لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «123»
(پاداش و عقاب و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست! هر كه بدى كند بدان كيفر داده مىشود و جز خدا، براى خويش سرپرست و ياورى نيابد.
نکته ها
مسلمانان به خاتميّت پيامبر اسلام واينكه بهترين امّتند افتخار مىكردند. «1» و اهلكتاب نيز به سابقهى خود مىباليدند و مىگفتند: جز ايّام معدودى در آتش نخواهيم بود. «2» اين آيه در تصحيح پندار هر دو گروه، ملاك را «عمل» قرار داد.
در دو آيهى قبل، امانىّ و آرزوها را از شيطان دانست، در اين آيه آرزوهاى باطل را ردّ مىكند.
تعبير «يُجْزَ بِهِ» شامل جزاى دنيوى، يا اخروى يا هر دو مىباشد. روايات، جزاى خلافكارى مؤمن را گرفتارىها و سختىهاى دنيا و برزخ معرّفى كرده است.«3»
برخى مسلمانان انتظار داشتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مشاجره آنها با اهلكتاب، از مسلمانان جانبدارى كند، در حالى كه اصل بر عدالت است، نه حمايت. «4»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در پاسخ كسى كه از جملهى «من يعمل سوء يجز به» به وحشت افتاده بود،
«1». آلعمران، 110.
«2». بقره، 80.
«3». تفسير اطيبالبيان.
«4». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 170
فرمود: امراض جسمى و گرفتارىها، نوعى كيفر اعمال انسان است. «1»
پیام ها
1- از خيالها و آرزوهاى بىاساس بپرهيزيد، كه كارآيى ندارد. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ»
2- در هر گروه و قشرى افراد پر توقّع و امتيازطلب پيدا مىشود. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ، أَهْلِ الْكِتابِ»
3- در گفتار و داورى منصفانه عمل كنيد و اگر انتقاد مىكنيد از ضعف همه بگوييد. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ»
4- در انتقاد يا رفع عيب، از خودتان شروع كنيد. جمله «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ» قبل از جمله «أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ» است.
5- قاطعيّت بجا و ايستادگى در مقابل اميتازطلبىهاى پوچ، از بهترين شيوههاى تربيت است. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ»
6- اسلام بر واقعيّات استوار است، نه بر خيالات يا تمايلات افراد. لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ ...
7- خداوند عادل است و پاداش و كيفرش بر اساس عمل است. «مَنْ يَعْمَلْ»
8- در مكتب وحى، همه در برابر قانون برابرند. «مَنْ يَعْمَلْ» (سوء استفاده و امتياز طلبى از نام و آرم ممنوع است)
9- اصل، عمل است نه شعار، ضابطه است نه رابطه! «مَنْ يَعْمَلْ»
https://chat.whatsapp.com/FviKLwiaejbCN1k3yQK2Ax
AUD-20220430-WA0014.
2.79M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۲۴
@tafsir_qheraati
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً «124»
و هر فردى كه كارهاى شايسته انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالى كه مؤمن باشد، پس آنان به بهشت وارد مىشوند و كمترين ستمى به آنان نمىشود.
نکته ها
كلمهى «نقير» از نوكزدن گرفته شده و به گودى هستهى خرما كه گويا نوك خورده است، گفته مىشود.
در آيهى قبل «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً» بود، اينجا «يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ»، يعنى كيفر و پاداش، هر دو بر پايهى «عمل» است.
در اين آيه بهشت، و در آيهى 97 سورهى نحل، علاوه بر آن «حيات طيّبه» بيان شده است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
پیام ها
1- عامل ورود به بهشت، ايمان و عمل صالح است، نه نژاد و ادّعا و آرزو. آيهى قبل و لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ ... مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ ...
2- همهى نژادها، رنگها، ملل و طبقات، در بهرهگيرى از لطف خدا يكسانند. «مَنْ يَعْمَلْ»
3- با انجام برخى كارهاى صالح، به بهشت اميد داشته باشيد. چون كمال بىنهايت است و قدرت كسب انسان محدود. «مِنَ الصَّالِحاتِ»
4- زن و مرد، در رسيدن به كمالات معنوى برابرند. «مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى» بر خلاف اعتقادات گروهى از يهود و مسيحيان. «1»
5- ايمان، شرط قبولى اعمال است و خدمات انسانهاى بى ايمان، در همين دنيا جبران مىشود و ارزش اخروى ندارد. «2» مَنْ يَعْمَلْ ... وَ هُوَ مُؤْمِنٌ
6- جزاى مؤمنِ نيكوكار بهشت است. «فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»
7- كارهاى نيك، گرچه اندك باشد ارزش دارد. «وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220501-WA0012.
2.12M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۲۵
@tafsir_qheraati
وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا «125»
و دين و آيين چه كسى بهتر از آن كس است كه خود را تسليم خدا كرده، در حالى كه نيكوكار است و از آيين ابراهيمِ حقگرا پيروى كرده است؟ و خداوند، ابراهيم را به دوستى خود برگزيد.
نکته ها
در دو آيهى قبل، اصل را بر «عمل» دانست، نه انتساب به اسلام يا مسيحيّت. اين آيه براى جلوگيرى از آن است كه تصور نشود همه اديان وعقايد يكسانند.
مخفى نماند كه تسليم خدا بودن، از رضا به قضاى او بالاتر است. چون در مقام رضا، انسانِ راضى خود را كسى مىداند ولى در تسليم، انسان براى خود ارزشى در برابر خدا قائل نيست. «1»
«حَنيف» يعنى كسى كه از راه انحرافى به حقّ گرويده است، بر عكس «جنيف» كه كسى را گويند كه از حقّ به باطل گرويده است.
«خَليل» يا از ريشهى «خُلَّت» به معناى دوستى است، يا از «خَلَّت» به معناى نياز است، ولى معناى اوّل مناسبتر است.
طبق روايات، مقام خليل اللّهى ابراهيم، به خاطر سجدههاى بسيار، اطعام مساكين، نماز شب، رد نكردن سائل و مهمان نوازى او بوده است. «2»
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تابع آيين حضرت ابراهيم عليه السلام است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً» «3»
ابراهيم، «خليل اللّه» است و محمّد، «حبيب اللّه». «4»
كسانى كه وجههى خود را الهى كنند، برندهاند. چون «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «5» جز وجه الهى، همه چيز فانى است.
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». نحل، 123.
«4». درّالمنثور، ج 2 ص 230.
«5». قصص، 88.
جلد 2 - صفحه 173
پیام ها
1- برترين آيين، پيروى از دين ابراهيم است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً»
2- تسليم در برابر خداوند واحسان به مردم از اصول اديان الهى است. أَسْلَمَ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ
3- مكتب، بر پايهى ايمان و عمل، هر دو استوار است و هر كدام بدون ديگرى ناقص است. أَسْلَمَ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ
4- بهترين الگوهاى مردم كسانى هستند كه خداوند آنان را براى خود برگزيده است. «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا»
5- هر كس از باطل روى گرداند خود را آماده مقام خليل اللّهى مىكند. «حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220502-WA0038.
1.54M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۲۶
@tafsir_qheraati
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً «126»
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تنها از آن خداوند است. و خداوند همواره بر هر چيز احاطه دارد.
نکته ها
خداوند بر همهى مخلوقاتش احاطهى كامل دارد. احاطهى قهر و تسخير، احاطهى علم و تدبير و احاطهى خلق و تغيير.
پیام ها
1- چون همه چيز از آنِ خداوند است، پس بايد تنها در مقابل ارادهى حكيمانهى او تسليم بود. (با توجه به آيهى قبل) مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ ... لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ
2- انتخاب ابراهيم به عنوان دوست (آيه قبل)، به خاطر نياز خداوند نيست.
جلد 2 - صفحه 174
انسانهاى برگزيده نيز مملوك او هستند. إِبْراهِيمَ خَلِيلًا وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ...
3- مالكيّت مطلقه، همراه با علم و احاطهى كامل بر مملوك، مخصوص خداست.
«بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220503-WA0012.
3.95M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۷
@tafsir_qheraati
وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللَّاتِي لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً «127»
ودربارهى (ارث) زنان از تو فتوى مىخواهند، بگو: خدا درباره آنها به شما فتوى مىدهد، وآيههاى قرآن كه بر شما تلاوت مىشود، درباره زنان يتيم كه حقّشان را نمىدهيد و مىخواهيد به ازدواجشان درآوريد و كودكانى كه مستضعفند (به شما فتوى مىدهد) كه با يتيمان به انصاف رفتار كنيد و هر كار نيكى انجام دهيد، خدا از آن آگاه است.
پیام ها
1- حقوق زن، مورد بحث و گفتگوى مسلمانان صدر اسلام بوده است. «يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ»
2- دفاع از حقوق زنان، كودكان و يتيمان در كنار هم، نشانهى ظلم به آنان در طول تاريخ است. «النِّساءِ، يَتامَى، الْوِلْدانِ»
3- حمايت از حقوق زنان، حكم خدشهناپذير خداوند است. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
4- تشريع حكم از جانب خداوند است و بيان بر عهدهى پيامبر. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
5- سنّتهاى جاهلى را بايد با فتواهاى صريح شكست. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
6- به خاطر تفكّرات جاهلى، زنان را از ارث محروم نكنيد. «لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ»
جلد 2 - صفحه 175
7- خدا زنان را مالك دانسته وبرايشان بهرهاى از ارث قرار داده است. «كُتِبَ لَهُنَّ»
8- حفظ حقوق يتيمان وظيفه همگان است. «وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى»
9- بايد جامعه اسلامى براى اجراى عدالت در ميان يتيمان قيام كند. «تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ»
10- برخورد عادلانه با يتيم، نمونه كار خير است. «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ»
11- خدمت و حمايت از محرومان، فراموش نمىشود. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً»
12- ايمان به علم الهى، بهترين تشويق براى انجام كار خير است. «كانَ بِهِ عَلِيماً»
13- علم خداوند به رخدادها، قبل از تحقّق آن است. تَفْعَلُوا ... كانَ بِهِ عَلِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220504-WA0012.
3.71M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۸
@tafsir_qheraati
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «128»
و اگر زنى از شوهرش بيم ناسازگارى يا اعراض داشته باشد بر آن دو باكى نيست كه به گونهاى با يكديگر صلح كنند (گرچه با چشمپوشى بعضى از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولى بخل وتنگنظرى، در نفْسها حاضر شده (ومانع صلح) است، واگر نيكى كنيد و تقوا ورزيد، پس بدانيد كه همانا خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
«نُشوز»، از ريشهى «نشز»- زمين بلند- و معناى آن طغيان است. در آيهى 34 سخن از نشوز زن بود «تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ» و اينجا كلام از نشوز وسركشى مرد است.
«شح» در زن، نپوشيدن لباس خوب و ترك آرايش است. و در مرد، نپرداختن مهريّه و نفقه و نشان ندادن علاقه.
رافعبن خديج دو همسر داشت، يكى پير و ديگرى جوان. همسر مسنّ را به خاطر اختلافهايى طلاق داد و پيش از تمام شدن عدّه، به او گفت: اگر حاضر باشى به اين شرط
جلد 2 - صفحه 176
با تو آشتى مىكنم كه اگر همسر جوانم را مقدّم داشتم صبر كنى، وگرنه پس از تمام شدن مدّت عدّه، از هم جدا مىشويم. زن، آشتى را پذيرفت. سپس اين آيه نازل شد.
امام صادق عليه السلام در ذيل آيه فرمود: اين آيه مربوط به كسى است كه از همسرش لذّتى نمىبرد و بناى طلاقش را دارد، زن مىگويد: مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر ديگرى بگير و مرا هم داشته باش. «1
پیام ها
1- علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد. در مسائل خانوادگى قبل از آنكه كار به طلاق بكشد بايد چاره اى انديشيد. «خافَتْ»
2- گذشت از حقّى براى رسيدن به مصلحت بالاتر وحفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حقّ است. «فَلا جُناحَ»
3- در مسائل خانواده، مرحلهى اوّل اصلاح خود زوجين، بدون دخالت ديگران است. اگر نشد، ديگران دخالت كنند. «أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما»
4- بهرهى همسر از همسر، حقّى قابل گذشت است. حكمى نيست كه قابل تغيير نباشد. «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا»
5- حقّ خانواده بيش از حقّ شخصى زن يا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت. «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ»
6- صلح، هميشه با پرداخت مال نيست. گاهى گذشت از حقّ، زمينهساز مصالحه و آشتى است. و بخل مانع آن است. «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
7- رمز تزلزل بسيارى از خانوادهها، تنگ نظرى و بخل و حرصى است كه انسان را احاطه كرده است. «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
8- گذشت مرد از تمايلات جنسى و رعايت عدالت ميان دو همسر، از نمونههاى تقوا و احسان است. «إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا»
«1». كافى، ج 6، ص 145؛ وسائل، ج 21، ص 351.
جلد 2 - صفحه 177
9- نظام حقوقى اسلام با نظام اخلاقى آن آميخته است. يُصْلِحا .... تُحْسِنُوا
10- چه گذشتن از حقّ خود و چه نيكى به همسر، همه در محضر خداوند است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
11- مرد هوسباز بداند كه اگر به خاطر كاميابى خود، همسر قبل را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسئلهاى را بپذيرد، خدا به عملكردش آگاه است. «كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220505-WA0018.
2.4M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۹و۱۳۰
@tafsir_qheraati
وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «129»
و هرگز نمىتوانيد (از نظر علاقهى قلبى) ميان همسران به عدالت رفتار كنيد، هرچند كوشش فراوان كنيد. پس تمايل خود را يكسره متوجّه يك طرف نسازيد تا ديگرى را بلاتكليف رها كنيد. و اگر راه صلح و آشتى و تقوا پيشگيريد، به يقين خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
قانون آسمانى با فطرت تضاد ندارد. انسان به همسر جوان بيشتر از همسر سالخورده علاقه دارد. و لذا فرمان عدالت تنها نسبت به رفتار با آن دو است نه علاقهى قلبى. حالا كه عدالت قلبى نمىشود عدالت در عمل بايستى باشد. «1» در اسلام، تكليف فوق توان نيست.
انسان قدرت بر تعديل محبّت را ندارد ولى حداقل عدالت در برخورد، را بايد داشته باشد.
در روايات آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله حتّى در ايام بيمارى در آستانهى رحلت، بستر خود را به عدالت به اتاقهاى همسران خود منتقل مىكرد، و حضرت على عليه السلام در روزى كه متعلّق به همسرى بود، حتّى در خانهى همسر ديگر وضو نمىگرفت. «2»
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 558؛ كافى، ج 5، ص 362.
«2». تفسير نمونه و تبيان.
جلد 2 - صفحه 178
پیام ها
1- بلاتكليف گذاشتن زن، حرام است. «فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»
2- با صلح و تقوا، هم ضعفهاى گذشته بخشوده مىشود، هم غفلتهاى ناآگاهانهى امروز. «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً»
@tafsir_qheraati
وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ كانَ اللَّهُ واسِعاً حَكِيماً «130»
و اگر آن دو از يكديگر جدا شدند، خداوند هر يك را از كرم و وسعت خويش بىنياز مىكند. و خداوند همواره گشايش دهندهى حكيم است.
پیام ها
1- در اسلام، براى خانواده بنبست نيست، اگر عفو، صلح و اجراى حدود و هشدارها كارساز نبود، طلاق وجود دارد. وَ إِنْ يَتَفَرَّقا ...
2- با پيدايش گره در زندگى، نبايد مأيوس شد. بلكه مسير را بايد عوض كرد. وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ ...
3- گام اوّل، اصلاح و تقوا است. (آيهى قبل)، گام آخر، جدايى و طلاق است. «وَ إِنْ يَتَفَرَّقا»
4- طلاق و جدايى همه جا بد نيست، گاهى راهگشاست. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى وروابط نامشروع بيانجامد. طلاق اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مىدهد. «يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»
5- خداوند، ضامن گره گشايى است. «يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»
6- راه توسعهى زندگى براى هركس به گونهاى است. گاهى با ازدواج «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ» «1» گاهى با طلاق «وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ» تا وظيفه چه باشد. نه از
«1» نور 32
جلد 2 - صفحه 179
ازدواج بايد ترسيد، چون خدا وعدهى بىنيازى داده است؛ و نه از طلاق، چون خداوند آن جا هم وعدهى وسعت رزق داده است. «يُغْنِ اللَّهُ»
7- رزق و روزى دست خداست. «واسِعاً حَكِيماً»
8- تشريعِ طلاق، تفضّلى الهى و حكيمانه است. «واسِعاً حَكِيماً»
9- بهرهگيرى از وسعت و قدرت، اگر همراه با حكمت باشد ارزش است وگرنه خطر است. «واسِعاً حَكِيماً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220506-WA0024.
2.36M
تفسیرسوره نساء آی۱۳۲و۱۳۱
@tafsir_qheraat۱؟i
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً «131»
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست و همانا كسانى را كه پيش از شما كتاب آسمانى داده شدند و نيز شما را به تقواى الهى سفارش كرديم و اگر كافر شويد، (چه باك كه) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست و خداوند همواره بىنياز و ستوده (شايسته ستايش) است.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا «132»
و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و خداوند بس كارساز است.
نکته ها
در آيه قبل خداوند وعده داد كه در صورت جدائى زن و شوهر هر دو را از رحمت گسترده خود بىنياز مىكند.
تكرار جملهى «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ» در اين آيات، براى دفع اين توهم است كه كسى نپندارد خداوند نمىتواند همسران طلاق داده شده را كفايت كند، يا اينكه سفارش به تقوا به سود خداست، يا اينكه خدا مجبور است شما را نگهدارد. چون آنچه در آسمانها و زمين
جلد 2 - صفحه 180
است از آن اوست و اگر بخواهد شما را مىبرد و ديگران را جايگزين شما مىسازد.
على عليه السلام دربارهى رابطه انسان با خدا مىفرمايد: «غنياً عن طاعتهم لانّه لا تضرّه معصية مَن عصاء و لاتنفعه طاعة من اطاعه» «1» نه گناه كسانى كه گناه مىكنند به او ضرر مىرساند نه عبادت عبادت كنندگان براى او سودى دارد.
پیام ها
1- قدرت و مالكيّت الهى، ضامن اجراى وعدههاى اوست. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
2- سفارش به پرهيزگارى سفارش همه انبياست و تكرار اين توصيه در همه اديان، از اصول مهم تربيتى است. «وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ»
3- مشترك بودن دستورات الهى در همه اديان، عمل به آنها را آسان مىنمايد. «وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ»
4- از او كه مالك آسمانها و زمين است بايد پروا داشت، نه ديگرى. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ... اتَّقُوا اللَّهَ»
5- بىتقوايى زمينه ساز كفر است. «أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا»
6- خداوند غنى است و با داشتن مالكيّت آسمانها و زمين، نيازى به عبادت و ايمان ما ندارد. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
7- كفر، مردم را از تحت قدرت خدا خارج نمىكند. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
8- چون خدا بى نياز مطلق است پس بايد ستايش شود. «غَنِيًّا حَمِيداً»
9- غناى او دائمى است. «كانَ اللَّهُ غَنِيًّا»
10- خداوند به ايمان وتقواى مردم نيازى ندارد. «أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا ... كانَ اللَّهُ غَنِيًّا»
11- به كسى توكّل كنيد كه مالك آسمان وزمين است. «كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220507-WA0007.
1.77M
تفسیرسوره نساء آی۱۳۳ و ۱۳۴
@tafsir_qheraat۱؟i
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى ذلِكَ قَدِيراً «133»
(اى مردم!) اگر خدا بخواهد شما را از ميان مىبرد و ديگران را مىآورد و خداوند بر اين كار تواناست.
نکته ها
چون اين آيه نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله دست مبارك خود را بر پشت سلمانِ فارسى زد و فرمود: آن جمعيّت كه خدا مىآورد، از قوم فارس هستند. «1» پيامبر صلى الله عليه و آله با اين سخن خود، هم اسلام ايرانيان را پيشگويى كرد و هم خدمات آنان را به اسلام.
پیام ها
1- مهلت دادن خداوند به كافران از عجز او نيست بلكه از حكمت اوست. «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ»
2- امكانات و موقعيّتى كه داريد هميشگى نيست، بلكه مربوط به اراده خداست.
به خود مغرور نشويد. «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ»
مَنْ كانَ يُرِيدُ ثَوابَ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً «134»
هر كس پاداش دنيا را بخواهد، پس (بداند كه) پاداش دنيا و آخرت نزد خداست و خداوند همواره شنواى بيناست.
نکته ها
انسان كه مىتواند از خداوند، دنيا و آخرت را بخواهد و از نعمتهاى هر دو سرا بهرهمند شود، اگر تنها به دنيا اكتفا كند و در كارهاى نيك، در پىاهداف مادّى باشد، به شدّت در
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 2 - صفحه 182
اشتباه است.
از علل گرايش به كفر و بىتقوايى، گمان رسيدن به دنياست كه اين آيه آن را ردّ مىكند.
پیام ها
1- در انسان غريزه سودجويى است. قرآن از اين غريزه در تربيت انسانها استفاده مىكند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ ثَوابَ الدُّنْيا»
2- اسلام دين جامع و خواهان سعادت مردم در دنيا و آخرت و دستيابى به هر دو است. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
3- دنيا و آخرت، همه به دست اوست، پس ديد خود را گسترش دهيم و از مادّيات وتنگ نظرى برهيم. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
4- اگر دنيا هم مىخواهيم، از خدا بخواهيم، كه همه چيز به دست اوست. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
5- مؤمنانى كه از خداوند، هم دنيا و هم آخرت را طلب كنند برندهاند. «1» «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
6- پاداش الهى بر اساس علم و آگاهى او به اعمال ما است. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً»
7- بايد به حقيقت، مؤمن و مخلص بود نه به ظاهر، چرا كه خداوند، شنوا و بيناست. «كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً
@tafsir_qheraati
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220508-WA0011.
3.65M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۵
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «135»
«1». با توجّه به آيه «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة» بقره، 205.
جلد 2 - صفحه 183
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره بر پا دارندهى عدالت باشيد و براى خدا گواهى دهيد، گرچه به ضرر خودتان يا والدين و بستگان باشد. اگر (يكى از طرفين دعوا) ثروتمند يا فقير باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پيرو هواى نفس نباشيد تا بتوانيد به عدالت رفتار كنيد. و اگر زبان بپيچانيد (و به ناحق گواهى دهيد) يا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض كنيد، پس (بدانيد كه) خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
ممكن است معنى جمله «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» چنين باشد: از هوسها پيروى نكنيد كه در نتيجه از حقّ منحرف شويد و عدول كنيد.
كلمهى «تَلْوُوا» از ريشهى «لى» به معناى پيچاندن و تاب دادن است كه مراد از آن در اين آيه يا گرداندن زبان به ناحق و تحريف گواهى است و يا تاب دادن به اجراى عدالت و ايجاد تأخير در آن است.
تمام كلمات و جملات اين آيه در راستاى تشويق و تأكيد بر عدالت است. قيام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرايى، نژادگرايى و ياضعيفگرايى، معيار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، يا خويش و خويشاوند.
گواهى انسان چند حالت دارد:
گاهى عليه ثروتمندان به خاطر روحيّهى ضدّ استكبارى.
گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.
گاهى عليه فقير به خاطر بىاعتنايى به او.
گاهى به نفع فقير به خاطر دلسوزى براى او.
اين آيه همهى اين انگيزهها را باطل و تنها قيام به عدل را حقّ مىداند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد كه واجبترين آنها گفتن حقّ است،
جلد 2 - صفحه 184
گرچه به زيان خود و بستگانش تمام شود. «1»
پیام ها
1- به پاداشتن عدالت هم واجب است، هم لازمهى ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ» 2- قيام به عدالت، بايد خوى و خصلت مؤمن گردد. كلمه «قوّام» يعنى بر پا كننده دائمى قسط و عدل.
3- عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمان نيز بايد مراعات شود. به اقتضاى اطلاق «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»
4- عدالت بايد در تمام ابعاد زندگى باشد. در اقامه عدل نام مورد خاصّى برده نشده است. «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»
5- گواه شدن و گواهى دادن به حقّ، واجب است. كُونُوا ... شُهَداءَ لِلَّهِ
6- نبايد هدف از گواهى دادن، دستيابى به اغراض دنيوى باشد. «شُهَداءَ لِلَّهِ»
7- اقرار انسان عليه خودش معتبر است. «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ»
8- ضوابط بر روابط مقدّم است. «وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ»
9- رعايت مصالح خود و بستگان و فقرا، بايد تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ ...
10- سود و مصلحت واقعى فقرا و اغنيا از طريق شهادت به ناحقّ تأمين نخواهد شد. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما»
11- همه در برابر قانون مساويند. «غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً»
12- پيروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فاميل و فقر و غنا نشانهى هوى پرستى است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا»
13- اداى شهادت واجب است وكتمان وتحريف آن ممنوع. «إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا»
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 185
14- هر نوع كارشكنى، تأخير وجلوگيرى از اجراى عدالت، حرام است. «إِنْ تَلْوُوا»
15- ضامن اجراى عدالت، ايمان به علم الهى است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220509-WA0012.
1.67M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۶
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً «136»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خداوند و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و كتابى كه پيشتر فرستاده است، (به همهى آنها) ايمان (واقعى) بياوريد. و هر كس به خدا و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبرانش و روز قيامت كفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى.
نکته ها
مراد آيه يا آن است كه: اى مؤمنان! گامى فراتر نهيد وبه درجات بالاتر دست يابيد، يا آنكه بر ايمانتان براى هميشه استوار بمانيد و اندكى از آن عدول نكنيد.
ايمان داراى درجاتى است، چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1» كسانى كه هدايت شدند خداوند به هدايت آنان بيافزايد، «لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ» «2» تا ايمانى بر ايمان خويش بيافزايند.
پیام ها
1- مؤمن، بايد تلاش كند تا خود را به بالاترين مرتبهى از ايمان برساند. «3» «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا»
2- اديان آسمانى، هدف و حقيقت واحدى دارند، همچون كلاسهاى يك مدرسه كه تحت نظارت يك مدير است. «الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ
«1». محمّد، 17.
«2». فتح، 4.
«3». تفسير قمى، ج 1، ص 31.
جلد 2 - صفحه 186
الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ»
3- ايمان به همهى پيامبران و كتابهاى آسمانى، لازم است. آمَنُوا ... وَ مَنْ يَكْفُرْ ... فَقَدْ ضَلَ
@tafsir_qheraati