"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «25»
و بترسيد (و حفظ كنيد خود را) از فتنهاى كه تنها دامنگير ستمگران شما نمىشود، (بلكه همه را فرا خواهد گرفت، چرا كه ديگران نيز در مقابل ستمگران سكوت كردند) و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است.
نکته ها
«فتنه»، به معناى شرك، كفر، بلا و آزمايش، شكنجه و عذاب است و در اين آيه به معناى بلا و مصيبتهاى اجتماعى است. «1»
در آيهى قبل، دستور اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله بود، اينجا پرهيز از فتنه. پس معلوم مىشود كه يكى از مصاديق فتنه، عدم اطاعت از پيامبر است و مفهوم اين آيه، با آيهى «وَ اعْتَصِمُوا
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 297
بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» «1» يكسان است. «2»
مصداق ديگر فتنه، فساد و فحشا مىباشد كه باعث فروپاشى يك نظام مىشود و آسيب آن عمومى و فراگير است. مثل فساد حكّام بنىاميّه كه چون ولايت پيشواى حقّ را كنار زدند، مسلمانان را قرنها به ذلّت كشاندند.
سكوت و ترك امر به معروف و نهى از منكر، باعث فتنه و فراگيرشدن عذاب است، چنانكه پيامبر فرمودند: «خداوند هرگز تمام مردم را به خاطر گناه بعضى از آنان مجازات نمىكند، مگر زمانى كه منكرات در ميان آنان آشكار گردد و ديگران در حالى كه توان انكار و برخورد با آن را داشته باشند، سكوت كنند كه اگر چنين شد، خداوند همهى آنان (خاصّ و عام) را عذاب مىكند». «3» چنانكه حضرت على عليه السلام فرمودند: «اگر گناهى پنهانى انجام گيرد، خداوند عموم مردم را عذاب نمىكند، امّا اگر گروهى منكراتى را آشكارا انجام دهند و مردم آنان را سرزنش نكنند، هر دو گروه مستوجب عقوبت مىشوند». «4»
معناى پرهيز از اعمالى كه باعث فتنه شده ودر همه تأثير مىگذارد، عزلت وكنارهگيرى از مسائل نيست، بلكه هوشيارى و توجّه انسان را مىرساند. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «در فتنهها مثل بچّه شترى باشيد كه نه از شما بار بكشند و نه شما را بدوشند و نه از شما بهرهبردارى كنند. «كن فى الفتنة كابن الّبون، لاظهر فيركب و لاضرع فيحلب» «5»
هنگام نزول اين آيه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «هركس پس از من در جانشينى على عليه السلام ظلم كند، «فكانّما جحد نبوّتى و نبوة الانبياء قبلى» گويا رسالت من و نبوّت پيامبران پيشين را انكار كرده است». «6»
پیام ها
1- تخلّف از دين و دستورات الهى، مايهى بروز فتنه و نزول عذاب الهى است.
دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ ... وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ...
«1». آلعمران، 103.
«2». تفسير الميزان.
«3». تفسير نمونه.
«4». تفسير اثنىعشرى.
«5». نهجالبلاغه، حكمت 1.
«6». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 298
2- نه خود عامل فتنه شويم، نه با فتنهگران همصدا شويم و نه در برابرشان سكوت كنيم. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً»
3- افراد جامعهى ايمانى علاوه بر كارهاى خود، نسبت به كارهاى ديگران نيز بايد تعهّد داشته باشند. چون گاهى آثار كارهاى خلاف، دامنگير ديگران هم مىشود، همچون كسى كه در كشتى، جايگاه خود را سوراخ كند. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً»
4- توجّه به شدّت و سختى عذاب الهى، زمينهساز پرهيز از ظلم و گناه است. وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم آمده كه این آیه درباره طلحه و زبیر نازل شده هنگامى كه با امیرالمومنین على علیهالسلام جنگ كردند و نسبت به او ظلم و ستم روا داشتند، صاحب مجمع البیان از حاكم ابوالقاسم الحسكانى او از سید ابوالحمد مهدى بن نزار الحسینى و او بعد از ده واسطه از ابن عباس نقل كند كه وقتى كه این آیه نازل گردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هر كه بعد از من نسبت به على علیهالسلام اذیت و آزارى روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران قبل از من را انكار كرده است، صاحب تفسیر برهان گوید ابوعبدالله محمد بن على بن السراج كه از مخالفین و عامه است. مرفوعا از عبدالله بن مسعود روایت نموده كه گفت: پیامبر بعد از نزول این آیه به من فرمود: اى ابن مسعود بدان هر كه نسبت به على علیهالسلام ظلم و ستم روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران پیش از من را انكار كرده باشد.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص377."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «26»
و به ياد آوريد زمانى را كه شما كم بوديد و در زمين (مكّه) مستضعف بوديد، مىترسيديد مردم (دشمنان) شما را بربايند، پس (خداوند در مدينه) پناهتان داد و با يارى خويش، شما را نيرومند كرد و از پاكيزهها به شما روزى داد، باشد كه شما شكرگزارى كنيد.
نکته ها
«تخطف»، به معناى به سرعت گرفتن و ربودن است.
مسلمانان مكّه قبل از هجرت پيامبر به مدينه، همواره مورد اذيّت و آزار و شكنجهى مشركان بودند، لذا با سفارش و تدبير پيامبر به صورت فردى يا دستهجمعى به ديگر مناطق هجرت مىكردند؛ بعضى به حبشه، بعضى به يمن و طائف و برخى به شعب ابىطالب رفتند و پيوسته در ترس و اضطراب بودند و هنگامى كه به مدينه مهاجرت كردند، هيچ خانه و كاشانهاى نداشتند و عدّهى بسيارى از آنان جزو اصحاب صُفّه ودر مسجد پيامبر جاى گرفته بودند. انصار نيز در اوائل هجرت پيامبر به مدينه، در فقر و ندارى و قحطى گرفتار بودند به
جلد 3 - صفحه 299
حدّى كه به دانهاى خرما بسنده مىكردند، به علاوه گرفتار اذيّت و آزار يهوديان نيز بودند.
امّا در اواخر بعثت، خداوند به مسلمانان مكنت و توانايى داد و به چنان قدرتى رسيدند كه اهل ذمّه به آنان جزيه مىدادند و يا مشركان همواره در ترس و اضطراب از كشته و اسيرشدن و به غلامى و كنيزى گرفته شدن توسط مسلمانان بودند و بعضى نيز با طوع و رغبت اموال خود را تقديم مسلمانان مىكردند. «1» در اينجا خداوند ضعف و ناتوانى آنان را يادآور مىشود تا شكرگزار قدرت و امنيّت بوجود آمده باشند.
پیام ها
1- يادآورى روزهاى ناتوانى و روزهاى يارى خداوند، مايهى دور شدن از فتنههاست. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً- وَ اذْكُرُوا»
2- در ابتدا تعداد مسلمانان، بسيار كم بود. (كلمهى «قَلِيلٌ» به جاى «قَلِيلُونَ»، تأكيد بر كم بودن است)
3- مسلمانان در مكّه تا پيش از هجرت به مدينه، دائماً ترس و دلهره داشتند.
«تَخافُونَ» (فعل مضارع، نشانهى استمرار است)
4- در راه حقّ، از كمى نفرات وناتوانى وآوارگى نهراسيم، «وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ» كه يارى خداوند حتمى است. فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ ...
5- امنيّت «فَآواكُمْ»، توان رزمى و پيروزى «أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ» و بهبودى وضع اقتصادى «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»، از نعمتهاى ويژهى الهى است.
6- يادآورى روزهاى ضعف و مقايسهى آن با روزهاى پيروزى، مايهى شكرگزارى و عشق و توكّل به خداوند است. وَ اذْكُرُوا ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
7- در سايهى ايمان، خداوند به گروه اندكِ ضعيفِ هراسناك، عزّت و قدرت و مكنت مىبخشد. (كلّ آيه)
«1». تفسير اطيبالبيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 300"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «27»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد كه در اين صورت آگاهانه به امانتهاى خود خيانت كردهايد.
نکته ها
در شأن نزول اين آيه آمده است: هنگامى كه مسلمانان به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله، يهوديان بنىقريظه را محاصره كردند، آنان پيشنهاد صلح وكوچ كردن به شام را دادند و پيامبر نپذيرفت و سعدبن معاذ را به داورى مأمور كرد. يكى از مسلمانان همراه او به نام «ابولبابه» كه سابقه دوستى با آنان داشت، با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند كه در صورت پذيرش حكميّت سعدبن معاذ، همه كشته خواهيد شد، جبرئيل اين اشاره را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد.
ابولبابه شرمنده از اين خيانت، خود را به ستون مسجد پيامبر بست و هفت شبانه روز چيزى نخورد، سرانجام خداوند توبهاش را پذيرفت. «1»
شأن نزول ديگرى نيز بيان شده كه در جنگ بدر، بعضى از مسلمانان نامهاى به ابوسفيان نوشتند و از نقشهى پيامبر صلى الله عليه و آله به او خبر دادند، ابوسفيان هم از مشركان مكّه درخواست كمك كرد كه هزار نفر براى جنگ بدر به راه افتادند. «2»
در فرهنگ قرآن، امانت مفهوم وسيعى دارد و تمام شئون زندگى سياسى، اجتماعى و اخلاقى را شامل مىشود از جمله:
الف: تمام نعمتهاى مادّى و معنوى مثل مكتب، قرآن، رهبر، فرزند وآب وخاك.
ب: اهلبيت پيامبر عليهم السلام. «3»
ج: هم خودمان، امانت براى خويشتنيم، چنانكه در آيهى ديگر مىخوانيم: «أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ» «4» و هم جامعه براى ما.
«1». تفاسير مجمعالبيان، صافى و نمونه.
«2». تفاسير مجمع البيان و الميزان.
«3». ملحقات احقاقالحقّ، ج 14، ص 564.
«4». بقره، 187.
جلد 3 - صفحه 301
د: انفال، غنائم، خمس، زكات و اموال عمومى. (بودن آيه در سوره انفال وغنائم جنگ بدر)
ه: امامباقر عليه السلام فرمود: «احكام دين، فرائض و واجبات الهى، امانت است». «1»
و: حكومت ومسئوليّت.
بنابراين نافرمانى و ادا نكردن حقوق و وظايف خود در ارتباط با اين امانتها، خيانت است، چنانكه ابن عبّاس مىگويد: «هركس چيزى از برنامههاى اسلامى را ترك كند، يك نوع خيانتى به خدا و پيامبر مرتكب شده است». «2» همان گونه كه پيشى گرفتن ناصالحان بر صالحان در مسئوليّتهاى اجتماعى، خيانت به خدا و رسول و مسلمانان است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كسى كه در امانت خيانت كند، منافق است، هرچند روزه بگيرد و نماز بخواند. امام صادق عليه السلام فرمودند: نماز و روزهى مردم شما را نفريبد، زيرا گاهى همهى آنها از روى عادت است. مردم را با راستگويى و اداى امانت امتحان كنيد و بشناسيد». «3»
خيانت نكردن در امانت از وظايف و حقوق انسانى است، بنابراين حتّى به امانت غير مسلمان هم نبايد خيانت كرد.
پیام ها
1- خيانت، با ايمان داشتن سازگار نيست. لازمهى ايمان، امانتدارى است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا»
2- گاهى يك اشاره به سود دشمن، خيانت است. (با توجّه به شأن نزول اوّل)
3- افشاى اسرار نظامى، خيانتى زشت است. (با توجّه به شأن نزول دوم)
4- خيانت به پيامبر، خيانت به خداوند است. «لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» ( «لا تَخُونُوا» در مورد خدا وپيامبر با هم آمده، در مورد ساير مردم تكرار شده است.)
5- خيانت به خدا و رسول، خيانت به خود است و زيان آن به خود انسان بازمىگردد. «لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ» (طبق اين معنى كه با ظاهر آيه سازگار است، تقدير گرفتن كلمهى «لا» در «تَخُونُوا أَماناتِكُمْ»، نيازى نيست.)
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نمونه.
«3». كافى، ج 2، ص 104.
جلد 3 - صفحه 302
6- امانت مردم به منزلهى امانت خود ما و خيانت به آن خيانت به خودمان است.
لا تَخُونُوا ... تَخُونُوا أَماناتِكُمْ
7- خيانت، فطرتاً زشت و محكوم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8- خيانتهاى آگاهانه، خطرناك است. «وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (هم به زشتى خيانت آگاهيد و هم پيامدهاى بد آن را مىدانيد)
پانویس
پرش به بالا↑ صاحبان جامع البیان و مجمع البیان بنا به نقل از جابر بن عبدالله انصارى چنین گویند: كه ابوسفیان از مكه بیرون رفت، جبرئیل آمد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمود: براى گرفتن ابوسفیان و قافلهاش بیرون روند و در عین حال قضیه را مكتوم بدارند در این میان یكى از منافقین به ابوسفیان نوشت و موضوع را به وى خبر داد و نیز صاحب جامع البیان از سدى نقل كند كه علت نزول آیه چنین است كه از پیامبر چیزهائى مىشنیدند و آن را افشاء مینمودند تا به مشركین میرسید.
پرش به بالا↑ صاحبان روض الجنان و مجمع البیان چنین گویند: كلبى و زهرى روایت كنند كه پیامب
ر در یكى از جنگها یهود بنىقریظه را بیست و یك شب محاصره كرد. آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست صلح كردند به طریقى كه با برادران آنها یعنى طایفه بنوالنضیر صلح شده بود، پیامبر امتناع كرد (زیرا جنایات و خیانت كارىهاى بنوقریظه زیادتر بوده است). فرمود: به حكم سعد بن معاذ با آنها رفتار خواهم كرد، آنها گفتند: براى مذاكره ابولبابة را نزد ما بفرست. پیامبر ابولبابة را كه مرد خوبى بود و در عین حال خیرخواه بنىقریظه هم بوده و نیز فرزندان و عیالات او در نزد آنان بودند به سوى آنها روانه كرد آنها به ابولبابه گفتند: آیا صلاح میداند كه به حكم سعد بن معاذ بنا به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها رفتار بشود. ابولبابه با دست اشاره به حلق و گردن خود نمود و به آنها فهمانید كه معنى آن سر بریدن است. راضى نشود جبرئیل موضوع ابولبابة را براى پیامبر خبر آورد. ابولبابة وقتى برگشت، فهمید خیانت نموده است لذا این آیه نازل گردید بعد از آمدن آیه ابولبابة سخت ناراحت شد و به یكى از ستونهاى مسجد خود را چسبانید و گفت: از این به بعد چیزى نمىخورم و نمىآشامم تا خدا از من بگذرد یا بمیرم هفت روز به این كیفیت ماند، عاقبت بیهوش شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند. خداوند توبه او را قبول كرد به ابولبابة گفتند: توبه او قبول شده است. باز گفت: از خودم نمىگذرم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصاً از من بگذرد. خبر به پیامبر دادند، پیامبر شخصا حاضر شد و دست بر روى آن كشید و از خیانت او چشم پوشید. ابولبابة گفت: تكمیل توبه من به آنست كه از دیارى كه این خیانت را در آنجا نمودهام، چشم بپوشم و به آنجا نروم و همه اموال خود را صدقه بدهم. پیامبر فرمود: ثلث مال خود را بدهد، كافى است. چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت شده است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص378"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۸_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «29»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر تقواى الهى پيشه كنيد، خداوند برايتان فرقانى (قوّهى شناخت حقّ از باطلى) قرار مىدهد و بدىهايتان را از شما مىپوشاند و شما را مىآمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است.
نکته ها
وسيله و معيار شناخت حقّ از باطل متعدّد است، از جمله:
الف: انبيا و اولياى الهى؛ چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله را فاروق ناميدند «1» ويا در حديث مىخوانيم:
«مَن فارق عليّاً فقد فارق اللّه» «2» هر كس على عليه السلام را رها كند، خدا را رها كرده است.
ب: كتاب آسمانى؛ كه با عرضه امور به آن مىتوان حقّ را از باطل تشخيص داد.
ج: تقوا، زيرا طوفان غرائز و حبّ و بغضهاى همراه با بىتقوايى، مانع درك حقايق است.
د: عقل و خرد؛ كه بدون آن نمىتوان حتّى به سراغ وحى رفت.
فرقان و قدرت تشخيص حقّ از باطل، حكمت و بينشى خدادادى است كه به اهل تقوا داده مىشود و به علم و سواد و معلومات وابسته نيست.
به گفتهى تفسير كبير فخررازى، «تكفير سيّئات»، پردهپوشى در دنيا و «مغفرت»، رهايى از قهر خدا در آخرت است و به نوشتهى تفسير نمونه، «تكفير»، محو آثار اجتماعى و روانى گناه و «مغفرت»، بخشايش نسبت به عذاب دوزخ است.
«1». تفسير فرقان.
«2». ملحقات احقاقالحقّ، ج 4، ص 26.
جلد 3 - صفحه 305
كسانى كه تقوا داشته و تمايلات نفسانى را كنار بگذارند، قوّهى تشخيص حقّ به آنها عطا مىشود. چنانكه در آيهى ديگرى مىخوانيم: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» «1» از خدا پروا كنيد، خداوند شما را آگاه مىكند و به يادتان مىآورد. گويا روح همچون آينهاى است كه تقوا غبار را از آن مىزدايد و نور حقّ در آن منعكس مىشود، چنانكه حضرت على عليه السلام تقوا را دارو و درمان دلها، نور و بينايى كوردلىها و شفا و وسيلهى اصلاح قلب، تطهير جان، امنيّت ترسهاى درونى و روشنشدن تاريكىها مىداند، فانّ تقوى اللّه دواء داء قلوبكم و بصر عمى افئدتكم و شفاء مرض اجسادكم و صلاح فساد صدوركم و طهور دنس انفسكم و جلاء عشا ابصاركم و أمن فزع جأشكم و ضياء سواد ظلمتكم ... «2» و بر عكس، حرصها و طمعها سبب لغزش خردها مىشود، حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» «3» بيشتر لغزشگاه خرد، زرق و برق طمعها مىباشد.
حقيقت سرايى است آراسته
هوا و هوس گرد بر خاسته
نبينى كه هر جا كه برخاست گرد
نبيند نظر، گرچه بيناست مرد
پیام ها
1- اگر تقوا داشته باشيم، در آزمايش مال و فرزند، خداوند ما را كمك مىكند كه چگونه برخورد كنيم. أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ ... إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً
2- عملكرد انسان، در بينش او تأثير دارد. كسى كه تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل و تجربه، خداوند بصيرت و شناخت ويژهاى به او مىدهد.
«فرقان» نكره آمده است تا نشان دهد كه بصيرت خاصّى مراد است)
3- تقوا، هم عامل شناخت صحيح، «فرقان» هم مايهى آبرو و حيثيّت اجتماعى، «يُكَفِّرْ عَنْكُمْ» و هم سبب مغفرت اخروى است. «يَغْفِرْ لَكُمْ»
4- اعطاى بصيرت ويژه به پرهيزكاران و بخشايش گناهان آنان، تفضّلى از جانب خداوند است. يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً ... وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
«1». بقره، 282.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 189.
«3». نهجالبلاغه، حكمت 219.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 306"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۹_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ «30»
و (به ياد آور) زمانى كه كافران دربارهى تو نقشه مىكشيدند تا تو را زندانى كنند، يا تو را بكشند يا (از مكّه) تبعيد كنند. و آنان نقشه مىكشيدند و خدا هم (با خنثى كردن توطئههاى آنان) تدبير مىكرد و خداوند، بهترين تدبيركنندگان است.
نکته ها
«مكر»، به معناى تدبير، چارهانديشى، طرح و نقشه است.
اين آيه اشاره به «ليلة المبيت» و توطئهى كفّار براى قتل رسول خدا صلى الله عليه و آله دارد كه آن حضرت از طريق جبرئيل آگاه شد و على عليه السلام به جاى او در بستر خوابيد و پيامبر شبانه از خانه خارج شد و به غار ثور رفت و از آنجا به مدينه هجرت كرد.
ضمناً در شب هجرت، چون على عليه السلام حاضر شد جان خود را فداى پيامبر كند، آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» «1» در مورد حضرت على عليه السلام نازل شد. «2»
سه طرح و نقشهاى كه براى مقابلهى كفّار با پيامبر صلى الله عليه و آله در آيه مطرح شده، محصول جلسهى مشركان در «دار النَدوه» بود و بالاخره نقشهى قتل را تصويب كردند كه از هر قبيله يك نفر آماده شود و دسته جمعى حمله كرده، پيامبر را بكشند تا بستگان آن حضرت نتوانند براى خونخواهى، با همهى قبايل درگير شوند.
اين آيه، ممكن است با توجّه به آيهى 27 همين سوره باشد كه فرمود: به خدا و رسول خيانت نكنيد و اگر خيانت كنيد، با تدبير الهى رسوا مىشويد.
چه بسا خداوند امور مهمى را با موجود ضعيفى انجام مىدهد و يا توطئههاى بسيار بزرگى را با آن خنثى مىكند؛ فرزند آدم از كلاغ آموزش مىبيند، مرگ سليمان با موريانه كشف مىشود، بلقيس با هدهد دعوت مىشود، فيل سواران ابرهه، با پرندگان كوچكى به نام
«1». بقره، 207.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 307
ابابيل و نمرود با پشه نابود مىشوند، و توطئهى كفّار مكّه با عنكبوتى خنثى مىشود. اينها همه براى نشان دادن نهايت ضعف و ناتوانى بشر در برابر قدرت بىپايان الهى است.
پیام ها
1- يادآورى امدادهاى الهى و خطرهايى كه خدا از ما دور كرده، مايهى آرامش و قوّت قلب است. وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ ...
2- زندان و ترور و تبعيد، ابزار دست جبّاران تاريخ براى مقابله با حقّ است. لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ ...
3- كفر، انسان را تا حدّ پيامبركشى مىكشاند. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَقْتُلُوكَ
4- در مقابل سخن حقّ، هيچ دليل و منطقى وجود ندارد. كافران به جاى حلّ مسئله و پذيرش حقّ، براى حذف موضوع حقّ و مردان حقّ اقدام مىكنند. الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ ...
5- توطئهى كفّار عليه مسلمانان هميشگى و حمايت خداوند هم از آنها دائمى است. «يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ» (چنين نيست كه هميشه دشمنان به اهداف خود برسند، خداوند با تدبير خود، توطئههاى آنان را خنثى مىكند.)
6- هركه با طرفداران حقّ حيله كند، با خداوند طرف است. «يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ»
7- خداوند، حامى كتاب و اولياى خويش است و با تار عنكبوت، اشرف مخلوقات را حفظ مىكند و بزرگترين توطئهها را خنثى كرده، مسير تاريخ را عوض مىكند. «وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»
8- هر جا لازم باشد، خداوند اولياى خود را از توطئهها آگاه مىكند. نقشهاى را كه مىخواستند كسى نفهمد، همهى دنيا فهميدند. «وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 308
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ در تفسیر برهان به نقل از تفسیر على بن ابراهیم این قضیه به طور مفصل ترى بیان گردیده است و نیز در تفسیر ابن ابىحاتم با مختصر تفاوتى از ابن عباس نقل نموده و در جریان ذکر قضیه اسمى از على بن ابىطالب علیهالسلام نبرده است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص380."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
08.Anfal.30.mp3
2.05M
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «31»
و هرگاه آيات ما بر آنان تلاوت شود، گويند: به خوبى شنيديم (چيز مهمى نيست)، اگر بخواهيم قطعاً مانند اين قرآن را بيان مىكنيم، اين جز افسانههاى پيشينيان نيست.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از مكرهاى پى در پى كفّار و توطئه براى طرد و كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله بود، اين آيه نمونهاى از مكرهاى فرهنگى آنان را كه براى تحقير مكتب و قرآن طرح شده است، بيان مىكند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطوره»، به معناى افسانههاى خرافى و خيالى است كه يا دربارهى انسانهاى اوّليه است و يا ساخته و پرداخته آنان است.
نضربن حارث در سفر به ايران، داستان رستم واسفنديار را فراگرفت و در حجاز براى مردم بازگو مىكرد و مدّعى بود كه من هم مىتوانم مثل محمّد صلى الله عليه و آله حرف بزنم و قصه بگويم. «1»
پیام ها
1- از حربههاى دشمن، عوامفريبى، سبك شمردن و مسخره كردن حقّ است. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» امّا دشمنان طبل توخالىاند و تنها ادّعا دارند و در عمل، از آوردن نظير قرآن عاجزند.
2- دشمنان نيز به برترى و فوق تصوّر بودن قرآن، اعتراف داشتند. «إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
3- تهمت تحجّر، سنّتگرايى وكهنهپرستى، از قديمىترين تهمتها به مؤمنان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
«1». تفاسير مجمعالبيان، روحالمعانى و فىظلالالقرآن.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 309"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32»
و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور.
نکته ها
اينگونه نفرينها، يا از شدّت تعصّب و لجاجت است و يا براى عوامفريبى. بر خود نفرين مىكنند تا مردم سادهدل احساس كنند كه آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است.
پس از تعيين حضرت على عليه السلام به امامت از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه به فرمان خداوند در غدير خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن كنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمانبن حارث كه از منافقان بود، نزد پيامبر آمده، گفت: ما را به توحيد، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زكات، دستور دادى پذيرفتيم، حالا هم اين جوان را امام ما قرار دادهاى؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «به فرمان خدا بود».
او از شدّت ناراحتى به خود نفرين كرد و در نفرين، همين آيه را خواند. «1» امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود كه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند و آيات اوّل سورهى معارج نازل گرديد. «2» «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
پیام ها
1- گاهى تقدّسنمايى و سوگند يادكردن، از حربههاى دشمن براى فريب مؤمنان است. اللَّهُمَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً ...
2- عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضايت به نابودى خويش پيش مىبرد.
«1». الغدير، ج 1، ص 239- 266، به نقل از 30 نفر از علماى اهلسنّت.
«2». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 310
3- برخى از مخالفان پيامبر، به خدا و تأثير او در هستى و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا ... أَوِ ائْتِنا ..."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۳۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا