eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
103 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ «26» خداوند براى هر كه بخواهد روزى را گسترش مى‌دهد و (يا) تنگ مى‌گرداند. و (مردم) به زندگى دنيا دل‌خوشند، در حالى كه زندگى دنيا در (برابر زندگى) آخرت جز يك كاميابى (موقت و اندك) نيست. نکته ها گرچه در اين آيه، توسعه وتنگى رزق به خدا نسبت داده شده، امّا بديهى است كه كارهاى خداوند حكيم، از روى مصلحت و حكمت صادر مى‌شود. چنانكه در برخى آيات و روايات، بعضى علل آن بيان شده است. از جمله؛ وجود گناه در زندگى افراد كه باعث تغييراتى در رزق آنها مى‌گردد. چنانكه در دعاى كميل مى‌خوانيم: «اللهم اغفرلى الذنوب التى تغير النعم» خداوندا! ببخشاى بر من آن گناهانى كه نعمت‌ها را دگرگون مى‌سازد. گاهى تفاوت در رزق و روزى بخاطر آزمايش افراد است، وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ ... وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ‌ ... «1» ما هر آينه شما را با نقص اموال امتحان مى‌كنيم. گاهى محروم شدن‌ «1». بقره، 155. جلد 4 - صفحه 352 بجهت محروم كردن ديگران از حقوق آنهاست، نظير داستان باغى كه در آتش سوخت كه سوره‌ى قلم به آن اشاره فرموده است و گاهى هم بى‌توجّهى به يتيمان باعث تنگى روزى است. «كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» «1» مهم آن است كه ما نه از بسط رزق ياغى شويم و همه چيز را از ياد ببريم و نه به هنگام قبض آن از همه چيز نااميد و مأيوس گرديم كه نظام الهى، نظامى است حكيمانه و بر پايه آزمايش، نه بر اساس شانس و بخت و اقبال. پیام ها 1- روزى به دست خداست نه به زرنگى، دو رنگى، پيمان شكنى و قطع روابطى كه احياناً مستلزم انفاق و بخشش است. «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ» 2- رزقِ كم هم براساس اندازه‌ى حكيمانه مقدّر مى‌شود. «يَقْدِرُ» بجاى «يضيق» 3- با اينكه دنيا اندك است، ولى طرفداران خود را فريب مى‌دهد. وَ فَرِحُوا ... 4- دنيا، كوچك، كم و زودگذر است، به آن دل خوش نكنيم. «إِلَّا مَتاعٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ «27» كفّار مى‌گويند: چرا از طرف پروردگارش معجزه‌اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر كه را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى‌كند و هر كس را كه به سوى او رو كرده و توبه نمايد، به سوى خويش هدايت مى‌نمايد. نکته ها هر پيامبرى براى اثبات ادعاى نبوّت خود، بايد نشانه‌اى از جانب خداوند داشته باشد كه آن را معجزه مى‌نامند، اين معجزه طبعاً در امور خاص و مشخصّى است، امّا افراد لجوج كه‌ جلد 4 - صفحه 353 قصدپذيرش حقّ را نداشتند، از پيامبر تقاضاى معجزه بر اساس هوس‌هاى خود مى‌كردند، در صورتى كه اگر لجاجت را كنار مى‌گذاشتند، قرآن، خود، بزرگترين معجزه است. گاهى آب و غذا براى افراد مريض مضرّ است، امّا اين ضرر نه از آن جهت كه در آب و غذا ضررى وجود دارد، بلكه بخاطر بيمارى اين افراد است. آرى! افرادى كه از نظر روحى مريض‌اند، مانند مريض جسمانى در پذيرش آيات ناب الهى دچار ناراحتى مى‌گردند، زيرا به محض مواجهه با حقّ، روح لجاجت در آنها تحريك شده و هدايت را پس مى‌زند و اين همان معناى‌ «يُضِلُّ» است. بحثى پيرامون هدايت و ضلالت‌: هدايت الهى دوگونه است: ابتدايى و تكميلى. هدايت ابتدايى در رابطه با همه مردم است، «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ» «1» امّا هدايت تكميلى نسبت به كسانى است كه هدايت عمومى اول را پذيرفته باشند. مثل معلمى كه در روزهاى اوّل درس، مطالب خود را يكسان و يكنواخت به همه شاگردان عرضه مى‌كند، امّا بعد از مدّتى براى محصلان كوشا، جدى و پركار خود، لطف بيشترى مبذول مى‌دارد. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «2» امّا براستى براى افرادى كه قرآن درباره‌ى آنها مى‌فرمايد: «وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ» «3» هيچ آيه‌اى از آيات الهى برايشان نازل نشد، مگر آنكه از آن اعراض كردند. «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «4» اگر ما كتاب را از آسمان در كاغذى فرو فرستيم و آنها با دست خودشان آن را لمس كنند، باز هم مى‌گويند سحر است. «وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها» «5» اگر هر معجزه‌اى ببينند، ايمان نخواهند آورد. آيا جز برداشتن دست عنايت و زدن مهر ضلالت بر دلهايشان، چاره‌اى ديگر مى‌باشد؟! در هر حال، خداوند، حكيم و عادل است و تمام كارها و خواست او از: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ»، «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ»، «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ»، «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ»، «يَخْلُقُ ما يَشاءُ» همه بر اساس عدل و حكمت و لطف و عنايت تفسير مى‌گردد. يعنى اگر فرمود: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، چنين نيست كه بدون هيچ ضابطه و معيارى، هدايت را براى كسى خواسته باشد، بلكه چنانچه از آيات ديگر برمى‌آيد، يكجا ايمان را شرط هدايت مى‌شمارد و مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» «1» و در جاى ديگر، كسب رضايت و خشنودى حقّ را با پيمودن راه سلامت زمينه هدايت معرّفى مى‌فرمايد: «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» «2» و يا اگر فرمود: «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ»، در آيه ديگر، اسراف و ترديد و شك را عامل اين اضلال مى‌داند. «يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ» «3» به هر صورت اگر دهانه ظرفى به طرف آسمان باشد، باران در او وارد مى‌شود، امّا اگر به طرف زمين قرار بگيرد، از نزولات آسمانى بهره‌اى نخواهد برد و اينچنين است انسانى‌كه دهانه روحش به جانب ماديّات باشد، بديهى است كه از باران معنويّت الهى بى‌نصيب خواهد بود. «اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» «4» پیام ها 1- كفّار لجوج هر لحظه معجزه‌ى جديدى مى‌خواهند. مشكل در معجزه بيرونى نيست، بلكه در عناد درونى آنهاست. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ» 2- سنّت الهى هدايت همه مردم است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» «5» امّا اگر كسى راه كج را انتخاب كرد، خداوند كيفر او را، همان گمراهى قرار مى‌دهد. «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ» 3- خشوع در برابر حق، كليد هدايت است. «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» 4- اگر چه هدايت مردم بدست خداست، ولى هدايت خداوند شامل كسانى مى‌شود كه در خود، آمادگى به وجود آورده باشند. «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» «1». تغابن، 11. «2». مائده، 16. «3». غافر، 34. «4». نحل، 107. «5». ليل، 12. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 355" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
«وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌» «6» قلبش مطمئن است. - كسى‌كه مى‌داند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» «7» آرام است. «1». زمر، 23. «2». طه، 124. «3». زلزال، 7. «4». هود، 119. «5». فجر، 14. «6». اعلى، 17. «7». بقره، 124. جلد 4 - صفحه 358 كسى‌كه مى‌داند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بى‌نهايت برابر پاداش دارد، ولى كار زشت او يك لغزش بحساب مى‌آيد دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «1» - كسى‌كه مى‌داند خداوند نيكوكاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» «2» به كار نيكش دلگرم مى‌شود. - كسى‌كه مى‌داند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان مى‌ماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح» شاد است. عوامل اضطراب و نگرانى‌: يكى از شايع‌ترين بيمارى‌هاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى اين بيمارى كه داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودكم‌بينى و بيهوده انگارى است، دلايل بسيارى را ذكر كرده‌اند، از جمله: - شخص افسرده از اينكه همه چيز را مطابق ميل خود نمى‌بيند داراى افسردگى شده است، در حالى كه ما نبايد بخاطر اينكه چون به همه آنچه مى‌خواهيم، نرسيديم، از مقدار ممكن آن هم دست برداريم و تسليم شويم. - شخص افسرده با خود فكر مى‌كند كه چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنكه اين امر غير ممكنى است و حتّى خدا و جبرئيل هم دشمن دارند، لذا انسان نبايد توقّع داشته باشد كه همه او را دوست بدارند. - شخص افسرده گمان مى‌كند كه همه مردم بد هستند، در صورتى‌كه چنين نيست و خداوند به فرشتگانى كه اين توهّم را داشتند پاسخ داد. - شخص افسرده گمان مى‌كند كه همه ناگوارى‌ها از بيرون وجود اوست، در حاليكه عمده تلخى‌ها عكس‌العمل و پاسخ خصلت‌ها و كردارهاى خود ماست. - شخص مضطرب از شروع در كارها نگران است و احساس ترس و تنهايى مى‌كند. «1». بقره، 261. «2». بقره، 195. جلد 4 - صفحه 359 حضرت على عليه السلام براى رفع اين حالت مى‌فرمايد: «اذاخفت من شى‌ء فقع فيه» «1» از هر چه مى‌ترسى خود را در آن بيانداز كه ترس هر چيز بيش از خود آن است. - شخص مضطرب نگران آنست كه آينده چه خواهد شد. اين حالت را مى‌توان با توكّل بر خدا و پشتكار درمان كرد. - چون در بعضى كارها ناكام شده است، نگران است كه شايد در تمام امور به اين سرنوشت مبتلا شود. - چون بر افراد وقدرت‌هاى ناپايدار تكيه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مى‌شود. - و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقين‌هاى خانواده به اينكه نمى‌دانى و نمى‌توانى، قضاوت‌هاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسيارى از افسردگى‌ها و اضطراب‌ها مى‌باشد كه با ياد خدا و قدرت و عفو و لطف او مى‌توان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسير آيه‌ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مى‌نويسم، زيرا بمناسبت پنجمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) براى سخنرانى آمده‌ام. كسى‌كه در پايان وصيّت‌نامه بسيار مهم خود مى‌فرمايد: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضميرى شاد و روحى اميدوار به‌فضل الهى از خدمت شما مرخص مى‌شوم.» پیام ها 1- نشانه انابه واقعى، ايمان و اطمينان به خداست. مَنْ أَنابَ‌، الَّذِينَ آمَنُوا ... 2- ايمان بدون اطمينان قلبى، كامل و كارساز نيست. «آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ» 3- ياد خداوند با زبان كفايت نمى‌كند، اطمينان قلبى هم مى‌خواهد. «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ» 4- تنها ياد خدا، مايه‌ى آرامش دل مى‌شود. «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» امروزه دارندگان زر و زور و تزوير بسيارند، ولى از آرامش لازم خبرى نيست. «1». بحار، ج 71، ص 362. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 360" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‌ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ «31» واگر به واسطه قرآن كوهها به حركت درآيند يا زمين قطعه قطعه شود يا به واسطه آن مردگان به سخن آيند، (باز ايمان نمى‌آورند.) بلكه تمام امور بدست خداست. آيا مومنان (از اين سنگدلان) مأيوس نشده‌اند (و نمى‌دانند) كه اگر خدا مى‌خواست قطعاً (با قهر واجبار) همه مردم را به راه مى‌آورد. و پيوسته به كسانى‌كه كفر ورزيدند به سزاى كارهايى كه كرده‌اند مصيبت كوبنده‌اى مى‌رسد يا آن مصيبت به نزديك خانه آنان فرو مى‌آيد (تا هر لحظه زندگى همراه با دغدغه داشته باشند و اين دلهره همچنان ادامه دارد) تا آنگاه كه وعده الهى فرا رسد. همانا خداوند خلف وعده نمى‌كند. نکته ها اين آيه اوج عناد و لجاجت كفّار را بيان مى‌كند. نظير آيه 111 سوره انعام كه مى‌فرمايد: اگر ما فرشتگان را بر خود آنها نازل كنيم و مردگان با آنها سخن بگويند و همه چيز روبروى آنان محشور شود باز هم ايمان نخواهند آورد. قرآن كتابى است كه محكمتر از كوهها را تكان داد و بالاتر از مرده‌هاى جسمانى را زنده كرد. عقول و دلهاى مرده و سنگِ مردم جاهل عرب را حيات داد. و اگر كتابى باشد كه‌ جلد 4 - صفحه 363 بتواند كوهها را تكان دهد و مردگان را زنده گرداند، آن همين قرآن است. أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ‌ ... «1» از فرمايش امام كاظم عليه السلام استفاده مى‌شود كه در قرآن، علوم ورموزى است كه مى‌توان به واسطه آنها در طبيعت تصرف كرد. «2» «سُيِّرَتْ بِهِ‌، قُطِّعَتْ بِهِ‌، كُلِّمَ بِهِ» پیام ها 1- انتظار نداشته باشيد كه همه مردم ايمان بياورند. «لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً» 2- عناد ولجاجت، درد بى‌درمان جوامع بشرى است. (اگر كسى طالب و جوياى حقّ باشد، يك معجزه هم براى ايمان آوردن كافى است) «قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ‌، قُطِّعَتْ بِهِ‌، كُلِّمَ بِهِ» 3- در جهان بينى الهى همه كاره خداست. «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً» 4- معجزه، تحت اراده خداوند است. نه بر اساس پيشنهاد و هوس‌هاى افراد لجوج. «بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً» 5- اراده خداوند بر هدايت اختيارى انسان‌هاست، نه اجبار و اكراه آنان. «لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً» چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» «3» 6- كفّار بايد منتظر ضربه‌هايى از جانب خداوند بر كشور و مرزهاى خود باشند. «لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ» 7- قهر خداوند اختصاص به جهان آخرت ندارد. تُصِيبُهُمْ‌ ... قارِعَةٌ 8- همه جا موعظه و استدلال كافى و كارساز نيست، گاهى قهر و غضب لازم است. تُصِيبُهُمْ‌ ... قارِعَةٌ 9- علت نزول بلاها، كردار خود ماست. «بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ» 10- هشدارهاى الهى گاه به صورت مستقيم و نسبت به خودماست و گاه بطور غير مستقيم و نسبت به ديگران و مناطق اطراف ماست. «تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ» «1». تفسير صافى. «2». تفسير كنزالدقائق. «3». بقره 256 جلد 4 - صفحه 364 11- از عذاب ديگران درس عبرت بگيريم. «أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ» 12- هيچگاه در وعده‌ها و وعيدهاى الهى شك نكنيم. «لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «32» و همانا پيامبرانى پيش از تو (نيز) به استهزاء گرفته شدند، امّا من به كسانى‌كه كفر ورزيدند مهلت دادم سپس آنان را (به قهر خود) گرفتم، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بود. پیام ها 1- شناخت تاريخ پيامبران، عامل صبر و بردبارى در برخورد با مشكلات و تحمّل سختى‌ها و مصائب است. «اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ» 2- كسى‌كه فرستادگان الهى را مسخره كند، كافر است. «فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا» 3- مهلت دادن، سنّت حتمى و هميشگى الهى است. «فَأَمْلَيْتُ» (مؤمن از اين فرصت براى توبه و عمل‌صالح بهره‌بردارى مى‌كند، امّا كافر بر گناهان خويش اصرار مى‌ورزد.) 4- به مهلت الهى مغرور نشويم، كه قهر او يكدفعه مى‌رسد. «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» 5- اگر كسى را براى انجام كارى مأمور مى‌كنيد، خطرات و سختى‌هاى كار را به او گوشزد نماييد و به او روحيّه دهيد. «لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى‌ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «33» جلد 4 - صفحه 365 پس آيا آن (خدايى) كه بر هر كس و عملكرد او حاكم و ناظر است، (با بُت‌هاى ساختگى يكى است؟) و (لى) آنان براى خدا شريكانى قرار داده‌اند. بگو: آنها را نام ببريد (چه هستند و چه توانى دارند؟) آيا خدا را از شريكانى در زمين خبر مى‌دهيد كه او نمى‌شناسد؟ يا سخنى توخالى (مى‌گوييد)، بلكه براى كسانى‌كه كفر ورزيدند، مكرشان آراسته جلوه داده شده است و از راه (حقّ) باز داشته شده‌اند و هر كه را خدا گمراه كند، پس براى او هيچ هدايت كننده‌اى نيست. نکته ها قائم بودن خدا، به معناى تدبير تمام امور وكفايت، حفاظت، نظارت، ثبت وضبط آنهاست. پیام ها 1- خداوند با طرح سؤال، عقل و فطرت انسان را به قضاوت مى‌طلبد، زيرا عقل و فطرت با شرك سازگار نيست. أَ فَمَنْ‌ ... أَمْ تُنَبِّئُونَهُ‌ 2- كسى‌كه از خداى عليم و واحد و قيّوم جدا شود، به ورطه شرك و چند خدايى گرفتار مى‌آيد. «شُرَكاءَ» 3- بت‌پرستى و شرك به قدرى سبك سرى و بى‌منطق است كه حتّى نمى‌توان نام و اوصاف معبودان آنان را بيان كرد. «قُلْ سَمُّوهُمْ» 4- شايد مشركان نيز از عمق جان بت‌ها را قبول ندارند. «أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ» 5- شرك نيز نوعى كفر است. جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ ... زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا 6- كسى‌كه مسائل انحرافى برايش جلوه كرد، از راه حقّ و مسير هدايت باز مى‌ماند. زُيِّنَ‌ ... صُدُّوا 7- به نقشه‌ها و تدبيرهاى خود مغرور نشويد. زُيِّنَ‌ ... مَكْرُهُمْ‌ تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 366" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ «34» براى آنان در زندگى دنيا عذابى است و قطعاً عذاب آخرت سخت‌تر است و در برابر (قهر) خداوند هيچ محافظى برايشان نيست. نکته ها عذاب آخرت سخت‌تر است، زيرا: الف: در قيامت اسباب و وسايل قطع مى‌گردد. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «1» ب: نسب و فاميلى، ديگر كارآيى ندارد. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ» «2» ج: فديه قبول نمى‌شود. يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي‌ ... بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ‌ ... وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً كَلَّا «3» حاضر است بستگان و حتّى تمام جهان را فدا كند. د: عذرخواهى مفيد نيست. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ» «4» ه: دوستان يكديگر را رها مى‌كنند. «لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» «5» و: دوام دارد و هميشگى است. «خالِدِينَ فِيها» «6» ز: تخفيفى در كار نيست. «لا يُخَفَّفُ» «7» ح: هم روحى و هم جسمى است. «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ» «8» پیام ها 1- كسى‌كه براى خدا شريك قرار دهد، در دنيا نيز عذاب مى‌شود. لَهُمْ عَذابٌ فِي‌ ... الدُّنْيا 2- شفاعت، شامل حال مشركان نمى‌شود. «ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» «1». بقره، 166. «2». مؤمنون، 101. «3». معارج، 11 تا 16. «4». غافر، 52. «5». معارج، 10. «6». بقره، 162. «7». بقره، 162. «8». دخان، 49. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 367" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ «35» مثال بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده (چنين است كه) نهرها از زير آن جارى است. ميوه‌ها و سايه‌اش دائمى است اين است. عاقبت كسانى‌كه تقوا پيشه كردند و سرانجام كافران آتش است. نکته ها از جمله شيوه‌هاى تعليم و تربيت در قرآن، مقايسه و سنجش ميان افراد، حالات و سرانجامِ حقّ و باطل است. از اين جهت چون در آيه‌ى قبل، آينده مشركان بيان شده بود، لذا در اين آيه به عاقبت افراد با تقوا اشاره مى‌فرمايد تا انسان‌ها با مقايسه‌ى اين دو سرنوشت، با درك و آگاهى بيشتر و بهترى بتوانند راه خود را انتخاب نمايند. پیام ها 1- آنچه را كه مى‌توان از بهشت درك كرد، شبيه و مثل آن است، «مَثَلُ الْجَنَّةِ» و گرنه بهشت براى وجود محدودى مانند ما، به درستى قابل درك نيست. 2- نعمت‌هاى بهشتى، موسمى، موضعى و فاسد شدنى نيست و قطع و وصل و آفت در آن راه ندارد. «دائِمٌ» 3- بهشت، بهاى تقواست و بى‌جهت به كسى داده نمى‌شود. پاداش پرهيز موقت دنيوى، كاميابى دائم اخروى است. الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ‌ ... أُكُلُها دائِمٌ‌ 4- به ظاهر افراد نگاه نكنيد، زيرا كه پايان كار مهم است. «عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا» 5- مؤمن بايد باتقوا باشد. در مقابل‌ «الْمُتَّقُونَ»، «الْكافِرِينَ» آمده است. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 368" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ «36» و كسانى‌كه به آنان كتاب (آسمانى) داديم، به آنچه به سوى تو نازل شده دلشاد مى‌شوند. و بعضى از گروه‌ها كسانى هستند كه بخشى از آن (قرآن) را انكار مى‌كنند. بگو: همانا من مأمورم كه خدا را بپرستم و به او شرك نورزم. تنها به سوى او دعوت مى‌كنم و بازگشت من به سوى اوست. نکته ها اين آيه همچون آيات ديگر «1» از افراد سالم، خوش قلب و پذيراى حقِ اهل كتاب ستايش كرده و مى‌فرمايد: اهل كتاب واقعى، روحيّه‌ى حق‌گرا دارند، از تعصبات نابجا پرهيز مى‌كنند وچون با اسلام و آيات الهى برخورد كنند، شادمان شده و ايمان مى‌آورند. پیام ها 1- گرچه پذيرفتن آيات مهم است، ولى پذيرش شادمانه مهمتر است. «يَفْرَحُونَ» 2- ايمان به تمام دستورات الهى لازم است، نه بخشى از آن. «بِما أُنْزِلَ» 3- حزب‌گرايى كوركورانه، يك آفت وخطر در برابر حق‌گرايى است. «مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ» 4- بايد در برابر انكار حق، قاطعيّت نشان داد. مَنْ يُنْكِرُ ... قُلْ‌ 5- دليل بندگى خالصانه، آن است كه سرنوشت و آينده ما به دست اوست. أَعْبُدَ اللَّهَ‌ ... إِلَيْهِ مَآبِ‌ 6- توحيد، نبوّت، معاد اصول مشترك همه اديان آسمانى است؛ توحيد، «أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ» نبوّت، «إِلَيْهِ أَدْعُوا» معاد، «إِلَيْهِ مَآبِ» «1». از قبيل: قصص 52، بقره 120 و اعراف 159. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 369" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ «37» و بدين‌سان ما آن (قرآن) را به صورت فرمانى روشن (به زبان عربى) نازل كرديم و بدون شك اگر بعد از دانشى كه به تو رسيده است از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر (قهر) خدا براى تو هيچ ياور و محافظى نيست. نکته ها «حكم» در آيه، به يكى از اين سه معناست: حاكم و فاصل ميان حقّ و باطل، احكام الهى و حكمت. پیام ها 1- بعثت انبيا و نزول كتب آسمانى، سنّت حكيمانه الهى است. «وَ كَذلِكَ» 2- پست‌تر از هواپرستى وهوسرانى، تأمين هوسهاى ديگران است. «أَهْواءَهُمْ» 3- علم به تنهايى سعادت آفرين نيست، چه بسا كه انسان با وجود علم، باز هم به دنبال خرافات و هوسهاى مردم برود. «اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» 4- انسان‌هاى آگاه، مسئوليّت بيشترى دارند. «جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» 5- علم واقعى، قرآن است. أَنْزَلْناهُ‌ ... جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ‌ 6- خداوند با هيچكس خويشاوندى ندارد، حتّى اگر انبيا هم كج بروند، مورد تنبيه الهى واقع مى‌شوند. «ما لَكَ مِنَ اللَّهِ» 7- جلب رضايت منحرفان همان و از دست دادن امدادهاى الهى، همان. اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ‌ ... ما لَكَ مِنَ اللَّهِ‌ تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 370" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ «38» والبتّه ما قبل از تو (نيز) پيامبرانى فرستاده‌ايم و براى آنان همسران و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نسزد كه معجزه‌اى بياورد، مگر با اذن الهى. براى هر زمان و دوره‌اى كتاب (و قانون) است. نکته ها امام صادق عليه السلام فرمودند: ما فرزندان حضرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و مادرمان فاطمه عليها السلام است و خداوند به هيچ يك از پيامبران چيزى را نداده مگر آنكه آن را به حضرت محمّد صلى الله عليه و آله نيز داده است. سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «1» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا ... پیام ها 1- بعثت انبيا، يكى از سنّت‌هاى الهى است. «أَرْسَلْنا رُسُلًا» 2- انبيا نيز مثل ساير مردم زندگى مى‌كرده و داراى همسر و فرزند بوده‌اند. «أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً» 3- معجزه‌ى پيامبران بر اساس خواست آنها يا درخواست و هوس مردم نيست، بلكه با اذن و اراده‌ى الهى است. «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» 4- زمان، در نزول قانون الهى نقش دارد. «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ» «1». بحار، ج 24، ص 265." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
وعده خداوند با حضرت موسى عليه السلام تصوّر مى‌كرديم كه دوره‌ى مناجات سى شب است، «وَ واعَدْنا مُوسى‌ ثَلاثِينَ لَيْلَةً» «1» امّا بعداً ظاهر شد كه از اول برنامه چهل شب بوده است، ولى خداوند به جهت آزمايش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب. 3. ما فكر مى‌كرديم كه قبله‌ى مسلمانان براى هميشه بيت‌المقدس است، ولى آيات تغيير قبله براى ما ظاهر كرد كه قبله‌ى دائمى، كعبه بوده است. 4. وقتى نشانه‌هاى قهر خدا پديد آمد، حتّى حضرت يونس عليه السلام هم مطمئن شد كه عذاب الهى نازل و قوم كافرش نابود خواهند شد، لذا از ميان مردم بيرون رفت، امّا مردم ايمان آوردند و قهر الهى برطرف گرديد. «إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ» «2» به هر صورت معناى بداء جهل خداوند و عوض شدن علم او نيست، زيرا خداوند از ابتدا مى‌دانست كه خون اسماعيل ريخته نخواهد شد، مدّت مناجات موسى‌ چهل شب است، قبله دائمى مسلمانان، كعبه خواهد بود و قوم يونس اهل نجات هستند، ولى ظاهر دستورات و حوادث به نحوى بود كه انسان تصوّر ديگرى داشت. پس تغييرى در علم خداوند پيدانشده و اين ما هستيم كه داراى ديد تازه‌اى شده‌ايم. «1». اعراف، 142. «2». يونس، 98. جلد 4 - صفحه 374 بداء به اين معنا داراى اثرات تربيتى بسيارى است، از جمله اينكه انسان تا آخرين لحظه‌ى عمر، به تغيير شرايط اميدوار مى‌ماند، روحيّه‌ى توكّل در او زنده مى‌گردد، اسير ظواهر نمى‌شود، ايمان انسان به غيب و قدرت خداوند متعال بيشتر مى‌شود. با توبه، صدقه، مناجات و دعا تلاش مى‌كند تا مسير حوادث و قهر الهى را تغيير دهد. امام صادق عليه السلام فرمودند: خداوند از همه انبيا همراه با توحيد، ايمان به بداء را نيز پيمان گرفته است. در حديث ديگر مى‌خوانيم: هر كس گمان كند براى خداوند مسئله جديدى روشن شده كه قبلًا آن را نمى‌دانسته، از او تبرّى بجوييد. «1» پیام ها 1- دست خدا براى تغيير در نظام تكوين يا تشريع باز است. «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ» 2- خداوند، آفرينش را به حال خود رها نكرده است. «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ» 3- محو يا اثبات قوانين حاكم بر جهان هستى، به دست خداست. يَمْحُوا اللَّهُ‌ ... 4- محو و اثبات الهى بر اساس، حكمت و علم است. «وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» 5- جهان آفرينش دفترى دارد كه تمام حوادث در آن ثبت است. «الْكِتابِ» ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ «40» (اى پيامبر! در فكر ديدن نتيجه كار مباش! زيرا) اگر بخشى از آنچه را به آنان وعده مى‌دهيم (در زمان حيات تو) به تو نشان دهيم يا تو را از دنيا ببريم، (بدان كه ما وعده‌هاى خود را محقق خواهيم كرد) پس وظيفه تو تنها تبليغ است و حساب تنها با ماست. جلد 4 - صفحه 375 پیام ها 1- آنچه از لطف خداوند بر مسلمانان و يا قهر الهى بر كفّار مشاهده مى‌شود، تنها گوشه‌اى از تحقق وعده‌هاى الهى است. «بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ» 2- حتّى مرگِ افرادى چون رسول گرامى اسلام مانع از تحقق وعده‌هاى الهى نيست و در زمان پيش‌بينى شده، محقق خواهد شد. نُرِيَنَّكَ‌ ... أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ‌ 3- گاهى آثار تبليغ بعد از رفتن مبلّغ پديدار مى‌شود، پس در انجام وظيفه منتظر نتيجه فورى نباشيم، زيرا كه تأخير نشانه‌ى تعطيل نيست. ... أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ‌ 4- كيفرهاى الهى بدون حساب، بيجا و گزافه نيست. «عَلَيْنَا الْحِسابُ»" ‏‏‏‏٠جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِيعُ الْحِسابِ «41» (حساب همه با ماست و ما به سرعت حساب همه را مى‌رسيم) مگر نديدى كه ما به سراغ زمين مى‌آييم و دائماً از اطراف آن (با گرفتن جان ساكنانش) مى‌كاهيم. خداوند حكم مى‌كند و هيچ تجديدنظر كننده‌اى براى حكم او نيست و او سريعاً به حساب همه مى‌رسد. نکته ها در روايات متعدّد مى‌خوانيم كه مراد از كم شدن اطراف زمين، مرگ و فقدان علما و دانشمندان بزرگ است. «1» پیام ها 1- از تاريخ و عاقبت گذشتگان درس عبرت بگيريم و در وعده و وعيدهاى الهى‌شك نكنيم. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا» 2- پايان عمر حكومت‌ها و شخصيّت‌ها، با خواست الهى است. نَأْتِي‌ ... نَنْقُصُها «1». تفسير نورالثقلين. شبيه اين آيه در سوره انبياء، آيه 44 نيز آمده است. جلد 4 - صفحه 376 3- حكومت و فرمان الهى شكست ناپذير است. «لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ» 4- تمام افراد و قدرت‌ها به تدريج از زمين برچيده مى‌شوند، ولى قدرت الهى ثابت و پابرجاست. نَنْقُصُها ... وَ اللَّهُ يَحْكُمُ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ «42» و البتّه كسانى‌كه پيش از آنان بودند مكرها كردند، ولى (سودى نكرد زيرا) همه تدبيرها و مكرها براى خداست، او مى‌داند كه هر كس چه كسب مى‌كند و كفّار بزودى خواهند دانست كه سراى آخرت از آن كيست. نکته ها قرآن براى اينكه تمام توجّه انسان به خدا معطوف شود و از غير او مأيوس گردد، همه‌ى راههايى را كه ممكن است باعث گرايش انسان به غير خدا شود مى‌بندد، مثلًا مى‌فرمايد: «الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً» اگر به خاطر كسب عزّت به سراغ ديگران مى‌روى، بدان كه تمام عزّت‌ها براى خداست. در جاى ديگر مى‌فرمايد: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» تمامى قدرت‌ها در نزد خداوند است. و در اين آيه مى‌فرمايد: «فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً» تمام تدبيرها از خداست، تا انسان براى دستيابى به عزّت و قدرت و سياست به ديگران دل نبندد. يكى از بهترين نمونه‌هاى مكر خداوند، مهلت دادن به منحرفان است، بنحوى كه آنها گمان مى‌كنند راهشان درست است، امّا خداوند بارها در قرآن فرموده است كه كفّار گمان نكنند مهلت دادن، نشانه محبّت ما نسبت به آنهاست، بلكه ما مهلت مى‌دهيم تا پيمانه‌ى آنها پر شود. پیام ها 1- رهبران دينى نگرانِ مكر مخالفان نباشند، زيرا در طول تاريخ اين حيله‌ها براى‌ جلد 4 - صفحه 377 انبيا نيز بوده است. «قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 2- از تاريخ درس عبرت بگيريم كه عاقبت از آنِ كيست. «لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» 3- تمام تدبيرها و اثرات آن به دست خداوند متعال است، به سراغ ديگران نرويم. «فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً» 4- مكر انسان نسبت به خدا معنا ندارد، چون مكر و حيله در جايى أثر مى‌كند كه طرفِ مورد مكر غافل باشد. «يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ «43» و كسانى‌كه كفر ورزيدند گويند: تو فرستاده (خدا) نيستى. بگو: گواهى خدا و كسى‌كه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما كافى است. نکته ها در اوّلين آيه اين سوره خوانديم كه آنچه بر پيامبر نازل مى‌شود حقّ است، اگر چه اكثر مردم ايمان نمى‌آورند، در اين آخرين آيه نيز مى‌خوانيم كه كفّار، رسالت پيامبر را انكار مى‌كنند، اين حاكى از اوج لجاجت و عناد اهل باطل با فرستاده الهى و كلام حقّ اوست. وقتى يكى از اطرافيان حضرت سليمان كه مقدارى از علم كتاب را دارد، مى‌تواند در كمتر از يك چشم برهم‌زدن، تخت ملكه‌ى سبأ را در پيش روى آن حضرت حاضر كند، پس اگر كسى تمام علم كتاب را داشته باشد، چه قدرتى مى‌تواند داشته باشد؟! مطابق روايات، مراد از كسى‌كه علم همه‌ى كتاب را دارد، حضرت على عليه السلام و اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام مى‌باشند. «1» «1». تفسير كنزالدقائق. جلد 4 - صفحه 378 پیام ها 1- ايمان به حمايت خداوند، بهترين پشتوانه در برابر هرگونه تكذيب و تحقير است. «قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ» 2- آگاهى بر كتاب الهى، مقام انسان را تا به آنجا بالا مى‌برد كه گواهى او در كنار گواهى خداوند قرار مى‌گيرد. كَفى‌ بِاللَّهِ‌ ... وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‌ 3- گاهى ارزش گواهى يك فرد، از انكار هزاران نفر بيشتر است. (اصل با كيفيّت است نه با كميّت) يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً ... مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ‌ «الحمدللّه ربّ العالمين»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As