eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2هزار دنبال‌کننده
96 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ «106» وبيشترشان به خداوند ايمان نمى‌آورند، جز اينكه (با او چيزى را) شريك مى‌گيرند. (و ايمانشان خالص نيست) جلد 4 - صفحه 299 نکته ها امام رضا عليه السلام فرمودند: شرك در اين آيه به معناى كفر و بت‌پرستى نيست، بلكه مراد توجّه به غير خداوند است. «1» از امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است كه فرمودند: شرك در انسان، از حركت مورچه سياه در شب تاريك بر سنگ سياه، مخفى‌تر است. «2» امام باقر عليه السلام نيز فرمودند: مردم در عبادت موحد هستند، ولى در اطاعت از غير خدا گرفتار شرك مى‌شوند. «3» ودر روايات ديگرى مى‌خوانيم كه مراد از شرك در اين آيه، شرك نعمت است. مثل اينكه انسان بگويد فلانى كار مرا سرو سامان داد، اگر فلانى نبود نابود شده بودم و امثال آن. «4» پیام ها 1- ايمان، مراتبى دارد و ايمان خالص كه هيچ گونه شركى در آن نباشد كم است. وَ ما يُؤْمِنُ‌ ... إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ‌ تفسير نور(10جلدى) ج‌4 ص299   نشانه‌هاى مؤمن مخلص‌: 1. در انفاق: «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» «5» از كسى توقع پاداش و تشكر ندارد. 2. در عبادت: «وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «6» جز خداوند كسى را بندگى نمى‌كند. 3. در تبليغ: «إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ» «7» به غير خداوند از كسى پاداش نمى‌خواهد. 4. در ازدواج: «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» «8» از فقر نمى‌هراسد و با توكل به وعده خدا ازدواج مى‌كند. 5. در برخورد با مردم: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» «9» جز رضاى او همه چيز را كنار مى‌گذارد. «1». تفسير نمونه. «2». سفينةالبحار، ج 1، ص 697. «3». كافى، ج 2، ص 292. «4». تفسير نمونه. «5». انسان، 9. «6». كهف، 110. «7». هود، 29. «8». نور، 32. «9». انعام، 91. جلد 4 - صفحه 300 6. در جنگ وبرخورد با دشمن: «وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» «1» از كسى به جز خداوند نمى‌هراسد. 7. در مهرورزى و محبّت: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «2» هيچ كس را به اندازه خداوند دوست نمى‌دارد. 8. در تجارت وكسب وكار: «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» «3» از ياد خداوند غافل نمى‌شود. نشانه‌هاى مؤمن مشرك‌: 1. عزّت را از ديگران آرزو مى‌كند: «أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ» «4» 2. در عمل: «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً» «5» كار شايسته را با ناشايست مى‌آميزد. 3. در برخورد باديگران: «كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» «6» دچار تعصّبات حزبى و گروهى مى‌شود. 4. در عبادت: «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ. الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ» «7» بى‌توجّهى و رياكارى مى‌كند. 5. در جنگ و نبرد: «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» «8» از مردم مى‌ترسد. 6. در تجارت وامور دنيوى: «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» «9» افزون‌طلبى، او را سرگرم مى‌كند. 7. در انتخاب دين و دنيا: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً» «10» دنيا را مى‌گيرند و پيامبر را تنها مى‌گذارند. «1». احزاب، 39. «2». بقره، 165. «3». نور، 37. «4». نساء، 139. «5». توبه، 102. «6». مؤمنون، 53. «7». ماعون، 5- 6. «8». نساء، 77. «9». تكاثر، 1. «10». جمعه، 11. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 301" ‏‏‏‏٠۶جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «107» آيا (آنها كه ايمان نمى‌آورند) از اينكه عذاب الهى آنها را در برگيرد و يا قيامت در حالى كه نمى‌دانند ناگهانى فرا رسد، در امانند؟ نکته ها «غاشِيَةٌ» به معناى عقوبتى است كه جامعه يا فردى را در برمى‌گيرد. پیام ها 1- هيچ كس خود را تضمين شده نپندارد. «أَ فَأَمِنُوا» 2- احتمال قهر الهى، براى حركت انسان به سوى راه حقّ كافى است، مشكل در اين است كه بعضى اين احتمال را هم نمى‌دهند. «أَ فَأَمِنُوا» 3- قهر خداوند، فراگير است و امكان فرار نيست. «غاشِيَةٌ» 4- جزيى از عذاب، براى گرفتار كردن انسان كافى است. «غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ» 5- ياد قيامت، عامل تربيت است. «تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ»" ‏‏‏‏٠۷_جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «108» (اى پيامبر! تو نيز) بگو: اين راه من است. من و هركس پيروى‌ام كرد، با بينايى به سوى خدا دعوت مى‌كنيم و خداوند (از هر شريكى) منزه است و من از مشركان نيستم. نکته ها دعوت كننده به توحيد با توده مردم فرق دارد، همان گونه كه در دو آيه قبل گفتيم توده‌ى مردم غالباً ايمانشان آلوده به شرك است؛ «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ» امّا مبلغ آسمانى بايد بتواند بگويد: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» جلد 4 - صفحه 302 پیام ها 1- راه انبيا، روشن و در معرض شناخت وديد همگان است. «هذِهِ سَبِيلِي» 2- پيمايندگان راه حقّ بايد مواضع خود را با صراحت و بدون ترس بيان و اعلام كنند. «هذِهِ سَبِيلِي»* 3- دعوت رهبر بايد به سوى خدا باشد، نه به سوى خود. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ» 4- رهبر بايد بصيرت كامل داشته باشد. «عَلى‌ بَصِيرَةٍ» 5- مردم را چشم بسته و بدون آگاهى نبايد به انجام كارى ترغيب كرد. «عَلى‌ بَصِيرَةٍ»* 6- پيروان پيامبر بايد هر كدام مبلغى باشند كه با بصيرت و آگاهى مردم را به سوى خدا دعوت كنند. أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ‌ ... أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي‌ 7- محور تبليغ، تنزيه خداوند از هرگونه شرك وشريك است. «سُبْحانَ اللَّهِ» 8- مبلّغان دينى بايد افرادى خالص ومخلص باشند. «ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» 9- توحيد ونفى شرك، اساس دين اسلام مى‌باشد. «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ‌، ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»" ‏‏‏‏٠۸جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ «109» و پيش از تو (پيامبرى) نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادى‌ها را كه به آنان نيز وحى مى‌كرديم. (با وجود اين) آيا در زمين سير نكرده‌اند تا عاقبت كسانى را كه پيش از آنان بوده‌اند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند بهتر است. آيا نمى‌انديشيد؟ نکته ها بارها مخالفان انبيا بهانه مى‌گرفتند كه چرا پيامبران انسان‌هايى همانند ما هستند؟ گويا مردم زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز اين چنين فكر و سؤالى را داشتند كه اين آيه، هم پاسخ‌ جلد 4 - صفحه 303 مى‌گويد و هم هشدار مى‌دهد. پیام ها 1- همه انبيا مرد بوده‌اند. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا» شايد به خاطر آن كه امكان تبليغ، هجرت و تلاش، براى مرد بيشتر است. 2- علوم انبيا از طريق وحى و به اصطلاح «لدّنى» بوده است. «نُوحِي إِلَيْهِمْ» 3- پيامبران از جنس مردم بوده و در ميان آنان زندگى مى‌كردند. (نه فرشته بودند، نه افراد گوشه‌گير ونه اهل رفاه.) «مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌» 4- سير و سفر بايد هدفدار باشد. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا 5- مشاهده مستقيم از كارآمدترين شيوه‌هاى دريافت حقيقت است. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا* 6- سير و سياحت در زمين و آگاهى از تاريخ و درس عبرت گرفتن، براى هدايت و تربيت بسيار كارگشاست. «فَيَنْظُرُوا» 7- حفظ آثار باستانى براى عبرت و بازديد آيندگان لازم است. «فَيَنْظُرُوا» 8- فرستادن انبيا، نزول وحى و هلاكت مخالفان لجوج آنها، همه از سنّت‌هاى الهى در تاريخ است. «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 9- كفار از مخالفت با پيامبران چيزى بدست نمى‌آورند، در دنيا گرفتار قهر و عذابند. ولى اهل تقوا به آخرت كه بهتر از دنياست مى‌رسند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ» 10- به كار انداختن عقل و فكر بشر از اهداف رسالت انبيا و قرآن است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»* 11- خرد و انديشه، انسان را به سوى مكتب انبيا پيش مى‌برد. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 304" ‏‏‏‏٠۹_جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ «110» (دعوت پيامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت) تا هنگامى كه پيامبران (از هدايت مردم) به آستانه نوميدى رسيدند وكفار گمان كردند (وعده‌ى عذاب) به دروغ به آنان داده شده است، آنگاه يارى ما به آنان رسيد، پس كسانى را كه مى‌خواستيم نجات يافتند و (لى) عذاب ما ازگروه مجرمان باز گردانده نمى‌شود. نکته ها در طول تاريخ، پيامبران در دعوت خود مستمر و مصرّ بودند، تا آنكه از هدايت مردم مأيوس مى‌شدند، چنانكه مخالفانِ لجوج نيز دست از مقاومت برنمى‌داشتند. نمونه‌هايى از آن را در قرآن مى‌خوانيم: الف: نمونه يأس انبيا: بعد از آنكه نوح ساليان متمادى مردم را دعوت كرد، جز گروه اندكى كسى ايمان نياورد، خداوند به او فرمود: «لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ» «1» جز كسانى كه ايمان آورده‌اند، كس ديگرى از قوم تو ايمان نخواهد آورد. نوح در نفرين خود كه نشان از يأس او نيز دارد، مى‌گويد: «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً» «2» يعنى از اينان جز كافر فاجر نيز متولد نخواهد شد. در داستان زندگى و دعوت هود، صالح، شعيب، موسى، و عيسى عليهم السلام نيز اين يأس از ايمان آوردن كفار به چشم مى‌خورد. ب: نمونه سوءظن مردم به انبيا: كفّار تهديد انبيا را توخالى و دروغ مى‌پنداشتند. در سوره هود آيه 27 مى‌خوانيم‌ «بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ» «3» گمان مى‌كنيم شما دروغگوييد. يا اينكه فرعون به موسى عليه السلام گفت: «إِنِّي لَأَظُنُّكَ‌ «1». هود، 36. «2». نوح، 27. «3». هود، 27. جلد 4 - صفحه 305 يا مُوسى‌ مَسْحُوراً» «1» به راستى كه گمان مى‌كنم كه تو افسون زده‌اى. ج: نمونه نصرت خداوند: قرآن نصرت الهى را حقّى مى‌داند كه خداوند بر خود لازم كرده است‌ «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ» «2» يعنى يارى مؤمنان بر ما لازم است. يا در جاى ديگر مى‌فرمايد: «نَجَّيْنا هُوداً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» «3» ما هود و مؤمنان را نجات داديم. امّا درباره قهر خداوند كه از مجرمان برنمى‌گردد، در سوره‌ى رعد آيه 11 مى‌فرمايد: «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ» هرگاه خداوند بر قومى قهر بگيرد، برگشت ندارد. پیام ها 1- قساوت و لجاجت در انسان، تا آنجا اوج مى‌گيرد كه انبياى بردبار را نيز مأيوس مى‌كند. «إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ» 2- خوش‌بينى و حسن‌نيّت و حوصله اندازه دارد. «حَتَّى» 3- نيروى خود را صرف زمينه‌هاى غيرقابل نفوذ نكنيد. بايد از برخى مردم صرف نظر كرد. «اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ» 4- مهلت دادن به مجرمان وتاخير عذاب آنان، از سنت‌هاى الهى است. «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ» يعنى به قدرى ما به مجرمان مهلت داديم كه انبيا مأيوس شدند. 5- تاخير عذاب الهى سبب جرأت وتكذيب مجرمين مى‌گردد. حَتَّى إِذَا ... وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا 6- نااميدى انبيا از هدايت مردم، شرط نزول قهر خداست. إِذَا اسْتَيْأَسَ‌ ... لا يُرَدُّ بَأْسُنا ... 7- امدادهاى الهى نسبت به پيامبران هم زمان خاصى دارد. إِذَا اسْتَيْأَسَ‌ ... جاءَهُمْ‌ 8- قهر الهى شامل انبيا و مومنان واقعى نمى‌شود. «فَنُجِّيَ» 9- هم قهر و عذاب و هم لطف و امداد به دست خداست. نَصْرُنا ... بَأْسُنا «1». اسراء، 101. «2». روم، 47. «3». هود، 58. جلد 4 - صفحه 306 10- سرنوشت قهر يا نجات انسان بدست خود اوست. «مَنْ نَشاءُ، الْمُجْرِمِينَ» 11- اراده وخواست خدا قانون‌مند است. «مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ» 12- راه خدا بن‌بست ندارد. إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ‌ ... جاءَهُمْ نَصْرُنا (هر كجا مردم كار را به بن‌بست كشاندند قدرت خدا جلوه مى‌كند.) 13- هيچ قدرتى مانع قهر خدا نمى‌شود. «لا يُرَدُّ بَأْسُنا» 14- سنت خداوند در حمايت انبيا و هلاكت مجرمان است. «جاءَهُمْ نَصْرُنا، لا يُرَدُّ بَأْسُنا»" ‏‏‏‏٠جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «111» به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. (اين) سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديق كننده‌ى آن (كتاب آسمانى) است كه پيش از آن آمده و روشنگر هر چيز و (مايه) هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى‌آورند. نکته ها «عبرت» و «تعبير» به معنى عبور است، عبور از صحنه‌اى به صحنه‌اى ديگر. «تعبير خواب» عبور از رؤيا به واقعيات. و «عبرت» يعنى عبور از ديدنى‌ها و شنيدنى‌ها به ناديدنى‌ها و ناشنيدنى‌ها. «قَصَصِهِمْ» شايد اشاره به داستان تمام انبيا باشد و شايد مراد، داستان يوسف، يعقوب، برادران، عزيز مصر وحوادث تلخ وشيرينى باشد كه در اين سوره آمده بود. پیام ها 1- شرط امتياز در داستان‌ها، پندآموزى آنهاست. در ابتداى سوره فرمود: جلد 4 - صفحه 307 «نَحْنُ‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» ودر آخر فرمود: «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ» 2- چنانكه حضرت يوسف عليه السلام على رغم همه كيدها و مشكلات و موانع به عزّت و قدرت رسيد، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز على رغم همه‌ى مكرها و ... به عزّت و قدرت خواهد رسيد. «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ»* 3- تنها خردمندان از داستان‌ها، پند وعبرت مى‌گيرند. «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» 4- عبرت‌آموزى از قصص قرآن، مخصوص يك زمان نيست. «لِأُولِي الْأَلْبابِ» 5- داستان‌هاى قرآن، بيان واقعيّت‌هاى عينى و عبرت آموز است. (يافتنى است، نه بافتنى.) «ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌» 6- گفتار راست و واقعى، تأثير عميق دارد. عِبْرَةٌ ... ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‌ 7- قرآن با كتب آسمانى ديگر همسو است. تَصْدِيقَ الَّذِي‌ ... 8- قرآن، تمام نيازهاى انسان را مطرح مى‌كند. «تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» 9- قرآن، هدايت محض است و آميخته با هيچ ضلالتى نيست. «هُدىً» 10- تنها اهل ايمان از هدايت ورحمت قرآن بهره مى‌برند. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» 11- نكته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد؛ «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» ولى دريافت نور و رحمت الهى، ايمان نيز لازم دارد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» 12- داستان يوسف براى جويندگان حقيقت، آيت‌ «آياتٌ لِلسَّائِلِينَ» براى خردمندان، عبرت‌ «عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» و براى اهل ايمان، مايه‌ى هدايت و رحمت است. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»* «والحمدللّه ربّ العالمين»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا