"تفسیر نور (محسن قرائتی)
انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «41»
(به سوى جبهه وجهاد) كوچ كنيد، سبكبار و سنگين بار، (خواه بر شما آسان باشد، خواه دشوار.) ودر راه خدا با اموال وجانهاى خود جهاد كنيد، اگر مىدانستيد، اين براى شما بهتر است.
نکته ها
مقصود از دو كلمهى «خِفاف» و «ثقال»، يكى از اين معانى متقابل است: مجرّد و متأهّل، فقير و غنى، پياده و سواره، كم عائله و عيالمند، گرفتار و غيرگرفتار، تجارت و زراعت.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «خِفاف» و «ثِقال»، پير و جوان است. «2»
در تفسير فى ظلال القرآن آمده است: كسانى همچون ابوايّوبانصارى، مقداد و ابوطلحه، در سنّ پيرى آمادهى جبهه مىشدند. وقتى به آنان گفته مىشد كه شما سالخوردهايد، در پاسخ اين آيه را تلاوت مىكردند.
پیام ها
1- در برابر فرمانِ بسيج عمومى براى جبهه، مانعتراشى نكنيد. «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا» (مشكلات زندگى، بهانهى تخلّف از جهاد نيست)
2- گاهى بسيج همهى مردم در برابر دشمن ضرورى است، گرچه تجهيزات
«2». بحار، ج 97، ص 48.
جلد 3 - صفحه 426
نظامى كم باشد. «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا»
3- مكتب از مال و جان با ارزشتر است. همه چيز فداى مكتب است، هم مال، هم جان. «بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ» ونفرمود: «اموالكم او انفسكم»
4- بر فقيران، جهاد با جان و بر اغنيا، جهاد با مال و جان واجب است. «بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»
5- ملاك ارزشها، اخلاص است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
6- احكام الهى، از جمله فرمان جهاد، در جهت منافع و مصالح واقعى انسان است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
7- بعضى از مردم، مصالح واقعى خود را نمىدانند. «خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8- كسب ارزشهاى واقعى، در پرتو علم و شناخت ميسّر است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۱_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «42»
اگر غنيمتى نزديك و سفرى كوتاه (براى جهاد) بود، قطعاً (متخلفان از جهاد) در پى تو مىآمدند، ولى آن راه بر آنان دور و دشوار آمد (و به اين بهانه نمىآيند) و به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر مىتوانستيم، با شما (به جنگ) بيرون مىشديم! آنان (با اين روش،) خود را هلاك مىكنند و خداوند مىداند كه آنان دروغگويانند.
نکته ها
اين آيه، از اخبار غيبى قرآن است كه قبل از وقوعِ حادثه، از آن خبر مىدهد، و مربوط به جنگ تبوك است، چون منطقهى تبوك تا مدينه فاصلهاى بسيار داشت. اينك تبوك، در مرز حجاز قرار دارد.
جلد 3 - صفحه 427
امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از «عَرَضاً قَرِيباً»، غنيمت نزديك است. «1»
پیام ها
1- اموال و غنايم دنيوى، كالايى ناپايدار است. «عَرَضاً»
2- جنگ، معيار خوبى براى آزمودن انسانهاست. «لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
3- افشاگرى روحيّه و باطن منافقين لازم است. لَوْ كانَ عَرَضاً ... لَاتَّبَعُوكَ
4- منافقين براى دستيابى به منافع مادّى، در بعضى جنگها شركت مىكنند. لَوْ كانَ عَرَضاً ... لَاتَّبَعُوكَ
5- پذيرفتن كارهاى راحت و پر منفعت، نشانهى رشد و ايثار نيست. «لَاتَّبَعُوكَ»
6- مسلمانى، با تنپرورى و رفاهطلبى سازگار نيست. «بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
7- دروغ و نفاق، ملازم يكديگرند و منافقان براى فرار از كار، به دروغ سوگند مىخورند. «سَيَحْلِفُونَ»
8- سوگند دروغ، كارى منافقانه است. «سَيَحْلِفُونَ»
9- آثار ترك جهاد را نمىتوان با توجيه نابجا و دروغ از بين برد، بلكه شقاوت و هلاكت، پيامد قطعى آن است. «يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ»
10- پيامدهاى فرار از جبهه، دامنگير خود فراريان است. «يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ «43»
خدايت ببخشايد! چرا پيش از آنكه (حال) راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بشناسى، به آنان اجازه (مرخّصى) دادى؟
نکته ها
گويا برخى از منافقان بدون عذر، نزد پيامبر آمده و از رفتن به جبههى تبوك عذر آوردند.
جلد 3 - صفحه 428
رسول خدا صلى الله عليه و آله هم اجازه داد. اين آيه، بطور ضمنى بر اذن دادن عتاب مىكند تا اجازهى مرخّصى، مخصوص معذوران واقعى باشد، نه بهانه جويان.
در آيهى بعد، سخن از آن است كه خداوند توفيق جبهه رفتن را از منافقان گرفته است، كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ ... پس اذن پيامبر در سايهى كراهتِ خدا از شركت منافقان در جنگ است و انتقاد به خاطر زودتر افشا كردن آنان است. به علاوه در آيهى 47 نيز زيانبار بودنِ حضور منافقان در جبهه مطرح شده است. پس اين اجازه، نه گناه بوده است ونه نشان سوء مديريّت پيامبر.
پیام ها
1- مديريّت وتدبير را بايد از خدا آموخت كه انتقادش در كنار عفو و رحمت است. «عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
2- راههاى بهانهجويى را به روى منافقان ببنديد. «لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
3- شركت نكردن در جنگ، نيازمند اذن رهبر است. «لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
4- جنگ، وسيلهى مناسبى براى شناخت حقيقت افراد است. حَتَّى يَتَبَيَّنَ ...
5- همه جا عيبپوشى ارزش نيست، گاهى بايد افشاگرى كرد. حَتَّى يَتَبَيَّنَ ... وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ
6- در شناخت منافقان بايد به بررسى عملكردشان در زمان جنگ و جهاد پرداخت. «وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»
7- جامعهى اسلامى بايد چنان صادقانه حركت كند كه منافقان رسوا شوند. يَتَبَيَّنَ ... وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ
8- حضور منافقان در جبهه، ارزش نيست، ولى فرارشان از جبهه، موجب رسوايى آنان است. «تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ «44»
جلد 3 - صفحه 429
آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، هرگز براى جهاد كردن با مال و جانشان، از تو مرخصّى نمىطلبند و خداوند به (حال) پرهيزكاران آگاه است.
نکته ها
مؤمن واقعى كه عاشق جهاد وشهادت است، از مرگ بيم ندارد ودر پى اجازهى مرخّصى نيست. چنانكه در صدر اسلام كسانى بودند كه با اصرار از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخواستند كه آنان را به جبهه اعزام كند، و هنگامى كه پيامبر به دليل نبود امكانات، جواب رد به آنان مىداد، از ناراحتى مىگريستند. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام عزيمت به تبوك، على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در مدينه گذاشت و آن حضرت متأثّر شد، پيامبر حضرت را دلدارى داد وفرمود: تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسى هستى.
پیام ها
1- مؤمن، از كار فرار نمىكند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
2- متخلّفان از جنگ تبوك، گروهى بىايمان بودند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
3- ايمان به مبدأ و معاد، عامل اصلى تقوا و شهادتطلبى و حضور در جبهههاست. «يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
4- مجاهدان واقعى بايد هم با مال و هم با جان فداكارى كنند. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- تقوا، مانع تخلّف از جهاد با مال وجان است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
6- ايمان به علم خداوند، مايهى دلگرمى در جهاد است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
7- متّقى را در جنگ و جبهه بايد شناخت، نه در خانه و ايّام صلح. يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
«1». توبه، 92.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 430"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ «45»
تنها كسانى از تو اجازه مىگيرند (به جبهه نروند،) كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان مرددّ گشته است، پس آنان در شك و ترديدشان سرگردانند.
نکته ها
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: هر كس در شك و ترديد بماند، شيطانها او را لِه و لگدمال مىكنند. «1»
پیام ها
1- جنگ، ميدان آزمونى براى باورها و اعتقادات است. «يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
2- منافقان چون ايمان به هدف ندارند، در پى بهانه و فرار و اجازهى مرخّصى هستند. «لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»
3- عامل اصلى حضور در جبهه يا فرار از جنگ، بود و نبود ايمان است. «يُؤْمِنُونَ، لا يُؤْمِنُونَ»
4- بدتر از ترديد، استمرار وباقى ماندن در شكّ است. «فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»
«1». نهجالبلاغه، حكمت 31."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۵_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ «46»
(منافقان) اگر تصميم جدّى بر رفتن به جبهه داشتند، ساز و برگ جهاد آماده مىكردند. ولى خداوند، انگيزه و بسيج آنان را (به خاطر كوردلى و نالايقى،) خوش نداشت و آنان را (از رفتن به جبهه) بازداشت و به آنان گفته شد: همنشين خانهنشينان (كودكان وسالمندان و بيماران) باشيد.
جلد 3 - صفحه 431
نکته ها
منع و بازداشتن خدا از شركت در جبهه وجهاد، به معناى سلب توفيق است، نه منع عملى.
پیام ها
1- منافقان هرگز تصميم جبهه رفتن ندارند. وَ لَوْ أَرادُوا ... لَأَعَدُّوا
2- مقدّمهى واجب، واجب است. لَوْ أَرادُوا ... لَأَعَدُّوا
3- مؤمن، آمادهى جهاد و منتظر رفتن به جبهه است، نه بىتفاوت و بىانگيزه. «لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً»
4- شركت در جهاد، توفيق الهى است كه از نااهلان سلب شده است. «فَثَبَّطَهُمْ»
5- تاركين جنگ و جهاد بايد تحقير شوند. «اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «47»
اگر (منافقان) همراه شما به جنگ بيرون آمده بودند، جز فساد، (ترديد و اضطراب، چيزى) بر شما نمىافزودند و به سرعت در ميان شما رخنه مىكردند تا فتنه پديد آورند ودر ميان شما كسانى (تأثيرپذيرند كه) به سخنان آنان گوش و دل مىسپارند و خداوند به حال ستمگران آگاه است.
نکته ها
«خَبال» بهمعناى اضطراب وترديد است. «خَبَل»، يعنى جنون و «خَبْل»، يعنى فساد.
«اوضعوا»، از «ايضاع»، به معناى سرعت در حركت و نفوذاست.
«فِتْنَةٌ»، در اينجا به معناى تفرقه و گمراهى است.
«سَمّاع»، به معناى جاسوسى است كه طبق منافع دشمن، سخنچينى كند.
پیام ها
1- نيروهاى سپاه اسلام بايد برگزيده و خالص باشند، تعداد نفرات و كميّت،
جلد 3 - صفحه 432
ملاك نيست. لَوْ خَرَجُوا ... ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا
2- خداوند به مؤمنان دلدارى مىدهد كه به خاطر تخلّف گروهى از منافقان از جبهه، نگران نباشند. لَوْ خَرَجُوا ... ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا
3- حضور منافقان در جبههها، عامل تضعيف روحيّه و تفرقه و ترديد است. «لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ»
4- تحرّكات منافقان، بسيار سريع است. «لَأَوْضَعُوا»
5- همهى مسلمانان، خطر منافقان را درك نمىكنند و بعضى سادهلوحانِ زودباور، تحت تأثير قرار مىگيرند. «سَمَّاعُونَ لَهُمْ»
6- منافق، ظالم است وخداوند به آنها هشدار داده است. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا