کلنا فداک یا زینب🌱:
💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚
💚✨💚✨
💚✨💚
💚
《به نام خالق عاشقی》
💚کوله بار عشق💚
#قسمت_صد_و_شصت_و_پنجم:
"آوا"
ماشین و روشن کردم و به سمت خونه خودمون راه افتادم تا وسیله های دخترا رو بدم..
ساعت ۵ونیم شده بود و ساعت ۶ونیم به دلیل ترافیک زیاد رسیدیم.
=دخترا بیاید پایین شام رو هم اینجا بخوریم دیگه..
هلما:نه قربونت الان اسنپ میگیرم که بریم و تورو به زحمت نندازیم..
=گمشو باباا چه زحمتی..همینجا تو ماشین بمونید من برم وسیله هارو بیارم.
هلما:باشه.
=از ماشین پیاده شدم و دیدم الیاس همراه بابا رسیدن دم در و الیاس از ماشین پیاده شد.
الیاس:سلام خوبی؟
=سلام عزیزم..ممنونم.
الیاس:ماشینو قرض میدی بهم؟کار دارم.
=میخوام دخترارو برسونم.
الیاس:دخترا؟
=آره هلما و زهرا..الیاس من وسیله هاشونو میارم تو برو برسونشون بعدش برو به کارت برس.
الیاس:باشه.
💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚✨💚
💚✨💚✨💚✨
💚✨💚✨💚
💚✨💚✨
💚✨💚
💚
《به نام خالق عاشقی》
💚کوله بار عشق💚
#قسمت_صد_و_شصت_و_ششم:
"آوا"
به بابا هم سلام دادم و رفتم وسیله هارو اوردم و برگشتم..
الیاسو صدا زدم و باهم به سمت ماشین رفتیم.
در راننده رو باز کردم و روبه دخترا گفتم:
بچه ها الیاس کار داشت و خواست ماشینو ببره منم گفتم هم شمارو ببره هم به کارش برسه.
اینم وسیله هاتون رفتم بزارمشون تو صندوق.
_نه ممنون ما تاکسی میگیریم.
=عه زهراا..
_از ماشین پیاده شدم و هلما هم پیاده شد.
الیاس:سلام
_سلام.
هلما:سلام.
الیاس:اجازه بدید خودم برسونمتون تاکسی برا چی دیگه..ماشین هست.
🍁زهرا🍁
_نه میریم..اوا جان در تماسیم بابت امروز هم ممنون حسابی زحمت دادیم..
پلاستیکای هلما رو بهش دادم و خودم وسیله های خودم و بردم...
یه تاکسی از سر کوچه گرفتم و رفتیم سمت خونه.
تا حالا از خودت پرسیدی قیمتِ یه روز
زندگی چقدره؟ یا قیمت یه دستِ سالم؟
یه چشمِ بی عیب!
بجا غر زدن خدا رو به بابت نعمتهایی
که بهت داده شکرگذاری کن💛🌱.
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
اسمش .... بوسیدنیِ هر چند نتونستم درست و حسابی بخونمش
آرزو میڪنم
بهترین معـمارِ
زندگیتـ بـاشی
سـتونِ خانـه ات همـه
ازعشق و برڪت
ســقفِ خـانـه اتـ بلـوری و شـفاف
فـضای خـانـه ات
همیشـه پـُراز مـهر بـاد❤️🌹
#حمایتبشند✨
🐚بــމވن اکࡄیژن :/
https://eitaa.com/joinchat/50790572Cf9ed177516
رمانعشق❤️
https://eitaa.com/romaneeshq
⌈ࡅߺ߳ܦ߭ܝࡅ࡙ߺܟߺࡏަߊܘ⌋
💌 • #INFP #ENFJ ☕️ • @tafrihgaah
به شدت حححقققق😂
هدایت شده از ⸤دلتنگ حࢪم⸣
میدانی سخت است دیگر
در رادیو کار کنی..
با لبخندی از ته دل و شاد با مخاتبانت سخن بگویی..
دعوتشان کنی به گوش دادن به آهنگی شاد و زیبا..
اما قبل از صدای خواننده، صدای موسیقی در ثانيه اي مرا به ياد تو بی اندازد..
تویی که در دور ترین نقطه این شهر ولی در حوالی قلب من هستی...
#دستنویس
#آیه_ی_جان