AUD-20220403-WA0015.
2.54M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۳
@tafsir_qheraati
وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً «93»
و هر كس به عمد مؤمنى را بكشد پس كيفرش دوزخ است كه هميشه در آن خواهد بود، و خداوند بر او غضب و لعنت كرده و براى او عذابى بزرگ آماده ساخته است.
نکته ها
در شرايط بحرانى جنگ احد، يكى از مسلمانان، مسلمان ديگرى را به خاطر خصومتهاى شخصى دوران جاهليّت كشت. پيامبر اكرم از طريق وحى آگاه شد و در بازگشت از احد، در محلّهى «قُبا» به قصاص قتل مؤمن دستور داد، آن مسلمان قاتل را بكشند و به پشيمانى او توجّهى نكرد. «1»
اسلام براى جان مسلمان و حفظ امنيّت افراد، اهميّت بسيار قائل شده و كيفر عذاب ابدى را براى آن مقرّر داشته تا جلوى قتل و جرائم سنگين گرفته شود. تعبيراتى كه در اين آيه براى «قتل عمدى مؤمن» به كار رفته، دربارهى هيچ گناهى نيامده است. امام صادق عليه السلام فرمود: توبهى كسى كه از روى عمد مؤمنى را بكشد قصاص است. «2»
«تعمّد» از «عمود» است واز آنجا كه ستون كارها نيّت است، به كارى كه با انگيزهى قبلى باشد، عمدى گويند.
در روايات متعدّدى به بزرگى گناه قتل تصريح شده، از جمله:
1- در قيامت، كشتن بىگناهان اوّلين مسألهاى است كه از آن سؤال مىشود.
2- ياغىترين افراد، كسى است كه انسانى را بكشد يا بزند.
3- علاوه بر گناه قتل، گناهان مقتول هم به دوش قاتل مىافتد.
4- اگر اهل آسمان و زمين در قتل مؤمنى شريك شوند، همه عذاب مىشوند.
5- اگر همه دنيا فنا شود، آسانتر از قتل يك بىگناه است. «3»
پیام ها
«1». المغازى، ج 1، ص 304، به نقل از: پيامبرى و جهاد، ص 327.
«2». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 7، ص 276.
1- در نظام اسلامى، هيچ مقامى حقّ قتل و اعدام بى جهت ديگران را ندارد. مَنْ يَقْتُلْ ... مُتَعَمِّداً (ولى در نظام طاغوتى شعار «أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ» «1» هست.)
2- ارزش انسان به افكار و عقايد صحيح اوست. «مُؤْمِناً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220404-WA0006.
3.98M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۴
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «94»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه در راه خدا (براى جهاد) گام برداشتيد پس (در كار دشمن) تحقيق كنيد و به كسى كه نزد شما (با كلامى يا عملى يا سلامى يا پيشنهادى) اظهار اسلام و صلح مىكند، نگوييد: تو مؤمن نيستى، تا بدين بهانه كالاى زندگى دنيا و غنائم بدست آوريد. زيرا كه غنائم بسيار، نزد خداوند است.
شما نيز خودتان قبلًا اين گونه بوديد، پس خداوند بر شما منّت نهاد (تا ايمان در جانتان نفوذ كرد) پس تحقيق كنيد (و زود دست به اسلحه نبريد) كه خداوند همواره به آنچه انجام مىدهيد، به خوبى آگاه است.
نکته ها
پس از نبرد خيبر، رسول خدا صلى الله عليه و آله «اسامة بن زيد» را همراه گروهى از مسلمانان به سوى يهوديان در يكى از روستاهاى فدك اعزام كرد تا آنان را به اسلام يا قبول شرايط ذمّه دعوت كنند. يكى از يهوديان به نام «مرداس» با آگاه شدن از آمدن سپاه اسلام، اموال و خانوادهى خود را در پناه كوهى قرار داد و در حالى كه به توحيد و نبوّت پيامبر گواهى مىداد، به استقبال مسلمانان آمد. اسامه به خيال آنكه او از روى ترس اظهار اسلام مىكند، او را كشت
«1». بقره، 258.
جلد 2 - صفحه 135
و اموالش را به غنيمت گرفت. پيامبر خدا از اين رفتار كه به كشتن يك مسلمان انجاميد، ناراحت شد.
انگيزهى مادّى و كسب غنائم در جهاد، چيزى است كه اسلام آن را نكوهش كرده و از اقدام شتابزده و كشتن بى تحقيق، زير عنوان حركت انقلابى و قاطعيّت، انتقاد نموده است.
جملهى «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ» هم مىتواند اشاره به اين باشد كه شما خودتان هم در آغاز، به ظاهر ادّعاى اسلام مىكرديد و هم مىتواند (آن گونه كه در الميزان آمده است) اشاره به اين باشد كه خود شما نيز در جاهليّت با انگيزههاى مادّى و براى رسيدن به غنائم مىجنگيديد و اسلام آن انگيزهها را از ميان برد.
ممكن است مراد از «أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ» اظهار اسلام وگفتن شهادتين باشد كه با شأن نزول موافق است ويا مراد از القاى سلام، پيشنهاد آتشبس و ترك جنگ و تسليم باشد نه اسلام آوردن، كه معناى آيه اين مىشود: به كسى كه پيشنهاد عدم تعرّض مىكند و اظهار تسليم و ترك جنگ دارد، نگوييد: تو به حرفت ايمان ندارى ودروغ مىگويى تا بتوانيد او را بكشيد و غنائمى به دست آوريد. «1»
البتّه ممكن است مراد از جمله «فَتَبَيَّنُوا» در آخر آيه، تحقيق در تاريخ جاهليّت باشد. يعنى شما قبل از اسلام براى دنيا جنگ مىكرديد پس تحقيق كنيد يعنى تاريخ را بررسى كنيد كه چگونه اسلام به شما رشد داد، پس از تازه مسلمانان توقّع بالا نداشته باشيد. «2»
پیام ها
1- جهاد بايد بر اساس اطلاعات وآگاهى از وضعيّت واهداف دشمن باشد. «فَتَبَيَّنُوا»
2- كسانى را كه اظهار اسلام مىكنند، با آغوش باز بپذيريد. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
3- در جبههى جهاد، از قدرت خود سوء استفاده نكنيد. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
4- بر چسبِ بىدينى به ديگران زدن و عجله در نسبت دادن كفر به افراد مشكوك ممنوع. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
«1». تفسير راهنما.
«2». تفسير راهنما ذيل آيه.
جلد 2 - صفحه 136
5- ما مأمور به ظاهريم، نه درون افراد، اگر گفتارشان را نمىپذيريم، فورى هم ردّ نكنيم. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
6- نه تنها ادّعا دليل مىخواهد، بلكه ردّ مطلب نيز دليل مىخواهد. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
7- با انگيزههاى مادّى ديگران را تكفير نكنيد. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
8- در جنگها، اهداف مادّى را كنار بگذاريد و قداست جهاد را با غنيمت طلبى نشكنيد. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
9- جاذبهى دنيا، رزمندگان جان بر كف را هم رها نمىكند. إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ... تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا
10- هدف از جهاد، پيوستن ديگران به اسلام است، نه كسب غنائم. پس به خاطر غنائم، ديگران را متّهم به بىدينى نكنيم. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا
11- خطر عوض شدن انگيزهها در جهاد، بسيار مهم است. «تَبْتَغُونَ»
12- دنيا، عارضى، ناپايدار و زودگذر است. «عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
13- زهد و بىاعتنايى به دنيا، بايد اخلاق رزمندهى مؤمن باشد. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا» 14- شما بىتحقيق و بىپروا گام برنداريد، خداوند مسائل مادّى را حل مىكند. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ»
15- ياد پاداشهاى الهى، دنيا را در نظر انسان كوچك مىكند. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغا
نِمُ كَثِيرَةٌ»
16- نعمتهاى مادّى را هم از خدا بخواهيم. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ»
17- انسان فطرتاً دنبال منافع مادّى است و بايد به نحوى تأمين شود، چه بهتر كه با شناساندن ارزشهاى بهتر و جهت دادن به اين خواسته فطرى او را از سقوط
جلد 2 - صفحه 137
در ورطه سودهاى كم و ناروا باز داريم. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ»
18- دنياگرايى، خصلتى جاهلى است. «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ»
19- خود را به جاى ديگران بگذاريد، بعد قضاوت كنيد. شما هم روزى چنين بوديد. «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ»
20- مغرور نشويد، كه ايمانتان از خداست. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ»
21- هدايتهاى الهى، منّت خداوند بر ماست. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ»
22- نعمتها مسئوليّت آورند. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا»
23- خطر و ضرر قتل نابجا، بيش از احتمال نفاق از سوى دشمنان و از دست دادن غنائم است. عهدهداران مال و جان و آبروى مردم، بايد اصل احتياط و تحقيق را فراموش نكنند. فَتَبَيَّنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
24- نه سادهانديش باشيد، نه زود باور. نه بد انديش و نه كينهتوز. «فَتَبَيَّنُوا»
25- در حوادث جنگ كه زمينه و بهانه براى قتل بى گناهان است، با عقل و حوصله برخورد كنيد، نه با احساسات، كه خداوند، آگاه و بيناست. «إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
@tafsir_qheraati
@tafsir_qheraati
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم
AUD-20220405-WA0013.
3.64M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۵
@tafsir_qheraati
لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً «95»
مؤمنانى كه بدون عذر و ضرر (مثل بيمارى و معلوليّت) از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانى كه با اموال و جانهاى خويش در راه خدا جهاد مىكنند، يكسان نيستند.
خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجهاى برترى داده است. خداوند همه مؤمنان را وعدهى (پاداش) نيكتر داده است، ولى خدا مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگى برترى داده است.
جلد 2 - صفحه 138
نکته ها
كسانى كه به جبههى جهاد نمىروند، چند گروهند: منافقان بىايمان، مسلمانان ترسو، رفاهطلبان، شكّاكان، بىهمّتان كه مىگويند: با مال و بيان و قلم و دعا، رزمندگان را دعا و حمايت مىكنيم، و جهاد، براى ما واجب عينى نيست. اين آيه، به اين گروه آخر مربوط مىشود و از آنان انتقاد مىكند. زيرا گروههاى ديگر در موارد متعدّد به شدّت مورد انتقاد قرار گرفتهاند و هيچگونه مقام و درجهاى ندارند تا مجاهدان يك درجه بالاتر از آنان باشند.
در روايات آمده است، كسانى كه به خاطر بيمارى نمىتوانند بجنگند ولى دلشان همراه رزمندگان است، با آنان در ثواب جهاد برابرند. «1»
آيه مربوط به واجب كفايى است و اگر جهاد واجب عينى بود، از قاعدان به عنوان متخلّف ياد مىشد.
پیام ها
1- شيوهى تبليغ و تشويق، بايد مرحلهاى باشد. (ابتدا فرمود: «لا يَسْتَوِي»، سپس فرمود: «دَرَجَةً» و در آخر: «أَجْراً عَظِيماً»
2- با هر كس بايد به نحوى سخن گفت: قرآن با مؤمنان جبهه نرفته و منافقان و ترسوها و رفاه طلبان برخورد متفاوت دارد. تنها با كلمه «قاعدين» از مؤمنان جبهه نرفته ياد كرده است.
3- آنان كه مشكلات جسمى دارند از جهاد معافند. «غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ»
4- جهاد مالى در كنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانهى مالى، جبهه ضعيف مىشود. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- كمكهاى داوطلبانهى مردم، از جمله منابع تأمين بودجههاى دفاعى است. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
6- هر كجا ناباورى مردم اتمال دارد، اصرار و تكرار لازم است. (در اين آيه و آيه
«1». تفسير صافى.
جلد 2 - صفحه 139
بعد جملهى «فَضَّلَ اللَّهُ» و «دَرَجَةً» تكرار شده است.)
7- خدمات و تلاش هر كس محترم است و به خاطر شركت كسانى در جبهه، نبايد ارزشهاى ديگران ناديده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد ديگران هرگز. «كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى»
8- هر كس در هر موقعيّت و مقام و خدمتى كه باشد، بايد بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
9- اگر خداوند به رزمندگان فضيلت داده است، پس جامعه هم بايد براى مجاهدان و شهدا در اجتماع، گزينشها و برخوردها حساب خاصى باز كند. (البتّه به شرطى كه براى رزمنده نيز توقّعات نابجا پيدا نشود و گرفتار سوء عاقبت نگردد). «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
@tafsir_qheraati
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «96»
(آن پاداش بزرگ) درجاتِ (مهم و متعدّد) همراه با آمرزش و رحمتى از جانب اوست و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- تفاوت مبارزان با قاعدان اندك نيست، بلكه فاصله بسيار است. «دَرَجاتٍ»
2- شرط دريافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاك بودن و پاك شدن است.
ابتدا «مَغْفِرَةً» آمده، سپس «رَحْمَةً»
3- خداوند، غفور و رحيم است، امّا شرط برخوردارى از اين غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً ... غَفُوراً رَحِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220406-WA0020.
2.16M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۶
@tafsir_qheraati
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «96»
(آن پاداش بزرگ) درجاتِ (مهم و متعدّد) همراه با آمرزش و رحمتى از جانب اوست و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- تفاوت مبارزان با قاعدان اندك نيست، بلكه فاصله بسيار است. «دَرَجاتٍ»
2- شرط دريافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاك بودن و پاك شدن است.
ابتدا «مَغْفِرَةً» آمده، سپس «رَحْمَةً»
3- خداوند، غفور و رحيم است، امّا شرط برخوردارى از اين غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً ... غَفُوراً رَحِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220407-WA0012.
3.29M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۷
@tafsir_qheraati
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً «97»
همانا كسانى كه فرشتگان، جانشان را مىگيرند، در حالى كه بر خويشتن ستم كردهاند، از آنان مىپرسند: شما در چه وضعى بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعف بوديم (و به ناچار در جبههى كافران قرار داشتيم) فرشتگان (در پاسخ) گويند: مگر زمين خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنيد؟ آنان، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.
نکته ها
پيش از جنگ بدر، كفّار مكّه مردم آن شهر را به جنگ با مسلمانان فراخواندند و تهديد كردند كه همه بايد شركت كنند و هر كس تخلّف كند، خانهاش ويران و اموالش مصادره خواهد شد. برخى از مسلمانان هم كه ساكن مكّه بودند و هنوز هجرت نكرده بودند، از ترس جان، همراه كفّار به جبههى جنگ با مسلمانان آمدند و در «بدر» كشته شدند، آيه نازل شد و آنان را كه با ماندن در محيط كفر و ترك هجرت، به خويش ستم كرده بودند، توبيخ كرد و مقصر دانست.
در روايات آمده است: كسى كه به خاطر حفظ دين خود، حتّى يك قدم هجرت كند، اهل بهشت و همنشين حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و ابراهيم عليه السلام است. «1»
پیام ها
1- فرشتگان به كارهاى انسان آگاهند. الْمَلائِكَةُ ... قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا
2- ترك هجرت واز دستدادن هدف وعقيده، ظلم به خويش است. (شعار «خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو» از نظر قرآن مردود است.) «ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ»
«1». تفسير صافى ذيل آيه.
جلد 2 - صفحه 141
3- بازخواست گناه «ترك هجرت» پيش از هر چيز ديگر آغاز مىشود. فرشتگان مأمور قبض روح در لحظه جان گرفتن ابتدا از آن بازخواست مىكنند. «فِيمَ كُنْتُمْ»
4- هجرت از محيط كفر واجب و سياهىِ لشكر كفّار شدن حرام است. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ... أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً
5- اگر مىتوانيد، محيط را تغيير دهيد، وگرنه از آنجا هجرت كنيد تا مؤاخذه نشويد. «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها»
6- توجيه گناه پذيرفته نمىشود. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ...
7- محيط و جوّ اكثريّت بر انسان مؤثر است، لذا انسان بايد با هجرت، فشار محيط را در هم بشكند. «فَتُهاجِرُوا»
8- اصل، خداپرستى است نه وطنپرستى. «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا»
9- هجرت، يكى از درمانهاى استضعاف فكرى و عقيدتى است. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ... أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا
@tafsir_qheraati
AUD-20220408-WA0008.
2.93M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۸و۹۹
@tafsir_qheraati
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند.
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً «99»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. پس آنانند كه اميد است خداوند از آنان درگذرد و خداوند همواره آمرزنده و بخشاينده است.
نکته ها
آنان كه نه تدبيرى براى دفع كفر دارند و نه راهى براى تسليم حقّ، مستضعفند و تكليف از
جلد 2 - صفحه 142
آنان برداشته شده است. «1»
امام باقر عليه السلام فرمود: مردان و زنانى كه عقلشان مثل كودكان است، مستضعف هستند. «2»
پیام ها
1- قدرت، شرط تكليف است. «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ...»
2- هجرت حتّى بر زنان و كودكانى كه در سيطره كفرند و توان هجرت دارند، واجب است. «وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- مستضعف واقعى كسى است كه توانايى هجرت و گريز از سيطره كفّار و مشركان را نداشته باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ»
4- نا آگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى، گناه و ظلم به خويشتن است. ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ .... إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ .... لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا
5- عذرهاى واقعى پذيرفته است، نه عذرتراشىها و بهانهجويىها. لا يَسْتَطِيعُونَ ... لا يَهْتَدُونَ
6- ترك هجرت، به قدرى مهم است كه بخشوده شدن اين گونه افراد گرفتار و عاجز، با «شايد» مطرح شده است، نه به صورت قطعى. «عَسَى اللَّهُ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220409-WA0020.
1.85M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۰
@tafsir_qheraati
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «100»
و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاههاى بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانهاش هجرتكنان به سوى خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزندهى مهربان است.
«1». تفسير صافى.
«2». نورالثقلين، ج 1، ص 537؛ معانى الاخبار، ص 201.
جلد 2 - صفحه 143
نکته ها
يكى از مسلمانان مكّه بيمار شد گفت مرا از مكّه بيرون ببريد تا جزء مهاجران باشم. همين كه او را بيرون بردند، در راه درگذشت. سپس اين آيه نازل شد.
همهى هجرتهاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصيل علم، تبليغ و ... مصداق اين آيه است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصاديق اين آيه است. «1»
پیام ها
1- هجرت، زمينهساز گشايش و توسعه است. مَنْ يُهاجِرْ ... يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج ميسّر نمىشود.
2- ما مكلّف به وظيفهايم، نه نتيجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ»
3- راه خدا و رسول را برويد، نگران مرگ و حيات نباشيد. «ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ»
4- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220410-WA0014.
2.97M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۱
@tafsir_qheraati
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً «101» و هرگاه كه در زمين سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد، اگر بيم داريد كه كافران به شما آزار و ضرر رسانند. همانا كافران همواره دشمن آشكار شمايند.
«1». كافى، ج 1، ص 378.
جلد 2 - صفحه 144
نکته ها
پس از سخن درباره جهاد وهجرت، اين آيه حكم نماز مسافر را بيان مىكند.
«ضرب فى الارض» كنايه از سفر است، چون مسافر هنگام سفر، زمين را زير پاى خود مىكوبد. «1»
در قرآن، گاهى به جاى «وجوب» تعبير «مانعى ندارد» به كار رفته، كه اين آيه نيز يكى از آن موارد است. گويا مسلمانان صدر اسلام به قدرى به نماز علاقمند بودند كه كوتاه كردن آن را گناه مىپنداشتند.
نماز قصر، مخصوص موارد ترس از دشمن نيست. ولى چون معمولًا در سفرها، بيم و نگرانى هست، يا اينكه چون قانون نماز قصر، ابتدا در موارد ترس بوده و بعدها نسبت به هر سفر تعميم يافته، قيد «إِنْ خِفْتُمْ» آمده است.
در روايات مقدار سفرى كه در آن نماز كوتاه و شكسته مىشود، مسير يك روز (هشت فرسخ) مشخّص شده است. «2»
تمام نمازهاى مسافر جز نماز مغرب دو ركعتى است. «3» و مراد از كوتاه كردن نماز، دو ركعتى شدن نمازهاى چهار ركعتى است.
پیام ها
1- واقع بينى و انعطافپذيرى، يك اصل در قوانين الهى است. «تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ ...»
2- در حال نماز هم از دشمن غافل نباشيد. سياست و ديانت، عبادت و فطانت از هم جدا نيست. «إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ»
3- در مواردى يقين لازم نيست. احتمال توطئه و فتنه براى تصميم و تغيير برنامه كافى است. «إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ»
«1». مفردات راغب، ماده «ضرب».
«2». تهذيبالاحكام، ج 3، ص 207.
«3». منلايحضرهالفقيه، ج 1، ص 279.
جلد 2 - صفحه 145
4- حتّى به هنگام احتمال خطر، اقامه نماز واجب است. إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ ...
5- كفر و ايمان با هم در تضادّند. «إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا»
6- كفّار، در دشمنى با شما متّحدند. «عدو» بجاى «اعداء»
7- دشمنى كفّار با شما ريشهدار و پرسابقه و دائمى است. «كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220411-WA0009.
4.69M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۲
@tafsir_qheraati
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «102»
(اى پيامبر!) هرگاه (در سفرهاى جهادى) در ميان سپاه اسلام بودى و براى آنان نماز برپا داشتى، پس گروهى از آنان با تو (به نماز) بايستند و سلاحهاى خود را همراه داشته باشند، پس چون سجده كردند (قيام نمايند و ركعت دوّم را فرادى انجام داده پس بروند و) پشت سر شما (نگهبان) باشند، و گروه ديگر كه نماز نخواندهاند (از ركعت دوّم) با تو نماز بخوانند و وسايل دفاع و سلاحهاى خود را با خود داشته باشند، كافران دوست دارند كه شما از سلاح و ساز و برگ خود غافل شويد تا يكباره بر شما حمله آورند، و اگر از باران رنجى به شما رسيد يا بيمار و مجروح بوديد، گناهى بر شما نيست كه سلاحهايتان را بر زمين بگذاريد و (فقط) وسايل دفاع با خود داشته باشيد. همانا خداوند براى كافران عذابى خواركننده فراهم كرده است.
جلد 2 - صفحه 146
نکته ها
در سال ششم هجرى، پيامبر با گروهى از مسلمانان به سوى مكّه عزيمت كردند. در منطقهى حديبيّه، با خالدبن وليد و دويست نفر همراهان او مواجه شدند كه براى جلوگيرى از ورود آن حضرت، سنگر گرفته بودند. پس از اذانِ بلال و برپايى نماز جماعت، خالدبنوليد فرصت را مناسب ديد كه هنگام نماز عصر يكباره حمله كند. آيه نازل شد و از توطئه خبرداد.
خالد پس از ديدن اين معجزه، مسلمان شد. «1»
در اين نماز (نماز خوف)، گروه اوّل پس از پايان ركعت اوّل، برخاسته بقيه نماز را خود تمام مىكنند و امام جماعت صبر مىكند تا گروه ديگر به ركعت دوّم برسند و با سلاح، به نماز جماعت بپيوندند.
پیام ها
1- نماز، حتّى در صحنهى جنگ تعطيل نمىشود و رزمنده، بىنماز نيست. فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ .... وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ
2- در اهميّت نماز جماعت همين بس كه در جبههى جنگ با دشمن، حتّى با يك ركعت هم برپا مىشود. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
3- در هنگام پيش آمدن دو وظيفه (جهاد و نماز)، نبايد يكى فداى ديگرى شود. فَلْتَقُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا
4- در همه حال، هشيارى لازم است، حتّى نماز نبايد مسلمانان را از خطر دشمن غافل كند. «وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ»
5- رهبر، محور وحدت و عبادت است. كُنْتَ فِيهِمْ ... فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ
6- تقسيم كار، تعاون و شريك كردن ديگران در كارهاى خير، حتّى در حسّاسترين موارد، از عوامل الفت جامعه است. در اين آيه، دو ركعت نماز جماعت ميان دو گروه تقسيم شده، تا تبعيضى پيش نيايد و همه در خير شريك باشند. وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى ...
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 2 - صفحه 147
7- فرمانهاى الهى به تناسب شرايط، متفاوت است. (اين آيه مربوط به نماز خوف در برابر دشمن است.) «فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ»
8- نماز جماعت در جبهه، نشان عشق به هدف و خدا و رهبر و پايبندى به ارزشهاست. «إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ»
9- در جبهه بايد جابه جايى نيروها در فاصلهى يك ركعت نماز، امكان پذير بوده باشد. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
10- هر چه مدّت نماز در جبهه بيشتر شود، فرصت دشمن براى حمله افزايش مىيابد. پس بايد حفاظت بيشترى داشت. در ركعت اوّل، داشتن اسلحه كافى است ولى در ركعت دوّم، هم اسلحه و هم ابزار دفاع. وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ
11- خداوند، پيامبرش را از توطئهها و نقشههاى پنهانى دشمن آگاه مىكند. (با توجّه به شأن نزول كه وليد قصد كرد تا هنگام نماز جماعت حمله كند و با اين آيه طرح او لغو شد.)
12- حركت با اخلاص شما، سبب امدادهاى الهى در وقت خود است. (نزول اين آيه و فرمان نماز خوف، يك امداد الهى در مقابل آن توطئه بود.)
13- در جبهه، مراسم عبادى نبايد طولانى شود و كارهاى مانع هوشيارى، ممنوع است. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
14- از آرزوهاى دشمن، آگاه باشيد. «وَدَّ الَّذِينَ»
15- عبادت، وسيلهى غفلت از دشمن نشود. «تَغْفُلُونَ»
16- احتمال غفلت در مسلمانان واقعى ضعيف است. (كلمه «لَوْ» در جمله «لَوْ تَغْفُلُونَ» نشانهى اين معناست.)
17- با هوشيارى، بايد از امكانات نظامى و اقتصادى حفاظت كرد. «أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ»
جلد 2 - صفحه 148
18-
غفلت امّت اسلامى، شبيخون كفّار را در پىخواهد داشت. «مَيْلَةً واحِدَةً»
19- هر سخن و برنامه و حركتى كه مسلمانان را غافل كند، گامى است در جهت اهداف و خواستههاى دشمن. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
20- مرض و ضرر ملاك و مجوّز معافيّت از جبهه و سربازى است. بِكُمْ أَذىً ... أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى
21- بارانى مجوّز زمين گذاشتن اسلحه است كه با ضرر و آزار همراه باشد. در باران بى ضرر رزمنده سلاح بر زمين نمىگذارد. «بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ»
22- در هيچ حالى، رزمنده نبايد از وسائل حفاظتى دور باشد. حتّى اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. «خُذُوا حِذْرَكُمْ»
23- تهديد كفّار و اميد و دلگرمى دادن به مؤمنان، از شيوههاى قرآن است. «أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
24- در آينده، ذلّت از آنِ كافران است. «لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220412-WA0011.
2.28M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۳
@tafsir_qheraati
فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً «103»
پس چون نماز را به پايان برديد، خداوند را در (همه) حال ايستاده و نشسته و به پهلو خوابيده ياد كنيد، پس هرگاه آرامش يافتيد (و حالت خوف تمام شد) نماز را (بصورت كامل) برپا داريد. همانا، نماز بر مؤمنان در وقتهاى معيّن واجب شده است.
نکته ها
كلمهى «قِياماً» جمع «قائم» به معناى ايستاده و كلمهى «قُعُوداً» جمع «قاعد» به معناى نشسته و كلمهى «جُنوب» جمع «جَنب» به معناى پهلو و كنايه از دراز كشيدن است.
همچنين كلمهى «كِتاباً» به معناى امرى نوشته شده و واجب و كلمهى «مَوقوت» به معناى كارى با وقت معيّن است.
حضرت على عليه السلام دربارهى آيه «فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ» فرمودند: يعنى شخص سالم ايستاده، مريض نشسته و كسى كه نشسته نمىتواند، خوابيده نماز بخواند. «1»
امام باقر عليه السلام دربارهى «كِتاباً مَوْقُوتاً» فرمودند: يعنى مفروض و واجب. «2»
پیام ها
1- كمبودهاى نماز خوف، با ياد خدا جبران مىشود. «فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ»
2- نماز و ياد خدا در هر حال لازم است، در جبههى جنگ يا بستر بيمارى. «قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ»
3- نماز خوف، يك استثناست. پس از برطرف شدن حالت اضطرار، نماز بايد به صورت عادّى خوانده شود. «فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ»
4- نماز، از واجبات قطعى الهى در همهى عصرها و براى همهى نسلها است. «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً»
5- وجوب هر نماز، در وقت مخصوص خودش است. «مَوْقُوتاً»
@tafsir_qheraati