لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً «95»
مؤمنانى كه بدون عذر و ضرر (مثل بيمارى و معلوليّت) از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانى كه با اموال و جانهاى خويش در راه خدا جهاد مىكنند، يكسان نيستند.
خداوند، جهادگران با اموال و جانشان را بر وانشستگان (از جنگ) به درجهاى برترى داده است. خداوند همه مؤمنان را وعدهى (پاداش) نيكتر داده است، ولى خدا مجاهدان را بر وانشستگان، با پاداش بزرگى برترى داده است.
جلد 2 - صفحه 138
نکته ها
كسانى كه به جبههى جهاد نمىروند، چند گروهند: منافقان بىايمان، مسلمانان ترسو، رفاهطلبان، شكّاكان، بىهمّتان كه مىگويند: با مال و بيان و قلم و دعا، رزمندگان را دعا و حمايت مىكنيم، و جهاد، براى ما واجب عينى نيست. اين آيه، به اين گروه آخر مربوط مىشود و از آنان انتقاد مىكند. زيرا گروههاى ديگر در موارد متعدّد به شدّت مورد انتقاد قرار گرفتهاند و هيچگونه مقام و درجهاى ندارند تا مجاهدان يك درجه بالاتر از آنان باشند.
در روايات آمده است، كسانى كه به خاطر بيمارى نمىتوانند بجنگند ولى دلشان همراه رزمندگان است، با آنان در ثواب جهاد برابرند. «1»
آيه مربوط به واجب كفايى است و اگر جهاد واجب عينى بود، از قاعدان به عنوان متخلّف ياد مىشد.
پیام ها
1- شيوهى تبليغ و تشويق، بايد مرحلهاى باشد. (ابتدا فرمود: «لا يَسْتَوِي»، سپس فرمود: «دَرَجَةً» و در آخر: «أَجْراً عَظِيماً»
2- با هر كس بايد به نحوى سخن گفت: قرآن با مؤمنان جبهه نرفته و منافقان و ترسوها و رفاه طلبان برخورد متفاوت دارد. تنها با كلمه «قاعدين» از مؤمنان جبهه نرفته ياد كرده است.
3- آنان كه مشكلات جسمى دارند از جهاد معافند. «غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ»
4- جهاد مالى در كنار جهاد با جان مطرح است، چون بدون پشتوانهى مالى، جبهه ضعيف مىشود. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- كمكهاى داوطلبانهى مردم، از جمله منابع تأمين بودجههاى دفاعى است. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
6- هر كجا ناباورى مردم اتمال دارد، اصرار و تكرار لازم است. (در اين آيه و آيه
«1». تفسير صافى.
جلد 2 - صفحه 139
بعد جملهى «فَضَّلَ اللَّهُ» و «دَرَجَةً» تكرار شده است.)
7- خدمات و تلاش هر كس محترم است و به خاطر شركت كسانى در جبهه، نبايد ارزشهاى ديگران ناديده گرفته شود. برترى مجاهدان آرى، امّا طرد ديگران هرگز. «كُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى»
8- هر كس در هر موقعيّت و مقام و خدمتى كه باشد، بايد بداند مقام رزمندگان مخلص از او بالاتر است. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
9- اگر خداوند به رزمندگان فضيلت داده است، پس جامعه هم بايد براى مجاهدان و شهدا در اجتماع، گزينشها و برخوردها حساب خاصى باز كند. (البتّه به شرطى كه براى رزمنده نيز توقّعات نابجا پيدا نشود و گرفتار سوء عاقبت نگردد). «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ»
@tafsir_qheraati
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «96»
(آن پاداش بزرگ) درجاتِ (مهم و متعدّد) همراه با آمرزش و رحمتى از جانب اوست و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- تفاوت مبارزان با قاعدان اندك نيست، بلكه فاصله بسيار است. «دَرَجاتٍ»
2- شرط دريافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاك بودن و پاك شدن است.
ابتدا «مَغْفِرَةً» آمده، سپس «رَحْمَةً»
3- خداوند، غفور و رحيم است، امّا شرط برخوردارى از اين غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً ... غَفُوراً رَحِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220406-WA0020.
2.16M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۶
@tafsir_qheraati
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «96»
(آن پاداش بزرگ) درجاتِ (مهم و متعدّد) همراه با آمرزش و رحمتى از جانب اوست و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- تفاوت مبارزان با قاعدان اندك نيست، بلكه فاصله بسيار است. «دَرَجاتٍ»
2- شرط دريافت و برخوردارى از رحمت الهى، پاك بودن و پاك شدن است.
ابتدا «مَغْفِرَةً» آمده، سپس «رَحْمَةً»
3- خداوند، غفور و رحيم است، امّا شرط برخوردارى از اين غفران و رحمت، جبهه رفتن و جهاد است. مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً ... غَفُوراً رَحِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220407-WA0012.
3.29M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۷
@tafsir_qheraati
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً «97»
همانا كسانى كه فرشتگان، جانشان را مىگيرند، در حالى كه بر خويشتن ستم كردهاند، از آنان مىپرسند: شما در چه وضعى بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعف بوديم (و به ناچار در جبههى كافران قرار داشتيم) فرشتگان (در پاسخ) گويند: مگر زمين خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنيد؟ آنان، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.
نکته ها
پيش از جنگ بدر، كفّار مكّه مردم آن شهر را به جنگ با مسلمانان فراخواندند و تهديد كردند كه همه بايد شركت كنند و هر كس تخلّف كند، خانهاش ويران و اموالش مصادره خواهد شد. برخى از مسلمانان هم كه ساكن مكّه بودند و هنوز هجرت نكرده بودند، از ترس جان، همراه كفّار به جبههى جنگ با مسلمانان آمدند و در «بدر» كشته شدند، آيه نازل شد و آنان را كه با ماندن در محيط كفر و ترك هجرت، به خويش ستم كرده بودند، توبيخ كرد و مقصر دانست.
در روايات آمده است: كسى كه به خاطر حفظ دين خود، حتّى يك قدم هجرت كند، اهل بهشت و همنشين حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و ابراهيم عليه السلام است. «1»
پیام ها
1- فرشتگان به كارهاى انسان آگاهند. الْمَلائِكَةُ ... قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا
2- ترك هجرت واز دستدادن هدف وعقيده، ظلم به خويش است. (شعار «خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو» از نظر قرآن مردود است.) «ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ»
«1». تفسير صافى ذيل آيه.
جلد 2 - صفحه 141
3- بازخواست گناه «ترك هجرت» پيش از هر چيز ديگر آغاز مىشود. فرشتگان مأمور قبض روح در لحظه جان گرفتن ابتدا از آن بازخواست مىكنند. «فِيمَ كُنْتُمْ»
4- هجرت از محيط كفر واجب و سياهىِ لشكر كفّار شدن حرام است. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ... أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً
5- اگر مىتوانيد، محيط را تغيير دهيد، وگرنه از آنجا هجرت كنيد تا مؤاخذه نشويد. «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها»
6- توجيه گناه پذيرفته نمىشود. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ...
7- محيط و جوّ اكثريّت بر انسان مؤثر است، لذا انسان بايد با هجرت، فشار محيط را در هم بشكند. «فَتُهاجِرُوا»
8- اصل، خداپرستى است نه وطنپرستى. «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا»
9- هجرت، يكى از درمانهاى استضعاف فكرى و عقيدتى است. كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ ... أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا
@tafsir_qheraati
AUD-20220408-WA0008.
2.93M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۹۸و۹۹
@tafsir_qheraati
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند.
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً «99»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. پس آنانند كه اميد است خداوند از آنان درگذرد و خداوند همواره آمرزنده و بخشاينده است.
نکته ها
آنان كه نه تدبيرى براى دفع كفر دارند و نه راهى براى تسليم حقّ، مستضعفند و تكليف از
جلد 2 - صفحه 142
آنان برداشته شده است. «1»
امام باقر عليه السلام فرمود: مردان و زنانى كه عقلشان مثل كودكان است، مستضعف هستند. «2»
پیام ها
1- قدرت، شرط تكليف است. «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ...»
2- هجرت حتّى بر زنان و كودكانى كه در سيطره كفرند و توان هجرت دارند، واجب است. «وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- مستضعف واقعى كسى است كه توانايى هجرت و گريز از سيطره كفّار و مشركان را نداشته باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ»
4- نا آگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى، گناه و ظلم به خويشتن است. ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ .... إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ .... لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا
5- عذرهاى واقعى پذيرفته است، نه عذرتراشىها و بهانهجويىها. لا يَسْتَطِيعُونَ ... لا يَهْتَدُونَ
6- ترك هجرت، به قدرى مهم است كه بخشوده شدن اين گونه افراد گرفتار و عاجز، با «شايد» مطرح شده است، نه به صورت قطعى. «عَسَى اللَّهُ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220409-WA0020.
1.85M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۰
@tafsir_qheraati
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «100»
و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاههاى بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانهاش هجرتكنان به سوى خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزندهى مهربان است.
«1». تفسير صافى.
«2». نورالثقلين، ج 1، ص 537؛ معانى الاخبار، ص 201.
جلد 2 - صفحه 143
نکته ها
يكى از مسلمانان مكّه بيمار شد گفت مرا از مكّه بيرون ببريد تا جزء مهاجران باشم. همين كه او را بيرون بردند، در راه درگذشت. سپس اين آيه نازل شد.
همهى هجرتهاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصيل علم، تبليغ و ... مصداق اين آيه است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: كسى كه براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصاديق اين آيه است. «1»
پیام ها
1- هجرت، زمينهساز گشايش و توسعه است. مَنْ يُهاجِرْ ... يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج ميسّر نمىشود.
2- ما مكلّف به وظيفهايم، نه نتيجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ»
3- راه خدا و رسول را برويد، نگران مرگ و حيات نباشيد. «ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ»
4- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220410-WA0014.
2.97M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۱
@tafsir_qheraati
وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً «101» و هرگاه كه در زمين سفر كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد، اگر بيم داريد كه كافران به شما آزار و ضرر رسانند. همانا كافران همواره دشمن آشكار شمايند.
«1». كافى، ج 1، ص 378.
جلد 2 - صفحه 144
نکته ها
پس از سخن درباره جهاد وهجرت، اين آيه حكم نماز مسافر را بيان مىكند.
«ضرب فى الارض» كنايه از سفر است، چون مسافر هنگام سفر، زمين را زير پاى خود مىكوبد. «1»
در قرآن، گاهى به جاى «وجوب» تعبير «مانعى ندارد» به كار رفته، كه اين آيه نيز يكى از آن موارد است. گويا مسلمانان صدر اسلام به قدرى به نماز علاقمند بودند كه كوتاه كردن آن را گناه مىپنداشتند.
نماز قصر، مخصوص موارد ترس از دشمن نيست. ولى چون معمولًا در سفرها، بيم و نگرانى هست، يا اينكه چون قانون نماز قصر، ابتدا در موارد ترس بوده و بعدها نسبت به هر سفر تعميم يافته، قيد «إِنْ خِفْتُمْ» آمده است.
در روايات مقدار سفرى كه در آن نماز كوتاه و شكسته مىشود، مسير يك روز (هشت فرسخ) مشخّص شده است. «2»
تمام نمازهاى مسافر جز نماز مغرب دو ركعتى است. «3» و مراد از كوتاه كردن نماز، دو ركعتى شدن نمازهاى چهار ركعتى است.
پیام ها
1- واقع بينى و انعطافپذيرى، يك اصل در قوانين الهى است. «تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ ...»
2- در حال نماز هم از دشمن غافل نباشيد. سياست و ديانت، عبادت و فطانت از هم جدا نيست. «إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ»
3- در مواردى يقين لازم نيست. احتمال توطئه و فتنه براى تصميم و تغيير برنامه كافى است. «إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ»
«1». مفردات راغب، ماده «ضرب».
«2». تهذيبالاحكام، ج 3، ص 207.
«3». منلايحضرهالفقيه، ج 1، ص 279.
جلد 2 - صفحه 145
4- حتّى به هنگام احتمال خطر، اقامه نماز واجب است. إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ ...
5- كفر و ايمان با هم در تضادّند. «إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا»
6- كفّار، در دشمنى با شما متّحدند. «عدو» بجاى «اعداء»
7- دشمنى كفّار با شما ريشهدار و پرسابقه و دائمى است. «كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220411-WA0009.
4.69M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۲
@tafsir_qheraati
وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «102»
(اى پيامبر!) هرگاه (در سفرهاى جهادى) در ميان سپاه اسلام بودى و براى آنان نماز برپا داشتى، پس گروهى از آنان با تو (به نماز) بايستند و سلاحهاى خود را همراه داشته باشند، پس چون سجده كردند (قيام نمايند و ركعت دوّم را فرادى انجام داده پس بروند و) پشت سر شما (نگهبان) باشند، و گروه ديگر كه نماز نخواندهاند (از ركعت دوّم) با تو نماز بخوانند و وسايل دفاع و سلاحهاى خود را با خود داشته باشند، كافران دوست دارند كه شما از سلاح و ساز و برگ خود غافل شويد تا يكباره بر شما حمله آورند، و اگر از باران رنجى به شما رسيد يا بيمار و مجروح بوديد، گناهى بر شما نيست كه سلاحهايتان را بر زمين بگذاريد و (فقط) وسايل دفاع با خود داشته باشيد. همانا خداوند براى كافران عذابى خواركننده فراهم كرده است.
جلد 2 - صفحه 146
نکته ها
در سال ششم هجرى، پيامبر با گروهى از مسلمانان به سوى مكّه عزيمت كردند. در منطقهى حديبيّه، با خالدبن وليد و دويست نفر همراهان او مواجه شدند كه براى جلوگيرى از ورود آن حضرت، سنگر گرفته بودند. پس از اذانِ بلال و برپايى نماز جماعت، خالدبنوليد فرصت را مناسب ديد كه هنگام نماز عصر يكباره حمله كند. آيه نازل شد و از توطئه خبرداد.
خالد پس از ديدن اين معجزه، مسلمان شد. «1»
در اين نماز (نماز خوف)، گروه اوّل پس از پايان ركعت اوّل، برخاسته بقيه نماز را خود تمام مىكنند و امام جماعت صبر مىكند تا گروه ديگر به ركعت دوّم برسند و با سلاح، به نماز جماعت بپيوندند.
پیام ها
1- نماز، حتّى در صحنهى جنگ تعطيل نمىشود و رزمنده، بىنماز نيست. فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ .... وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ
2- در اهميّت نماز جماعت همين بس كه در جبههى جنگ با دشمن، حتّى با يك ركعت هم برپا مىشود. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
3- در هنگام پيش آمدن دو وظيفه (جهاد و نماز)، نبايد يكى فداى ديگرى شود. فَلْتَقُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا
4- در همه حال، هشيارى لازم است، حتّى نماز نبايد مسلمانان را از خطر دشمن غافل كند. «وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ»
5- رهبر، محور وحدت و عبادت است. كُنْتَ فِيهِمْ ... فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ
6- تقسيم كار، تعاون و شريك كردن ديگران در كارهاى خير، حتّى در حسّاسترين موارد، از عوامل الفت جامعه است. در اين آيه، دو ركعت نماز جماعت ميان دو گروه تقسيم شده، تا تبعيضى پيش نيايد و همه در خير شريك باشند. وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى ...
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 2 - صفحه 147
7- فرمانهاى الهى به تناسب شرايط، متفاوت است. (اين آيه مربوط به نماز خوف در برابر دشمن است.) «فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ»
8- نماز جماعت در جبهه، نشان عشق به هدف و خدا و رهبر و پايبندى به ارزشهاست. «إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ»
9- در جبهه بايد جابه جايى نيروها در فاصلهى يك ركعت نماز، امكان پذير بوده باشد. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا»
10- هر چه مدّت نماز در جبهه بيشتر شود، فرصت دشمن براى حمله افزايش مىيابد. پس بايد حفاظت بيشترى داشت. در ركعت اوّل، داشتن اسلحه كافى است ولى در ركعت دوّم، هم اسلحه و هم ابزار دفاع. وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ ... وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ
11- خداوند، پيامبرش را از توطئهها و نقشههاى پنهانى دشمن آگاه مىكند. (با توجّه به شأن نزول كه وليد قصد كرد تا هنگام نماز جماعت حمله كند و با اين آيه طرح او لغو شد.)
12- حركت با اخلاص شما، سبب امدادهاى الهى در وقت خود است. (نزول اين آيه و فرمان نماز خوف، يك امداد الهى در مقابل آن توطئه بود.)
13- در جبهه، مراسم عبادى نبايد طولانى شود و كارهاى مانع هوشيارى، ممنوع است. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
14- از آرزوهاى دشمن، آگاه باشيد. «وَدَّ الَّذِينَ»
15- عبادت، وسيلهى غفلت از دشمن نشود. «تَغْفُلُونَ»
16- احتمال غفلت در مسلمانان واقعى ضعيف است. (كلمه «لَوْ» در جمله «لَوْ تَغْفُلُونَ» نشانهى اين معناست.)
17- با هوشيارى، بايد از امكانات نظامى و اقتصادى حفاظت كرد. «أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ»
جلد 2 - صفحه 148
18-
غفلت امّت اسلامى، شبيخون كفّار را در پىخواهد داشت. «مَيْلَةً واحِدَةً»
19- هر سخن و برنامه و حركتى كه مسلمانان را غافل كند، گامى است در جهت اهداف و خواستههاى دشمن. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ»
20- مرض و ضرر ملاك و مجوّز معافيّت از جبهه و سربازى است. بِكُمْ أَذىً ... أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى
21- بارانى مجوّز زمين گذاشتن اسلحه است كه با ضرر و آزار همراه باشد. در باران بى ضرر رزمنده سلاح بر زمين نمىگذارد. «بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ»
22- در هيچ حالى، رزمنده نبايد از وسائل حفاظتى دور باشد. حتّى اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. «خُذُوا حِذْرَكُمْ»
23- تهديد كفّار و اميد و دلگرمى دادن به مؤمنان، از شيوههاى قرآن است. «أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
24- در آينده، ذلّت از آنِ كافران است. «لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220412-WA0011.
2.28M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۳
@tafsir_qheraati
فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً «103»
پس چون نماز را به پايان برديد، خداوند را در (همه) حال ايستاده و نشسته و به پهلو خوابيده ياد كنيد، پس هرگاه آرامش يافتيد (و حالت خوف تمام شد) نماز را (بصورت كامل) برپا داريد. همانا، نماز بر مؤمنان در وقتهاى معيّن واجب شده است.
نکته ها
كلمهى «قِياماً» جمع «قائم» به معناى ايستاده و كلمهى «قُعُوداً» جمع «قاعد» به معناى نشسته و كلمهى «جُنوب» جمع «جَنب» به معناى پهلو و كنايه از دراز كشيدن است.
همچنين كلمهى «كِتاباً» به معناى امرى نوشته شده و واجب و كلمهى «مَوقوت» به معناى كارى با وقت معيّن است.
حضرت على عليه السلام دربارهى آيه «فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ» فرمودند: يعنى شخص سالم ايستاده، مريض نشسته و كسى كه نشسته نمىتواند، خوابيده نماز بخواند. «1»
امام باقر عليه السلام دربارهى «كِتاباً مَوْقُوتاً» فرمودند: يعنى مفروض و واجب. «2»
پیام ها
1- كمبودهاى نماز خوف، با ياد خدا جبران مىشود. «فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ»
2- نماز و ياد خدا در هر حال لازم است، در جبههى جنگ يا بستر بيمارى. «قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ»
3- نماز خوف، يك استثناست. پس از برطرف شدن حالت اضطرار، نماز بايد به صورت عادّى خوانده شود. «فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ»
4- نماز، از واجبات قطعى الهى در همهى عصرها و براى همهى نسلها است. «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً»
5- وجوب هر نماز، در وقت مخصوص خودش است. «مَوْقُوتاً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220413-WA0005.
3.02M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۴
@tafsir_qheraati
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104»
و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مىكشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مىبريد رنج مىبرند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است.
«1». وسائل، ج 5، ص 488.
«2». كافى، ج 3، ص 394.
جلد 2 - صفحه 150
نکته ها
پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشتههاى شما در دوزخ.
آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد.
آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى و اجلّ» خداوند بالاتر و جليلتر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود.
پیام ها
1- مسلمانان بايد روحيّهى قوى داشته باشند و شكستهاى موردى (مثل احد) آنان را سست نكند. «وَ لا تَهِنُوا»
2- به جاى موضع تدافعى، در تعقيب دشمن و در حالت تهاجمى باشيد. «لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ»
3- از عوامل روحيّه گرفتن مؤمنان، مقايسهى دردهاى خود با رنج ديگران و اميد و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ»
4- با همهى آسيبها و تلخىهاى جنگ، شما پيروزيد، چون اميد به الطاف الهى داريد. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
5- مسلمانان، اميدهاى گونهگون از خدا دارند. اميد به امدادهاى غيبى، پيروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداشهاى معنوى و امثال آن. (مورد اميد در آيه ذكر نشده و هر اميدى را شامل مىشود). «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
6- اميد، بزرگترين اهرم حركت و سرمايهى روحى رزمنده است. يا شهادت و سعادت، يا پيروزى. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220414-WA0014.
4.36M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۵ و ۱۰۶
@tafsir_qheraati
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً «105»
همانا ما اينكتاب را بحقّ بر تو فروفرستاديم تا ميان مردم به آنچه خدا (از طريق وحى) تو را آموخته ونشان داده، داورى كنى وبه نفع خيانتكاران به مخاصمت برنخيز.
وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «106»
و از خداوند طلب آمرزش كن كه همانا خداوند آمرزنده مهربان است.
نکته ها
شخصى از يك قبيلهى معروف، مرتكب سرقتى شد. چون موضوع به اطلاع پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، آن سارق، گناه را به گردن شخص ديگرى انداخت كه در خانهى او زندگى مىكرد. متّهم، با شمشير به او حمله كرد و خواستار اثبات اين ادّعا شد. او را آرام كردند ولى يكى از سخنوران قبيله را همراه جمعى براى تبرئهى خود خدمت پيامبر فرستاد. پيامبر، طبق ظاهر و بر اساس گواهى آنان، سارق واقعى را تبرئه كرد و خبر دهندهى سرقت را (به نام قتاده) سرزنش نمود، ولى قتاده كه مىدانست گواهى آنان دروغ است به شدّت ناراحت بود. اين آيه نازل شد و مظلوميّت قتاده و صحنهسازى وگواهى دروغ آنان را روشن ساخت.
نقل ديگر در شأن نزول آن است كه در يكى از جنگها، يكى از مسلمانان زرهى سرقت كرد. چون در آستانهى رسوايى قرار گرفت، زره را به خانهى يك يهودى انداخت و افرادى را مأمور كرد كه بگويند: يهودى سارق است، نه فلانى. پيامبر، طبق ظاهر، حكم به تبرئه آن مسلمان كرد. امّا نزول اين آيه، آن يهودى را تبرئه كرد.
«خصيم» به كسى گفته مىشود كه از ادّعايى طرفدارى مىكند و خائن به كسى گفته
جلد 2 - صفحه 152
مىشود كه در محضر قاضى ادعاى امرى باطل مىكند. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: من طبق ظاهر حكم مىكنم، امّا چنانچه حقّ با شما نيست به اتكاى قضاوت من چيزى از كسى نگيريد كه قطعهاى از دوزخ است.
امام صادق عليه السلام فرمود: جانشينان بر حقّ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همانند خود آن حضرت بايد بر اساس قرآن قضاوت نمايند. «2»
پیام ها
1- قرآن، پايهى قضاوت و عدالت ميان مردم است. «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ»
2- قاضى بايد از قانونِ قرآن، آگاهى كامل داشته باشد. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ لِتَحْكُمَ»
3- فراگيرى قرآن و سنّت شرط قاضى شدن است. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ ... لِتَحْكُمَ ... أَراكَ اللَّهُ»
4- چون نزول قرآن بر اساس حقّ است، قضاوتها هم بايد بر مبناى حقّ باشد، نه وابستگىهاى حزبى، گروهى، منطقهاى و نژادى. «بِما أَراكَ اللَّهُ»
5- رفتار به عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمانان هم ضرورى است. (با توجّه به شأن نزول دوّم) لِتَحْكُمَ ... بِما أَراكَ اللَّهُ
6- قضاوت، از شئون انبياست. تنها ابلاغ احكام كافى نيست، اجراى احكام نيز وظيفه است. «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ»
7- كفر اشخاص، دليل تهمت به آنان نمىشود. (با توجّه به شأن نزول)
8- پيامبر، علاوه بر قانون و كتاب، از امدادهاى الهى برخوردار است. «أَراكَ اللَّهُ»
9- خداوند علاوه بر قرآن برنامههاى ديگرى به پيامبرش نشان داد. «أَراكَ اللَّهُ» و نفرمود: «لتحكم بين الناس به»
10- خداوند، پيامبرش راحفظ مىكند و توطئهها و صحنهسازىها را فاش مىسازد. «أَراكَ اللَّهُ»
«1». تفسير راهنما.
«2». كافى، ج 1، ص 268.
جلد 2 - صفحه 153
11- قانون محترم است، ولى براى جلوگيرى از سوء استفادهها بايد چارهاى جست. در اينجا، امداد الهى چارهى كار شد. «بِما أَراكَ اللَّهُ»
12- دفاع و حمايت از خائن ممنوع است. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»
13- خائنان نبايد اميدى به حمايت رهبران دينى داشته باشند. «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً»
14- قضاوت، مقامى است كه متصدى آن، اگر معصوم هم باشد باز استغفار مىطلبد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»
15- از افتخارات اسلام اين است كه حتّى اگر به يك يهودى ظلم شود، شخص اوّل اسلام براى مسلمانانى كه سوء قصدى داشتهاند بايد استغفار كند. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»
16- اگر قرآن، ساخته و پرداختهى خود پيامبر بود، هرگز آياتش فرمان استغفار به رسول خدا نمىداد. «وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»
17- قاضى بايد همواره براى دورى از هواى نفس استغفار كند. «اسْتَغْفِرِ اللَّهَ»
18- استغفار، مايه بهرهگيرى از مغفرت ورحمت پروردگار است. «غَفُوراً رَحِيماً»
19- خداوند علاوه بر بخشيدن گناه مهربان است. «غَفُوراً رَحِيماً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220415-WA0016.
3.96M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۷
@tafsir_qheraati
وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً «107»
و از كسانى كه به خود خيانت مىورزند، دفاع مكن كه خداوند خيانتپيشگان گنهكار را دوست ندارد.
نکته ها
ظلم وخيانت به مردم، خيانت به خود است. زيرا آثار سوء زير را بدنبال دارد:
الف: سبب از دست دادن روحيّهى صفا و عدالتخواهى است.
ب: عامل محروم كردن مظلومانى است كه فردا به پا خواهند خواست.
جلد 2 - صفحه 154
ج: موجب آماده كردن قهر و دوزخ الهى براى خود است.
د: جامعه را آلوده مىكند و اين آلودگى دامن خود خائن را هم مىگيرد.
پیام ها
1- دفاع از خائن، حرام و رضايت به خيانت، به معناى شركت در جرم است. لا تُجادِلْ ...
2- حاكم اسلامى بايد پشتيبان مظلومان باشد، نه حامى ظالم. وَ لا تُجادِلْ ...
3- عناوين، قدرتها، تهديدها، جوّ و افكار عمومى، هيچ يك مجوّز همكارى با خائن نيست. وَ لا تُجادِلْ ....
4- رهبر جامعه و قاضيان بايد خائنان را بشناسند و نقشههايشان را بدانند، تا بتوانند موضعگيرى مناسب داشته باشند. «وَ لا تُجادِلْ»
5- هم از گذشته بايد استغفار كرد، (آيه قبل) و هم نسبت به آينده هشيار بود. لا تُجادِلْ ...
6- در فرهنگ قرآن، افراد جامعه به منزلهى اعضاى يك پيكرند و خيانت به جامعه به منزلهى خيانت به خود است. «يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ»
7- حساب خيانتهاى جزئى و ناآگاهانه، از خيانت توطئهگران فسادانگيز، جداست. «يَخْتانُونَ، خوان، اثيم»
8- آنكه با خيانت، محبّت خود را از مردم مىبُرد، محبّت خدا هم از او قطع خواهد شد. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ»
9- در انسان غريزهى محبوب شدن است كه بايد از اين غريزه براى تربيت استفاده كرد. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ»
10- حُبّ و بغضِ خداوند، ملاك انتخاب و حركت رسول خدا و مؤمنان است. إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 155
@tafsir_qheraati
AUD-20220416-WA0011.
2M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۰۸
@tafsir_qheraati
يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً «108»
(آنان خيانت خود را) از مردم پنهان مىكنند، ولى نمىتوانند از خداوند پنهان دارند، در حالى كه او آنگاه كه شبانه، سخنان غير خداپسندانه مىگويند (و توطئههاى پنهانى مىكنند) با آنان است وخداوند همواره به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.
پیام ها
1- بهرهگيرى از جلسات مخفى شبانه براى توطئه، از شيوههاى كار منافقان خائن است. «يَسْتَخْفُونَ، يُبَيِّتُونَ»
2- مهمترين عامل تقوا، ايمان به حضور و آگاهى خداوند و احاطهى او به همهى گفتهها و كارهاست. «هُوَ مَعَهُمْ، مُحِيطاً»
3- خداوند از نزديك، ناظر بر اعمال ماست. «هُوَ مَعَهُمْ»
4- گفتار نيز، جزء اعمال است. با اين كه آيه دربارهى گفتارهاى ناپسند سخن مىگويد، ولى تعبير «بِما يَعْمَلُونَ» مىكند.
@tafsir_qheraati