eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ «14» (ابليس، به جاى توبه و عذرخواهى) گفت: تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مرا مهلت بده! قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ «15» جلد 3 - صفحه 30 نکته ها خواسته‌ى ابليس، مهلت تا روز قيامت بود و اين آيه مشخّص نمى‌كند كه تا چه زمانى به او مهلت داده شد؛ امّا از آيه 38 سوره‌ى حجر و آيات 80 و 81 سوره‌ى «ص» استفاده مى‌شود كه تنها براى مدّتى طولانى به او مهلت داده شد، نه تا روز قيامت: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» برخى مى‌گويند: شيطان تا وقتى كه خدا صلاح بداند، زنده است. «1» سؤال: چرا خداوند به ابليس مهلت داد؟ پاسخ: مهلت دادن به بدكاران، از سنّت‌هاى الهى و در مسير آزمايش و امتحان انسان است، علاوه بر آنكه بايد اسباب خير و شر فراهم باشد و انسان با اختيار، راهى را انتخاب كند. زيرا ابليس انسان را مجبور به انحراف نمى‌كند و تنها وسوسه مى‌كند، چنانكه در آيه‌ى 22 سوره‌ى ابراهيم آمده است. «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي» گفت أنظرنى الى يوم الجزاء كاشكى گفتى كه تب يا ربّنا پیام ها 1- ابليس هم از خواسته‌ى خود مأيوس نبود. «قالَ أَنْظِرْنِي» 2- شيطان نيز مى‌داند كه عمر، به اراده و به خواست خداست. «قالَ أَنْظِرْنِي» 3- هر عمر طولانى ارزشمند نيست، شيطان هم عمر طولانى دارد. «أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 4- ابليس، هم آفريدگار را مى‌شناخت، «خَلَقْتَنِي» هم معاد را قبول داشت. «يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 5- گاهى خواسته‌ى كافران هم پذيرفته مى‌شود. «قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» «1». تفسير عيّاشى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 31 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ «16» (شيطان) گفت: پس به خاطر آنكه مرا گمراه كردى! من هم براى (فريب دادن) آنان حتماً بر سر راه راست تو (به كمين) خواهم نشست. ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17» سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مى‌تازم و بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت. نکته ها در حديث مى‌خوانيم: آن هنگام كه شيطان سوگند خورد از چهار طرف در كمين انسان باشد تا او را منحرف يا متوقّف كند، فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! اين انسان چگونه رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: «دو راه از بالاى سر و پايين باز است و هرگاه دست به دعا بر دارد، يا صورت بر خاك نهد، گناهان هفتاد ساله‌اش را مى‌بخشايم». «1» همين كه حضرت آدم از تسلّط شيطان بر انسان آگاه شد، روبه درگاه خدا آورده و ناله زد. خطاب رسيد: «ناراحت نباش، زيرا من گناه را يكى و ثواب را ده برابر حساب مى‌كنم و راه توبه هم باز است». «2» امام باقر عليه السلام فرمود: «ورود ابليس از پيشِ رو بدين شكل است كه امر آخرت را براى انسان ساده و سبك جلوه مى‌دهد، و از پشت سر به اين است كه ثروت‌اندوزى و بخل و توجّه به اولاد و وارث را تلقين مى‌كند و از طرف راست با ايجاد شبهه، دين را متزلزل و تباه مى‌سازد و از طرف چپ، لذّات و شهوات و منكرات را غالب مى‌كند». «3» شيطان اگر بتواند، مانع ايمان انسان مى‌شود و اگر نتواند، راه‌هاى نفاق و ارتداد را مى‌گشايد و اگر موفّق نشود، با ايجاد شك و ترديد و وسوسه، انسان را به گناه سوق مى‌دهد تا از ايمان‌ «1». تفسير كبير فخررازى. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 32 و عبادتش لذّت نبرد و كار خير برايش سنگين و با كراهت جلوه كند. در روايات متعدّدى، صراط مستقيم، به اهل‌بيت عليهم السلام و ولايت على عليه السلام تعبير شده است. «1» پیام ها 1- نافرمانى و گناه خود را به تقدير و قضا و قدر الهى نسبت دادن، كارى شيطانى است. «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي» 2- ابليس مهلت خواست تا انتقام بگيرد، نه آنكه توبه كند. أَنْظِرْنِي، لَأَقْعُدَنَ‌ ... 3- ابليس به جاى تشكّر از خداوند، گستاخى كرد. إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ‌، لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ... 4- شيطان، انسان را موجودى منفعل و اغواپذير مى‌داند. لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ... 5- شيطان، دشمن قسم خورده انسان است. لَأَقْعُدَنَ‌ ... چنانكه در جاى ديگر مى‌گويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» «2» 6- ابليس نيز اقرار دارد كه راه مستقيم راه خداوند است. «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» 7- شيوه‌هاى اغفال ابليس، متعدّد و مختلف است. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ ... 8- شيطان، هم صراط مستقيم را مى‌شناسد، «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» هم راه‌هاى وسوسه و هجوم و غلبه را، لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ‌ ... هم شاكران و ناسپاسان را. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» 9- هدف وآرزوى شيطان، ناسپاسى انسان است. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» بنابراين پيروى از شيطان، ناسپاسى از خداست وانسان سپاسگزار، در راه‌مستقيم است. «1». تفسير فرقان. «2». ص، 82. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ «18» (خدا) فرمود: از اين جايگاه، با ذلّت و سرشكستگى بيرون رو! سوگند ياد مى‌كنم كه هر كس از آنها پيرو تو شود، به يقين دوزخ را از همه‌ى شما پر خواهم كرد. جلد 3 - صفحه 33 نکته ها شگفتا كه يك لحظه تكبّر وخودبرتربينى‌ «أَنَا خَيْرٌ»، چه عواقبى دارد! فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ‌، إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ‌ ... اين همه تحقير و سقوط، متوجه متكبّر مى‌شود، چون به جاى عذرخواهى، تصميم گرفت كه نسل بشر را گمراه كند. «مَذوم» از ريشه‌ى «ذئم»، به معناى عيب شديد است. «مَدحور» از «دحر»، به معناى بيرون راندن همراه با ذلّت است. ابوحنيفه سه عقيده داشت كه آنها را القا مى‌كرد؛ يكى اينكه تمام افعال بندگان، فعل خداوند است و آنان در كارهايشان مجبورند، دوم آنكه خدا قابل ديدن است و سوم آنكه شيطان را به آتش نمى‌توان سوزاند، زيرا آتش در آتش تأثيرگذار نيست. بهلول شاگرد امام صادق عليه السلام در محكوميّت و بطلان عقايد او، كلوخى برداشت و بر سر او زد. وقتى شكايت نزد خليفه برد و علّت را جويا شد، بهلول گفت: «به اقرار خودش، خدا اين كار را انجام داده و من تقصيرى ندارم. علاوه بر آنكه او دروغ مى‌گويد كه سرش درد مى‌كند، زيرا اگر دردى وجود دارد بايد آن را نشان دهد و ديگر اينكه انسان از خاك است و خاك در خاك (كلوخ در انسان)، تأثيرگذار نيست!» «1» پیام ها 1- گرچه ابليس در مسير راه مستقيم كمين كرده و دائماً وسوسه مى‌كند، ولى گنهكار خود به دنبال شيطان مى‌رود و جهنّمى مى‌شود. «لَمَنْ تَبِعَكَ» 2- منحرفين به قدرى زيادند كه دوزخ را پر مى‌كنند، «لَأَمْلَأَنَّ» ولى افراد سالم و پاك و سپاسگزار كم هستند، چنانكه در آيه 10 خوانديم: «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ» 3- پيروى از شيطان، موجب همنشينى با او در جهنم است. «لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ» «1». تفسير اثنى‌عشرى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 34 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ «19» و اى آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساكن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستيد بخوريد، و (لى) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران (بر خويش) خواهيد شد. نکته ها مشابه اين آيه، در سوره‌ى بقره آيه‌ى 35 نيز گذشت. امام رضا عليه السلام در مورد اين‌كه درختى كه مورد نهى قرار گرفت آيا گندم است يا انگور و يا چيز ديگرى است، مى‌فرمايد: «چون درختان بهشتى ميوه‌هاى متنوّعى مى‌دهد، تمام اقوال را شامل مى‌شود». «1» خداوند اراده كرده بود كه انسان به عنوان خليفه‌ى او در روى زمين زندگى كند، «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «2» و براى نشان دادن اين شايستگى به ديگران، حقايقى را به انسان تعليم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اوّلين تكليف را به او فرمان مى‌دهد و موضوع تعهّد و مسئوليّت و اختيار شروع مى‌شود و پس از آن مجازات تخلّف از تكليف و ورود به زمين و تلاش براى تكامل صورت مى‌گيرد و همه‌ى اين مراحل بر پايه‌ى علم الهى صورت گرفت، چنانكه حضرت على عليه السلام پس از بيان اين مراحل واستقرار انسان در روى زمين مى‌فرمايد: علم خداوند در مورد او به وقوع پيوست. «3» در اين كه مراد از «جنّة» و بهشتى كه آدم در آن ساكن بود، چيست؟ اقوال مختلفى بيان شده است؛ بعضى آن را همان بهشت موعود مى‌دانند و خلود و جاودانگى در آن را از آنِ كسانى مى‌دانند كه به واسطه‌ى عمل و جزا داخل آن شده‌اند، و در مورد غير آن چنين نيست، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ امّا امام صادق عليه السلام فرمود: «1». عيون‌الاخبار، ج 1، ص 306. «2». بقره، 30. «3». نهج‌البلاغه، خطبه 91. جلد 3 - صفحه 35 «بهشت آدم، يكى از باغهاى دنيا بوده است». «1» زيرا در بهشت موعود، امر و نهى و تكليف وجود ندارد. پیام ها 1- ابتدا موارد مجاز و راه‌هاى صحيح را باز كنيد، سپس موارد ممنوع را گوشزد كنيد. فَكُلا ... لا تَقْرَبا 2- نزديك شدن به حرام و مناطق ممنوعه‌ى احكام الهى، آلودگى به گناه را به دنبال دارد. لا تَقْرَبا ... فَتَكُونا ... 3- با بودن راه مجاز «فَكُلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ» «1». تفسير اثنى‌عشرى. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ «20» پس شيطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه كرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برايشان آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) اين درخت نهى نكرده مگر براى اين كه مبادا دو فرشته شويد يا از جاودانان شويد (و حيات ابدى بيابيد). نکته ها شيطان، آدم و حوا را وسوسه مى‌كرد كه اگر از اين درخت، بخوريد، فرشته شده يا ابدى مى‌شويد و خداوند چون نمى‌خواهد شما به اين مقام برسيد، دستور داد كه از آن نخوريد. در اينكه چرا حضرت آدم نهى خداوند را ناديده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذيل آيه 21 پاسخ داده است كه نهى در اينجا عنوان كراهت دارد، نه تحريم، و مانند نهى پزشك از يك غذا براى بيمار مى‌باشد كه اگر بيمار آن غذا را بخورد به زحمت مى‌افتد و آثار و عوارض‌ جلد 3 - صفحه 36 مربوط به خود را دارد، نه آنكه حرام باشد. از امام صادق عليه السلام سؤال شد: آيا ملائكه افضل هستند يا بنى‌آدم؟ آن حضرت روايتى را از حضرت على عليه السلام نقل كردند. فرمود: «خداوند ملائكه را از عقل بدون شهوت و حيوانات را با شهوت بدون عقل آفريد؛ امّا انسان را با تركيبى از عقل و شهوت آفريد، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائكه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حيوانات پست‌تر است». «فمَن غلب عقله شهوتَه فهو خير من الملائكة و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم». «1» آدميزاده طرفه معجونى است‌ كز فرشته سرشته و از حيوان‌ گر كند ميل اين، شود به از اين‌ ور كند ميل آن، شود پس از آن‌ آرى خوبى‌ها ودرجات آدميان متفاوت و داراى مراتبى است، چنانكه در ملائك نيز چنين است، پس هر انسانى را نمى‌توان گفت از همه‌ى ملائكه برتر است و يا بالعكس. «2» خداوند، شيطان را با ماهيّتى پليد نيافريده است، بلكه او را موجودى قابل تكامل آفريد و در گذرگاه هستى هدايت كرد و اين شيطان بود كه خود را منحرف و پليد ساخت، وگرنه اگر ماهيّت او پليد بود، اشتغال به تسبيح و تقديس، كه سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه كه خداوند فرعون و ابن‌ملجم را آنگونه خلق نكرد، بلكه آنان نيز شايستگى رشد و اعتلاى انسانى را داشته‌اند، ولى به اختيار خود منحرف شده‌اند. «3» سؤال: چرا خداوند شيطان را بر انسان مسلّط كرد؟ پاسخ: رابطه‌ى شيطان با انسان و امكان تأثير او در آدمى، بيشتر و زيادتر از تأثير غرائز حيوانى در انسان نيست. خداوند در مقابل آن غرائز، انديشه و تعقّل و وجدان را عطا فرموده و بهترين وسيله‌ى تعديل و تنظيم غرائز را در اختيار آدمى قرار داده است. علاوه بر آنكه شيطان، بر انسان سلطه ندارد واراده و اختيار را از انسان نمى‌گيرد، چنانكه خودش مى‌گويد: «ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي‌ «1». وسائل، ج 15، ص 209. «2». تفسير اطيب‌البيان، ج 1، ص 512. «3». شرح‌مثنوى، علّامه جعفرى، ج 5، ص 207. جلد 3 - صفحه 37 وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ» «1» كار او كمك به غرائز حيوانى است و اگر بخواهد تأثيرى بگذارد، مجبور است با يكى از قواى درونى يعنى غرائز و توهّمات و وسوسه‌ها وارد شود كه در مقابل آنها دو نيروى عقل و وجدان همواره انسان را به خيرات و نيكى‌ها دعوت مى‌كنند. «2» پیام ها 1- شيطان، حتّى خوبان را هم رها نمى‌كند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» امّا هيچ سلطه‌اى بر مخلصين ندارد. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» «3» 2- نهايت كار شيطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافى است، نه اصرار. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» 3- نتيجه‌ى گناه‌كردن و خلاف، رسوايى است. لِيُبْدِيَ‌ ... سَوْآتِهِما 4- رسوايى، كشف حجاب و برهنگى، از اهداف شيطان است. لِيُبْدِيَ‌ ... ما وُورِيَ‌ 5- شيطان از راه آرزوها، انسان را فريب مى‌دهد. ما نَهاكُما رَبُّكُما ... إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ‌ (آرزوى انسان، زندگى ابدى در فضايى آرام و فرشته‌گونه است، لذا شيطان گفت: اگر از آن درخت بخوريد، به آرزوى خود رسيده و زندگى دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهيد داشت، و با استفاده از غرائز و تمايل انسان به رفاه و ابديّت، او را وسوسه كرد.) «1». ابراهيم، 22. «2». شرح مثنوى، ج 5، ص 207. «3». حجر، 40. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏٠_جز۸ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ «21» و (شيطان براى آن كه وسوسه‌اش تأثير كند،) براى آن دو سوگند ياد كرد كه به راستى من از خيرخواهان شمايم. جلد 3 - صفحه 38 نکته ها حضرت آدم وهمسرش در آغاز به ابليس اعتمادى نداشتند و شيطان براى جلب اعتماد آنها سوگند ياد كرد و بر آن نيز تأكيد نمود. «1» امام رضا عليه السلام فرمود: «آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنيده بودند و به همين دليل به او اعتماد كردند و از آن درخت خوردند. البتّه اين عمل قبل از نبوّت حضرت آدم بود و نهى تحريمى و گناه كبيره‌اى كه مستحقّ آتش باشد نبوده است». «2» بنابراين اوّلين سوگند دروغ، از شيطان بوده است. قرآن مى‌فرمايد: «منافقان نيز اهل سوگند دروغ‌اند». «3» و كسى كه پى‌درپى سوگند مى‌خورد، نمى‌تواند لايق رهبرى جامعه نيست. «لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ» «4» پیام ها 1- سوگند دروغ، كارى شيطانى است. «قاسَمَهُما» 2- به هر سوگندى نبايد اطمينان كرد. «قاسَمَهُما» 3- دشمن، از اعتقادات و باورهاى ما به نفع خود سود مى‌برد. «قاسَمَهُما» 4- گاهى دشمن با ظاهرى دلسوزانه و ادّعاى خيرخواهى، در اعتقادات ما نفوذ مى‌كند و ضربه مى‌زند. «إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ» برادران يوسف نيز براى از بين بردن يوسف و جدا كردن او از پدرشان به ظاهرسازى پرداخته و به او گفتند: «إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» «5» «1». «قاسمهما» از باب مفاعله، شايد رمز تأكيد باشد. «2». عيون‌الاخبار، ج 1، ص 196. «3». توبه، 56، 62، 74 و 107. «4». قلم، 10. «5». يوسف، 11. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا