eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.6هزار دنبال‌کننده
130 عکس
29 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً «102» موسى گفت: قطعاً مى‌دانى كه اين (معجزات) را جز پروردگار آسمان‌ها و زمين براى بصيرت شما نفرستاده است و من تو را اى فرعون! هلاك شده مى‌پندارم. جلد 5 - صفحه 126 نکته ها سؤال: با آنكه موسى عليه السلام به هلاك شدن فرعون يقين داشت، چرا مى‌گويد: «لَأَظُنُّكَ» گمان دارم؟ پاسخ: اوّلًا: ظنّ تنها به معناى گمان نيست، بلكه به باور ويقين نيز گفته شده است. ثانياً: شايد اميدى به هدايتش داشت. ثالثاً: وقتى دشمن پرده‌درى نمى‌كند، ادب در بحث و مناظره اقتضا دارد ما نيز حريم را نگه داريم. فرعون گفت: «لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‌ مَسْحُوراً» موسى نيز در جواب او فرمود: «لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً» پیام ها 1- گاهى انسان با آنكه حقّ را مى‌داند، امّا خود را به جهالت مى‌زند. لَقَدْ عَلِمْتَ‌ ... 2- علم به تنهايى در هدايت و راهيابى انسان كافى نيست، بلكه ايمان و تسليم لازم است، وگرنه فرعون هم علم داشت. «عَلِمْتَ» 3- معجزات موسى به قدرى روشن بود كه فرعون هم به آن علم داشت. «عَلِمْتَ» 4- معجزات براى بصيرت مردم است، ولى در سحر و جادو بصيرت نيست. «بَصائِرَ» 5- در نظام‌هاى حكومتى فاسد، براى هدايت مردم بايد به سراغ رئيس حكومت رفت. «يا فِرْعَوْنُ» 6- پيامبران الهى، به راه خود مطمئن بودند، از اين رو با صراحت به طاغوت‌ها اخطار مى‌كردند. «لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً» 7- هركه حقّ را بفهمد، امّا لجاجت وكبر ورزد، هلاك مى‌شود. عَلِمْتَ‌ ... مَثْبُوراً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً «103» پس (فرعون) تصميم گرفت كه آنان را از آن سرزمين تبعيد كند، پس ما او و همه‌ى همراهانش را غرق كرديم. تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 127 وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً «104» و پس از آن (غرق فرعون) به بنى‌اسرائيل گفتيم: در اين سرزمين مستقرّ شويد، پس چون موعد آخرت فرا رسد، همه‌ى شما را با هم گرد خواهيم آورد. نکته ها «استفزاز» به معناى بيرون كردن با زور است. قرآن بارها به اين شيوه‌ى ظالمان نسبت به اولياى الهى و ناكام ماندنشان اشاره كرده است. ابراهيم را در آتش افكندند، خدا آتش را سرد كرد، يوسف را به چاه انداختند، عزيز مصرش كرد. پيامبر را از مكّه بيرون كردند، خداوند حكومتِ جهان اسلام را به او عطا كرد. اين سنّت و قانون الهى است كه در برابر مكر اهل باطل، تدبير مناسب دارد. «لفيف»، به معناى گروه‌هاى به هم پيوسته و انبوه مى‌باشد. پیام ها 1- منطق طاغوت، خشونت وتبعيد است ومردان حقّ را تحمّل نمى‌كنند. «فَأَرادَ» 2- در برابر اراده‌ى طاغوت، اراده و قهر خداوند است. فَأَرادَ ... فَأَغْرَقْناهُ‌ 3- هرچند فكر گناه، گناه نيست، امّا اراده‌ى خطرناكى همچون تبعيد پيامبران، قهر الهى را به دنبال دارد. فَأَرادَ ... فَأَغْرَقْناهُ‌ 4- همه‌ى قدرت نمايى طاغوت‌ها، در زمين ومحدود است. «مِنَ الْأَرْضِ» 5- عذاب الهى، پس از اتمام حجّت است. بعد از آمدن معجزات و ايمان نياوردن مردم، هلاكت حتمى است. «فَأَغْرَقْناهُ» 6- پايان كار طاغوت‌ها و همكارانشان، هلاكت و نابودى است. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً» 7- كمك به ستمگران سبب شريك شدن در هلاكت آنان است. «مَنْ مَعَهُ» 8- رهبران فاسد در هلاكت مردم نقش دارند. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ» جلد 5 - صفحه 128 9- آنان كه چند روزى بر منطقه‌اى حاكم مى‌شوند، بايد پاسخگوى خدا در قيامت باشند. اسْكُنُوا الْأَرْضَ‌ ... جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «105» و ما قرآن را به حقّ نازل كرديم و به حقّ نازل شد و ماتورا جز به عنوان بشارت دهنده و بيم‌رسان نفرستاديم. پیام ها 1- سلامت قرآن تضمين شده است. هم خداوند قرآن را به حقّ نازل كرد، هم وحى الهى به سلامت به مقصد رسيد و شياطين نتوانستند آسيبى به آن رسانند. «بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ» 2- محور كار پيامبران، بشارت و انذار است و حقِّ كاستن و افزودن بر وحى را ندارند. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» 3- مسئوليّت پذيرش يا نپذيرفتن مردم با پيامبر نيست و كسى حقّ تحميل عقيده بر ديگران را ندارد. «ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» 4- بشارت و انذار در كنار هم مؤثّر است. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‌ مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا «106» و قرآنى كه آن را بخش بخش كرديم تا آن را با تأنّى ودرنگ بر مردم بخوانى و آن را آنگونه كه بايد به تدريج نازل كرديم. نکته ها يكى از اعتراض‌هاى كفّار اين بود كه چرا قرآن يكباره نازل نمى‌شود، «لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً» «1» اين آيه پاسخى به گفته‌ى آنان است. «1». فرقان، 32. جلد 5 - صفحه 129 آيات قرآن چون با حوادث مختلف ارتباط دارد و براى رفع نياز همه‌ى طبقات در طول تاريخ است، بخش بخش نازل شده تا با رويدادهاى گوناگون، تطبيق داشته و براى منتظران دلچسب‌تر باشد. مثلًا اگر آيات جهاد در زمان صلح نازل مى‌شد، در جايگاه واقعى خود نبود. تدريج، يكى از سنّت‌هاى الهى است، چه در آفرينش، كه جهان را در شش روز آفريد و چه در نزول قرآن، با آنكه مى‌توانست يكباره نازل كند يا بيافريند. نزول تدريجى آيات قرآن براى آن بود كه علم به آن توأم با عمل به آن شود. البتّه از نزول تدريجى قرآن، ارتباط دائمى پيامبر صلى الله عليه و آله با مبدأ وحى نيز استفاده مى‌شود. پیام ها 1- بخش بخش شدن قرآن به اراده خداوند است. «فَرَقْناهُ» 2- تعليم و تربيت و ارشاد، بايد تدريجى باشد. «فَرَقْناهُ‌ عَلى‌ مُكْثٍ» 3- تلاوت تدريجى قرآن، شنونده را براى آيات ديگر تشنه و منتظر مى‌كند. «عَلى‌ مُكْثٍ» «مُكْثٍ» آرامش همراه اطمينان است. 4- يك مربّى و مصلح، بايد براى دراز مدّت برنامه داشته باشد و از زمان و نيازمندى‌هاى جديد غافل نباشد. «عَلى‌ مُكْثٍ» 5- گرچه روح بزرگ پيامبر ظرفيّت دريافت همه‌ى وحى را يكجا دارد، امّا مردم كم ظرفيّتند و بايد به تدريج آن را دريابند. «لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‌ مُكْثٍ» 6- قرآن، علاوه بر جنبه‌ى تعليمى، جنبه‌ى اجرايى هم دارد كه بايد به تدريج اجرا شود. اجراى صدها دستور در جامعه‌اى كه صدها فساد دارد، يكباره محال است. «نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا» تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 130" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى‌ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً «107» بگو: به قرآن ايمان آوريد يا ايمان نياوريد (براى خداوند فرقى ندارد)، قطعاً آنان كه پيش از اين علم داده شده‌اند، هرگاه برآنان تلاوت مى‌شود، سجده‌كنان بر چانه‌ها به زمين مى‌افتند. نکته ها «يَخِرُّونَ»، از «خرير»، به معناى صداى آبى است كه از بلندى سرازير مى‌شود. همچنين به كسانى كه براى خدا بى‌اختيار به سجده مى‌افتند در حالى كه صدايشان به تسبيح بلند است نيز گفته مى‌شود. به چانه افتادن، كنايه از نهايت تواضع و تسليم است كه علاوه بر پيشانى، همه‌ى صورت و چانه هم بر روى خاك قرار مى‌گيرد. پیام ها 1- ايمان و كفر مردم، در حقانيّت قرآن اثرى ندارد. «آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» 2- علم، هديه‌اى الهى است. «أُوتُوا الْعِلْمَ» 3- برخلاف آنان كه جهل را منشأ ايمان به خدا و مذهب مى‌دانند، قرآن علم و دانايى را ريشه‌ى ايمان مى‌داند. أُوتُوا الْعِلْمَ‌ ... يَخِرُّونَ‌ 4- جمعى از علماى اهل كتاب، به قرآن ايمان آوردند و قرآن در روح آنان اثرى عميق گذاشت. أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ‌ ... يَخِرُّونَ‌ 5- علم واقعى آن است كه انسان را در برابر حق، به خضوع وادار كند. «أُوتُوا الْعِلْمَ‌ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً» 6- هنگام لجاجتِ گروهى در برابر حق، بايد يادآور گروهى شد كه اهل اطاعت بودند، تا سرسختى مخالفان در روحيه‌ى ما اثر بدى نگذارد. «مِنْ قَبْلِهِ‌ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً» جلد 5 - صفحه 131 7- قرآن به قدرى بلندمرتبه و پر محتواست كه هنگام تلاوت خضوع دانشمندان را به دنبال دارد. إِذا يُتْلى‌ ... يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا «108» ومى‌گويند: پروردگارمان منزّه است، همانا وعده پروردگار ما انجام‌شدنى است. وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً «109» و گريه‌كنان بر چانه‌ها (به سجده) مى‌افتند و همواره بر خشوعشان افزوده مى‌شود. نکته ها تكرار تعبير «يَخِرُّونَ»؛ يا براى تكرار سجده‌ى آنان است، يا براى ارج نهادن به آن كمال، و يا براى آنكه در مرحله‌ى اوّل، سجودشان براى معرفت آيات قرآن و رسيدن به وعده‌ى تورات و انجيل بوده و در مرحله‌ى دوّم، به خاطر اشك و روحيّه‌ى خشوع بوده است. در تورات و انجيل، بارها وعده‌ى آمدن پيامبر خاتم داده شده بود. اين آيه اشاره به آن است كه برخى اهل كتاب، چون تحقّق وعده‌ى الهى را مى‌ديدند، به تسبيح خدا و سجود خاشعانه مى‌پرداختند. پیام ها 1- بازگويى گفتار و رفتار خوبان و مؤمنان، در تربيت ديگران مؤثر است‌ وَ يَقُولُونَ‌ ... 2- عالمان، خدا را از هر عيبى منزّه مى‌دانند، أُوتُوا الْعِلْمَ‌ ... يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا (عقيده به نقص خداوند، برخاسته از جهل انسان است.) 3- تلاوت قرآن، در بعضى از چند جهت تأثير مى‌گذارد: عمل، بيان وقلب. «سُجَّداً يَقُولُونَ‌ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً» 4- تلاوت قرآن، انسان را دائماً بالا مى‌برد. «إِذا يُتْلى‌ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً» جلد 5 - صفحه 132 5- معرفت و خشوع، محدوديّتى ندارد. هرچه معرفت بيشتر شود، خشوع هم بيشتر است. «يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً» 6- گريه در حال عبادت و سجود، ارزشمند است. «يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ» 7- ذكر خدا در سجده، نشان دهنده‌ى ارزش سجده است. «يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ» 8- گريه از بركات و آثار علم است. «أُوتُوا الْعِلْمَ‌ يَبْكُونَ» 9- اشكى ارزشمند است كه دائمى باشد، نه لحظه‌اى. «يَبْكُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا «110» بگو: نام اللّه را بخوانيد يا نام رحمان را، هر كدام را بخوانيد، پس بهترين نامها از آن اوست. ونمازت را خيلى بلند يا خيلى آهسته نخوان وميان اين دو، راهِ (معتدلى) را انتخاب كن. نکته ها در بعضى تفاسير آمده است: پيامبر در مسجدالحرام دعا مى‌خواند و مى‌گفت: «يا الله يا رحمن»، عدّه‌اى پنداشتند كه او دو خدا را مى‌خواند كه يكى «اللّه» است و ديگرى «رحمان». آيه نازل شد و اين شبهه را زدود. «1» بعضى نام‌ها تنها علامت و نشان است و كارى به تطابق معنا با مسمّى ندارد، مثل شناسايى افراد از طريق صدا، لباس، ماشين، يا شناسايى كشور يا مؤسسه‌اى از راه آرم و نشان. امّا گاهى اسامى تنها آرم نيستند، بلكه محتوا و پيام دارند، مثل نام‌هاى مبارك خدا كه هر يك، گوياى كمالى از ذات اوست. «1». تفاسير تبيان و فرقان. جلد 5 - صفحه 133 هرگاه پيامبر بلند نماز مى‌خواند، كفّار با شعر خواندن بلند، مزاحم مى‌شدند و هرگاه آهسته مى‌خواند، اصحاب نمى‌شنيدند. نزول اين آيه، دستور به قرائتى بين بلند و آهسته بود. «1» در روايات شيعه و سنّى آمده است: خداوند 99 اسم دارد كه هر كه در دعا خداوند را به آنها بخواند، رستگار وپيروز مى‌شود. «2» پیام ها 1- پيامبر بايد شبهات را برطرف كند. «قُلِ» 2- نام‌هاى خدا، همه به يك حقيقت برمى‌گردد و عين ذات اوست. «أَيًّا ما تَدْعُوا» 3- اسماى حُسنى‌ وبرترين صفات، مخصوص خداوند است. «فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 4- چون از سويى خدا و كمالاتش بى‌نهايت است، و از سوى ديگر عقل و كلمات انسان محدود، بهترين راه آن است كه خدا را به نام‌هايى بخوانيم كه از خود او و قرآن گرفته‌ايم، وگرنه انسان ممكن است به انحراف افتد واسم‌هاى نامناسب براى خدا بتراشد. «الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 5- در دعا خواندن، انسان آزاد است كه خدا را به هر يك از نام‌هايش كه مى‌خواهد، بخواند. أَيًّا ما تَدْعُوا ... 6- در همه‌ى نام‌هاى خدا، بهترين معانى و مقدّس‌ترين مفاهيم به كار رفته است. «فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 7- اسلام، دينى ميانه و معتدل است، حتّى قرائت نمازش بايد با صدايى ميانه باشد. «وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا» 8- اسلام، غير از نيّت و عمل، به شيوه و كيفيّت عمل هم نظر دارد. نماز بايد روى آداب خاصّ خوانده شود. «لا تَجْهَرْ لا تُخافِتْ‌ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ» «1». تفسير ابوالفتوح رازى. «2». تفاسير طبرى، الميزان و مجمع‌البيان. تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 134" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً «111» و بگو: ستايش از آنِ خداوندى است كه نه فرزندى براى خود گرفته است، و نه در حاكميّت، شريكى براى او بوده و نه هرگز به خاطر ذلّت و ضعف، ياورى گرفته است. و او را به طور شايسته، بزرگ بشمار. نکته ها اين سوره، با تسبيح خداوند آغاز شد و با حمد و تكبير او پايان گرفت، چنانكه سوره‌ى مؤمنون نيز با رستگارى مؤمنان آغاز شده، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» و با رستگار نشدن كفّار، پايان گرفته است. «لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ»* در روايات، تلاوت اين آيه، براى اداى دين و رفع وسوسه و برطرف شدن فقر و بيمارى، مؤثّر شمرده شده است. نفى فرزند از خداوند، در مقابل يهود و مسيحيّت است، و نفى شريك در مقابل قريش و نفى ولىّ در مقابل برخى از مجوسان و ستاره‌پرستان است. «1» پیام ها 1- ستايش خدا را از خدا بياموزيم. قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ ... 2- دليل اختصاص ستايش‌ها به خدا، بى‌نيازى اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً» 3- عظمت و بزرگى خدا را عظمتى ويژه دانسته و او را بى‌نياز مطلق بدانيم. «كَبِّرْهُ تَكْبِيراً» «1». تفسير مجمع‌البيان ونمونه. «الحمدللّه ربّ العالمين‌»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام