخواهـے بگیر امـا سـلامم را نگیـــر من بہ عشـ❤️ــقِ این سلامِ صُبحگاهـ🌤ـے زِنـده ام «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» ‌─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🔴 ✍غیبت کردن به استنادقرآن،روایات، اجماع وعقل، حرام است.خداوندمتعال می‌فرماید: یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیراًمِّنَ الظَّنِ‏ّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ‏ّ إِثْمٌ وَلَاتَجَسَّسُواْ وَلَایَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاًفَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ‏ ترجمه اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! (درکاردیگران)تجسّس وغیبتِ همدیگر رانکنید.آیادوست داریدگوشت برادرخودتان رابخورید درحالیکه مردار است؟! پس تقواپیشه کنیدکه خداوند توبه پذیرورحیم است.»۱۲حجرات رسول خدانیزفرموده است:«ازبدگویی وغیبت مؤمنان دوری کنید، زیراگناه غیبت وبدگویی ازگناه زنا کردن بزرگتراست.اگرکسی زنا کندو واقعاًپشیمان شود وتوبه کند،خداوندتوبه‌اش رامی‌پذیردولی غیبت‌کننده آمرزیده نمی‌شودمگراینکه غیبت‌شونده از اوراضی شود.» همچنین در روایتی دیگرمی‌فرماید: «همانا بدگویی وغیبت برهرمسلمانی حرام است وبدگویی کردن، کردار شایستهٔ انسان رانابودمی‌کند همان‌گونه که آتش،هیزم رانابود می‌کند.» 📚 آیهٔ ۱۲سوره حجرات ارشادالقلوب،ص۱۰۷