eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2هزار دنبال‌کننده
95 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ «47» و مثل كسانى نباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى و غرور و ريا در برابر مردم، از خانه‌هاى خود (به سوى جبهه) خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمى‌داشتند وحال آنكه خداوند، به آنچه انجام مى‌دهند احاطه دارد. نکته ها چون كاروان تجارتى ابوسفيان- از دست مسلمانان- سالم به مكّه رسيد، ابوسفيان به ابوجهل پيغام داد كه ما به سلامت به مكّه رسيديم، شما كه براى يارى ما رفته‌ايد، برگرديد. ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سركوب نكنيم و به افتخار پيروزى شراب ننوشيم و قدرت خود را نشان ندهيم، برنمى‌گرديم. امّا سرانجام شكست خوردند و ابوجهل در آن جنگ، جام مرگ را نوشيد. در اين آيه و دو آيه‌ى قبل، عوامل موفقيّت چنين بيان شده است: ثبات قدم، ياد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهيز از اختلاف، صبر، پرهيز از غرور، ريا و دنياطلبى. پیام ها 1- غرور و ريا، از آفات قدرت در جبهه‌ى جنگ است. «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ» 2- تفاوت اصولى جنگ‌هاى اسلامى و غير اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آيه‌ى 39 اين سوره)، امّا هدف ديگران، سلطه‌جويى و قدرت‌نمايى است. «بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ» 3- هنگام عزيمت به جبهه، نيّت خود را خالص سازيد و به فكر خودنمايى نباشيد. «رِئاءَ النَّاسِ» (گرچه سياق آيات، به جنگ بدر مربوط مى‌شود، امّا شامل منافقان كه رياكارانه و براى خودنمايى و ياشايعه‌پراكنى و تضعيف روحيه به جبهه مى‌روند نيز مى‌شود.) جلد 3 - صفحه 332 4- جبهه‌ى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگيرى از حركت معنوى و الهى جامعه، تلاش مى‌كند. «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» 5- دشمنان بدانند با همه تلاشى كه در برابر خدا مى‌كنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمى‌شوند. «وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‌ عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ «48» و (به يادآور) زمانى كه شيطان، كارهاى آنان (مشركان) را در نظرشان زيبا جلوه داد و گفت: امروز هيچ كس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من ياور شمايم. امّا همين كه دو لشكر با هم درآويختند (و فرشتگان به يارى سپاه اسلام آمدند،) شيطان به عقب برگشت و گفت: هر آينه من از شما بيزارم، من چيزى را مى‌بينم كه شما نمى‌بينيد، همانا من از خدا بيم دارم و خداوند سخت عقوبت است. نکته ها كلمه‌ى «جار» به معناى ياور، شريك، همسايه و هم‌سوگند آمده كه در اينجا معناى اوّل مناسب‌تر است. كلمه‌ى‌ «نَكَصَ» به معناى خوددارى و برگشت است و «عقب» به معناى پاشنه‌ى پا و «نَكَصَ عَلى‌ عَقِبَيْهِ» يعنى بر پاشنه‌هاى پا چرخيد و پشت كرد. گفتگوى شيطان با طرفدارانش كه در اين آيه مطرح شده، ممكن است همان وسوسه‌هاى شيطانى باشد، يا آنكه شيطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال كند و در قيافه‌ى انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد كه روايات هم در اين باره وارد شده است. «1» «1». تفاسير مجمع‌البيان ونورالثقلين. جلد 3 - صفحه 333 چنانكه شيطان در جنگ بدر، به صورت سراقةبن مالك (از سرشناسان قبيله‌ى بنى‌كنانه) درآمد و مشركان را تشويق و ترغيب مى‌كرد و به آنان وعده‌ى همراهى و پيروزى مى‌داد، امّا با حضور فرشتگان در آستانه‌ى پيروزى سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شكست كفّار، در مكّه به او مى‌گفتند: تو سبب شكست ما شدى! و او قسم مى‌خورد كه حتّى از مكّه بيرون نيامده است. پس معلوم شد كه شيطان در قيافه‌ى سراقه، به آنان وعده‌ى پيروزى داده، سپس فرار كرده است. شيطان براى جبهه‌ى باطل كار تبليغاتى مى‌كند و در آغاز مبارزه به آنان روحيّه مى‌دهد، ولى به هنگام ديدن امدادهاى الهى، آنان را رها كرده و عقب‌نشينى مى‌كند. پیام ها 1- يكى از راه‌هاى فريب شيطان، زيبا جلوه‌دادن بدى‌هاست. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ» آرى، نيكو پنداشتن كارهاى بد وناهنجارى‌ها، نشانه‌ى نفوذ شيطان در افكار انسان است. 2- شيطان و شيطان‌صفتان، ديگران را براى فساد، توجيه وتحريك مى‌كنند. «زَيَّنَ‌، لا غالِبَ‌، جارٌ لَكُمْ» 3- ايمان، حمايت فرشتگان را به دنبال دارد و كفر، حمايت شيطان را. «جارٌ لَكُمْ» 4- شيطان، منافق، فريب‌كار، دروغگو و بى‌وفاست. جارٌ لَكُمْ‌ ... بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ‌ 5- شياطين، آتش فتنه را روشن مى‌كنند، ولى خود را در معركه قرار نمى‌دهند. «إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 6- توكّل بر غير خدا، سبب رها شدن انسان در مشكلات مى‌شود. إِنِّي جارٌ لَكُمْ‌ ... إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ‌ 7- روابط غير الهى، ناپايدار وغير قابل اطمينان است. «قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 8- شيطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ» و مشاهده‌ى قدرت‌فرشتگان، سبب عقب‌گرد او شد. «قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكُمْ» 9- شيطان، قادر بر مشاهده‌ى برخى امور پنهانى است. «إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ» جلد 3 - صفحه 334 10- شيطان، به خداوند معتقد و به شدّت عقوبت او آگاه است. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ» به گفته ابن عباس: «شيطان به دروغ ادّعاى ترس از خداوند را داشت، وگرنه كار او به اينجا نمى‌كشيد». «1»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «49» (به يادآور) زمانى كه منافقان و بيماردلان مى‌گفتند: آنان (مسلمانان را) دينشان مغرورشان كرده است، (كه بى‌ترس حمله مى‌كنند. غافل از آنكه مسلمين بر خدا توكّل نموده‌اند.) وكسى كه بر خدا توكّل كند، پس (بداند) قطعاً خداوند شكست‌ناپذير حكيم است. نکته ها منافقان و افراد سست ايمان و بى‌اعتقاد به نصرت الهى، تصوّر نمى‌كردند مسلمانان با جمعيّت و سلاح اندك پيروز شوند و آنان را فريب‌خورده مى‌پنداشتند. پیام ها 1- كسانى كه روحيه ناسالم دارند، با منافقان همصدا مى‌شوند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» 2- منافقان، مسلمانان را فريب‌خورده و مغرور مى‌پندارند. (و مى‌گويند: مگر مى‌توان با «اللّه اكبر» و با دست خالى به جنگ سلاح رفت؟! مگر مى‌شود ...) «غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ» 3- گرايش‌ها وديدگاه‌ها، در نوع برداشت انسان تأثير مى‌گذارد. از يك عمل، چند برداشت مى‌شود؛ يكى توكّل مى‌پندارد و ديگرى فريب‌خوردگى وغرور. إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ جلد 3 - صفحه 335 4- توكّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ ... (توكّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پيروزى شد) 5- بايد بر كسى توكّل و اعتماد كرد كه شكست ناپذير و تمام كارهايش حكيمانه است. «عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحكمت است)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «50» و (اى پيامبر!) اگر ببينى آن هنگام كه فرشتگان جان كافران را مى‌گيرند، بر چهره‌ها وپشت‌هاى آنان ضربه مى‌زنند (و مى‌گويند:) بچشيد عذاب سوزان را. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «51» اين (كيفر،) دستاورد كارهاى پيشين شماست و (گرنه) شكّى نيست كه خداوند بر بندگانش ستمگر نيست. نکته ها در قرآن، بارها از سخت جان دادن كفّار، سخن به ميان آمده است، از جمله در سوره‌ى محمّد آيه‌ى 27 و سوره‌ى انعام آيه‌ى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نيز سخن به ميان آمده است، از جمله در آيه‌ى 32 سوره‌ى نحل مى‌خوانيم: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «يَتَوَفَّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مى‌فرمايد: ما كفّار را مى‌گيريم آنجايى كه جسم انسان در دنيا مى‌ناند، پس معلوم مى‌شود كه روح او را مى‌گيرند. بنابراين، حقيقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مى‌ماند. جلد 3 - صفحه 336 پیام ها 1- خداوند با قهر به كفّار، پيامبر و مؤمنان را دلدارى مى‌دهد. وَ لَوْ تَرى‌ ... 2- فرشتگان الهى، مؤمنان و كافران را مى‌شناسند. «إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا» 3- قهر اخروى خداوند به كافران، از لحظه‌ى جان دادن آغاز مى‌شود. إِذْ يَتَوَفَّى‌ ... يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ‌ ... 4- در برزخ نيز عذاب هست. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» 5- مجازات‌هاى الهى، كيفر كارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ‌ ... 6- ظلم به يك نفر، به منزله‌ى ظلم به همه است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (كوچك‌ترين ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسيار بزرگ است و او منزّه از آن است.) 7- كيفرهاى الهى، براساس عدل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»" ‏‏‏‏٠_۵۱_جز۱۰ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ «52» (اى پيامبر! روش كافران زمان تو،) مثل روش فرعونيان و كفّار پيش از آنان است كه (از روى لجاجت و عناد) به آيات خداوند كفر ورزيدند، پس خداوند نيز به كيفر گناهانشان، آنان را گرفتار كرد. قطعاً خداوند، نيرومند سخت كيفر است. پیام ها 1- گاهى كفر و لجاجت، براى بعضى عادت و خصلت شده و در اين صورت، عذاب نازل مى‌شود. «كَدَأْبِ» 2- همه‌ى اقوام نزد خدا يكسانند و اگر راه انحراف و كفر بروند، كيفر مى‌بينند. كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ‌ آرى، سنّت الهى در عقوبت كفّار، ثابت است و مجازات مشركان در جنگ بدر، حكم خاصّى نبوده است. 3- گناه، سبب قهر الهى است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» جلد 3 - صفحه 337 4- خداوند، در كيفر كافران عاجز نيست و همه‌ى اقوام (مثل فرعون قوى يا مشركان ضعيف) در برابر قهر خدا عاجزند. «إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «53» آن (كيفر) بدين سبب است كه خداوند، نعمتى را كه به قومى عطا كرده، تغيير نمى‌دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند، و همانا خداوند، بسيار شنوا و داناست. نکته ها در احاديث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمت‌هاى الهى به حساب آمده‌اند، چنانكه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حقّ، موجب سرازير شدن انواع نعمت‌هاى الهى است. «1» گناهان و ستم‌ها، انسان را از لياقت بهره‌ورى از لطف الهى دور مى‌كند. چنانكه حضرت على عليه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره كرده و در دعاى كميل مى‌خوانيم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتك العصم ... الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغيّر النّعم ... در نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مى‌خوانيم: «هيچ چيز مانند ظلم وستم، نعمت‌هاى الهى را تغيير نمى‌دهد، چون خداوند ناله‌ى مظلوم را مى‌شنود، در كمين ظالمان است». «2» امام صادق عليه السلام فرمودند: «همواره از سختى‌ها و گرفتارى‌هاى روز و شب كه عقوبت معصيت و گناهان شماست، به خدا پناه ببريد». «3» پیام ها 1- زوال نعمت‌ها، از ناحيه‌ى خودماست، وگرنه سنّت خدا بر استمرار نعمت‌هاست. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌ «1». تفسير نورالثقلين. «2». نهج‌البلاغه، نامه 53. «3». كافى، ج 2، ص 269. جلد 3 - صفحه 338 2- دادن‌ها و گرفتن‌ها از سوى خدا، قانونمند و حكيمانه است. لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ... 3- رحمت خداوند بر غضبش مقدّم است. «أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا» 4- در اسلام علاوه بر كيفر فردى، كيفرهاى اجتماعى نيز قانون دارد. «عَلى‌ قَوْمٍ» 5- فطرت انسان، بر ايمان و پاكى استوار است و اين انسان است كه خود را تغيير مى‌دهد. «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 6- انسان، تاريخ را مى‌سازد، نه آنكه اقتصاد، جبر تاريخ و محيط، انسان را بسازد. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ...» البتّه محيط و اقتصاد بى‌اثر نيست، ليكن نقش اصلى با اراده‌ى انسان است، و هيچ يك از آنها انسان را مجبور نمى‌كند. 7- افراد، جامعه را مى‌سازند و هرگونه تحوّل مثبت يا منفى در جامعه، بر پايه‌ى تحوّلِ فكرى و فرهنگى افراد است. قَوْمٍ‌ ... يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌ 8- سعادت و شقاوت ملّت‌ها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّه‌ى مردم است، نه شانس، خرافات، نظام‌هاى حاكم، جبر تاريخ و ... «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 10- همه‌ى ما در نظر خدا هستيم و كيفر كفّار متّكى بر علم گسترده خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
تفسیر نور (محسن قرائتی) كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ «54» (اى پيامبر! روحيّه‌ى مردمِ زمان تو،) همچون خوى و روش فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند، آيات پروردگارشان را تكذيب كردند، پس ما نيز به سزاى گناهانشان، هلاكشان ساختيم و فرعونيان را غرق كرديم، و همگى (فرعونيان و كفّار قريش) ستمگر بودند. جلد 3 - صفحه 339 نکته ها تعبير «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» در دو آيه‌ى قبل نيز آمده بود، امّا اين تكرار منافاتى با بلاغت ندارد، چون موقعيّت‌ها متفاوت است. آنجا سخن از كيفر الهى نسبت به ظالم بود، اينجا تغيير نعمت براساس تغيير حالات مردم است. البتّه ممكن است در آيه‌ى قبل، عذاب اخروى منظور باشد و اينجا عذاب دنيوى. پیام ها 1- از سرنوشت گذشتگان درس بگيريم. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» 2- تكذيب آيات الهى، زمينه‌ى هلاكت انسان است. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ» 3- انسان، داراى اختيار است و سرنوشت او در گرو عملكرد خودش مى‌باشد. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ» 4- ظلم و گناه، عامل قهر الهى است، چه ظلم به خويش، چه به مردم و چه به انبيا و مكتب. فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ‌ ... كانُوا ظالِمِينَ‌ 5- بعضى از سختى‌ها، حوادث و اتّفاقات دنيوى و زوال نعمت‌ها، پيامد گناهان انسان مى‌باشد. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ» 6- تكذيب آيات الهى و گناه، ظلم است. كَذَّبُوا ... كانُوا ظالِمِينَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا