eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.4هزار دنبال‌کننده
106 عکس
27 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «42» و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، (هر اندازه عمل كرده‌اند مى‌پذيريم، زيرا) هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمى‌كنيم. آنان همدم بهشتند، همانان در آن جاودانند. پیام ها 1- بهشت جاودان، پاداش پيوند ايمان و اعمال صالح است. وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ ... أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ 2- گرچه بهتر، انجام همه‌ى كارهاى شايسته است، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» امّا در عمل، هر كس به اندازه‌ى توانش مسئول است. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» 3- در اسلام، تكليف، طاقت‌فرسا نيست. «وُسْعَها» چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» «1» و «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» «2» «1». حج، 78. «2». بقره، 185. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ نادى‌ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ «48» و اصحاب اعراف، (اولياى خدا كه ميان بهشت و جهنّم بر جايگاه بلندى مستقرّند) مردانى (از اهل دوزخ) را كه به سيمايشان مى‌شناسند، ندا مى‌دهند و مى‌گويند: جمعيّت و جمع‌آورى شما (از مال، مقام، همسر و فرزند) و آنچه همواره بدان تكبّر مى‌كرديد، به حال شما سودى نداشت. جلد 3 - صفحه 73 نکته ها سلمان فارسى مى‌گويد: «بيش از ده مرتبه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: «يا علىّ انّك و الاوصياء من بعدك اعراف بين الجنّة و النار»، «1» يا على! تو و امامان پس از تو، اصحاب اعراف ميان بهشت و جهنّم هستيد و هركس به شما معرفت داشت وارد بهشت مى‌شود و هركس منكر ولايت شما باشد، وارد جهنّم مى‌شود». «2» پیام ها 1- در قيامت علاوه بر عذاب الهى، سرزنش‌هايى هم از انسان‌ها نصيب دوزخيان مى‌شود. قالُوا ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ‌ ... 2- مال، قدرت، دوستان و طرفداران، عامل نجات نيستند. «ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» خود انسان نيز در قيامت به اين حقيقت اعتراف مى‌كند. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ» «3» «1». بحار، ج 8، ص 337. «2». تفسير اثنى‌عشرى. «3». حاقّه، 28." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «51» كسانى كه (در دنيا) دين خويش را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيوى مغرورشان ساخت، پس همان گونه كه آنان ديدار اين روزشان را فراموش كرده و آيات ما را انكار مى‌كردند، (ما نيز) امروز آنان را به فراموشى مى‌سپاريم. نکته ها «لهو»، به معناى غفلت انسان از كارهاى اساسى است و «لعب» آن است كه انسان هدفى خيالى و غير واقعى داشته باشد. «1» امام رضا عليه السلام فرمود: «نَنْساهُمْ» يعنى آنان را ترك مى‌كنيم، چون آنان قيامت و آمادگى براى آن روز را رها كرده بودند، ما نيز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‌كنيم». «2» پیام ها 1- مسخره كردن دين، مغرور شدن به دنيا، فراموشى آخرت و انكار آيات الهى، همه از نشانه‌هاى كافران است. «الْكافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا» 2- كفّار، احكام دين را كه جدّى است به بازى مى‌گيرند. «دِينَهُمْ لَهْواً» و در عوض‌ «1». تفسير الميزان. «2». تفسير نورالثقلين‌ جلد 3 - صفحه 76 دنيا كه بازيچه‌اى بيش نيست را جدّى گرفتند. 3- تحقير دين، ذلّت آخرت را به همراه دارد. كسانى كه دين را به بازى مى‌گيرند، در قيامت التماس مى‌كنند. «أَفِيضُوا عَلَيْنا- دِينَهُمْ لَهْواً» 4- زندگى دنيوى فريبنده است. «غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا» 5- فريفتگى به دنيا، زمينه‌ى بازى گرفتن دين است. لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ‌ ... 6- كيفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا» 7- انكار مستمرّ آيات الهى، موجب محروميّت از بهشت و مواهب آن است. «ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ» 8- فراموش كردن خداوند در دنيا، سبب فراموش شدن انسان در قيامت مى‌شود. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا» چنانكه در جاى ديگر ياد خداوند را مايه‌ى ياد او از انسان مى‌داند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «1» 9- انكار مستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاكت انسان است. كانُوا ... يَجْحَدُونَ‌ «1». بقره، 152. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ «64» سرانجام او (نوح) را تكذيب كردند. پس او و كسانى را كه در كشتى با او بودند، نجات داديم و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. زيرا آنان گروهى كوردل بودند. نکته ها «عَمِينَ» جمع «عمى»، به كسى گفته مى‌شود كه چشم بصيرت و ديد باطنى او از كار افتاده باشد، ولى «أعمى»، هم به كسى كه باطن او كور باشد گفته مى‌شود و هم به كسى كه چشم ظاهرش نابينا باشد. «1» امام رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه چرا خداوند تمام جهانيان را در زمان حضرت نوح غرق كرد و حال آنكه در ميان آنان اطفال و افراد بى‌گناه نيز بودند، فرمودند: «طفلى در ميان آنان نبود، زيرا مدّت چهل سال آنان عقيم ونازا شده بودند و بى‌گناهان نيز چون به كار ديگران راضى بودند و رضايت به كار ديگران مانند انجام همان كار است». «2» پیام ها 1- ايمان، سبب نجات وتكذيب، سبب هلاكت است. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا 2- حوادث و عوامل طبيعى و تحوّلات تاريخى، به دست خداوند است و بر اساس افكار و اعمال و اخلاق مردم صورت مى‌گيرد. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا 3- كوردلى، عامل اصلى تكذيب دعوت انبياست. «عَمِينَ» بنابراين ايمان و پيروى از انبيا، نشانه‌ى بصيرت است. «1». تفاسير الميزان و نمونه. «2». تفسير اثنى‌عشرى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 92 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ «66» (در پاسخ دعوت هود،) سران كافر قوم او گفتند: همانا ما قطعاً تو را در سفاهت و بى‌خردى مى‌بينيم و به طور حتم تو را از دروغگويان مى‌پنداريم. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 93 قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «67» (هود در پاسخ جسارتشان) فرمود: اى قوم من! در من هيچ سفاهت و سبك‌مغزى نيست، بلكه من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم. نکته ها جسارت مخالفان هود عليه السلام، بيش از قوم نوح عليه السلام بود. مخالفان حضرت نوح، او را گمراه مى‌ناميدند، «لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» امّا مخالفان هود، او را سفيه و دروغگو مى‌شمردند. فِي سَفاهَةٍ ... مِنَ الْكاذِبِينَ‌ پیام ها 1- پيامبران با سخت‌ترين و صريح‌ترين تبليغات، جوسازى‌ها، مخالفت‌ها و تهمت‌ها رو به رو بوده‌اند. ضَلالٍ مُبِينٍ‌- سَفاهَةٍ ... الْكاذِبِينَ‌ در راه ارشاد مردم، بايد تحمّل شنيدن زشت‌ترين سخنان را داشته باشيم. 2- سعه‌ى صدر و بزرگوارى انبيا تا آنجاست كه پس از آن همه جسارت باز با مهربانى مى‌گويند: اى قوم من. «يا قَوْمِ» 3- از خويش نفى تهمت كنيم، ولى حقّ نداريم تهمت را به سوى ديگران سوق دهيم. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» 4- انبيا، حتّى ذرّه‌اى و لحظه‌اى كارى را كه معقول نباشد انجام نمى‌دهند. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» (در ادبيات عرب، هرگاه نكره در كنار نفى قرار گيرد، نفى عموم است، يعنى در هيچ زمانى من كار سفيهانه نكرده‌ام.) 5- آنكه به هدف خود ايمان دارد و از پشتوانه‌ى الهى برخوردار است، در برابر برخورد بد ديگران آرام برخورد مى‌كند. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» 6- مربّى و مبلّغ، نبايد وظيفه‌ى اصلى را فراموش كند. «لكِنِّي رَسُولٌ» 7- دستورات الهى كه توسط پيامبر آورده مى‌شود، در مسير تربيت انسان و از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 94 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77» پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مى‌دهى براى ما بياور. جلد 3 - صفحه 104 نکته ها «عقر»، به معناى پى كردن است، يعنى قطع كردن عصب و رگ محكم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر كه عامل عمده‌ى حركت آنهاست و با قطع آن، حيوان به زمين مى‌افتد و از راه رفتن باز مى‌ماند. در سوره‌ى قمر، كلمه‌ى «عقر» مفرد آمده كه بيانگر اين است كه قاتل ناقه يك نفر بوده است؛ امّا در اينجا (و سوره‌هاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» كه نسبت پى كردن به تمام قوم داده شده است. اين به خاطر سكوت و رضايت آنان بود و شريك جرم محسوب شده‌اند. چنانكه حضرت على عليه السلام نيز مى‌فرمايد: سرنوشت مردم در گرو رضايت و دشمنى آنان است، همان گونه كه ناقه‌ى صالح را يك نفر پى‌كرد؛ امّا چون بقيه‌ى مردم نيز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شريك شدند و همگى عذاب ديدند. «1» پیام ها 1- كفر، زمينه‌ى تجاوز است. كافِرُونَ فَعَقَرُوا ... 2- سكوت و رضايت بر گناه، شركت در گناه محسوب مى‌شود. «عقروا» با اينكه قاتل يك نفر بود. 3- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهم‌تر از كشتن شتر است. «وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ» 4- دستورات الهى برخاسته از ربوبيّت اوست. «أَمْرِ رَبِّهِمْ» 5- تكبّر، زمينه‌ساز جسارت و گستاخى است. «ائْتِنا بِما تَعِدُنا» «1». نهج‌البلاغه، خطبه 201. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131» «1». بقره، 155. «2». نهج‌البلاغه، خطبه 143. جلد 3 - صفحه 151 پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مى‌آمد، مى‌گفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مى‌رسيد، به موسى و پيروانش فال بد مى‌زدند، بدانيد كه سرچشمه‌ى شومى‌هايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مى‌دهد)، ولى اكثرشان نمى‌دانند. نکته ها «يَطَّيَّرُوا» از «تَطَيُّر»، به معناى فال بد زدن است. چون عرب‌ها اغلب فال بد را از طريق پرواز پرنده يا صداى آن مى‌دانستند، به هر گونه فال بد «طَيَره» مى‌گويند. «1» در آيات ديگر قرآن نيز فال بد در مورد پيامبران حتّى رسول‌خدا صلى الله عليه و آله مطرح شده است. «2» فال بد، در پيدايش حوادث و پيش آمدها، هيچ اثر طبيعى و منطقى ندارد، امّا آثار روانى بسيارى دارد. در روايات مى‌خوانيم: فال بد، نوعى شرك به خداست و هرگاه فال بد زديد، به كار خود ادامه دهيد و به آن اعتنا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: فال بد، اثرش به همان اندازه است كه آن را مى‌پذيرى؛ اگر آن را سبك بگيرى، كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى، پر اثر و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت. «3» فال بد، در ميان تمام اقوام و ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد و موجب بدبينى و ركود كارها مى‌شود، لذا از آن نهى شده است، امّا فالِ نيك چون سبب حركت و عشق و اميد است، اشكالى ندارد. «4» پیام ها 1- فرعونيان، تنها خود را شايسته و حقّ كاميابى را مخصوص خود مى‌دانستند. «قالُوا لَنا هذِهِ» 2- رفاه و كاميابى براى فرعونيان امرى شناخته شده و عادّى بود، امّا تلخى‌ها براى آنان ناشناخته و ناباور بود. (كلمه‌ى «الحسنة» همراه الف و لام و حرف‌ «1». تفسير نمونه. «2». نساء، 78، نمل، 47 و يس، 18. «3». تفاسير نمونه و الميزان. «4». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 152 «فَإِذا» نشانه‌ى شناخته شدن و كلمه‌ى «سَيِّئَةً» بدون الف و لام در كنار «إِنَّ»، نشانه‌ى ناشناخته و ناباور بودن است.) 3- اكثر فرعونيان به جاى آنكه از قحطى و هشدارهاى الهى بيدار شوند، به تحليل غلط پرداختند و آن را به موسى نسبت دادند. «يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌» 4- نسبت دادن خوبى‌ها به خود و بدى و بدبختى‌ها به انبيا و دين، نشانه‌ى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌ 5- ريشه‌ى خرافات و فال بد، جهل است. يَطَّيَّرُوا ... لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‌ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ «148» و قوم موسى پس از (رفتن) او (به كوه طور) از زيورهاى خود مجسّمه‌ى گوساله‌اى (ساختند و به پرستش) گرفتند كه صداى گاو داشت، آيا نديدند كه آن (گوساله) با آنان سخن نمى‌گويد و به راهى هدايتشان نمى‌كند؟ آن را (به پرستش) گرفتند در حالى كه ستمكار بودند. نکته ها «عجل»، به گوساله‌ى نر گفته مى‌شود و كلمه‌ى «حلى»، به معناى زيورآلات است و «خُوارٌ» صداى مخصوص گاو است. امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت موسى عليه السلام به خدا گفت: سامرى، گوساله‌اى از طلا براى مردم ساخته است، امّا صداى آن از چيست؟ وحى آمد كه اين وسيله‌ى آزمايش مردم است، «1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. جلد 3 - صفحه 175 «يا موسى انّ تلك فتنة فلا تفحص عنها»، «1» قرآن نيز مى‌فرمايد: «إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ» «2» قرآن، به مسأله‌ى گوساله‌پرستى بنى‌اسرائيل، در چهار سوره اشاره كرده است. البتّه گوساله‌پرستى بنى‌اسرائيل زمينه‌هاى فرهنگى، اجتماعى داشت، زيرا؛ اوّلًا آنان ساليان دراز در مصر، بت‌هايى به شكل گاو ديده بودند، ثانياً همان گونه كه در آيه‌ى 138 خوانديم، پس از عبور از رود نيل چشمشان به قومى بت‌پرست افتاد و تحت تأثير قرار گرفته و در عمق روحشان باقى ماند. ثالثاً تمديد مدّت سى شب به چهل شب، شايعه‌ى مرگ موسى را به دست مخالفان پديد آورد و زمينه را براى انحراف آماده كرد و در نهايت، جهل مردم و هنر سامرى باعث شد تا قوم موسى از خداپرستى به گوساله‌پرستى گرويدند. «3» بنابراين عوامل انحراف چند چيز است: 1. نبود رهبرى يا غيبت او. 2. جهل و ناآگاهى مردم. 3. عالمان و هنرمندان منحرف و سوء استفاده از علم و هنر. 4. زيبايى و زرق و برق ظاهرى. 5. سر و صدا و تبليغات كاذب. در آيه‌ى 87 سوره‌ى طه، ساختن گوساله به سامرى نسبت داده شده است، امّا شگفت آنكه در تورات، به هارون نسبت داده شده است؟! «4» البتّه در اين آيه به قوم موسى نسبت داده شده است، زيرا بسيارى از كار او راضى بودند و او را يارى نمودند. «5» حضرت موسى براى هدايت مردم و رهايى از انحراف و دام سامرى، از دلائل ملموس استفاده كرد. مثلًا براى نفى الوهيّت گوساله با بيان اين‌كه مصنوع است نه صانع، محتاج مكان است و داراى وزن و حجم و شكل و هيچ گونه هدايت و راهنمايى براى كسى ندارد، «1». تفسير فرقان. «2». اعراف، 155. «3». تفسير نمونه. «4». تورات، سِفر خروج، باب 32. «5». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 176 آنان را ارشاد نمود. «1» پیام ها 1- گاهى انسان به چيزى كه واقعيّتى ندارد، ارزش مى‌دهد و تا حدّ پرستش آن چيز پيش مى‌رود. «وَ اتَّخَذَ» 2- دعوت به گوساله‌پرستى، پس از نافرمانى از رهبر و در غياب رهبرى حقّ صورت مى‌گيرد. «مِنْ بَعْدِهِ» (زمانى كه حضرت موسى به ميعادگاه رفته بود) 3- دشمن براى انحراف مردم، از هنر و تمايلات نفسانى استفاده مى‌كند. (مجسّمه‌ى طلا) «حُلِيِّهِمْ عِجْلًا» 4- ارتدادِ اقوام، سابقه‌ى طولانى دارد. وَ اتَّخَذَ ... عِجْلًا ... 5- گوساله‌ى سامرى، مجسمّه‌اى بيش نبود. «جَسَداً» 6- در انحراف انسان، زرق و برق و سروصدا نقش عمده‌اى دارد. حُلِيِّهِمْ‌ ... خُوارٌ بنابراين در پى هر صدا و هر زرق و برق و زيبايى نبايد رفت. 7- معبود انسان بايد هادى انسان باشد. «لا يَهْدِيهِمْ» 8- شرك، ظلم است و كسى كه بدون دليل و تنها بر اساس لجاجت، حقّ را رها كند و اسير ساخته‌هاى دست خود شود، ظالم است. «كانُوا ظالِمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
عاف رهبران خود شده‌اند. «اسْتَضْعَفُونِي» 12- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولى‌نعمت خود را تهديد به قتل مى‌كند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» 13- همه‌ى اصحاب انبيا عادل نبوده‌اند، بعضى از آنها مرتد هم شده‌اند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» چنانكه بعضى گوساله‌پرست شدند. 14- هنگام توبيخ دوستان، بايد مواظب بود كه دشمن از آن سوء استفاده نكند. «فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ» 15- سكوت و بى‌تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‌سنگ ظالم قرارمى‌دهد. «لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» هارون سكوت را ظلم مى‌دانست، لذا فرمود: من سكوت نكردم، بلكه مرا مجبور به سكوت و تهديد به قتل كردند." ‏‏‏‏٠_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ «152» قطعاً كسانى كه گوساله را (به پرستش) گرفتند، به زودى خشمى از سوى پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنيا به آنان خواهد رسيد و اين گونه دروغ‌پردازان را كيفر مى‌دهيم. نکته ها از آيه‌ى 149 بر مى‌آمد كه بنى‌اسرائيل از كرده‌ى خود پشيمان شدند. اين آيه نشان مى‌دهد كه توبه‌ى آنان پذيرفته نشد، مگر به نحوى كه در آيه‌ى 54 سوره‌ى بقره بيان شد كه براى توبه بايد يكديگر را بكشند. «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‌ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» آرى، توبه‌ى ارتداد و گوساله‌پرستى پس از حقّ‌پرستى، گفتن‌ «اسْتَغْفِرِ اللَّهَ» نيست، بلكه بايد همديگر را با دست خود اعدام كنند تا اين حركت در روش مبارزه با شرك‌ جلد 3 - صفحه 182 فرهنگ شده و در نسل‌ها بماند. امام باقر عليه السلام ذيل آيه فرمودند: هركس در دين الهى بدعت گذارد، در همين دنيا ذليل و خوار مى‌شود. «1» پیام ها 1- انسان در انتخاب دين آزاد است، گرچه گاهى به چيزى گرايش پيدا مى‌كند كه باعث سقوط او مى‌شود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 2- افراد مرتد، مغضوب خدا هستند. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 3- غضب اولياى خدا، غضب خداست. «غَضْبانَ أَسِفاً- غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 4- آنان كه به جاى ايمان، سراغ بت‌هاى پر زرق و برق و پر سرو صدا بروند، در همين دنيا هم خوار خواهند شد. «ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» 5- غضب الهى، مخصوص بنى‌اسرائيل نيست، بلكه سنّت الهى است و نسبت به اقوامِ مرتدّ ديگر هم بوده و خواهد بود. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «192» و (اين معبودها) قدرت يارى آنان را ندارند و حتّى خودشان را هم نمى‌توانند حمايت كنند. وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ «193» و اگر معبودها را به هدايت فرا خوانيد، از شما پيروى نمى‌كنند، بر شما يكسان است كه آنها را دعوت كنيد يا ساكت باشيد! نکته ها ممكن است معناى‌ «تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌» اين باشد كه اگر از آنان بخواهيد شما را راهنمايى كنند، اجابت نمى‌كنند. به هرحال گرچه سخن در مورد بت‌هاى بى جان است، امّا در آيه جمع ذوى‌العقول بيان شده تا از اين پندار باطل مشركان كه آنها را عاقل، بلكه فوق عقل مى‌دانستند و مى‌پرستيدند و از آنها طلب استمداد مى‌كردند، پرده بردارد. قرآن، بارها با تعبيرات گوناگونى همچون: «لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً» و «لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً» «1»، ما را از توجّه استقلالى به توان و قدرتِ اشيا يا افراد، نهى كرده است. پیام ها 1- چيزهايى كه نه توان يارى‌رسانى دارند و نه مى‌توانند از خود دفاع كنند، شايسته‌ى پرستش نيستند. وَ لا يَسْتَطِيعُونَ‌ ... 2- حتّى پرستش انسان‌هاى ديگر، توجيه ندارد تا چه رسد به اشيا و موجوداتِ كمتر از انسان كه توانايى هيچ‌گونه راهنمايى و حمايتى را ندارند. «إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ» «1». رعد، 16. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 244" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا