eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2هزار دنبال‌کننده
96 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ «101» (يوسف گفت:) پروردگارا؛ تو مرا (بهره‌اى) از حكومت دادى و از تعبير خواب‌ها به من آموختى. (اى) پديدآورنده‌ى آسمان‌ها و زمين، تنها تو در دنيا وآخرت مولاى منى، مرا تسليم خود بميران و مرا به شايستگان ملحق فرما. نکته ها اولياى خدا وقتى به عزّت و قدرت خود نگاه مى‌كنند، فوراً به ياد خداوند مى‌افتند و مى‌گويند: خدايا هر چه هست از توست. يوسف نيز اينچنين كرد، سخن را از پدر برگرداند و متوجّه خدا شد. خداوند حكومت مصر را به دو نفر داد، يكى فرعون كه آن را به خود نسبت داد و گفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» و ديگر به يوسف داد كه آنرا به خدا نسبت داد و گفت: «آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ» تفكّر ابراهيم، در ذريّه و فرزندان او جلوه‌گرى مى‌كند؛ ابراهيم گفت: «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ» «1» من تسليم پروردگار عالميان هستم، سپس نوه او يعقوب به فرزندانش سفارش مى‌كند كه با ايمان از دنيا برويد. «لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «2» در اينجا فرزند يعقوب نيز مرگ در حال تسليم را از خدا مى‌خواهد؛ «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» به هر حال ابراهيم عليه السلام از صالحين است؛ «إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» «3» و يوسف عليه السلام مى‌خواهد به او ملحق شود. «أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» يوسف كه خداوند همواره او را حفظ كرد، به او علم داد، به او حكومت داد و خطر را از او دور كرد، باز نگران عاقبت خود است. واى به حال كسانى كه قدرت، مال و علم خود را با حيله به‌ «1». بقره، 131. «2». بقره، 132. «3». بقره، 130. جلد 4 - صفحه 291 دست آورده‌اند، آنان چه عاقبتى خواهند داشت!. خداوند به حضرت آدم اسمائى را آموخت؛ «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ» «1» به حضرت داود علم زره بافى؛ «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ» «2» به حضرت سليمان، علم نطق پرندگان؛ «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» «3» به حضرت يوسف، علم تعبير خواب؛ «عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» و به پيامبر اسلام علوم اوّلين و آخرين. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «4» پیام ها 1- اعطاى حكومت، از شئون ربوبيّت الهى است. «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ» 2- حكومت را نتيجه‌ى فكر، مال، قدرت، يار و طرح خود ندانيم، بلكه اراده‌ى خداوند عامل اصلى است. «آتَيْتَنِي» 3- آنچه خدا به نيكان بدهد يا از آنان بگيرد، براى تربيت آنان است. «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي‌، رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ» 4- حكومت، حقّ دانشمندان است نه بى‌سوادان. آتَيْتَنِي‌ ... عَلَّمْتَنِي‌ دانش يوسف وسيله حاكميّت او شد. 5- در هر موقعيّت وحالى، خود را به خداوند بسپاريد. «أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» 6- قدرت و حكومت و سياست، زمينه خروج از دين است، مگر اينكه خداوند لطف كند. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» (يوسف در چاه دعايى داشت و در زندان دعاى ديگر داشت، ولى همين كه به حكومت رسيد دعاى او اين بود: خدايا من مسلمان بميرم.) 7- بندگان خدا در اوج عزّت و قدرت به ياد مرگ وقيامت و سرانجام كار خود هستند. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» همان گونه كه همسر فرعون در كاخ‌ «1». بقره، 31. «2». انبياء، 80. «3». نمل، 16. «4». نساء، 113. جلد 4 - صفحه 292 فرعون به فكر قيامت بود و مى‌گفت: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ» «1» پروردگارا! در بهشت براى من جايى نزد خود قرار بده. 8- عظمت خداوند تنها به خاطر نعمت‌هايى كه به ما ارزانى داشته نيست، بلكه او بوجود آورنده كل هستى است. «فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 9- افتخار يوسف آن نيست كه حاكم بر مردم است، افتخارش آن است كه خداوند حاكم بر اوست. «أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» 10- حسن عاقبت وپايدارى در كار خير، مهمتر از شروع آن است. انبيا براى حسن عاقبت دعا مى‌كردند؛ «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» يعنى مرا در تسليم خود تا مرگ پايدار بدار. «2» 11- در دعا، اوّل از نعمت‌هاى الهى ياد كنيد؛ «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي» بعد درخواست خود را مطرح كنيد. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» 12- چون به قدرت رسيديد، مناجات با خدا را از ياد نبريد. رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي‌ ... 13- حضرت يوسف عليه السلام در شور انگيزترين لحظات متوجّه خدا شده و با او مناجات مى‌كند. رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي‌ ...* 14- علم و دانش در حكمرانى صحيح و عادلانه نقش مهمّى دارد. «آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي»* 15- در دعاها ومناجات‌ها تنها به فكر دنيا ومسائل مادى نباشيد. «فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» 16- قدرت انسان ناچيز؛ «مِنَ الْمُلْكِ» علم انسان ناچيز؛
«مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ‌ ...» اما حكومت خداوند بر همه هستى است. «فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 17- خدايى كه خالق آسمان‌ها و زمين است مى‌تواند كسى را از لابلاى تمام سختى‌ها نجات داده و او را به بالاترين درجه‌ها برساند. رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ‌ ... فاطِرَ السَّماواتِ‌ ...* «1». تحريم، 11. «2». تفسير الميزان. جلد 4 - صفحه 293 18- به ايمان فعلى خود مغرور نشويم، حفظ ايمان تا آخر مهم است. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً»* 19- نهايت ايمان، تسليم در برابر خداوند است. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً»* 20- عاقبت خير، بهترين نعمتى است كه خداوند به بندگانش عطا مى‌كند. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً»* 21- هيچ پادشاهى تا ابد نمى‌ماند. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً»* 22- با ايمان مردن و در زمره صالحان قرار گرفتن، آرزوى پاكان است. «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» 23- انسان‌هاى وارسته حكومت را براى خدمت و صلاح مى‌خواهند. «أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»* 24- صالحان داراى بالاترين مقام در آخرت هستند. (يوسف آرزوى ملحق شدن به آنان را دارد) «أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»* سيماى يوسف (ويژگى‌هاى يك رهبر موفّق): در پايان داستان حضرت يوسف، سيمايى از آن را مرور مى‌كنيم: 1. توجّه كامل به خداوند در تلخى‌ها: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُ‌ ... در شادى‌ها و شيرينى‌ها: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ» 2. رهاكردن هر خط انحرافى از هر گروهى: «إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» 3. پى‌گيرى راه مستقيم پيشگامان: وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ‌ ... وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ‌ 4. پايدارى در راه رضاى خدا تا آخرين نفس: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» 5. وقار در برابر رقبا: «أَحَبُّ إِلى‌ أَبِينا مِنَّا» 6. صبر در برابر حوادث و مرارت‌ها: «يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِ‌، أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً» 7. پاكدامنى و ترجيح تقوا بر رفاه: «مَعاذَ اللَّهِ‌، رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي» 8. كتمان در برابر بيگانگان: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ» جلد 4 - صفحه 294 9. علم وافر: عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ‌- إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ‌ ... 10. بيان زيبا و فصيح: «فَلَمَّا كَلَّمَهُ قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ» 11. اصالت خانوادگى: آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ‌ ... 12. مدارا با مخالفان فكرى: «يا صاحِبَيِ السِّجْنِ» 13. اخلاص: «كان من المخلصين» 14. سوز و علاقه به هدايت ديگران: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ‌ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» 15. قدرت طراحى وابتكار: جَعَلَ السِّقايَةَ، ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ‌، فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ‌، ... 16. تواضع و فروتنى: «رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ» 17. عفو و اغماض: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ» 18. فتوت و جوانمردى: «نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي» 19. امانتدارى: «اجْعَلْنِي عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» 20. مهمان‌نوازى: «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»" ‏‏‏‏٠۱جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ «102» (اى پيامبر!) اين (داستان) از خبرهاى غيبى است كه ما به تو وحى مى‌كنيم و تو نزد آنان (برادران يوسف) نبودى آنگاه كه در كار خويش هم داستان و متّفق شدند و نيرنگ مى‌نمودند (كه چگونه يوسف را در چاه اندازند و بگويند گرگ او را دريده است.) پیام ها 1- انبيا از طريق وحى، با غيب آشنا مى‌شوند. ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ‌ ... 2- انبيا، تمام اخبار غيبى را نمى‌دانند. «مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ» 3- آنجا كه خدا نخواهد، نه تصميم مردم‌ «أَمْرَهُمْ» نه اجماع آنان‌ «أَجْمَعُوا» ونه نقشه وتوطئه‌ «يَمْكُرُونَ» اثرى ندارد. جلد 4 - صفحه 295 4- در حوادث پى‌درپى و مرتبط، نكته اصلى و نقطه‌ى شروع را فراموش نكنيد. محور داستان يوسف توطئه نابودى يوسف بود. «أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ»" ‏‏‏‏٠۲جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ «103» (اى پيامبر!) بيشتر مردم ايمان بياور نيستند، هر چند (سخت بكوشى و) حرص و آرزو داشته باشى. نکته ها «حرص» به معناى علاقه شديد به چيزى وتلاش براى دستيابى به آن است. پیام ها 1- بارها اكثريّت مردم از نظر اعتقادات دينى، مورد انتقاد قرآن قرار گرفته‌اند. وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ‌ ... بِمُؤْمِنِينَ‌ 2- پيامبران نسبت به هدايت ديگران، سوز و درد و اشتياق دارند. «حَرَصْتَ» 3- هر حرصى مذموم نيست. (پيامبر براى ايمان آوردن مردم، حرص مى‌ورزيد) «حَرَصْتَ»* 4- كج فهمى و ايمان نياوردن اكثريّت مردم نبايد مانع تبليغ دين و بيان حقيقت گردد. ما أَكْثَرُ النَّاسِ‌ ... بِمُؤْمِنِينَ* 5- ايمان نياوردن اكثريّت مردم، به خاطر كوتاهى پيامبران نيست، بلكه نتيجه‌ى اختيار وآزادى خود انسان‌ها است كه نخواسته‌اند ايمان بياورند. «ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 296" ‏‏‏‏٠۳جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «104» و تو بر اين (وظيفه‌ى ارشاد) پاداشى از آنان نمى‌خواهى. آن (رسالت و قرآن) جز تذكر و پندى براى جهانيان نيست. نکته ها پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز همانند ساير پيامبران، هرگز از مردم در قبال هدايت آنان پاداشى درخواست نكرد. زيرا توقع داشتن از مردم، پذيرش دعوت را سنگين مى‌كند. در سوره طور آيه 40 مى‌خوانيم: «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ» مگر از مردم مزدى درخواست كردى تا پرداخت آن برايشان سنگين باشد. اگر در آيه ديگر مى‌بينيم كه مزد رسالت را مودّت اهل قربى مى‌داند، «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌» «1» براى آن است كه پيروى و تبعيّت اهل‌بيت، براى خود مردم سودمند است نه پيامبر، زيرا در جاى ديگر مى‌خوانيم: «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» «2» آرى كسى كه اهل‌بيت را دوست دارد از آنان اطاعت مى‌كند و اطاعت از آنان اطاعت از پيامبر و خداست. قرآن ذكر است، زيرا: يادآور آيات، نعمات و صفات الهى است. يادآور گذشته و آينده انسان است. يادآور عوامل سقوط و عزّت جوامع است. يادآور صحنه‌هاى قيامت است. يادآور عظمت هستى است. يادآور تاريخ و زندگى شخصيّت‌هاى تاريخ‌ساز است. معارف قرآن و احكام آن حقايقى است كه بايد آنرا فرا گرفت و همواره به خاطر داشت. زيرا «ذِكْرٌ» به علم ومعرفتى گفته مى‌شود كه در ذهن حاضر باشد واز آن غفلت نشود. «1». شورى، 23. «2». سبأ، 47. جلد 4 - صفحه 297 پیام ها 1- مبلّغ نبايد از مردم توقعى داشته باشد، همانگونه كه پيامبران چنين بودند. «وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ» 2- آنچه زشت است درخواست پاداش است، نه دريافت آن. «تُسْئَلُ» 3- معارف قرآن فطرى است و همه مردم از آن مى‌توانند بهره ببرند. ( «ذِكْرٌ» در جايى است كه انسان در درون خود مى‌دانسته، ولى فراموش كرده است)* 4- كار پيامبران يادآورى و بيدار ساختن فطرت‌هاست. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ»* 5- رسالت پيامبر اسلام، جهانى است. «لِلْعالَمِينَ» 6- ايمان نياوردن گروهى از مردم، حتّى اكثريّت آنان در يك زمان و مكان نبايد مبلغان دينى را دلسرد كرده و مأيوس نمايد. اگر در منطقه‌اى از زمين گروهى ايمان نياوردند، در جاى ديگر تبليغ نمايند. «لِلْعالَمِينَ»" ‏‏‏‏٠۴جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ «105» و چه بسيار نشانه در آسمان‌ها و زمين كه بر آن مى‌گذرند، در حالى كه از آن روى گردانند. نکته ها گويا اين آيه براى تسلّى خاطر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و هر رهبر و امام بر حقّ است كه اگر مردم به فرمان و دستور آنان بى‌اعتنا بودند نگران نباشند، آنان دائماً بر نشانه‌هاى قدرت و حكمت خدا در طبيعت و خلقت برخورد مى‌كنند، ولى لحظه‌اى نمى‌انديشند. اين همه زلزله، كسوف، خسوف، صاعقه، گردش ستارگان، كهكشان‌ها، همه و همه را مى‌بينند، ولى از آن اعراض مى‌كنند. جمله‌ «يَمُرُّونَ عَلَيْها» را سه نوع معنى كرده‌اند: 1. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات الهى، مشاهده آنهاست. جلد 4 - صفحه 298 2. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات، حركت زمين است، زيرا با حركت زمين، انسان بر اجرام آسمانى مرور مى‌كند. «1» 3. مرور بر آيات آسمانى، پيشگويى سوار شدن انسان بر وسايل فضايى و حركت آنها در آسمان‌ها است. «2» اعراض، از غفلت خطرناكتر است. با اينكه تعداد نشانه‌ها زياد است‌ «كَأَيِّنْ» و انسان دائماً با آنها رابطه دارد «يَمُرُّونَ» امّا نه تنها از آنها غفلت مى‌كند، بلكه مواقعى نيز با عنايت از آنها اعراض مى‌كند. پیام ها 1- تمام هستى، نشانه و رمز خداشناسى است. «آيَةٍ» 2- انسان اگر لجاجت كند، هيچ نشانه‌اى را نمى‌پذيرد. وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ ... يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‌ 3- نگاه سطحى و بدون فكر و تأمّل، زمينه‌ى هدايت و رشد نيست. يَمُرُّونَ‌ ... مُعْرِضُونَ* 4- علم به تنهايى كافى نيست، حقّ پذيرى نيز لازم است تا ايمان حاصل شود. «يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»* 5- احسن القصص بودن داستان به تنهايى كافى نيست؛ مهم آمادگى براى به كار بستن و پذيرفتن اين همه درس بزرگ است. «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»* «1». تفسير الميزان. «2». سفرنامه حج آيةاللَّه صافى." ‏‏‏‏٠۵جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ «106» وبيشترشان به خداوند ايمان نمى‌آورند، جز اينكه (با او چيزى را) شريك مى‌گيرند. (و ايمانشان خالص نيست) جلد 4 - صفحه 299 نکته ها امام رضا عليه السلام فرمودند: شرك در اين آيه به معناى كفر و بت‌پرستى نيست، بلكه مراد توجّه به غير خداوند است. «1» از امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است كه فرمودند: شرك در انسان، از حركت مورچه سياه در شب تاريك بر سنگ سياه، مخفى‌تر است. «2» امام باقر عليه السلام نيز فرمودند: مردم در عبادت موحد هستند، ولى در اطاعت از غير خدا گرفتار شرك مى‌شوند. «3» ودر روايات ديگرى مى‌خوانيم كه مراد از شرك در اين آيه، شرك نعمت است. مثل اينكه انسان بگويد فلانى كار مرا سرو سامان داد، اگر فلانى نبود نابود شده بودم و امثال آن. «4» پیام ها 1- ايمان، مراتبى دارد و ايمان خالص كه هيچ گونه شركى در آن نباشد كم است. وَ ما يُؤْمِنُ‌ ... إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ‌ تفسير نور(10جلدى) ج‌4 ص299   نشانه‌هاى مؤمن مخلص‌: 1. در انفاق: «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» «5» از كسى توقع پاداش و تشكر ندارد. 2. در عبادت: «وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «6» جز خداوند كسى را بندگى نمى‌كند. 3. در تبليغ: «إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» «7» به غير خداوند از كسى پاداش نمى‌خواهد. 4. در ازدواج: «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» «8» از فقر نمى‌هراسد و با توكل به وعده خدا ازدواج مى‌كند. 5. در برخورد با مردم: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» «9» جز رضاى او همه چيز را كنار مى‌گذارد. «1». تفسير نمونه. «2». سفينةالبحار، ج 1، ص 697. «3». كافى، ج 2، ص 292. «4». تفسير نمونه. «5». انسان، 9. «6». كهف، 110. «7». هود، 29. «8». نور، 32. «9». انعام، 91. جلد 4 - صفحه 300 6. در جنگ وبرخورد با دشمن: «وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» «1» از كسى به جز خداوند نمى‌هراسد. 7. در مهرورزى و محبّت: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «2» هيچ كس را به اندازه خداوند دوست نمى‌دارد. 8. در تجارت وكسب وكار: «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» «3» از ياد خداوند غافل نمى‌شود. نشانه‌هاى مؤمن مشرك‌: 1. عزّت را از ديگران آرزو مى‌كند: «أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ» «4» 2. در عمل: «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً» «5» كار شايسته را با ناشايست مى‌آميزد. 3. در برخورد باديگران: «كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» «6» دچار تعصّبات حزبى و گروهى مى‌شود. 4. در عبادت: «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ. الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ» «7» بى‌توجّهى و رياكارى مى‌كند. 5. در جنگ و نبرد: «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» «8» از مردم مى‌ترسد. 6. در تجارت وامور دنيوى: «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» «9» افزون‌طلبى، او را سرگرم مى‌كند. 7. در انتخاب دين و دنيا: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً» «10» دنيا را مى‌گيرند و پيامبر را تنها مى‌گذارند. «1». احزاب، 39. «2». بقره، 165. «3». نور، 37. «4». نساء، 139. «5». توبه، 102. «6». مؤمنون، 53. «7». ماعون، 5- 6. «8». نساء، 77. «9». تكاثر، 1. «10». جمعه، 11. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 301" ‏‏‏‏٠۶جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «107» آيا (آنها كه ايمان نمى‌آورند) از اينكه عذاب الهى آنها را در برگيرد و يا قيامت در حالى كه نمى‌دانند ناگهانى فرا رسد، در امانند؟ نکته ها «غاشِيَةٌ» به معناى عقوبتى است كه جامعه يا فردى را در برمى‌گيرد. پیام ها 1- هيچ كس خود را تضمين شده نپندارد. «أَ فَأَمِنُوا» 2- احتمال قهر الهى، براى حركت انسان به سوى راه حقّ كافى است، مشكل در اين است كه بعضى اين احتمال را هم نمى‌دهند. «أَ فَأَمِنُوا» 3- قهر خداوند، فراگير است و امكان فرار نيست. «غاشِيَةٌ» 4- جزيى از عذاب، براى گرفتار كردن انسان كافى است. «غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ» 5- ياد قيامت، عامل تربيت است. «تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ»" ‏‏‏‏٠۷_جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As