eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.1هزار دنبال‌کننده
97 عکس
23 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ «196» همانا ولىّ و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب آسمانى را نازل كرده است و او همه‌ى صالحان را سرپرستى (و هدايت) مى‌كند. نکته ها در آيات قبل، ناتوانى معبودهاى باطل بيان شد. اين آيه به معرّفى خداوند مى‌پردازد. صالح بودن، از جايگاه والايى نزد خداوند برخوردار است، تمام انبيا از صالحان بوده‌اند، «كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ» «1» و آرزوى ملحق شدن به آنان را داشته‌اند، چنانكه حضرت يوسف فرمود: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «2» و ما نيز در پايان هر نماز، به آنان سلام مى‌فرستيم. «السلام علينا و على عباداللّه الصالحين» پیام ها 1- خداوند به واسطه‌ى قرآن، پيامبر را يارى و بيمه كرد. «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ» 2- توجّه صالحان به سرپرستى خداوند، سبب مقاومت و نهراسيدن آنان است. ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... 3- رابطه‌ى خداوند با انسان مؤمن، بسيار نزديك است. «ولىّ» (كلمه‌ى «ولىّ»، در اصل به معناى دنباله‌ى هم و پشتِ سر هم بودن است.) 4- نزول كتاب آسمانى، پرتوى از ولايت الهى است. وَلِيِّيَ‌ ... نَزَّلَ‌ 5- معبود واقعى كسى است كه هم برنامه مشخّصى مى‌دهد، «نَزَّلَ الْكِتابَ» هم در اجرا، رهروان را سرپرستى مى‌كند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» (صدور قانون بايد همراه‌ «1». انعام، 85. «2». يوسف، 101. جلد 3 - صفحه 247 با حمايت از مجريان صالح و شايسته باشد) 6- نترسيد! زيرا خداوند ولىّ صالحان است و وعده‌ى يارى داده. إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ 7- مشكلات انسان، يا از نداشتن برنامه است و يا از نداشتن سرپرست، و مؤمن هيچ يك از اين دو مشكل را ندارد. نَزَّلَ الْكِتابَ‌ ... يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ 8- ولايت الهى نسبت به اولياى صالح هميشگى و عمومى است. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» و كافر، از مدار حمايت‌ها و امدادهاى الهى محروم است. «وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ» «1» 9- مؤمنان صالح ونيكوكار، در بن‌بست قرار نمى‌گيرند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» در آيه‌ى ديگر نيز آمده است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «2» خداوند سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاريكى‌ها نجات مى‌دهد. 10- شايسته سالارى، شيوه‌ى مورد تأييد قرآن است. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «197» (بت‌ها) و كسانى كه به جاى خدا مى‌خوانيد (و مى‌پرستيد)، نه مى‌توانند شما را يارى نمايند و نه خود را يارى مى‌كنند. وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ «198» و اگر آنان (بت‌پرستان يا بت‌ها) را به هدايت فراخوانى، نمى‌شنوند و مى‌بينى كه آنان به تو نگاه مى‌كنند، و حال آنكه نمى‌بينند (گويا به تو مى‌نگرند، ولى نگاهشان خالى از هرگونه شعور و دقّت است). «1». محمّد، 11. «2». بقره، 257. جلد 3 - صفحه 248 نکته ها از مجموع آيات گذشته استفاده مى‌شود كه معبود و ربّ، بايد: الف: خالق و مالك باشد. «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ» ب: ناصر و ياور باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ» ج: به خواسته‌ها و دعاها ترتيب اثر دهد. سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ‌ ... د: توانگر و قدرتمند باشد. أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها ... ه: شنوا و بينا باشد. «أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها، أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها» و: قدرت خنثى كردن مكر دشمن را داشته باشد. «ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ» ز: كتاب و قانون عرضه كند. «نَزَّلَ الْكِتابَ» ح: خوبان و شايستگان را حمايت كند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» پیام ها 1- هدف بت‌پرستان، يارى جستن از بت‌هاست كه قرآن آن را رد مى‌كند. «وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ» 2- بت‌ها و معبودها، حدّاقل بايد خودشان از حوادث مصون باشند كه نيستند. «وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ» 3- معبودهاى فاقد شعور واراده وقدرت، شايسته‌ى پرستش نيستند. «لا يَسْتَطِيعُونَ‌، لا يَسْمَعُوا، لا يُبْصِرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ «199» عفو و ميانه‌روى را پيشه كن (عذر مردم را بپذير و بر آنان آسان بگير)، و به كارهاى عقل پسند و نيكو فرمان بده، و از جاهلان اعراض كن. نکته ها با آنكه براى كلمه‌ى «عفو»، چندين معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است. جلد 3 - صفحه 249 «خُذِ الْعَفْوَ»، به معناى عفو را در اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده كردن آن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ» «1» چنانكه‌ «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» به معناى آزاد و رها كردن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و حتّى برخورد با آنان لازم است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2» اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همه‌ى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى‌ «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن‌ «أَعْرِضْ»، هم زبانى‌ «وَ أْمُرْ»، هم عملى‌ «أَعْرِضْ»، هم مثبت‌ «خُذِ»، هم منفى‌ «أَعْرِضْ»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيه‌اى جامع‌تر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست. «3» شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيت‌المال. وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل توضيح و شيوه‌ى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد: «تَعفُو عمّن ظلمك و تُعطى مَن حَرمك و تَصِل مَن قطعك»، «4» از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن. سراسر اين سوره، با تعبيرهاى گوناگون دعوت به اعتدال است. اعتدال در حقوق (آيه‌ى 29)، در مصرف (آيه‌ى 31)، در زينت (آيه‌ى 32)، در عبادت (آيه‌ى 56)، در خانه‌سازى (آيه‌ى 74)، در اقتصاد (آيه‌ى 85) و نسبت به شيوه‌ى اجراى حقّ و عدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آيات 157 و 181 نكات ارزشمندى آمده است. پیام ها 1- همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خُذِ الْعَفْوَ» «1». نور، 2. «2». نساء، 63. «3». تفسير فرقان. «4». تفسير مجمع‌البيان؛ بحار، ج 75، ص 114. جلد 3 - صفحه 250 2- خوب بودن تنها كافى نيست، بايد در جامعه خوبى‌ها را ترويج و سفارش كرد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» 3- تنها پيامبر مخاطب آيه نيست، بلكه هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوه‌گو، برخوردى اعراض آميز داشته باشد و در برابر توهين و تهمت‌ها چشم‌پوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود. وَ أَعْرِضْ‌ ... 4- هم بايد به معروف امر كرد و هم شيوه‌ى امر كردن، بايد معروف و پسنديده باشد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» 5- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بى‌سوادان. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولًا جهل در برابر عقل است. 6- در شيوه‌ى اعراض و گذشت، نبايد به خواسته و گفته‌ى جاهلان كه بر خلاف مصلحت است توجّه كنيم، بلكه بايد محكم و استوار ايستاد. «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «200» و اگر از طرف شيطان (و شيطان صفتان) كمترين وسوسه و تحريك و سوءنيّتى به تو رسيد، پس به خداوند پناه آور كه قطعاً او شنوا و داناست. نکته ها «نَزْغٌ»، به معناى ورود در كارى به قصد افساد و تحريك است. در اين سوره، از آيه‌ى 16 تا 27 داستان وسوسه كردن شيطان نسبت به حضرت آدم آمده است، در اواخر سوره هم نسبت به وسوسه‌هاى شيطان هشدار مى‌دهد. در آيه‌ى قبل، دعوت به اعراض از جاهلان بود. پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل پرسيد: «با وجود خشم، چگونه مى‌توان تحمّل كرد؟ اين آيه نازل شد». «1» البتّه پناه بردن، تنها با گفتن‌ «1». تفاسير نمونه و المنار. جلد 3 - صفحه 251 كلمه‌ى «اعوذ باللّه» نيست، بلكه يك پيوند و ارتباط روحى برقرار كردن و توكّل كردن و خود را به خدا سپردن است. گرچه همه‌ى انبيا معصومند، ولى شياطين حتّى از دست‌اندازى و وسوسه‌ى آنان هم در نمى‌گذرند. چنانكه اين آيه مى‌فرمايد: «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ» ياآيه‌ى‌ «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» «1» كه نشان دهنده‌ى مخالفان انبيا است. امّا ارزش كار انبيا در همين است كه با وجود غرائز بشرى و وسوسه‌هاى شيطانى، انسان‌هايى صالح و با تقوا، دور از گناهند. در حقيقت شيطان، با وسوسه‌هاى خود، قصد گمراه كردن تمام انسان‌ها را دارد، ولى در برابر مخلصين شكست مى‌خورد. «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» «2» پیام ها 1- فرض گناه و وسوسه، دلالت بر وقوع آن ندارد، تنها هشدار است. ( «إِمَّا»، در قالب شرط است، نه تحقّق. نظير آيه‌ى‌ «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «3» اگر شرك ورزى، عملت تباه مى‌شود و شرط، دليل بر وقوع نيست.) 2- وسوسه‌ى شيطان، حتمى است. «يَنْزَغَنَّكَ» (با نون تأكيد آمده است) 3- وسوسه‌ى شيطان، دائمى است. «يَنْزَغَنَّكَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است) 4- حتّى از كوچك‌ترين وسوسه‌ى شيطان نيز نبايد غافل شد و بايد به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نَزْغٌ» 5- پيامبران معصومند و يكى از راه‌هاى عصمتشان، استمداد و توجّه و پناه بردن به خداست. «فَاسْتَعِذْ» 6- استعاذه واستمداد از خدا، بهترين درمان وسوسه‌هاى شيطانى است. «فَاسْتَعِذْ» 7- انبيا هم نياز به استعاذه و پناه‌جويى به خدا را دارند. «فَاسْتَعِذْ» 8- هنگام خطر، توجّه و هوشيارى ويژه لازم است. «فَاسْتَعِذْ» «1». انعام، 112. «2». ص، 82- 83. «3». زمر، 65. جلد 3 - صفحه 252 9- چون وسوسه‌هاى شيطانى متفاوت است، استعاذه هم بايد به «اللّه» باشد كه جامع همه‌ى صفات نيك و كمالات است. (فرمود: «باللّه»، و نفرمود: «بالغنى»، يا «بالعليم» و ...). 10- بايد به خدايى پناه برد كه شنوا و داناست و به هر راز و رمزى آگاه است، نه به بت‌ها و خرافات و ... «إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201» همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند. وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202» و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مى‌كشند و نگه مى‌دارند و هيچ كوتاهى نمى‌كنند. نکته ها كلمه‌ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه‌هاى شيطانى همچون طواف كننده‌اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‌كند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1» شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه‌ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى‌كنند كه خدا كار آنها را مى‌بيند و حرفشان را مى‌شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى‌شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره‌ى اين آيه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده مى‌آيد، او به ياد خداوند مى‌افتد، متذكّر شده و انجام نمى‌دهد. «2» «1». تفسير نمونه. «2». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 253 در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسه‌هاى شيطان توصيه شده است. «1» وسوسه‌ى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ» پیام ها 1- شيطان، به سراغ انسان‌هاى با تقوا و مؤمن هم مى‌رود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ» 2- شيطان‌ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ» (وسوسه‌هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان‌هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.) 3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‌هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‌هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‌ ... تَذَكَّرُوا 4- ياد خدا، به انسان بصيرت مى‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه مى‌دارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ» 5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطان‌شناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا 6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دام‌هاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ» 7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ» 8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطان‌ها با انسان برادر مى‌شوند و تماس آنها، آسان و «1». تفسير اثنى‌عشرى. «2». طه، 120. «3». ناس، 5. «4». زخرف، 36. جلد 3 - صفحه 254 مؤثّر مى‌گردد و انسان را به عمق گمراهى مى‌كشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مى‌دهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ ولى بى‌تقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مى‌شوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ» 11- شيطان‌ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان‌هايى كه برادر آنها شده‌اند، دست‌بردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى‌برد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ» 12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمى‌كنند و از هيچ‌كس دست برنمى‌دارند. «لا يُقْصِرُونَ»" ‏‏‏‏٠۲_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «203» و هرگاه آيه‌اى براى آنان نياورى (و چند روزى تلاوت وحى قطع شود)، مى‌گويند: چرا آيه‌اى برنگزيدى؟ بگو: من فقط چيزى را پيروى مى‌كنم كه از سوى پروردگارم بر من وحى مى‌شود. اين (قرآن) بصيرت‌هايى از سوى پروردگارتان است و براى كسانى كه ايمان آورند، مايه‌ى هدايت و رحمت است. نکته ها «اجتباء» از «جبايت»، به معناى جمع كردن آب در حوض است. به حوض نيز «جابيه» مى‌گويند. جمع‌آورى خراج و ماليات را هم «جبايت» مى‌گويند، سپس به جمع‌آورى چيزهاى گزيده شده، «اجتباء» گفته شده است. و شايد معناى آيه اين باشد؛ چرا معجزه‌اى را كه از تو درخواست كرديم، برنگزيدى و معجزه‌ى ديگرى آوردى و طبق سليقه‌ى ما عمل نكردى؟! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «اذا أردتُم عيش السعداء و موت الشهداء و النّجاة يوم الحشرة و جلد 3 - صفحه 255 الظلّ يوم الحرور و الهدى يوم الضّلالة فادرسوا القرآن فانّه كلام الرّحمن و حرز من الشيطان و رجحان فى الميزان»، «1» اگر خواهان زندگى سعادتمند و مرگ شهادت‌گونه و نجات و رهايى از روز گرم و سوزان قيامت مى‌باشيد، قرآن بياموزيد، زيرا قرآن، كلام خداوند رحمان است و مايه‌ى ايمنى از شيطان و سنگينى ميزان در قيامت. در روايت ديگرى فرمودند: قرآن، كمال دين شماست، هركس از قرآن رويگردان شود، جايگاهش آتش است. «فيه كمال دينكم ما عَدل احدٌ عن القرآن الّا الى النّار». «2» پیام ها 1- آيات قرآن، معجزه و نشانه‌ى حقّانيّت رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 2- آيات قرآن، گاهى با فاصله‌ى زمانى طولانى نازل مى‌شد. «وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 3- لازم نيست مُبلّغ، هر روز سخن جديدى ارائه كند، شايد گاهى سكوت لازم باشد. «لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ» 4- كفّار، آيات قرآن را مطالب برگزيده‌ى پيامبر مى‌پنداشتند كه از اين سو و آن سو جمع‌آورى كرده وبه مردم ارائه مى‌دهد، نه آنكه وحى‌الهى باشد. «لَوْ لا اجْتَبَيْتَها» 5- كفّار بهانه‌جو، پيامبر را به خاطر فاصله افتادن در نزول وحى شماتت مى‌كردند. «قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها» 6- رهبر آسمانى نبايد تحت تأثير بهانه‌گيرى‌ها و تقاضاهاى نابجا قرار گيرد، بلكه بايد پاسخ بهانه‌ها را صريح و قاطع بيان كند. قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ‌ ... 7- پيامبر، تنها از وحى فرمان مى‌گيرد، نه آنكه مطالبى را از پيش خود برگزيند و ارائه دهد. «إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ» 8- وحى، وسيله‌ى تربيت پيامبر و امّت است و لازمه‌ى ربوبيّت. «رَبِّي‌، رَبِّكُمْ» 9- هدايت‌هاى قرآن، ناب است و ذرّه‌اى با انحراف مخلوط نيست. (بكار بردن‌ «1». بحار، ج 89، ص 17. «2». كافى، ج 2، ص 600. جلد 3 - صفحه 256 كلمه‌ى «هُدىً» به جاى «هاد»، نشانه‌ى آن است كه قرآن يكپارچه هدايت است) 10- ارشاد و هدايت بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرُ، هُدىً» 11- قرآن، هم كتاب شناخت و بصيرت فكرى است، «بَصائِرُ» هم راهنماى ارشاد و حركت عملى. «هُدىً» و نتيجه‌ى پيروى از آن، رحمت و بركت در دو جهان است. «وَ رَحْمَةٌ» 12- گرچه قرآن كتاب هدايت براى عموم است، امّا تنها صاحبان ايمان از اين هدايت بهره مى‌برند و كوردلان كه از بصيرت و هدايت الهى دورند، خود را از اين رحمت محروم مى‌كنند. «هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا