"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ «14»
با آنان بجنگيد تا خداوند آنان را به دستهاى شما عذاب كند و خوارشان سازد و شما را بر آنان پيروز كند و دلهاى (پردرد) مؤمنان را تشفّى و مَرهَم نهد.
نکته ها
سؤال: با اينكه آيهى 32 انفال مىفرمايد: تا پيامبر در ميان مردم است، خداوند عذابشان نمىكند، پس چگونه در اين آيه سخن از عذاب آنان آمده است؟
پاسخ: مقصود در آن آيه، عذابهاى آسمانى و ريشهكن كننده، مثل عذاب قوم عاد و ثمود است، و در اين آيه مراد عذاب و سختىهاى جنگ است.
پیام ها
1- جبهههاى جنگ، بستر امدادهاى الهى است. «قاتِلُوهُمْ، يَنْصُرْكُمْ» (از شما حضور و جهاد، از خدا نصرت و امداد)
2- رزمندگان، بازوى حقّ و عوامل اجراى حكم خدايند. «يُعَذِّبْهُمُ بِأَيْدِيكُمْ»
3- سنّتهاى الهى، از مسير طبيعى و علل واسباب اجرا مىشود. «بِأَيْدِيكُمْ»
4- در پىشكست نظامى دشمن، شكست روحى وسياسى است. «يُعَذِّبْهُمُ، يُخْزِهِمْ»
5- خداوند خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزّت مؤمنان است. «يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ»
6- از اهداف جنگ، محو كفر و ذلّت كافران و آرامش مؤمنان است. يُعَذِّبْهُمُ ... يُخْزِهِمْ ... يَشْفِ صُدُورَ
7- پيش از جنگ، تشويق و تبليغ لازم است. خداوند به مؤمنان نويد قطعى مىدهد. «يَنْصُرْكُمْ، يَشْفِ صُدُورَ»
8- دلهاى مسلمانان از دست كافران هميشه جريحهدار و آكنده از رنج و آزار
جلد 3 - صفحه 389
است. «يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ»
9- گرچه در جنگ، عدّهاى شهيد و داغدار مىشوند، ولى امّت اسلامى در عزّت و آرامش زندگى مىكنند. «صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» و نفرمود: «صُدُورِكُمْ»
10- سرنوشت مؤمنان در مسائل اجتماعى، به هم پيوند دارد و پيروزى شما، شفاى دل ساير مؤمنان است «يَنْصُرْكُمْ، يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «15»
و خداوند (با پيروزى شما و خوارى دشمن،) غيظ و خشم دلهاى مؤمنان را از بين ببرد و خداوند لطف خود را بر هركس بخواهد بر مىگرداند (و راه توبه را به روى آنان مىگشايد.) و خداوند، دانا و حكيم است.
پیام ها
1- گرچه هدف از جنگ، رضاى خدا و دفاع و جلوگيرى از شرك و توطئه و پيمانشكنى است، ليكن تسكين دلها و آرام شدن روح نيز از آثار وضعى و ثانوى آن است. «1» «يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ»
2- پس از پيروزى، از آنان كه براى همبستگى و پيوند نزد شما مىآيند، استقبال كنيد و نگوييد: تا حالا كجا بوديد؟ «وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ يَشاءُ»
3- مبادا از بيم خدعه، آنان را كه به سراغ شما مىآيند نپذيريد! خدا به توبهى واقعى يا رياكارانه آگاه است، ولى طبق حكمت الهى بايد هر كه اظهار اسلام مىكند- با حفظ اصول ايمنى- پذيرفت. «عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
«1». در آياتى همچون «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» 9 (طلاق، 7)، «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»، (انشراح، 6) به اين حقيقت اشاره شده كه:
بگذرد اين روزگار تلختر از زهر
بار دگر روزگار چون شكر آيد.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 390"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۵_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «16»
آيا پنداشتهايد كه (تنها با ادّعاى ايمان) رها مىشويد، در حالى كه هنوز خداوند (با امتحانهايش شما را نيازموده،) تا كسانى را از شما كه جهاد كرده و جز خدا و پيامبرش و مؤمنان رازدارى برنگزيدهاند، معلوم دارد و خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
اين آيه نيز همچون آيات پيشين، براى تشويق به جهاد است.
«وَلِيجَةً» از «ولوج» مانند كلمهى «بِطانَةً»، به معناى اسرار و امور نهان است، و مقصود در اينجا مَحرم اسرار است.
طبق روايات متعدّد، مراد از مؤمنانى كه مىتوانند مَحرم اسرار باشند، رهبران آسمانى مىباشند. «1»
پیام ها
1- هستى و برنامههاى آن، هدفدار است. انسانها و آيندهشان، رها شده نيستند، پس بايد از دنياى خيال بيرون آمد و واقعبين بود. «أَمْ حَسِبْتُمْ»
2- ادّعاى ايمان كافى نيست، آنچه صفها را از هم جدا مىكند، عمل و جهاد و آزمايشهاست. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا»
3- كسانى در آزمون ايمان موفّقند كه اسرار جامعه اسلامى را جز با خدا و رسول و مؤمنان واقعى در ميان نگذارند. «وَلِيجَةً» (در صدر اسلام افرادى با بيگانه ارتباط داشتند)
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 391
4- دادن اسرار و اطلاعات به بيگانگان و آنان را مَحرم اسرار دانستن، حرام و نشانهى ضعف وبىايمانى و مورد هشدار و توبيخ است. لَمْ يَتَّخِذُوا ... وَلِيجَةً
5- وظيفهى مسلمانان، در برابر دشمنان خارجى جنگيدن و در برابر دشمنان داخلى، حفظ اسرار و رازدارى است. «جاهَدُوا، لَمْ يَتَّخِذُوا»
6- خداوند از وضع مردم آگاه است و نيازى به آزمودن ندارد، ولى امتحان، يك سنّت الهى است. «وَ اللَّهُ خَبِيرٌ»
7- اگر اسرارتان را به بيگانه گفتيد، خدا مىداند و به حساب شما مىرسد. «وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «17»
مشركان حقّ ندارند مساجد خدا را با آنكه به صراحت بر كفر خويش گواهى مىدهند، تعمير كنند. آنان كارهايشان (به خاطر بىايمانى) تباه شده است و در آتش، جاودان خواهند بود.
نکته ها
گرچه شأن نزول آيه دربارهى تعمير مسجدالحرام است، ولى حكم آن براى همهى مساجد است و به همين جهت كلمهى «مَساجِدَ» به كار رفته است، نه «مسجد الحرام».
توليت مسجدالحرام و تعمير و رسيدگى به آن، در صدر اسلام تا قبل از فتح مكّه، در دست مشركان بوده است.
يكى از موارد اعلام شده در برائت، توسّط حضرت على عليه السلام، اين بود كه مشركان حق تعمير مسجد الحرام را ندارند، بلكه حقّ ورود به آنجا را هم ندارند. (در آيهى 27 مىآيد)
پیام ها
1- در بناى مساجد و بنيادهاى دينى و فرهنگى مسلمانان، كفّار و مشركان دخالت ندارند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ»
جلد 3 - صفحه 392
2- در ساخت و ادارهى مراكز و نهادهاى مقدّس، پول نااهلان را نگيريد، تادخالت وافتخار و توقّع نداشته باشند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ»
3- عمل به تنهايى مهم نيست، نيّت نقش اصلى را دارد. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا»
4- نه هر درآمدى مشروع است و نه هر مشاركتى ارزشمند. مبادا به عشقِ آبادانى مساجد، كفّار در امور دينى نفوذ كنند. «أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ»
5- كسانىكه تظاهر به بىدينى مىكنند، حقّ دخالت در امور مذهبى را ندارند. «شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ»
6- مشرك همان كافر است. لِلْمُشْرِكِينَ ... شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ
7- كفر، سبب نابودى و فساد و بىارزش شدن اعمال نيك كافران است. بِالْكُفْرِ ... حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ «18»
مساجد خدا را تنها كسانى بايد آباد كنند كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند و نماز را به پا داشته و زكات مىپردازند و جز از خدا نمىترسند. اميد است كه آنان از رهيافتگان باشند.
نکته ها
مسجد، پايگاه مهّم عبادى و اجتماعى مسلمانان است. بنابراين، هم متولّيان آن بايد صالح و پاك باشند و هم برنامههايش سازنده و تربيت كننده، هم بودجهاش مشروع و حلال باشد و هم مسجديان اهل تقوا و خدايى و مورد تكريم. وگرنه اگر سازندگان مساجد، جبّاران و سلاطين باشند و پيشنمازان، افراد بىسواد و ترسو و خادمان نيز وارفتگان بىحال، طبعاً مساجد از هدف اصلى خود كه آبادى معنوى است، دور خواهند ماند.
جلد 3 - صفحه 393
به گفتهى مرحوم فيض كاشانى در تفسير صافى، تعمير مسجد شامل مرمّت، نظافت و فرش كردن، روشنايى، تدريس و تبليغ مىشود.
در قرآن 32 بار از زكات ياد شده كه 28 بار آن در كنار نماز بيان شده است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اذا رأيتم الرّجُلَ يعتاد المسجدَ فاشهَدُوا له بالأيمان» «1» همين كه ديديد كسى به مسجد رفت و آمد مىكند، به ايمان او گواهى دهيد.
در احاديث براى كسانىكه به مسجد رفت و آمد مىكنند، بهرههاى فراوان ذكر شده است، از جمله: پيدا كردن دوست و برادر دينى، آگاهىهاى مفيد، ارشاد و دورى از گناه، برخوردارى از نعمت و رحمت الهى. «2»
پیام ها
1- توليت و تعمير مسجد شرايطى دارد:
الف: از جهت اعتقادى، ايمان به مبدأ و معاد. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
ب: از نظر عملى، برپا داشتن نماز وپرداخت زكات. «أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ»
ج: از جهت روحى، شجاعت و نفوذناپذيرى. «لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ» (اگر متولّى مسجد، شجاع باشد، مسجد نيز كانون حركتهاى ضدّ ظلم خواهد بود)
2- وظيفهى متولّيان مساجد و تعميركنندگان آنها، رسيدگى به محرومان است. إِنَّما يَعْمُرُ ... آتَى الزَّكاةَ
3- ايمان از عمل جدا نيست، «آمَنَ ... وَ أَقامَ» نماز از زكات جدا نيست، «أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ» و مسجد از انقلاب جدا نيست. «مَساجِدَ اللَّهِ ... وَ لَمْ يَخْشَ»
4- با وجود ايمان، عمل صالح، نماز، زكات و شجاعت، باز هم مغرور نشويم، هنوز خطر انحراف وجو دارد. «فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ»
«1». تفسير درّالمنثور.
«2». وسائل الشيعه و تفسير درّالمنثور.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 394"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه۱۸_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «19»
آيا آبرسانى به حاجيان و تعمير مسجدالحرام را همانند كسى قرار دادهايد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اين دو نزد خداوند يكسان نيست و خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند.
نکته ها
عباس، عموى پيامبر و شِيبه به يكديگر افتخار مىكردند؛ عباس به آبرسانىِ خود به زائران خانهى خدا مىباليد و شِيبه به كليددارى كعبه.
على عليه السلام به آن دو فرمود: ولى من با سنّ كم خود، به اين افتخار مىكنم كه شما با جهاد و شمشير من ايمان آورديد. عباس ناراحت شده و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله از على عليه السلام شكايت كرد. اين آيه نازل شد. «1»
على عليه السلام بارها براى اولويّت خويش به اين آيه استشهاد كرد، چرا كه ايمان و جهاد، برتر از خدماتِ دورانِ شرك است كه فاقد ارزش معنوى است.
پیام ها
1- عملزده نشويم، عمل بدون ايمان، سرابى پوچ و جسدى بىجان است. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ آمَنَ ...
2- رزمندگان مخلص برتر از ديگرانند، هر چند ديگران منشأ خدماتى از طريق مشاغل ديگر باشند. أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِ ... كَمَنْ ... جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
3- برابر دانستن رزمندگانِ با ايمان با ديگران، مورد توبيخ و يكى از ظلمهاى اجتماعى است. أَ جَعَلْتُمْ ... كَمَنْ ... جاهَدَ ... الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
«1». تفسير نمونه؛ كافى، ج 8، ص 204.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 395
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره على علیهالسلام و عباس و طلحة بن شیبه نازل گردیده است. طلحة مى گفت من صاحب بیت هستم و کلید آن دست من است و اگر بخواهم شب را در آن بیتوته مى کنم. عباس مى گفت: من صاحب سقایت حاج هستم. على گفت: من نمیدانم شما چه مى گوئید من شش ماه قبل از همه مردم به طرف قبله (خانه کعبه) نماز خواندم و صاحب جهاد هستم (چنان که ثعلبى از عامه در تفسیر خود از حسن بصرى و شعبى و محمد بن کعب القرظى روایت کردند و نیز در کتاب جمع بین صحاح سته از عبدى و نیز در جزء دوم سنن نسائى هم ذکر شده است) و نیز گویند که امام على علیهالسلام به عموى خود عباس گفت: آیا مهاجرت کرده اى؟ و به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ملحق گشته اى؟ عباس گفت: مگر من بالاتر از مهاجرین نیستم که تعمیر خانه خدا نمودم و سقایت حاج را به عهده داشتم سپس این آیه نازل گردید چنان که ابن سیرین و مرة الهمدانى گویند: (و نیز ابن المغازلى شافعى در کتاب مناقب از عبیدالله بن عبیدة نقل نموده است)، حاکم ابوالقاسم الحسکانى از ابن بریده نقل نماید که میان شیبة و عباس موضوع تفاخر در بین آمد و على بر آنها گذشت و گفت به چه چیز فخر مى فروشید. عباس گفت: فضل و برترى که به من داده شده به کسى داده نشده است زیرا سقایت حاج مینمودم. شیبه گفت: تعمیر مسجدالحرام با من بوده و من برترى دارم. على گفت: چیزى به من در کودکى عطا گردیده که به هیچ کس داده نشده است آن دو نفر گفتند، چه بوده؟ گفت: من با شمشیر خرطوم شما دو نفر را به خاک مالیدم تا این که به خدا و رسول او ایمان بیاورید. عباس در این میان غضبناک شد و در حالتى که دامن خود را مى کشید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا محمد آیا مى بینى که على با چه روشى با من روبرو گردیده پیامبر على را خواند و فرمود یا على به عباس چه گفتى، على گفت: یا رسول الله به او حرف حق زدم در این میان جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا محمّد خداوند سلام میرساند و مى گوید این آیه را بر آنها تلاوت کن پس از نزول آیه عباس سه مرتبه گفت: خشنود شدم، ابوحمزه ثمالى در تفسیر خود گوید: وقتى که عباس در جنگ بدر اسیر شد. عده زیادى از مهاجرین و انصار نزد وى آمدند و او را به خاطر کفر وى سرزنش نمودند و گفتند: چرا حق رحم و خویشاوندى خود را قطع کرده اى. عباس گفت: شما را چه چیز است که بدیهاى ما را گوشزد مى کنید ولى خوبى هاى ما را کتمان مى نمائید. گفتند: چه خوبى هائى داشته اید. عباس گفت: ما همان بودیم که مسجدالحرام را تعمیر نمودیم و پرده دار خانه کعبه بوده ایم و به حاجیان آب میدادیم سپس آیه 17 «ما کان للمشرکین» نازل گردید.
پرش به بالا↑ مسلم در صحیح خود و ابن حبان نیز در صحیح خود و ابوداود در سنن خویش از نعمان بن بشیر روایت کنند که گوید: نزدیک منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بودم. عده اى از اصحاب هر یک سخنانى مى گفتند، یکى مى گفت: من باک و ترسى ندارم که عملى بعد از مسلمان شدن انجام ندهم زیرا کسى بودم که سقایت حاج میکردم دیگرى مى گفت من هم تعمیر مسجدالحرام کردم. دی