"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ «87»
(امّا مردم مدين در جواب) گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مىدهد كه (به ما بگويى) آنچه را كه پدرانمان مىپرستيدند رها كنيم؟ (و) يا اينكه (نتوانيم) آن گونه كه خود مىخواهيم، در اموالمان تصرّف كنيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى! (اين چه توقّعى است كه از ما دارى؟)
پیام ها
1- همهى انبيا عليهم السلام با مخالفانى روبرو بودهاند. قالُوا يا شُعَيْبُ ...
2- نماز، در اديان گذشته نيز بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
3- نماز، بارزترين نمود آئين شعيب بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
4- نماز واقعى، انسان را به ارشاد ديگران و امر به معروف و نهى از منكر آنها وامىدارد. «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ»
5- تقليد از نياكان، درمقابل دليل ونصّ، سرچشمهى بسيارى از انحرافات است.
«يَعْبُدُ آباؤُنا»
6- دين، نه از سياست جداست و نه از اقتصاد. أَ صَلاتُكَ ... نَتْرُكَ ... فِي أَمْوالِنا
7- راه انبيا، مانع از آزادى بىقيد و شرط است. «نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا»
جلد 4 - صفحه 109
8- مالكيّت بر چيزى، دليل جواز بر هر نوع مصرف كردن آن نيست. نَتْرُكَ ... أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا (در قوانين شعيب، قانون كنترل مصرف بوده است)
9- تجليل و ستايش مخالفان از ما، گاهى به خاطر سكوت ونگفتن حقّ است.
«إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»
10- تعريف وتمجيد مخالفان، گاهى جنبهى استهزا دارد. «لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
https://t.me/md6As
لینک کانال تلگرامی تفسیر
با سلام
همراهان قرآنی که تمایل دارند از اول قرآن شروع کنن می تواند از طریق لینک وارد کانال بشوند
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «88»
(شعيب) گفت: اى قوم من! آيا انديشيدهايد كه اگر من دليل روشنى از طرف پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نيكويى (مثل نبوّت) از سوى خود عطا كرده باشد، (چگونه مىتوانم مخالفت او كنم؟) و من نمىخواهم نسبت به آنچه شما را از آن نهى مىكنم، خود مخالفت كنم (ومرتكب آن شوم). من به جز اصلاح به مقدار توانم، خواستهى ديگرى ندارم و جز به لطف خداوند، توفيقى براى من نيست، (از اين روى) بر او توكّل كردهام و به سوى او بازگشتهام.
نکته ها
در آيهى قبل، كفّار اعتراض داشتند كه چرا ما از تصرّف در اموالمان آزاد نباشيم؟ حضرت شعيب عليه السلام در اين آيه جواب مىفرمايند كه اگر من شما را از تصرّفِ بىقيد و شرط محدود مىكنم، به جهت اصلاح زندگى و جامعهى شماست، نه به خاطر دشمنى، حسادت، تنگ نظرى و يا امور ديگر، زيرا مصالح فردى نبايد موجب ضرر و زيان به مصالح عمومى شود.
جلد 4 - صفحه 110
پیام ها
1- نبوّت بر اساس معجزه وبيّنه است. «كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ» (قوانين بر پايه دليل است)
2- انبيا عليهم السلام همه چيز را از خدا مىدانند. «رَبِّي، رَزَقَنِي»
3- گمان نكنيم زندگىِ خوب، با كمفروشى وحرامخوارى بدست مىآيد، زيرا انبيا و اولياى الهى بدون آلودگى به اين گناهان، روزىِ نيكو داشتهاند. «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» (روزى نيكو آن است كه بر اساس كمفروشى وظلم نباشد)
4- روزى انسان از خدا وبه لطف اوست، نه به زرنگى. «رَزَقَنِي مِنْهُ»
5- در مقابل كفّار كه مىگفتند: «أَمْوالِنا» حضرت شعيب عليه السلام فرمود: «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» يعنى گمان نكنيد كه من مشكل مالى دارم.
6- آمر به معروف و ناهى از منكر بايد قبل از ديگران، خودش اهل عمل باشد. انبيا فقط طرّاح و فرمانده نبودند، بلكه خودشان از بهترين مصاديق اهل عمل بشمار مىرفتند. «وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
7- انبيا عليهم السلام نه تنها برخلاف دستورهاى الهى عمل نمىكردند، بلكه حتّى به فكر خلاف هم نبودند. وَ ما أُرِيدُ أَنْ ...
8- هدف انبيا عليهم السلام اصلاح انسانها و جوامع بشرى است. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
9- مرز كار انبيا توان وقدرت آنهاست، نه ساعت، روز، ماه وسال. «مَا اسْتَطَعْتُ»
10- ارادهى كارها از ما، ولى ميزان توفيق از خداست. «إِنْ أُرِيدُ، ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
11- در كارها آخرين تلاش را به كار ببريم، ولى بدانيم كه موفّقيّت به دست خداوند است. مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي ...
12- توكّل زمانى نتيجهبخش است كه در كنارِ تلاش باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، تَوَكَّلْتُ»
13- مصلح بايد خود صالح و اهل ايمان، توكّل، انابه و سوز باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»
14- در اين آيه براى آمر به معروف و ناهى از منكر اين سفارشها شده است:
الف: شخصاً اهل عمل باشد. «ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
جلد 4 - صفحه 111
ب: هدف او اصلاح جامعه باشد. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
ج: توفيق كارش را از خداوند بداند. «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
د: هميشه بر او توكّل نمايد. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ»
ه: در مشكلات به او پناه ببرد. «إِلَيْهِ أُنِيبُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As