"جدة بن نفیع گوید: از ابن عباس درباره این آیه سؤال کردم، گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى جنگ به چند طائفه از طوائف عرب دستور کوچ دادن داد. آنان تثاقل و تنبلى ورزیدند خداوند این آیه را نازل فرمود و آنان را به عذاب نیامدن باران معذب ساخت[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «39»
اگر (به سوى ميدان جنگ) نشتابيد، خداوند شما را به عذابى دردناك عذاب مىكند و گروه ديگرى را جايگزين شما مىكند و شما (با ترك جبهه،) ضررى به خدا نمىزنيد و خداوند بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
در اين آيه و آيهى قبل، از هشت راه بر مسألهى جهاد تأكيد شده است:
شما كه اهل ايمانيد، چرا سستى؟ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، سؤال همراه با توبيخ «ما لَكُمْ»، جهاد راه خداست «سَبِيلِ اللَّهِ»، فرمانِ حركت «انْفِرُوا»، تهديد به عذاب «يُعَذِّبْكُمْ»، تهديد به جايگزينى «يَسْتَبْدِلْ»، تهديد به بىاثر بودن ترك جبهه از سوى شما «لا تَضُرُّوهُ» وتهديد به قدرت الهى. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
بر اساس برخى روايات مراد از افراد جايگزين در «قَوْماً غَيْرَكُمْ»، مردمانى از ايران و يمن هستند كه براى يارى دين خدا قيام مىكنند. «1»
پیام ها
1- كيفر تركِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنياست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. «عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ»
2- دست خداوند، براى جايگزين ساختن ديگران به جاى ما باز است و هر
«1». تفاسير نمونه، كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 422
لحظه اراده كند، چنان خواهد كرد. «يَسْتَبْدِلْ»
3- زيانِ بىتحرّكى و ركود، به خودمان مىرسد، نه به خدا. «لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً» (سستى و تنبلى، سبب جايگزين شدن ديگران به جاى ما مىشود)
4- قدرت نامحدود خدا، سبب مىشود كه ديگران را به جاى ما جايگزين كند. يَسْتَبْدِلْ ... عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
5- كسىكه قدرت بىنهايت دارد، هرگز ضربه و ضرر نمىبيند. لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً ... عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «40»
اگر پيامبر را يارى نكنيد، همانا خدا آن زمان كه كافران او را (از مكّه) بيرون كردند يارى كرد، در حالى كه او نفر دوّم از دو تن بود، زمانى كه آن دو در غار (ثور) بودند، (پيامبر) به همراهش (ابوبكر) مىگفت: اندوه مدار كه خدا با ماست. پس خدا، آرامش خويش را بر او نازل كرد واو را با سپاهيانى كه آنها را نديديد يارى كرد و سخن و طرح كافران را (كه قصد كشتن پيامبر را داشتند،) پستتر (وخنثى) قرار داد وكلمه (و اراده) خداوند (براى نصرت پيامبرش،) برتر (و پيروز) است و خداوند توانا وحكيم است.
نکته ها
آيه، اشاره به توطئهى خطرناك مشركان براى كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله دارد. در داستانِ «ليلة المبيت» از هر قبيلهاى شخصى آماده شد و تصميم گرفتند شبانه پيامبر را بكشند. آن حضرت، علىبن ابىطالب عليهما السلام را به جاى خود خواباند و شبانه همراه ابوبكر به سوى غار ثور رفت. كفّار در تعقيب پيامبر صلى الله عليه و آله تا در غار آمدند، ولى با ديدن تار عنكبوت بر غار،
جلد 3 - صفحه 423
منصرف شدند و برگشتند و پيامبر صلى الله عليه و آله پس از سه روز به مدينه عزيمت فرمود.
در آن مدّت، غلام ابوبكر، (عامربن فهره) براى آنان غذا مىبرد و على عليه السلام مقدّمات سفر به مدينه را فراهم مىكرد.
پس از سه روز، سه شتر آماده شد و پيامبر صلى الله عليه و آله، ابوبكر و راهنما، عازم مدينه شدند. «1»
چند سؤال و جواب:
سؤال: آيا همراهى ابوبكر، براى دفاع از جان پيامبر صلى الله عليه و آله بود؟
پاسخ: يك پيرمرد در برابر بسيج عمومى مشركان، چه دفاعى مىتوانست بكند؟
سؤال: اطلاق كلمهى «صاحبِ پيامبر» در آيه به ابوبكر، نشان لياقت او براى جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله نيست؟
پاسخ: كلمهى صاحب، مفهوم لايق ندارد. گاهى دو نفر با دو فكر و سليقه و روش متفاوت، مصاحب مىشوند. چنانكه در آيه 37 كهف مىخوانيم: «قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ» با آنكه ميان آن دو نفر تفاوت بسيار بود.
سؤال: اينكه از ميان همهى اصحاب، تنها ابوبكر با پيامبر بود، آيا اين بالاترين ارزش براى او نيست؟
پاسخ: همان شب، على عليه السلام هم در بستر پيامبر خوابيد. اگر ابوبكر آن شب به خاطر وظيفه، همراه پيامبر بود. دو نفر دو وظيفه انجام دادند.
سؤال: ترس ابوبكر بر جان خودش بود يا بر جان پيامبر صلى الله عليه و آله؟
پاسخ: اگر بر جان پيامبر نيز ترسيده، وظيفهى هر مسلمان است كه در موقع خطر، نگران حال رهبر باشد.
سؤال: اصحاب كساء كه فضيلت دارند، پنج نفر بودند و اصحاب غار دو نفر، آيا اين خصوصىتر و مهمتر نيست؟
پاسخ: دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى اصحاب كساء كه اهلبيت او بودند و در تشهّد هر نماز بر مسلمانان واجب است بر آنان صلوات بفرستند، هر شب و روز و هميشه و همه جا، حساب
«1». تفاسير الميزان و درّالمنثور.
جلد 3 - صفحه 424
اين دو صحنه را جدا مىكند.
سؤال: در اين آيه پيامبر مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا»، پس خدا با ابوبكر است. آيات ديگر، خدا را با متّقين و محسنين مىداند. پس او نيز از متّقين و محسنين است؟
پاسخ: مادامى كه انسان در مدار احسان و تقوا باشد، خدا با اوست، ولى اگر از مدار خارج شد، مشمول لطف خدا نيست. بايد ديد مسير حركتها، موضعگيرىها، عكس العمل در برابر غدير خم و بيعت به كجا انجاميد؟
سؤال: آيه مىفرمايد: خدا بر او (ابوبكر) آرامش نازل كرد، آيا اين امتياز نيست؟
پاسخ: در اين آيه، پنج ضمير است كه همه به پيامبر بر مىگردد، چگونه ضمير «عَلَيْهِ» به ابوبكر برگردد؟!
پیام ها
1- اسلام وابسته به حمايت ما نيست، حامى اسلام خداست. پس به نصرت خود مغرور نشويم. «إِلَّا تَنْصُرُوهُ»
2- خداوند پيروزى مسلمانان را در تبوك تضمين كرد. «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ»
3- پيروزىهاى مسلمانان، نمونهاى از قدرت الهى است. «عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ»
4- خروج پيامبر از مكّه، به خاطر جوّ ارعاب و فشار كفّار بود. «أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- اگر خدا اراده فرمايد، اشرف المخلوق (پيامبر صلى الله عليه و آله) را با اوهن البيوت (تار عنكبوت) حفظ مىكند. إِذْ هُما فِي الْغارِ ...
6- آرامش و اطمينان، هديهى الهى است و با ابزار مادّى فراهم نمىشود. «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
7- فرشتگان به فرمان خدا، مؤمنان را امداد مىكنند. «أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها»
8- ه
جرت، سبب عزّت اسلام و فروپاشى كفر است. أَخْرَجَهُ ... كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا
9- ارادهى خداوند، برتر از هر اراده و خواستهاى است. «كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا»
جلد 3 - صفحه 425
10- نيروهاى استكبارى، در مقابل مؤمنانى كه سكينه و اطمينان دارند، با همهى تخصّصها و امكاناتشان عاجزند. «1» «جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى»
11- عزّت و اعتلاى كلمة اللّه و خنثى شدن توطئههاى كفّار، نمودى از عزّت و حكمت خداوند است. فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ ... وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
«1». اشاره به آيهى 30 سوره انفال «واذ يمكر بك الذّين كفروا ...»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.040.mp3
5.32M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «41»
(به سوى جبهه وجهاد) كوچ كنيد، سبكبار و سنگين بار، (خواه بر شما آسان باشد، خواه دشوار.) ودر راه خدا با اموال وجانهاى خود جهاد كنيد، اگر مىدانستيد، اين براى شما بهتر است.
نکته ها
مقصود از دو كلمهى «خِفاف» و «ثقال»، يكى از اين معانى متقابل است: مجرّد و متأهّل، فقير و غنى، پياده و سواره، كم عائله و عيالمند، گرفتار و غيرگرفتار، تجارت و زراعت.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «خِفاف» و «ثِقال»، پير و جوان است. «2»
در تفسير فى ظلال القرآن آمده است: كسانى همچون ابوايّوبانصارى، مقداد و ابوطلحه، در سنّ پيرى آمادهى جبهه مىشدند. وقتى به آنان گفته مىشد كه شما سالخوردهايد، در پاسخ اين آيه را تلاوت مىكردند.
پیام ها
1- در برابر فرمانِ بسيج عمومى براى جبهه، مانعتراشى نكنيد. «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا» (مشكلات زندگى، بهانهى تخلّف از جهاد نيست)
2- گاهى بسيج همهى مردم در برابر دشمن ضرورى است، گرچه تجهيزات
«2». بحار، ج 97، ص 48.
جلد 3 - صفحه 426
نظامى كم باشد. «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا»
3- مكتب از مال و جان با ارزشتر است. همه چيز فداى مكتب است، هم مال، هم جان. «بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ» ونفرمود: «اموالكم او انفسكم»
4- بر فقيران، جهاد با جان و بر اغنيا، جهاد با مال و جان واجب است. «بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»
5- ملاك ارزشها، اخلاص است. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
6- احكام الهى، از جمله فرمان جهاد، در جهت منافع و مصالح واقعى انسان است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
7- بعضى از مردم، مصالح واقعى خود را نمىدانند. «خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8- كسب ارزشهاى واقعى، در پرتو علم و شناخت ميسّر است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۱_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «42»
اگر غنيمتى نزديك و سفرى كوتاه (براى جهاد) بود، قطعاً (متخلفان از جهاد) در پى تو مىآمدند، ولى آن راه بر آنان دور و دشوار آمد (و به اين بهانه نمىآيند) و به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر مىتوانستيم، با شما (به جنگ) بيرون مىشديم! آنان (با اين روش،) خود را هلاك مىكنند و خداوند مىداند كه آنان دروغگويانند.
نکته ها
اين آيه، از اخبار غيبى قرآن است كه قبل از وقوعِ حادثه، از آن خبر مىدهد، و مربوط به جنگ تبوك است، چون منطقهى تبوك تا مدينه فاصلهاى بسيار داشت. اينك تبوك، در مرز حجاز قرار دارد.
جلد 3 - صفحه 427
امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از «عَرَضاً قَرِيباً»، غنيمت نزديك است. «1»
پیام ها
1- اموال و غنايم دنيوى، كالايى ناپايدار است. «عَرَضاً»
2- جنگ، معيار خوبى براى آزمودن انسانهاست. «لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
3- افشاگرى روحيّه و باطن منافقين لازم است. لَوْ كانَ عَرَضاً ... لَاتَّبَعُوكَ
4- منافقين براى دستيابى به منافع مادّى، در بعضى جنگها شركت مىكنند. لَوْ كانَ عَرَضاً ... لَاتَّبَعُوكَ
5- پذيرفتن كارهاى راحت و پر منفعت، نشانهى رشد و ايثار نيست. «لَاتَّبَعُوكَ»
6- مسلمانى، با تنپرورى و رفاهطلبى سازگار نيست. «بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
7- دروغ و نفاق، ملازم يكديگرند و منافقان براى فرار از كار، به دروغ سوگند مىخورند. «سَيَحْلِفُونَ»
8- سوگند دروغ، كارى منافقانه است. «سَيَحْلِفُونَ»
9- آثار ترك جهاد را نمىتوان با توجيه نابجا و دروغ از بين برد، بلكه شقاوت و هلاكت، پيامد قطعى آن است. «يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ»
10- پيامدهاى فرار از جبهه، دامنگير خود فراريان است. «يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ «43»
خدايت ببخشايد! چرا پيش از آنكه (حال) راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بشناسى، به آنان اجازه (مرخّصى) دادى؟
نکته ها
گويا برخى از منافقان بدون عذر، نزد پيامبر آمده و از رفتن به جبههى تبوك عذر آوردند.
جلد 3 - صفحه 428
رسول خدا صلى الله عليه و آله هم اجازه داد. اين آيه، بطور ضمنى بر اذن دادن عتاب مىكند تا اجازهى مرخّصى، مخصوص معذوران واقعى باشد، نه بهانه جويان.
در آيهى بعد، سخن از آن است كه خداوند توفيق جبهه رفتن را از منافقان گرفته است، كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ ... پس اذن پيامبر در سايهى كراهتِ خدا از شركت منافقان در جنگ است و انتقاد به خاطر زودتر افشا كردن آنان است. به علاوه در آيهى 47 نيز زيانبار بودنِ حضور منافقان در جبهه مطرح شده است. پس اين اجازه، نه گناه بوده است ونه نشان سوء مديريّت پيامبر.
پیام ها
1- مديريّت وتدبير را بايد از خدا آموخت كه انتقادش در كنار عفو و رحمت است. «عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
2- راههاى بهانهجويى را به روى منافقان ببنديد. «لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
3- شركت نكردن در جنگ، نيازمند اذن رهبر است. «لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
4- جنگ، وسيلهى مناسبى براى شناخت حقيقت افراد است. حَتَّى يَتَبَيَّنَ ...
5- همه جا عيبپوشى ارزش نيست، گاهى بايد افشاگرى كرد. حَتَّى يَتَبَيَّنَ ... وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ
6- در شناخت منافقان بايد به بررسى عملكردشان در زمان جنگ و جهاد پرداخت. «وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»
7- جامعهى اسلامى بايد چنان صادقانه حركت كند كه منافقان رسوا شوند. يَتَبَيَّنَ ... وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ
8- حضور منافقان در جبهه، ارزش نيست، ولى فرارشان از جبهه، موجب رسوايى آنان است. «تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ «44»
جلد 3 - صفحه 429
آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، هرگز براى جهاد كردن با مال و جانشان، از تو مرخصّى نمىطلبند و خداوند به (حال) پرهيزكاران آگاه است.
نکته ها
مؤمن واقعى كه عاشق جهاد وشهادت است، از مرگ بيم ندارد ودر پى اجازهى مرخّصى نيست. چنانكه در صدر اسلام كسانى بودند كه با اصرار از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخواستند كه آنان را به جبهه اعزام كند، و هنگامى كه پيامبر به دليل نبود امكانات، جواب رد به آنان مىداد، از ناراحتى مىگريستند. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام عزيمت به تبوك، على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در مدينه گذاشت و آن حضرت متأثّر شد، پيامبر حضرت را دلدارى داد وفرمود: تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسى هستى.
پیام ها
1- مؤمن، از كار فرار نمىكند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
2- متخلّفان از جنگ تبوك، گروهى بىايمان بودند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
3- ايمان به مبدأ و معاد، عامل اصلى تقوا و شهادتطلبى و حضور در جبهههاست. «يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
4- مجاهدان واقعى بايد هم با مال و هم با جان فداكارى كنند. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- تقوا، مانع تخلّف از جهاد با مال وجان است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
6- ايمان به علم خداوند، مايهى دلگرمى در جهاد است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
7- متّقى را در جنگ و جبهه بايد شناخت، نه در خانه و ايّام صلح. يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
«1». توبه، 92.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 430"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۴۴_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا