"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ «108»
در آن (مسجد ضرار،) هرگز (براى نماز) نايست، همانا مسجدى كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن نماز برپادارى. (زيرا) در آن مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خداوند پاكان را دوست مىدارد.
نکته ها
مسجدى كه از آغاز بر پايهى تقوا، بنا نهاده شد، مسجد «قُبا» ست كه هنگام هجرت به مدينه ساخته شد. «1»
فخر رازى مىگويد: وقتى سابقهى تقوا، مايهى ارزش يك مسجد است، سبقت انسان به ايمان و تقوا، بيشتر ارزش دارد و على عليه السلام كه از روز اوّل مؤمن بود، برتر از كسانى است كه پس از سالها شرك، مسلمان شدند. «2»
پیام ها
1- در مسجدى كه پايگاه مخالفانِ نظام اسلامى است، به نماز نايستيم. «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً»
2- عبادت از سياست جدا نيست. حتّى به وسيله نماز نبايد باطلى را تقويت
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 3 - صفحه 505
كرد. «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً» (تائيد كفر و نفاق وتفرقه حرام است)
3- رهبر، الگوى ديگران است. پيامبر نبايد وارد مسجد ضرار شود تا ديگران هم وارد نشوند. لذا خطابِ آيه به پيامبر است. «لا تَقُمْ فِيهِ»
4- رهبر جامعه بايد در موضعگيرى پيشگام باشد. «لا تَقُمْ فِيهِ»
5- اگر مردم را از رفتن به مراكز فساد باز مىداريم، بايد مكانهاى سالم و مفيدى را جايگزين و به آن راهنمايى كنيم. «لا تَقُمْ، تَقُومَ»
6- ارزش هرچيز وابسته به اهداف و انگيزهها و نيّات بنيانگزاران آن دارد. «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى»
7- مسجد، زمينهى پاكى از پليدىهاى جسمى و روحى است. «فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»
8- همنشينى با صالحان ارزش است. فِيهِ رِجالٌ ...
9- ارزش مكانها، بسته به افرادى است كه به آنجا رفت وآمد مىكنند. ارزش يك مسجد به نمازگزارانِ آن است، نه گنبد و گلدستهى آن. لَمَسْجِدٌ ... أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ، فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا
10- نماز و مسجد، وسيلهى تهذيب و پاكى است. لَمَسْجِدٌ فِيهِ ... يَتَطَهَّرُوا
11- علاقه به كمال و پاكى، خود يك كمال است. «يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»
12- پاكان، محبوب خدايند. «يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ واحدى در اسباب النزول خود از سعد بن ابى وقاص روایت کند که منافقین مسجدى شبیه مسجد قبا ساختند و منظورشان این بود که ابوعامر راهب را به امامت جماعت مسجد برگمارند. وقتى که از ساختن آن فارغ شدند نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: مسجدى ساختیم و از تو مى خواهیم که در آن نماز بگذارى سپس این آیه نازل شد.
پرش به بالا↑ ترجمه، «در آن، مردانى هستند که دوست میدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست میدارد».
پرش به بالا↑ صحیح ترمذى.
پرش به بالا↑ کتاب اخبارالمدینه از عمر بن شبه.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص441."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱٠۸_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.108.mp3
3.19M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱٠۸_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «109»
آيا كسىكه بنيان (كار) خود را بر پايهى تقوا و رضاى الهى قرار داده بهتر است، يا كسىكه بنياد (كار) خويش را بر لبهى پرتگاهى سست و فروريختنى نهاده كه او را در آتشِ دوزخ مىاندازد؟ خداوند گروه ستمگر را هدايت نمىكند.
جلد 3 - صفحه 506
نکته ها
آيهى قبل، مقايسهى مسجد ضرار و مسجد قبا بود، و در اين آيه مقايسهى بانيان آن دو مسجد است.
كلمهى «شَفا»، به معناى لبه و كناره، «جُرُفٍ»، به معناى حاشيهى نهر يا چاه كه آب زير آن را خالى كرده و پرتگاه شده است، و «هارٍ»، به معناى سست مىباشد.
پیام ها
1- ارزش كارها به نيّت آنان است، نه ظاهر اعمال. مسجد قبا براى خدا ساخته شد و مسجد ضرار با انگيزهى تفرقهافكنى! «أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى»
2- بنياد باطل بر باد است. «بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ»
3- گاهى مسجد، بانيان خود را به قعر دوزخ مىافكند. «فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ»
4- سوء استفاده از مراكز مذهبى و باورهاى دينى مردم، ظلم است. «الظَّالِمِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱٠۹_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.109 (1).mp3
3.06M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱٠۹_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «110»
بنيانى را كه منافقان بنا نهادند، همواره موجب تحيّر و سردرگمى در دلهاى آنان است. (آنها راه نجاتى ندارند،) مگر آنكه دلهايشان (از نفاق) جدا شود (يا با مرگ، متلاشى شود) و خداوند دانا و حكيم است.
پیام ها
1- بنيانهاى اعتقادى منافقان، سست و همراه با ترديد است. «بَنَوْا رِيبَةً»
2- امراض قلبى و روحى، گاهى به صورت خصلتى پايدار و بىتغيير در مىآيد.
لا يَزالُ ... رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ
3- بيمارىهاى قلبى و روحى، با توبهى ظاهرى و لفظى مداوا نمىشود. «إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ»
جلد 3 - صفحه 507
4- منافقان داراى تشكيلات و پايگاه هستند. «بُنْيانُهُمُ»
5- منافق، آرامش ندارد. «رِيبَةً»
6- خداوند از انگيزهى منافقان در ساختن مسجد ضرار آگاه است. «عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۱٠_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «111»
همانا خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را به بهاى بهشت خريده است. آنان در راه خدا مىجنگند تا بكشند يا كشته شوند. (وفاى به اين) وعدهى حقّ كه در تورات و انجيل و قرآن آمده بر عهده خداست و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟ پس مژده باد شما را بر اين معاملهاى كه به وسيلهى آن (با خدا) بيعت كرديد و اين همان رستگارى بزرگ است.
نکته ها
دنيا، بازار است و مردم در آن معاملهگر. فروشنده، مردماند و خريدار خداوند. متاعِ معامله، مال و جان است و بهاى معامله بهشت. اگر به خدا بفروشند، سراسر سود و اگر به ديگرى بفروشند، يكسره خسارت است.
معامله با خدا چند امتياز دارد:
1. خود ما و توان و دارايى ما از اوست، سزاوار نيست كه به جز او بدهيم.
2. خداوند، اندك را هم مىخرد. «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»
3. عيوب جنس را اصلاح مىكند و رسوا نمىسازد.
4. به بهاى بهشت مىخرد. خداوند در خريدن وارد مزايده مىشود و نرخى را پيشنهاد مىكند كه فروختن به غير او احمقانه و خسارت است.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: براى بدنهاى شما جز بهشت، بهايى نيست، پس خود را به كمتر
جلد 3 - صفحه 508
از بهشت نفروشيد. «1»
پیام ها
1- با داشتن خريدارى همچون خدا، چرا به سراغ ديگران برويم؟ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى»
2- خداوند، تنها از مؤمن خريدار است، نه از منافق و كافر. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»
3- در پذيرش الهى، جهاد با جان بر جهاد مالى مقدّم است. «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»
4- بهشت، در سايهى جهاد و شمشير و تقديم جان و مال به خداوند است. «لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
5- اگر هدف از جهاد، خدا باشد، كشته شدن يا كشتن، تفاوتى نمىكند. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»
6- هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود كردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت است. «فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»
7- در معامله با خدا، سود يقينى و قطعى است. «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا» در مزايده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است، بر خلاف ديگران كه يا قصد جدّى نيست يا بىانگيزهو دروغ است، يا غلّو، يا از روى هوس و يا براى طرد كردن رقيب است.
8- ارزش جهاد، مجاهدان و شهيدان، مخصوص اسلام نيست، در تورات و انجيل هم مطرح است. و اگر امروزه در آن كتابها نيست، نشان تحريف آنهاست. «فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ»
9- گرچه ما بر خدا حقى نداريم، امّا خداوند براى ما بر عهدهى خودش حقوقى قرار داده است. «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا»
10- خداوند مجاهدان مخلص را طرف معاملهى خود قرار داده است. «بايَعْتُمْ» و نفرمود: «بعتم»
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 509
11- بهترين بشارت، تبديل فانى به باقى و دنيا به آخرت است و غير آن خسارت و حسرت است. «فَاسْتَبْشِرُوا»
12- در كنار انتقاد از منافقانِ جهادگريز، بايد از مؤمنانِ مجاهد تقدير وتشكّر شود. «فَاسْتَبْشِرُوا»
13- بالاترين رستگارى تنها در سايهى معامله با خداست. «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۱۱_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ «112»
(مؤمنانِ مجاهد،) اهل توبه، عبادت، ستايش، سياحت، ركوع، سجود، امر به معروف ونهى از منكر و حفظِ حدود و مقرّرات الهىاند و چنين مؤمنانى را بشارت ده.
نکته ها
در اين آيه، نُه صفت براى مؤمنانِ مجاهد بيان شده است: از گناهان توبه كرده، در مدار عبادت قرار مىگيرند. با زبان، حمد و با پا حركت و با بدن ركوع و سجود دارند، پس از خودسازى، با امر به معروف به اصلاح جامعه مىپردازند و از مرز قوانين الهى خارج نمىشوند.
توبه از گناه، راه عبادت را باز مىكند، زبانِ ستايشگر همراه با پويايى و تحرّك، آمادگى براى ركوع و سجود در پيشگاه خدا مىآورد، و امر به معروف و نهى از منكر، حافظِ حدود الهى در جامعه است.
كلمهى «التَّائِبُونَ»، نشانهى آن است كه مؤمنانى كه جان و مال خود را به خدا مىفروشند، مىتوانند با يك انقلاب و بازسازى درونى و اعراض از كردارهاى نارواى گذشته، وارد اين
جلد 3 - صفحه 510
ميدان معامله با خدا شوند. «1»
عُبّاد بصرى در راه مكّه امام سجاد عليه السلام را ديد، به حضرت گفت: «تركتَ الجهادَ و صعوبَته واقبلتَ الىالحجِّ و لِينَه؟» جهاد و سختى آن را رها كردهاى، به حج وآسانى آن روى آوردهاى؟ آنگاه آيهى إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى ... را خواند! حضرت فرمودند: ادامهى آن را هم بخوان! عبّاد آيهى التَّائِبُونَ ... را خواند. حضرت فرمود: اگر ياران ما اين صفات و كمالات را دارا مىبودند، بر ما واجب بود، قيام كنيم و در آن صورت، جهاد از حجّ برتر بود. «2»
در روايتى آمده است كه مراد از «السَّائِحُونَ» روزهداران مىباشد. «3»
پیام ها
1- شرط وفادارى خداوند به پيمان خود، پايدارى مؤمنان بر حفظ حدود الهى است. وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ ... التَّائِبُونَ ...
2- جهاد اكبر و خود سازى، لازمهى جهاد اصغر در جبهههاست. يُقاتِلُونَ ... التَّائِبُونَ ...
3- اسلام دينى جامع است، اشك را در كنار شمشير و عبادت را در كنارِ سياحت قرار داده است. يُقاتِلُونَ ... التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ... السَّائِحُونَ
4- آنچه مطلوب است، ملكه شدن كمالات در انسان است. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ...
5- تقويت روحيهى رزمندگان اسلام، با ذكر و ياد خدا و عبادت است، نه شراب و موسيقى و ... كه در جبههى دشمن است. يُقاتِلُونَ، التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ، ...
6- تحرّك، تلاش، سياحت، هجرت و خودسازى، در راه كسب كمال و قربالهى ارزش است. «السَّائِحُونَ» (مردان خدا، راكد و زمينگير نيستند)
7- سرباز ورزمندهى اسلام بايد اهل نماز و عبادت باشد. «يُقاتِلُونَ، الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ»
«1». چنانكه در ماجراى كربلا، افرادى مانند زُهير و حُر، با آنكه سابقهى درخشانى نداشتند، ولى در يك چرخش و معامله با خدا، جان خود را تسليم كردند و درخشيدند.
«2». وسائل، ج 15، ص 46.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 511
8- در مسير كمال، اوّل خودسازى است، بعد جامعهسازى. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ ... الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...
9- درگيرى با دشمن در مرزها، ما را از مفاسد و منكرات داخلى غافل نسازد. يُقاتِلُونَ، الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...
10- براى حفظ حدود الهى، بايد هم با دشمن خارجى جنگيد، هم با مفاسد داخلى مبارزه كرد. «يُقاتِلُونَ، النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۱۲_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ «113»
براى پيامبر و كسانىكه ايمان آوردهاند، سزاوار نيست كه براى مشركان، پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند، طلب آمرزش كنند، هر چند خويشاوند آنان باشند.
نکته ها
برخى مفسّران به بعضى رواياتِ جعلى از راويانِ ناسالم استناد كرده و اين آيه را دربارهى ابوطالب دانستهاند! در حالى كه دهها دليل و روايت بر ايمان ابوطالب داريم. سعيدبن مسيّب كه راوىِ اين روايت است، دشمن علىبن ابىطالب عليهما السلام است و گناهِ ابوطالب هم اين است كه پدر على عليه السلام است!
پیام ها
1- پيامبر و ديگر مسلمانان، در برابر قانون يكساناند. «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا»
2- شرك، گناهى نابخشودنى است و حتّى استغفار پيامبر براى مشركان بىاثر است. ما كانَ ... أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ
3- پيوندهاى مكتبى، مهمتر از پيوندهاى عاطفى است. نبايد عواطف فاميلى بر مكتب غالب شود. ما كانَ ... وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى
4- خويشاوندى با پيامبر، مانع دوزخ نيست. «وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 512"
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ «114»
و آمرزشخواهى ابراهيم براى پدرش (عموى مشركش كه سرپرستى او را به عهده داشت)، فقط به خاطر وعدهاى بود كه به او داده بود، (آن هنگام كه از هدايتش نااميد نبود،) پس هنگامى كه برايش روشن شد، او دشمن خداست، از او بيزارى جست. همانا ابراهيم، اهل آه وناله (از ترس خدا) و بردبار بود.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از اين بود كه پيامبر و مؤمنان حقّ دعا كردن براى مشركان را ندارند، هرچند از خويشاوندانشان باشند. اين آيه، پاسخ شبههاى را مىدهد كه پس چرا حضرت ابراهيم، به عموى مشرك خود دعا كرد و به او وعدهى استغفار داد؛ «سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي» «1»، اين آيه مىفرمايد، وعدهى ابراهيم به اميد هدايت او بود. امّا چون عمو در حال شرك مرد، ابراهيم هم استغفار را رها كرد.
سؤال: چرا حضرت ابراهيم پس از مرگ عمو هم براى او دعا مىكرد؟ «ربّنا اغفر لى ولوالدىّ»؟ «2»
پاسخ: والد به پدر واقعى گفته مىشود، ولى اب، به پدر، معلّم، عمو، پدر زن، و جدّ هم گفته مىشود. دعاى ابراهيم براى پدر واقعىاش بوده، نه عموى مشركش.
قرآن در يازده آيه، از عموى ابراهيم تعبير به «أب» كرده است، تا بفهماند ابراهيم عليه السلام تحت سرپرستى چه كسى بوده، ولى تحت تأثير قرار نگرفته است.
امام صادق عليه السلام فرمود: ابراهيم عليه السلام اهل دعا وگريههاى بسيار و «اواه» بود. «3»
پیام ها
1- آنچه سبب بدگمانى به اولياى خداست، بايد برطرف شود و توجيه صحيح ارائه گردد. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها»
«1». مريم، 47.
«2». ابراهيم، 41.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 513
2- وفاى به عهد، حتّى نسبت به كافر هم لازم است. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها»
3- علم انبيا محدود است. فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ ...
4- در برابر رفتار تند كافران، حلم خود را از دست ندهيم. «1» تَبَرَّأَ مِنْهُ ... لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ
5- برائت از عمو به خاطر خدا، نشانهى عشق و خشوع ابراهيم نسبت به خداوند است. «اواه»
«1». عموى ابراهيم او راى تهديد مىكرد كه سنگسارت خواهم كرد؛ لئنلمتنته لأرجمّنك (مريم، 46) ولى ابراهيم همچنان بردبار بود"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۱۴_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام