"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ «122»
سزاوار نيست كه همهى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند.
نکته ها
بدنبال نزول آياتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مىكرد و سختگيرى پيامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگهاى بعدى، همهى مسلمانان براى جهاد آماده مىشدند
جلد 3 - صفحه 522
و پيامبر را در مدينه تنها مىگذاشتند. اين آيه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود. «1»
همهى مسلمانان باديهنشين براى آموختن دين، به شهر مىآمدند و اين موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مىشد. آيه نازل شد كه بعضى براى آشنايى بادين به شهر بيايند، آنگاه به وطن خود برگشته و ديگران را ارشاد كنند.
«دين»، مجموعهى قوانين الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام كه تنها دين پذيرفتهى الهى است، «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «2» به معناى تسليم خدا بودن است.
تفقّه در دين، به معناى تلاش براى كسب شناخت عميق در دين و عقايد واحكام اسلامى است. تفقّه در دين، گاهى ممكن است براى دنيا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دين، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آيه، دوّمى را ارزشمند مىداند كه بيمدهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ»
چنانكه حضرت امير عليه السلام به فرزندش سفارش مىكند: «تَفقَّه فىالدّين فان الفقهاء ورثة الانبياء» «3» امام حسين عليه السلام نيز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنين ستود: حمد خدايى كه ما را فقيه در دين قرار داد. «4»
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: اگر براى امام حادثهاى اتفاق افتاد، تكليف مردم چيست؟ امام اين آيه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طايفهاى بايد براى شناخت امام حركت كنند. «5»
پیام ها
1- در برنامهريزى و مديريتها، جامعنگر باشيم تا توجّه به مسئلهاى سبب اخلال در مسائل ديگر نباشد. «ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً»
2- هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ دين. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ»
3- بايد از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». آلعمران، 19.
«3». بحار، ج 1، ص 216.
«4». موسوعة كلمات الامام.
«5». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 523
مناطق، روحانى دينى به مقدار لازم حضور داشته باشد. «مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ»
4- دانشمندى كه كوچ نكند، فقيه كامل نيست. «نَفَرَ» امام دربارهى كسىكه در خانهاش نشسته بود، فرمود: «كيف يتفّقه فى الدين؟». «1»
5- تفقّه در دين وآموزش دين به مردم، واجب كفائى است. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفايى است. «2» پس برنامهريزى چنان بايد باشد كه نظام علمى محصلين علوم دينى، به هم نخورد)
6- هدف از فراگيرى فقه، هشدار مردم و هوشيار ساختن آنان و نجات از غفلت و بىتفاوتى نسبت به مشكلات است. «لِيُنْذِرُوا»
7- در زمان جنگ هم نبايد مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گيرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد. ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا ... فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا
8- فقه، تنها فراگيرى احكام دين نيست، بلكه همهى معارف دينى قابل تحقيق، دقّت و ژرفنگرى است. «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»
9- شناختهاى دينى بايد عميق و ژرف باشد. «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»
10- شرط تبليغ دينى آگاهى عميق از آن است. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا
11- به سخنان يك اسلامشناس فقيه، مىتوان اعتماد كرد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا (ممكن است يك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّيت دارد)
12- فقه در دين، آنگاه ارزش دارد كه فقيه، عالم به زمان و آگاه از شيطنتها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بيم دهد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا
13- براى طلاب حوزهها، دو هجرت لازم است: يكى به سوى حوزهها وديگرى از حوزهها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزهها جز براى اساتيد جايز نيست. فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا، لِيُنْذِرُوا ... إِذا رَجَعُوا
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». حضرت على عليه السلام فرمود: اگر پيشآمدى رخ داد و نياز به حضور همه در جبهه شد، بر همهلازم مىشود. بحار، ج 97، ص 48.
جلد 3 - صفحه 524
14- براى تبليغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولويت است. «لِيُ
نْذِرُوا قَوْمَهُمْ»
15- علما بايد سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رَجَعُوا إِلَيْهِمْ»
16- محور تبليغ، بايد ايجاد تقوا وياد معاد باشد. لِيُنْذِرُوا ... لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
17- فقها نبايد انتظار اطاعتِ مطلق همهى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دين و خدا نمىآيند. «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ ابن ابىحاتم در تفسیر خود نیز این موضوع را از عکرمة نقل نموده و چنین افزوده که بعد از آیه «إِلَّا تَنْفِرُوا یعَذِّبْکمْ عَذاباً أَلِیماً» منافقین کسانى را که به تفقه مى پرداختند به عنوان مخالفین دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله تلقى نمودند سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص448"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۲_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «123»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است.
نکته ها
پرداختن به دشمنانِنزديكتر و جنگيدن با آنان، مزايايى دارد، از جمله: به هزينه و امكانات كمترى نياز است، اطلاعات ما از آنان بيشتر است، تدارك جبهه آسانتر و آمادگى عمومى براى مقابله با آنان بيشتر است، خطرشان مقدّمتر است، راه دفع آنان ودسترسى به منطقهى جنگ سريعتر است، هم خودش دشمن است، هم مىتواند بازوى دشمنان دورتر باشد.
«غِلْظَةً» به معناى صلابت، قدرت و هيبت است، نه سنگدلى و بدخلقى. از اين رو در مسائل نظامى، مانور و قدرتنمايى ورژه ولباس وشعار وهرچه كه قواى اسلام را قدرتمند نشان دهد، مورد ستايش است. پيامبرخدا صلى الله عليه و آله نيز هنگام فتح مكّه، مسلمانان را فرمان داد تا در مقابل چشم ابوسفيان رژه رفتند تا با نشان دادن قدرت و شكوه سپاه اسلام، روحيّهى مشركان تضعيف شود.
مسألهى «الاقربُ فالاقرب»، يعنى اولويّت دادن به آنچه نزديكتر به انسان است، در همهى امورِ تعاليم اسلامى مطرح است، در انفاق و صدقه، ابتدا يتيم و فقيرِ خويشاوند، در
جلد 3 - صفحه 525
پرداخت زكات ابتدا نيازمندان محلّى و نزديك، در جنگ، نخست دشمنان نزديكتر، در دعوت وتبليغ، ابتدا بستگان نزديك و اهل منطقه، در مسجد، تقدّم همسايهى مسجد، در سفره و مهمانى، طعام نزديك انسان و در نماز جماعت و در صف اوّل، آنان كه به امام جماعت در كمالات نزديكترند.
اين آيه، جهاد آزاديبخش را مىگويد، نه جهاد دفاعى را. از اين رو به صفات مبارزان اسلامى پرداخته، نه به شرايط هجوم كافران. «1»
در سيرهى پيامبر، نمونههاى بسيارى ديده مىشود كه به سپاه اسلام توصيه مىفرمود: با تقوا باشند، به زنان كفّار آسيبى نرسانند، به درختان لطمه نزنند. حتّى يك بار كشتهى دختر كافرى را ديد و به شدّت ناراحت شد. «2»
پیام ها
1- ايمان بايد همراه با عمل و مبارزه باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا»
2- دفع شرّ دشمنان نزديكتر، اولويّت دارد. «يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» (استراتژى جنگى اسلام، ابتدا مقابله با دشمنان نزديكتر است، همچنان كه در مبارزهى فكرى و عقيدتى نيز بايد ابتدا شبهاتِ رايج و موجود را پاسخ داد)
3- هر چه براى ايجاد صلابت و شدّت لازم است بايد تدارك ديد، چه شجاعتِ رزمندگان و چه ابزار و سلاحهاى پيشرفته و چه آموزشهاى پيشرفته و تخصّصى. «وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً»
4- سپاه اسلام، بايد صلابت و هيبت داشته باشد. «غِلْظَةً»
5- شجاعت درونى بايد با صلابت بيرونى همراه باشد. «وَ لْيَجِدُوا»
6- غلظت وصلابت اسلامى، همراه با تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
7- جهاد، جلوهاى از تقواى الهى است. قاتِلُوا ... أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
8- چون در جنگ، غرائز، هوسها و كينهها ممكن است پيش آيد، تقوا براى رزمندگان شرطِ اساسى است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
«2». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 526"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۳_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «124»
و هرگاه سورهاى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آوردهاند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مىگيرند.
پیام ها
1- استهزا وموضعگيرى منفى به هنگام نزول قرآن، نشانهى نفاق است. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ ...
2- منافقان با سؤالهاى خود، روحيّهى منفى خود را به ديگران انتقال مىدهند.
يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً ...
3- ايمان، مراتبى دارد وقابل كم و زياد شدن است، همان گونه كه نفاق، قابل توسعه و افزايش است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً»
4- قرآن، وسيلهى خوبى براى شناختِ مؤمن از منافق است. «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً»
5- احساس شادى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن، نشانهى تكامل و رشد ايمان است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»
6- قرآن، مايهى بشارت و مژده به اهل ايمان است. «وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۴_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ «125»
و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند.
جلد 3 - صفحه 527
نکته ها
اگر لاشهى مردهاى در استخر بيفتد، هرچه باران بيشتر بر آن ببارد، بدبوتر مىشود. اين بوى بد به خاطر باران نيست، بلكه به خاطر آن مردار است. روحِ لجاجت و تكبّر در انسان، سبب مىشود كه با نزول آيات قرآن، بيماردلان، متكبّرتر شوند و لجاجت، تعصّب و عناد بيشترى از خود نشان دهند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»، «شكّاً الى شكّهم» است. «1»
پیام ها
1- بيمارىهاى روحى، مثل بيمارىهاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشيم، گسترش يافته، انسان را نابود مىكند. «فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»
2- كفر، حقپوشى و ناسپاسى، بيمارى خطرناكِ روح و دل انسانهاست. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ... كافِرُونَ
3- منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۵_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126»
آيا نمىبينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مىشوند، امّا نه توبه مىكنند و نه پند مىگيرند.
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى، در هر زمان وبراى همه، آزمايش انسانهاست. «فِي كُلِّ عامٍ»
2- فلسفهى حوادث وآزمونهاى الهى، توبه وتنبّه است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
3- سنگدلى و سوء عاقبت، نتيجهى نفاق است. «لا يَتُوبُونَ، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 528"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۶_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «127»
و هرگاه سورهاى نازل شود، بعضى از آنان (منافقان) به بعضى ديگر نگاه كنند (و پرسند:) آيا كسى شما را مىبيند؟ پس (مخفيانه از حضور پيامبر) خارج مىشوند. خداوند دلهاى آنان را (از حق) برگردانده است، زيرا آنان مردم نفهمى هستند.
نکته ها
منافقان، از تذكّرهاى آيات قرآن، هيچ تأثّرى نمىپذيرند، مثل لامپ سوختهاى كه هرچه به برق متصّل كنند، روشن نمىشود.
پیام ها
1- منافقان، از افشاى ماهيّت پليد خود دلهره و اضطراب دارند و بدنبال پنهانكارى هستند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ»
2- منافقان از نزول آيات الهى اكراه دارند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ»
3- منافقان از جلسات قرآن مىگريزند. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... انْصَرَفُوا دورى از قرآن، نشانهى نفاق و بيماردلى است.
4- قهر الهى به جهت روحيّهى هدايت گريزِ انسان است. انْصَرَفُوا، صَرَفَ اللَّهُ ...
5- دليل اعراض از قرآن، نداشتن درك و فهم صحيح است. «قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۷_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «128»
همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
جلد 3 - صفحه 529
نکته ها
خداوند جز بر پيامبر اسلام، بر هيچ يك از پيامبران دو نام از نامهاى خويش را اطلاق نكرده است. «رَؤُفٌ، رَحِيمٌ»
توجّه به صفات رهبران آسمانى كه در اين آيه مطرح است و مقايسهى آنها با صفات ديگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از اين گونه رهبران را نشان مىدهد.
پیام ها
1- رسولخدا برخاسته از ميان خود مردم است. «مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
2- رسول خدا صلى الله عليه و آله غمخوار امّت است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»
3- رهبران اسلامى بايد در سختىها و گرفتارىها با مردم همدل و همراه باشند.
«عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»
4- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پا نمىشناسد. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»
5- از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بىتوقّعى و تواضع است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ، حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ، رَؤُفٌ رَحِيمٌ»
6- رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۸_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «129»
پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كردهام و او پروردگار عرش بزرگ است.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مىفرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر
جلد 3 - صفحه 530
همهى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همانگونه كه اگر همهى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «عرش عظيم»، «مُلك عظيم» است. «1»
خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مىكند، انسان كوچكى را نيز مىتواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند.
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مىكند: «ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟
پیام ها
1- رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّهى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ»
2- كسىكه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اللَّهُ»
3- توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ
«1». تفسير نورالثقلين؛ توحيدصدوق، ص 321.
جلد 3 - صفحه 533
«والحَمدُ للَّه ربّ العالَميِن»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۱۲۹_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سورهى يونس
دهمين سورهى قرآن كريم كه در اوايل بعثت در مكّه نازل شده است، «يونس» نام دارد. اين سوره يكصد ونه آيه دارد و عمدهى مطالب آن، پيرامون توحيد و حقّانيّت قرآن، پاسخ به منكران وحى، بيم دادن مشركان، بيان عظمت آفرينش و آفريدگار، ناپايدارى دنيا و توجّه دادن به آخرت است.
سورهى قبل، يعنى توبه، رفتار منافقان و كيفر آنها را بيان مىكرد؛ اين سوره به بيان رفتار مشركان پرداخته است.
جلد 3 - صفحه 534
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «1»
الف، لام، را، اين است آيات كتاب استوار و حكمتآميز.
نکته ها
امام صادق عليه السلام دربارهى حروف مقطّعهى «الر» فرمودند: (الف) رمز أنا، (لام) رمز اللّه و (راء) رمز رئوف است؛ يعنى أنا اللّه الرؤف. «1»
و در روايت ديگرى مىخوانيم كه اين حروف همان متشابهات قرآن است. «2»
پیام ها
1- قرآن، مقام والايى دارد. «تِلْكَ» اشاره به دور است.
2- قرآن، كتاب حكيم است؛ هم حَكَم و داور است، هم داراى مطالب حكيمانه است و هم محتواى محكمى دارد. (تاريخ و گذشت زمان و دشمن، خللى در قرآن وارد نمىكند) «الْكِتابِ الْحَكِيمِ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱_۲_جز۱۱
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام