eitaa logo
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝ‌ࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊ‌‌ܘ⌋
9.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
886 فایل
از جهان ماندہ فقط جان ڪہ مرا تَرڪ ڪند من چنانم ڪہ محال است ڪسے درڪ ڪند!.☕ ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓☕ @Fh1082 ناشناسمـوטּ↓☕ https://daigo.ir/secret/51970196 تبلیغاتمـوטּ↓☕ @tabligh_haifa دراین کانال رمان هم گذاشته میشود فرق دارد با کانال فقط رمان! ×کپی×
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• مَثـلا‌یہ‌افطـٰار‌بین‌الحَرمیـن‌هَممـون:)🖐🏼 بگـو‌آمیـن🌿!
⊱🗞⊰ "علیرضا گرائے" معجزات‌پیامبران‌رامی‌دیدنـد، می‌گفتنداین‌سحروجادواست؛ بـعـدشــماتـوقــع‌داریـددرمـورد روایت‌های‌زندگی‌پـس‌اززندگی، نگویندخیالات‌است؟!⛓ I ༺از؏‌ـشـق‌عـلۍ‌تــا‌فاطمہ༻ ┅┅┅┅┅┅【𝑱𝑶𝒊𝑵┅┅┅┉┅ ❥⿻  @mesmaar313⋆ ࿐ ๋ ꤫ ࣪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️ 🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧 🌧❄️ 🌧 《به نام خالق عاشقی》 ❄️کوله بار عشق❄️ : 🍁زهرا🍁 _ماهان انشاءالله قسمت خودت. ماهان:اگه زن گرفتن اینجوری هزار تا مکافات داره که اصلا نمیخواااام. الیاس:تو دهنتو گِل بگیر عهههه. ماهان:خیلی خب حالااا توام.. =دیدی گفتم اخرش میشی زن داداشم😂 _آره یادته؟ =بله که یادمه.. الیاس:زهرا ما بریم بیرون؟ ×اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.. عاقا کجا برید بیرون؟تازه اول راهید من امیر نیستم بزارم خواهرم با تو بیاد بیرون. ماهان:داداش به این الیاس به مولا اعتمادی نیست میزنه کار دستمون میده بزار همین جا بمونن. +ماااهان مجرد اینجاست هااا. ماهان:منظورت رونیِ؟بابا این بچه های دوره زمونه شیطونم یاد میدن.. _چه زودم با رفیق بنده دختر خاله شدی😂 ماهان:خواهرم زمان همه چیزو عوض میکنه. سامیار:زمان غلط کرده. ماهان:یاجد السادات بابا کجا بودی؟ سامیار:همینجا بودم. ماهان:اوکیه...من میرم زیارت بکنم خدافظ شما. _ماهان..رونی میخواست بره حرم میبریش با خودت؟ ماهان:من پیاده میرم مشکلی نداره؟ _رونی میری پیاده؟ رونی:اروم گفتم:زشته حالا خودم میرم. _نه دیگه برو...اره میاد. ماهان:امادس؟ _اره. رونی چادرشو از چمدون در اورد و همراه ماهان از هتل زدن بیرون. من هم به درخواست الیاس چادرمو سرم کردم و باهم رفتیم بیرون.
🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️ 🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️❄️🌨️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧❄️🌧 🌧❄️🌧❄️ 🌧❄️🌧 🌧❄️ 🌧 《به نام خالق عاشقی》 ❄️کوله بار عشق❄️ : 🍁زهرا🍁 از هتل که اومدیم بیرون الیاس گفت: الیاس:خانمی با ماشین بریم یا پیاده بریم؟ _پیاده بهتره.. رفتم جفتش ایستادم و دستشو توی دست خودم گذاشت.. برای اولین بار...دستشو گرفتم...اروم به دست خودم فشردمش و لبخندی زدم.. الیاس:میگم که بریم حرم نماز بخونی. _در حالی که راه میرفتیم گفتم:نماز؟هنوز وقتش نیست که! الیاس:نه منظورم نماز شکرِ. _با خنده گفتم:نماز شکر برا چی؟ الیاس:عرض کنم خدمت شماااا نماز شکر برای به دست اوردن من دیگه.. _با یه لحن خاصی گفتم:نه بابااااا اتفاقا تو باید نماز شکر بخونی که من رضایت دادم بیای خاستگاریم. الیاس:امروز رضایت نمیدادی یک سال دیگه که میدادی. _ولی خدایی اذیت کردنت خیلی خوبه هااا. الیاس:پس این همه مدت فیلم بازی میکردی که منو نمیخوای؟؟ _میدونی جریاااان چیهههه. الیاس:نه جریان چیه؟ _به مقدار الکتریستیه ای که از رسانا عبور میکند جریان میگویندددد😂 الیاس:بگو بخدااا. _به شرفت قسممم. الیاس:زهرا.. _جانم؟ الیاس:میدونی چیه...واقعا باید برم نماز شکر بخونم... اگه بدونی تو این مدت چی به من گذشت! _برای منم اسون نبود...به خصوص موقعی که آوا گفت فردا میخوای بری خاستگاری و اون دختره رو صیغه کنی.. الیاس:اوا میدونست ولی به من نگفت..وگرنه عمرا میرفتم! _حالا گذشته دیگه..مهم اینه که الان هردومون پیش همیم.. الیاس یه لحظه وایساد و دستمو ول کرد و اومد روبه روم وایساد. الیاس:الان خوشبخت ترین مرد جهان کیه؟ _الیاس مرادی.. الیاس:افرین باهوشم که هستی.. _به اقامون رفتم😜 الیاس خندید و دستشو توی دستم گذاشت. رسیدیم یه پارکی و اونجا رو نیمکتاش نشستیم که الیاس گفت: الیاس:زهرا..اون ماهان و دوستت نیستن؟ _کجا؟اونا؟اره..داداشت سردش نیست؟ الیاس:نه گرماییِ. _ماهان دستاشو تو جیباش گذاشته بود و راه میرفت.. جلوتر اونم رونی راه میرفت.. و دیگه از دید ما پنهان شدن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه خدا همه درها رو به روت بست گلایه نکن ، شاید اون بیرون هوا طوفانیه .
میشنوم‌که‌میگوید:بابارگناه‌بیا باکوه‌گناه‌بیامیگوید:که‌توفقط‌برگرد بقیه‌اش‌روتنهابسپاربه‌من‌:)! 💕🌱
هدایت شده از آخریݩ‌تبسم
✏️. ‌‌قلمـت را بردار بنویس از همـه خوبے ها زندگــے، عشـق، امیــد و هر آن چیز ڪه بر روے زمین زیبا هست... 💐. گل مریــــم، گــــل رز بنویس از دل یک عاشق بے تاب وصال از تمنــــــا بنویــــس از دل ڪوچک یک غنچه ڪه وقت است دگر باز شود ... 🌅از غروبـــــے بنویس ڪه چو یاقوت و شقـایق سرخ است... 🙂بنـــویس از لبــخند از نگاهـے بنویـــس ڪــه پــر از عشــق به هر جاے جهــان مے نگرد... ✏️قلمــــــت را بردار روے ڪاغــــــذ بنویس زندگے با همـــه تلخے ها باز هــم شیـرین اســت...🌸💕••۰ آخرین‌تبسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا