🕊 تفسیر آیه ۱ تا ۵ سوره فلق 🕊
🍃 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱)🍃
🍃مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (۲)🍃
🍃وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (۳)🍃
🍃وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ (۴)🍃
🍃وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (۵)🍃
ترجمه :
🍃 بگو: پناه مى برم به پروردگار سپيده دم.
از شرّ آفريده هايش.🍃
🍃و از شرّ تاريكى شب، آنگاه كه همه جا را فراگيرد.🍃
🍃و از شرّ افسون گرانى كه در گره ها مى دمند.🍃
🍃و از شرّ هر حسود آنگاه كه حسد ورزد.🍃
كلمه «فلق» مثل «فجر» به معناى شكافتن است، شكافتن سياهى شب يا سپيده صبح: «فالق الاصباح»؛ شكافتن دانه درون خاك. «فالق الحبّ و النَّوى »
مراد از «غاسق» آغاز شب است كه تاريكى را به همراه مى آورد. چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: «اقم الصّلاة لدلوك الشمس الى غسق الّيل»
شايد مراد از «غاسق» هر موجود ظلمت آور باشد كه تاريكى هاى معنوى را به همراه خود مى آورد و گسترش مى دهد.
از آنجا كه افراد شرور، براى حمله و هجوم و يا توطئه چينى از تاريكى شب استفاده مى كنند، لذا به خدا پناه مى بريم از شرورى كه در شب واقع مى شود.
«نفّاثات» از «نَفث» به معناى دميدن و «عُقَد» جمع «عَقْد» به معناى گره است.
در هر چيزى احتمال بروز شرّ وجود دارد، حتى كمالاتى مثل علم و احسان، شجاعت و عبادت نيز آفاتى دارند. آفت علم، غرور؛ آفت احسان، منّت گذاردن؛ آفت عبادت، عُجب و آفت شجاعت، ظلم و تهوّر است.
در آسيب پذيرى سه اصل وجود دارد آمادگى هجوم از سوى دشمن فرصت هاى مناسب براى هجوم نظير تاريكى ها وجود حفره ها و نقطه ضعف ها آرى دشمن به دنبال تاريكى ها و حفره ها و نقاط ضعف است.
تبليغات سوء، جوسازى ها، سخن چينى ها، جاسوسى ها و شايعه پراكنى ها، نمونه هايى از «نفّاثات فى العقد» است، يعنى مى دمند تا محكمات را سست كنند. چنانكه كسانى با وسوسه و شك ميان همسران فتنه گرى مى كنند «ما يفرّقون بين المرء و زوجه»
با اينكه هرچه خدا آفريده، خير است: «الّذى احسن كلّ شى ء خلقه» ليكن هر چيزى اگر در مسير صحيح خود قرار نگيرد، شرّ مى شود. چنانكه آهن خير است ولى اگر چاقو شد، امكانِ سوء استفاده از آن وجود دارد. «مِن شر ما خلق»
«شرّ ما خلق» يعنى شرّ از سوى مخلوقات است، نه از سوى خالق و نه ناشى از خلقت.
پناه بردن به خدا از خطرات، تنها با گفتن «اَعوذ» حاصل نمى شود، بلكه علاوه بر گفتن، عمل نيز لازم است. چنانكه اهل بيت پيامبرعليهم السلام وقتى مسكين و يتيم و اسير، اطعام را كردند، گفتند: «انّا نخاف من ربّنا يوماً عبوساً قمطريرا» ما از روز قيامت مى ترسيم كه اطعام كرديم. قرآن مى فرمايد: «فوقاهم اللّه شرّ ذلك اليوم» خداوند نيز آنان را از شرّ آن روز نجات داد. پس گفتن «انّا نخاف» به تنهايى كارساز نيست، بلكه بايد همراه با عمل باشد.
زشت صورتى نزد رسول خدا از زشتى چهره خود شكايت كرد كه جبرئيل نازل شد و سلام خداوند را به آن مرد زشت رساند و گفت كه خدا مى فرمايد: «اما ترضى ان احشرت على جمال جبرييل» آيا دوست دارى كه در قيامت تو به زيبايى جبرئيل باشى؟
مرد شادمان شد و تصميم گرفت تمام عبادات و مستحبّات را انجام دهد.
شرّ مطلق وجود ندارد و خداوند نيافريده است، بلكه چه بسيار امورى كه از يك زاويه، شرّ ديده مى شوند و زاويه اى ديگر خير. چنانكه مولوى مى گويد:
زهر مار، آن مار را باشد حيات
ليك آن، آدمى را شد ممات
پس بَد مطلق نباشد در جهان
بَد به نسبت باشد، اين را هم بدان
بعضى از سختى ها و فشارها، شرّ نيست، بلكه رمز تكامل است. مولوى مى گويد:
گندمى را زير خاك انداختند
پس ز خاكش خوشه ها برساختند
بار ديگر كوفتندش ز آسيا
قيمتش افزون و نان شد جان فزا
باز نان را زير دندان كوفتند
گشت عقل و جان و فهم سودمند
باز آن جان، چون كه محو عشق گشت
يُعجب الزّراع آمد بعد كشت
قرآن سفارش مى كند كه با همسرانتان خوب رفتار كنيد و اگر نسبت به آنان كراهت داريد، چه بسا در كنار آن الطافى نهفته باشد. «و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً» چنانكه گاهى زن زيبا نيست، ولى مادر فرزندانى بزرگ و برجسته مى شود.
بسيار از تلخى ها، استعدادهاى ما را شكوفا مى كند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مى دهد و دل انسان را خاضع و خاشع مى سازد. «لعلّهم يتضرّعون»
شب براى مردان خدا، زمان بندگى و عبادت است: «يتلون آيات اللّه آناء الّيل» ولى براى نامردمان، زمان توطئه و تهديد و هجوم است. «من شرّ غاسق»
سخن و يا حركتى كه روابط و دوستى هاى محكم را متزلزل كند، نفّاثات است و بايد از آن به خدا پناه برد.
پناه بردن انسان به خدا، مستلزم پناه دادن خداوند است وگرنه فرمان پناه بردن لغو بود.
در ميان تمام شرور نام سه شرّ در اين سوره آمده است:
⬅️ شرور پنهان و در تاريكى ها. «من شرّ غاسق اذا وقب»
⬅️ شرور زبان هاى ناپاك. «من شرّ النفّاثات فى العقد»
⬅️ شرور حسادت ها و رقابت هاى منفى. «و من شرّ حاسد اذا حسد»
برخى زنان به خاطر زيبايى و لطافت در گفتار، مى توانند مردان را در تصميمات خود سست كنند و مصداق نفّاثات باشند.
يكى از مصاديق نفّاثات، سحر و جادو است و لذا آموزش و عمل آن حرام است.
با اينكه «شر ما خلق» شامل تمام شرور مى شود، ولى نام سه شرّ را به خاطر اهميّتى كه دارد، جداگانه آورده است. «غاسق اذا وقب - النفّاثات فى العقد - حاسد اذا حسد»
پناه بردن در هر حال لازم است، خواه آنجا كه خطر باشد: «شرّ ما خلق» خواه دريافت كمال باشد: «فاذا قرأت القرآن فاستعذ باللّه من الشيطان الرجيم» هرگاه قرآن تلاوت مى كنى از شرّ شيطان به خداوند پناه ببر.
در سوره فلق، در برابر سه شرّ بيرونى، به يك صفتِ الهى پناه مى بريم. (از شرّ غاسق و نفّاثات و حاسد، به صفتِ «ربّ الفلق» پناه برديم.) اما در سوره ناس به عكس است. در برابر يك خطر درونى، به سه صفت الهى پناهنده مى شويم. (از شرّ وسوسه قلب، به صفاتِ «ربّ النّاس»، «ملك النّاس» و «اله النّاس» پناه مى بريم.)
بحثى درباره حسادت
تلاش براى به دست آوردن كمالاتى كه ديگران دارند، غبطه و ارزش است، ولى تلاش براى نابود كردن كمالات ديگران حسادت است. حسادت نشانه كم ظرفيّتى و تنگ نظرى است. اولين قتلى كه در زمين واقع شد به خاطر حسادت ميان فرزندان آدم بود و اولين گناهى كه در آسمان واقع شد، حسادت ابليس به آدم بود. در حديث مى خوانيم: حسادت ايمان را مى خورد آن گونه كه آتش هيزم را.
آنچه بر سر اهل بيت پيامبرعليهم السلام آمد كه آنان را كنار زدند، ناشى از حسادت بود و قرآن در آيه ۵۴ سوره نساء مى فرمايد: چرا به خاطر الطاف و تفضّل خداوند، بر افراد لايق حسادت مى ورزند، مگر نمى دانند ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت و ملك عظيم داديم.
حسادت در ميان تمام شرور، برجسته ترين شرّ است. زيرا حسود نقشه ها مى كشد و حيله ها مى كند و مرتكب انواع شرور مى شود تا به هدف برسد.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «الحسد داء عياء لايزال الا بهلك الحاسد او بموت المحسود» حسادت مرض خطرناكى است كه جز با مرگ محسود يا هلاكت حسود از بين نمى رود.
حسود در واقع به خدا اعتراض دارد و در برابر اراده و حكمت او جهت مى گيرد كه چرا به او عطا كرده و به من نداده است.
حسود هرگز خيرخواهى و نصيحت نمى كند و به خاطر خوى حسادت، از رسيدن خير خودش به ديگران جلوگيرى مى كند.
قرآن، ريشه بسيارى از گناهان را «بغياً» به معناى حسادت دانسته است و امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «انّ الكفر اصله الحسد» ريشه كفر حسادت است. چنانكه در برابر پيامبران مى گفتند: «أبشر يهدوننا» آيا انسانى مثل ما پيامبر شود و ما را هدايت كند؟
حسود، اهل تواضع و تشكر نيست و هرگز به كمالات ديگران گواهى نمى دهد و قهراً مرتكب گناه كتمان حق مى شود.
حسود معمولاً منافق است. حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «الحاسد يظهر وُدّه فى اقواله و يخفى بُغضه فى افعاله» در ظاهر اظهار علاقه مى كند ولى در باطن كينه و بغض دارد.
منشأحسادت چيست؟
گاهى تبعيض نابجا ميان افراد، حسادت آنان را بر مى انگيزد.
گاهى مردم توجيه نيستند و شرايط را يكسان مى پندارند و همينكه يك برترى و امتيازى ديدند حسادت مى ورزند. در حالى كه اگر حكمت و دليل تفاوت ها را بدانند آرام مى شوند.
حسادت در خاندان نبوت نيز پيدا مى شود، همان گونه كه در خانه حضرت يعقوب، حسادت فرزندان، آنان را به چاه افكندن برادر وادار كرد.
دامنه حسادت تنها نسبت به نعمت هاى مادى نيست، بلكه گاهى نسبت به ايمان افراد حسادت مى شود و مى خواهند آنان را به كفر برگردانند. «يردّونكم من بعد ايمانكم كفّاراً حسداً»
روشن است كه حسادت، آرزوى نابودى نعمت ديگران است، وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نيست. چنانكه سليمان از خداوند حكومتى بى نظير خواست: «ملكاً لا ينبغى لاحد» و حضرت على عليه السلام در دعاى كميل از خداوند مى خواهد كه نصيب او بيشتر باشد و قرب او به خداوند نيز بيشتر باشد. «واجعلنى من احسن عبيدك نصيبا عندك و اقربهم منزلة منك...»
براى درمان حسادت بايد اينگونه فكر كرد:
دنيا، كوتاه و كوچك است و غصه براى آن ارزشى ندارد.
ما نيز نعمت هايى داريم كه ديگران ندارند.
نعمت ها بر اساس حكمت تقسيم شده است، گرچه ما حكمت آن را ندانيم.
آنكه نعمتش بيشتر است، مسئوليّتش بيشتر است.
بدانيم كه حسادت ما بى نتيجه است و خداوند به خاطر اينكه بنده ى چشم ديدن نعمتى را ندارد، لطف خود را قطع نمى كند و فقط خودمان را رنج مى دهيم.
📌 پیام ها
🌿 پناه بردن به خدا را بايد به زبان جارى كرد. «قل اعوذ»
🌿 به خاطر زيادى خطرات و اهميّت آن انبيا نيز بايد به خدا پناه برند. «قل اعوذ»
🌿 اصلاح خود و جامعه، بدون استمداد و پناهندگى به خداوند امكان ندارد. «قل اعوذ بربّ الفلق»
🌿 چون شرور بر قلب و فكر انسان قفل مى زنند، بايد به قدرتى پناه برد كه شكافنده و شكننده قفل ها و موانع باشد. «بربّ الفلق»
🌿 در دعا با ديد وسيع برخورد كنيد. «شرّ ما خلق» (همه مخلوقات را در برمى گيرد.)
🌿 در ميان همه شرور، شر حسادت، تفرقه افكنى، عهد شكنى و توطئه هاى پنهان اهميّت بيشترى دارد. «من شرّ غاسق... شرّ النفاثات... شرّ حاسد»
🌿 دشمن آنقدر مى دمد تا تبليغاتش مؤثّر واقع شود. («نفّاثات» جمع «نفّاثة»، صيغه مبالغه است.)
🌿 با وسوسه ها عقايد سست مى شود و حرف اثر مى كند. «من شرّ النفاثات فى العقد»
🌿 حسادت، دارويى جز پناه بردن به خدا ندارد. «قل اعوذ... اذا حسد»
🌿 زمينه ها زمانى خطرناك است كه به فعليّت در آيند. «حاسد اذا حسد»
🌿 حسادت، كم و بيش در افراد هست؛ اقدام عملى بر اساس آن گناه است. «اذا حسد»
🕊️🍃🕊️🍃🕊️
https://eitaa.com/tafsir_audio_Quran_1402
https://ble.ir/tafsir_audio_quran_1402
🕊 تفسیر سوره فلق به صورت متن 🕊
🕊️ کتاب تفسیر نور 🕊️
🕊 حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی🕊
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
قرآن بخوان تمام جهان گوش می شود، غیر از تو هر چه هست فراموش می شود
صوت دلنشین قرآن روح انسان را غرق آرامش می کند و آیات نورانی اش برای انسان همانند چراغی مسیر تاریک زندگی را روشن می کند.
🍃 سلام
و عرض ادب و احترام🍃
مسروریم از اینکه فرصتی دست داده تا با شنیدن آیات الهی و الهام گرفتن از رهنمودهای گران قدر این کتاب آسمانی ، مطمئن و استوار در مسیر رسیدن به سعادت قدم برداریم.
از همه ی شما بزرگواران به خاطر همراهیتون سپاسگزاریم 🌹 به یاری خدا از امشب تفسیر سوره ی ناس رو شروع می کنیم🕊️
🌿ان شاءالله که خداوند توفیق درک کردن و عمل کردن به قرآن رو روزی ما کنه ، و در قیامت شفیع ما قرار بده.
🍃 الهی آمین🍃
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
https://chat.whatsapp.com/JsqdoTxx550JzAlyNubcpU
https://eitaa.com/joinchat/3047358578C7d3b1074c0
🕊 تفسیر آیه ۱ تا ۶ سوره ناس 🕊
🍃 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (۱)🍃
🍃مَلِكِ النَّاسِ (۲)🍃
🍃إِلَهِ النَّاسِ (۳)🍃
🍃مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴)🍃
🍃الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (۵)🍃
🍃مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (۶)🍃
ترجمه :
🍃 (اى پيامبر!) بگو: پناه مى برم به پروردگار آدميان.🍃
🍃پادشاه آدميان.🍃
🍃معبود آدميان.🍃
🍃از شرّ وسوسه شيطان.🍃
🍃آن كه انديشه بد در دل مردمان افكند.🍃
🍃از جنس جنّ باشد يا انسان.🍃
در قرآن، بيش از ۳۰۰ مرتبه كلمه «قل» آمده كه بسيارى از آنها فرمان خداوند به پيامبر است و در پاسخ مخالفان يا موافقان مى باشد.
كلمه «وسواس» هم به معناى موجود وسوسه گر مى آيد و هم به معناى وسوسه و خطورات و افكار ناروا، ولى در اينجا به معناى وسوسه گر است.
گفتنِ كلمه «اعوذ» براى نجات از خطرات كافى نيست، بلكه بايد در عمل نيز از عوامل خطرساز دورى كرد. وگرنه خانه را در مسير سيل ساختن و نوشتن «اعوذ باللّه من السّيل» بر سر در خانه به منزله مسخره است. كسى كه مى گويد: «اعوذ باللّه»، بايد در عمل نيز از سرچشمه هاى فساد دورى كند.
اول چيزى كه محسوس انسان است، رشد و تكامل و تربيت اوست، «ربّ النّاس» بعد سياست و تدبير و حكومت. «ملك النّاس» و همين كه رشد او بالا رفت عبادت و پرستش است. «اله النّاس»
به كسى بايد پناه برد كه اسرار و وسوسه هاى درونى را مى شناسد. «يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور» او از خيانت چشم ها و آنچه سينه ها پنهان مى كند آگاه است.
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: شيطان بر دل انسان آرميده است، هرگاه ياد خدا كند پنهان مى شود و هرگاه غافل شود او را وسوسه مى كند. «فاذا ذكر العبد اللّه خنّس... و اذا غفل وسوس»
كسانى كه ديگران را به ترديد و وسوسه مى اندازند، كار شيطانى مى كنند. مخالفان حضرت صالح به مردم مى گفتند: آيا شما علم داريد كه صالح پيامبر است؟ و با اين كلام در مردم ترديد به وجود مى آوردند. «أتعلمون انّ صالحاً مرسل»
در اول قرآن با «بسم اللّه» از خدا استمداد كرديم و در آخر قرآن نيز به خدا پناه مى بريم.
«خنّاس» از «خنوس» به معناى پنهان شدن و عقب نشينى است. شيطان هم خودش مخفى است و هم كارش، اگر وسوسه او علنى باشد بر مردم مسلط نمى شود، ولى با تظاهر و توجيه در لباس زيبا جلوه مى كند و موفق مى شود. حضرت على عليه السلام مى فرمايد: شيطان با ظاهرنمايى حق و باطل را بهم در مى آميزد و بدين شكل بر طرفداران خود غالب مى شود. «فهنا لك يستولى الشيطان على اوليائه»
حالا كه شيطان، خنّاس است، آنقدر مى رود و مى آيد تا موفق شود، ما هم بايد ياد خدا را زياد كنيم.
در قرآن بارها از انسان انتقاد شده است كه هرگاه گرفتار مى شود دعا مى كند و پناهندگى مى خواهد و همين كه خطر رفع شد، گويا ما را نمى شناسد.
در اين سوره چون وسوسه درون روح و قلب انسان جاى مى گيرد و با ايمان و عقل و فكر ما بازى مى كند، سه بار نام خداوند ياد شده است: «ربّ النّاس، ملك النّاس، اله النّاس» اما در سوره فلق كه شرور خارج از سينه هاست، يكبار نام خداوند مطرح است. «ربّ الفلق» آرى خطر انحراف فكرى و تأثير آن در روح به مراتب بيشتر از خطرات خارجى است و دشمنان فرهنگى و فكرى، از دشمنان نظامى و اقتصادى مرموزتر و خطرناكترند.
در روايات آمده است كه شيطان از قبول توبه انسان از سوى خداوند ناراحت شد. ياران خود را جمع و از آنان استمداد كرد. هر كدام مطلبى گفتند، ولى يكى از آنها گفت: من انسان را وسوسه مى كنم و توبه را از يادش مى برم. ابليس اين طرح فراموشى توبه را پسنديد.
حالا كه او «ربّ النّاس» است، پس شيوه هاى تربيتى ديگران را نپذيريم. حالا كه او «ملك النّاس» است، پس خود را برده ديگران قرار ندهيم و حالا كه او «اله النّاس» است، پس به غير او دل نبنديم و اين تفكر و اعتقاد بهترين وسيله پناهندگى از وسوسه هاست.
آنكه در سينه و قلب و روح مردم وسوسه مى كند، ممكن است از نژاد جن و شيطان باشد يا از نژاد انسان. آرى تطميع ها و وعده ها، امروز و فردا كردن ها از جمله راههاى وسوسه است.
وسوسه شيطان نسبت به حضرت آدم و ساير اولياى خدا در حدّ القا و پرتاب وسوسه است: «فوسوس اليه الشيطان»، «القى الشيطان فى امنيّته» اما نسبت به عموم مردم، ورود و نفوذ وسوسه در دل و جان آنهاست. «يوسوس فى صدور النّاس» البته نه به شكل سلطه بر دل انسان به گونه اى كه راه گريزى از آن نباشد. زيرا قرآن در آيه اى ديگر مى فرمايد: «ان الّذين اتقوا اذا مسهّم طائف من الشيطان تذكّروا فاذا هم مبصرون» هنگامى كه شيطان ها به سراغ افراد باتقوا مى روند تا از طريق تماس، آنان را وسوسه كنند، آنان متوجه شده و اجازه نفوذ نمى دهند.
تكرار كلمه «ناس» در «ربّ النّاس - ملك النّاس - اله النّاس» اشاره به آن است كه ربوبيّت، حاكميّت و الوهيّت خداوند عام است و اختصاص به فرد يا گروه يا نژاد خاصى از بشر ندارد.
اول «ربّ النّاس» آمد، بعد «ملك النّاس» و سپس «اله النّاس»، شايد به خاطر آن كه آنچه به فطرت نزديكتر و ملموس تر است، پناهندگى به مربى است: «ربّ النّاس»
چنانكه كودكان به هنگام خطر اول صداى مادر مى زنند، سپس كسى كه قدرت دارد، «ملك النّاس» و در مرحله بعد سرچشمه رحمت و حيات. «اله النّاس»
خداوند به نيازهاى انسان و خطراتى كه او را تهديد مى كند آگاه است، ولى شيوه تربيت الهى آن است كه انسان نياز و استمداد و پناهندگى خود را به زبان آورد و فقر و احتياج را به خود تلقين كند تا روحيه تواضع و تعبّد و تسليم در او شكوفا شود. «قل اعوذ...»
به گفته پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله خاطرات و وسوسه هايى كه بى اختيار بر انسان عارض مى شود، مادامى كه از طرف انسان عملى صورت نگيرد، چيزى بر او نيست. «وضع عن امّتى ما حدّثت به نفسها ما لم يعمل به او يتكلّم».
📌 پیام ها
🌿 پيامبر، امين وحى است و چيزى از خود نمى گويد. «قل»
🌿 خطرات به قدرى شديد است كه خدا به پيامبرش دستور پناه بردن مى دهد. «قل اعوذ»
🌿 بدون استمداد از خدا، امكان مبارزه با شرور نيست. «اعوذ بربّ النّاس»
🌿 گناهكاران نبايد مأيوس شوند، زيرا خداوند، پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان. «ربّ النّاس»
🌿 وقتى پيامبر، به خدا پناه مى برد، وظيفه ما روشن است. «قل اعوذ بربّ النّاس»
🌿 انسان بايد خود را تحت تربيت خداوند بداند، «ربّ النّاس» سلطنت و حكومت او را بپذيرد، «ملك النّاس» و او را معبود خود قرار دهد. «اله النّاس»
🌿 انسان بى ايمان، به قدرت و جمعيّت و قوميّت و ثروت خود پناه مى برد، ولى مردان خدا به پروردگار و پادشاه و معبود هستى پناهنده مى شوند. «ربّ النّاس - ملك النّاس - اله النّاس»
🌿 بالاترين خطرها پنهان ترين آن هاست كه وسوسه درونى باشد. «من شرّ الوسواس الخنّاس» «والحمدللّه ربّ العالمين»
🕊️🍃🕊️🍃🕊️
https://eitaa.com/tafsir_audio_Quran_1402
https://ble.ir/tafsir_audio_quran_1402