"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «123»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است.
نکته ها
پرداختن به دشمنانِنزديكتر و جنگيدن با آنان، مزايايى دارد، از جمله: به هزينه و امكانات كمترى نياز است، اطلاعات ما از آنان بيشتر است، تدارك جبهه آسانتر و آمادگى عمومى براى مقابله با آنان بيشتر است، خطرشان مقدّمتر است، راه دفع آنان ودسترسى به منطقهى جنگ سريعتر است، هم خودش دشمن است، هم مىتواند بازوى دشمنان دورتر باشد.
«غِلْظَةً» به معناى صلابت، قدرت و هيبت است، نه سنگدلى و بدخلقى. از اين رو در مسائل نظامى، مانور و قدرتنمايى ورژه ولباس وشعار وهرچه كه قواى اسلام را قدرتمند نشان دهد، مورد ستايش است. پيامبرخدا صلى الله عليه و آله نيز هنگام فتح مكّه، مسلمانان را فرمان داد تا در مقابل چشم ابوسفيان رژه رفتند تا با نشان دادن قدرت و شكوه سپاه اسلام، روحيّهى مشركان تضعيف شود.
مسألهى «الاقربُ فالاقرب»، يعنى اولويّت دادن به آنچه نزديكتر به انسان است، در همهى امورِ تعاليم اسلامى مطرح است، در انفاق و صدقه، ابتدا يتيم و فقيرِ خويشاوند، در
جلد 3 - صفحه 525
پرداخت زكات ابتدا نيازمندان محلّى و نزديك، در جنگ، نخست دشمنان نزديكتر، در دعوت وتبليغ، ابتدا بستگان نزديك و اهل منطقه، در مسجد، تقدّم همسايهى مسجد، در سفره و مهمانى، طعام نزديك انسان و در نماز جماعت و در صف اوّل، آنان كه به امام جماعت در كمالات نزديكترند.
اين آيه، جهاد آزاديبخش را مىگويد، نه جهاد دفاعى را. از اين رو به صفات مبارزان اسلامى پرداخته، نه به شرايط هجوم كافران. «1»
در سيرهى پيامبر، نمونههاى بسيارى ديده مىشود كه به سپاه اسلام توصيه مىفرمود: با تقوا باشند، به زنان كفّار آسيبى نرسانند، به درختان لطمه نزنند. حتّى يك بار كشتهى دختر كافرى را ديد و به شدّت ناراحت شد. «2»
پیام ها
1- ايمان بايد همراه با عمل و مبارزه باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا»
2- دفع شرّ دشمنان نزديكتر، اولويّت دارد. «يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» (استراتژى جنگى اسلام، ابتدا مقابله با دشمنان نزديكتر است، همچنان كه در مبارزهى فكرى و عقيدتى نيز بايد ابتدا شبهاتِ رايج و موجود را پاسخ داد)
3- هر چه براى ايجاد صلابت و شدّت لازم است بايد تدارك ديد، چه شجاعتِ رزمندگان و چه ابزار و سلاحهاى پيشرفته و چه آموزشهاى پيشرفته و تخصّصى. «وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً»
4- سپاه اسلام، بايد صلابت و هيبت داشته باشد. «غِلْظَةً»
5- شجاعت درونى بايد با صلابت بيرونى همراه باشد. «وَ لْيَجِدُوا»
6- غلظت وصلابت اسلامى، همراه با تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
7- جهاد، جلوهاى از تقواى الهى است. قاتِلُوا ... أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
8- چون در جنگ، غرائز، هوسها و كينهها ممكن است پيش آيد، تقوا براى رزمندگان شرطِ اساسى است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
«2». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 526"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۳_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «124»
و هرگاه سورهاى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آوردهاند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مىگيرند.
پیام ها
1- استهزا وموضعگيرى منفى به هنگام نزول قرآن، نشانهى نفاق است. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ ...
2- منافقان با سؤالهاى خود، روحيّهى منفى خود را به ديگران انتقال مىدهند.
يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً ...
3- ايمان، مراتبى دارد وقابل كم و زياد شدن است، همان گونه كه نفاق، قابل توسعه و افزايش است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً»
4- قرآن، وسيلهى خوبى براى شناختِ مؤمن از منافق است. «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً»
5- احساس شادى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن، نشانهى تكامل و رشد ايمان است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»
6- قرآن، مايهى بشارت و مژده به اهل ايمان است. «وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۴_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ «125»
و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند.
جلد 3 - صفحه 527
نکته ها
اگر لاشهى مردهاى در استخر بيفتد، هرچه باران بيشتر بر آن ببارد، بدبوتر مىشود. اين بوى بد به خاطر باران نيست، بلكه به خاطر آن مردار است. روحِ لجاجت و تكبّر در انسان، سبب مىشود كه با نزول آيات قرآن، بيماردلان، متكبّرتر شوند و لجاجت، تعصّب و عناد بيشترى از خود نشان دهند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»، «شكّاً الى شكّهم» است. «1»
پیام ها
1- بيمارىهاى روحى، مثل بيمارىهاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشيم، گسترش يافته، انسان را نابود مىكند. «فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»
2- كفر، حقپوشى و ناسپاسى، بيمارى خطرناكِ روح و دل انسانهاست. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ... كافِرُونَ
3- منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۵_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126»
آيا نمىبينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مىشوند، امّا نه توبه مىكنند و نه پند مىگيرند.
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى، در هر زمان وبراى همه، آزمايش انسانهاست. «فِي كُلِّ عامٍ»
2- فلسفهى حوادث وآزمونهاى الهى، توبه وتنبّه است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
3- سنگدلى و سوء عاقبت، نتيجهى نفاق است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 528"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۶_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «127»
و هرگاه سورهاى نازل شود، بعضى از آنان (منافقان) به بعضى ديگر نگاه كنند (و پرسند:) آيا كسى شما را مىبيند؟ پس (مخفيانه از حضور پيامبر) خارج مىشوند. خداوند دلهاى آنان را (از حق) برگردانده است، زيرا آنان مردم نفهمى هستند.
نکته ها
منافقان، از تذكّرهاى آيات قرآن، هيچ تأثّرى نمىپذيرند، مثل لامپ سوختهاى كه هرچه به برق متصّل كنند، روشن نمىشود.
پیام ها
1- منافقان، از افشاى ماهيّت پليد خود دلهره و اضطراب دارند و بدنبال پنهانكارى هستند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ»
2- منافقان از نزول آيات الهى اكراه دارند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»
3- منافقان از جلسات قرآن مىگريزند. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... انْصَرَفُوا دورى از قرآن، نشانهى نفاق و بيماردلى است.
4- قهر الهى به جهت روحيّهى هدايت گريزِ انسان است. انْصَرَفُوا، صَرَفَ اللَّهُ ...
5- دليل اعراض از قرآن، نداشتن درك و فهم صحيح است. «قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۷_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «128»
همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
جلد 3 - صفحه 529
نکته ها
خداوند جز بر پيامبر اسلام، بر هيچ يك از پيامبران دو نام از نامهاى خويش را اطلاق نكرده است. «رَؤُفٌ، رَحِيمٌ»
توجّه به صفات رهبران آسمانى كه در اين آيه مطرح است و مقايسهى آنها با صفات ديگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از اين گونه رهبران را نشان مىدهد.
پیام ها
1- رسولخدا برخاسته از ميان خود مردم است. «مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
2- رسول خدا صلى الله عليه و آله غمخوار امّت است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»
3- رهبران اسلامى بايد در سختىها و گرفتارىها با مردم همدل و همراه باشند.
«عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»
4- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پا نمىشناسد. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»
5- از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بىتوقّعى و تواضع است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ، حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ، رَؤُفٌ رَحِيمٌ»
6- رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۸_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «129»
پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مىفرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر
جلد 3 - صفحه 530
همهى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همانگونه كه اگر همهى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «عرش عظيم»، «مُلك عظيم» است. «1»
خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مىكند، انسان كوچكى را نيز مىتواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند.
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مىكند: «ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟
پیام ها
1- رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّهى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ»
2- كسىكه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اللَّهُ»
3- توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ
«1». تفسير نورالثقلين؛ توحيدصدوق، ص 321.
جلد 3 - صفحه 533
«والحَمدُ للَّه ربّ العالَميِن»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۹_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سورهى يونس
دهمين سورهى قرآن كريم كه در اوايل بعثت در مكّه نازل شده است، «يونس» نام دارد. اين سوره يكصد ونه آيه دارد و عمدهى مطالب آن، پيرامون توحيد و حقّانيّت قرآن، پاسخ به منكران وحى، بيم دادن مشركان، بيان عظمت آفرينش و آفريدگار، ناپايدارى دنيا و توجّه دادن به آخرت است.
سورهى قبل، يعنى توبه، رفتار منافقان و كيفر آنها را بيان مىكرد؛ اين سوره به بيان رفتار مشركان پرداخته است.
جلد 3 - صفحه 534
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «1»
الف، لام، را، اين است آيات كتاب استوار و حكمتآميز.
نکته ها
امام صادق عليه السلام دربارهى حروف مقطّعهى «الر» فرمودند: (الف) رمز أنا، (لام) رمز اللّه و (راء) رمز رئوف است؛ يعنى أنا اللّه الرؤف. «1»
و در روايت ديگرى مىخوانيم كه اين حروف همان متشابهات قرآن است. «2»
پیام ها
1- قرآن، مقام والايى دارد. «تِلْكَ» اشاره به دور است.
2- قرآن، كتاب حكيم است؛ هم حَكَم و داور است، هم داراى مطالب حكيمانه است و هم محتواى محكمى دارد. (تاريخ و گذشت زمان و دشمن، خللى در قرآن وارد نمىكند) «الْكِتابِ الْحَكِيمِ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱_۲_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»
همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت (زمام امور را به دست گرفت). كار جهان را تدبير و سامان دهى مىكند. هيچ شفاعتكنندهاى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. آيا پند نمىگيريد؟
نکته ها
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.
جلد 3 - صفحه 537
«عَرش»، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مىگويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطهى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمانها و زمين بر هستى بوده، «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1»، هم پس از خلقت آنها، و پس از پايان جهان و در قيامت هم سلطهى الهى بر همهى هستى باقى است.
«يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: «سبحاناللّه والحمدللّه ولاالهالااللّه واللّهاكبر». «3»
پیام ها
1- آفرينش جهان با برنامهريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. «سِتَّةِ أَيَّامٍ» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مىتوان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بىبرنامه باشد؟!)
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي ... فَاعْبُدُوهُ
3- هستى قانونمند و هدفدار است. لازمهى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانونمند بودن است. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»
4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران. خَلَقَ ... يُدَبِّرُ ... ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ
5- خداوند هستى را آفريده، «خَلَقَ» ودر قبضه دارد، «اسْتَوى» وبا حكمت دائماً آنرا اداره مىكند، «يُدَبِّرُ» وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، «ما مِنْ شَفِيعٍ» و توجّه به اين حقايق، زمينهى پيدايش روح بندگى وپرستش است. «فَاعْبُدُوهُ»
6- واسطهشدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بىجهت بتها را شفيع قرار ندهيم. «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ»
«1». هود، 7.
«2». الحاقه، 17
«3». علل الشرايع، ص 398.
جلد 3 - صفحه 538
7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوتها مىكوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. «اللَّهُ رَبُّكُمْ»
8- انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۳_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام