"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ «70»
پس چون (ابراهيم) ديد كه دست آنان به سمت غذا دراز نمىشود (و از آن نمىخورند)، آنان را نشناخت و ترسى از آنان در دل او افتاد (كه شايد غذا نمىخورند تا نمكگير نشوند و بتوانند براحتى سوء قصد خود را انجام دهند)، امّا ميهمانان گفتند: مترس، همانا ما براى (قلع و قمع) قوم لوط فرستاده شدهايم.
نکته ها
احساس خطر كردن حضرت ابراهيم عليه السلام، غير از ترس و ضعفى است كه معمولًا انسانها در برخورد با مسائل به آن دچار مىشوند، زيرا او بتشكن تاريخ بود و هرگز از چيزى نمىترسيد، امّا توجّه به خطر و سوء قصد، مسئله ديگرى است.
سلسله مراتب را بايد رعايت كرد: از آنجا كه حضرت لوط عليه السلام و قوم او يكى از شاخههاى تحت امر حضرت ابراهيم عليه السلام بودند. لذا براى هلاكت قوم لوط، ابتدا حضرت ابراهيم عليه السلام در جريان قرار مىگيرد.
پیام ها
1- فرشتگان از غذاهاى مادّى مصرف نمىكنند. «لا تَصِلُ إِلَيْهِ»
جلد 4 - صفحه 90
2- علم انبيا محدود است. «نكرهم»
3- غذا نخوردن ميهمان در عصر ابراهيم عليه السلام، نشانهى خصومت با ميزبان بود. «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً»
4- گاهى ريشهى ترس انسان، جهل است. أَوْجَسَ مِنْهُمْ ... لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا
5- يكى از مأموريّتهاى فرشتگان، آوردن عذاب است. «أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷٠_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ «72»
(همسر ابراهيم) گفت: اى واى بر من! آيا داراى فرزند مىشوم در حالى كه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد؟ براستى كه اين چيز عجيبى است!
نکته ها
همسر ابراهيم عليه السلام براستى حقّ داشت كه تعجّب كند، زيرا او «عَجُوزٌ عَقِيمٌ» بود «2» يعنى علاوه بر پيرى و داشتن سنّى حدود نود سال، در جوانى نيز نازا بود و ابراهيم عليه السلام نيز صد سال داشت.
به فرمودهى تفسير الميزان، «بَعْل» به كسى مىگويند كه نيازى به ديگرى نداشته باشد و بتواند روى پاى خودش بايستد، و از آنجا كه شوهر مىتواند مخارج خود را به تنهايى تأمين نمايد، به او «بَعل» گفته مىشود.
به نخلى هم كه نياز به آبيارى نداشته باشد، «بعل» اطلاق مىگردد.
«2». ذاريات، 29.
جلد 4 - صفحه 92
پیام ها
1- زن مىتواند به مرحلهاى برسد كه با فرشتگان سخن بگويد. «قالَتْ»
2- اظهار تعجّب از اعمال قدرت الهى، منافاتى با ايمان به خداوند ندارد. «إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ»
3- قدرت خدا را در امكانات محدود خود محصور نسازيم. «أَنَا عَجُوزٌ، بَعْلِي شَيْخاً» (هميشه اسباب و علل ظاهرى، كارساز نيست)"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۲_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ «73»
(فرشتگان به همسر ابراهيم) گفتند: آيا از كار خداوند تعجّب مىكنى؟ رحمت و بركات الهى بر شما اهل خانه (و خاندان رسالت) نازل باد، همانا او (پروردگارى) ستوده و بزرگوار است.
نکته ها
روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام به گروهى سلام كردند، آنها در جواب گفتند: «عليك السلام و رحمة اللّه و بركاته عليكم اهل البيت و مغفرته و رضوانه»، حضرت فرمودند: در پاسخ سلام، بيش از آنچه ملائكه به ابراهيم عليه السلام گفتند اضافه نكنيد، لذا جملهى «و رحمة اللّه و بركاته» كافى است. «1»
سؤال: با توجّه به اينكه در آيهى فوق، فرشتگان به همسر حضرت ابراهيم عليه السلام، اهلبيت خطاب كردند و طبعاً همسر هر فردى اهلِخانهى او بشمار مىآيد، چرا در آيهى تطهير؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» «2»، همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله جزء اهلبيت او محسوب نمىشوند؟
پاسخ: اگر صرفاً به معناى لغوى كلمه تكيه كنيم، طبيعتاً كلمهى «اهلبيت» به همسر انسان اطلاق مىگردد، امّا گاهى دليل در دست داريم كه فردى را از اين معنا خارج مىكند، نظير
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». احزاب، 33.
جلد 4 - صفحه 93
آيه «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» «1» كه فرزند نوح عليه السلام را از اهل او به حساب نمىآورد، يا گاهى دليلى پيدا مىشود كه فردى را در اين امر داخل مىسازد، مثل آنچه كه در مورد سلمان آمده كه حضرت رسول فرمودند: «سلمان منّا اهل البيت» «2»
در آيهى تطهير نيز روايات بسيارى در دست است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با بردن افراد خاصّى به زير عبا، فقط آنها را اهل بيت خود ناميدند و اجازه نفرمودند كه حتّى همسرشان امّسلمه، وارد شود.
پیام ها
1- گاهى فرشتگان با غير پيامبر نيز تكلّم و گفتگو مىكنند. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ»
2- زن نيز مىتواند مخاطب ملكوتيان قرار گيرد. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ» (فرشتگان همسر حضرت ابراهيم را از ناباورى نهى كردند)
3- هرگز از امدادهاى غيبى الهى، مأيوس نشويم. «أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»
4- براى برطرف كردن استبعاد وتعجّب در امرى، نعمتهاى بيشمار الهى را ياد كنيم. «أَ تَعْجَبِينَ ... رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ» (همان خدايى كه آتش را بر ابراهيم عليه السلام، سرد و او را بر بتپرستان پيروز نمود، مىتواند به پيرزنى عقيم و شوهرى سالخورده، فرزندانى عطا فرمايد)
5- فرزند صالح، رحمت وبركت از جانب خداست. «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ»
«1». هود، 46.
«2». بحار، ج 18، ص 19.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 94"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۲_۷۳جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ «75»
بدرستى كه ابراهيم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و انابه بود.
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ «76»
(امّا از آنجا كه فرمان قهر الهى در مورد قوم لوط حتمى بود، لذا فرشتگان در پاسخ به تقاضاى شفاعت و تأخير در عذاب به او گفتند:) اى ابراهيم! از اين (تقاضا) صرفنظر كن، كه به تحقيق فرمان قهر پروردگارت صادر شده و قطعاً عذاب غير قابل برگشت به سراغ آنهاخواهد آمد.
نکته ها
در آيهى 74، حضرت ابراهيم عليه السلام با فرشتگان در بارهى عذاب قوم لوط جدال كرد، در آيهى 76 مىفرمايد: اى ابراهيم! از اين جدال و اصرار دستبردار. در ميان اين دو آيه كه به جدال ابراهيم عليه السلام و تذكّر خداوند به او اشاره مىكند، براى حفظ شخصيّت و مقام او و اينكه جدال او تنها بر اساس دلسوزى براى امّت است، نه انكار و يا چيز ديگر، در آيهى 75 مىفرمايد:
ابراهيم عليه السلام حليم و اوّاه و مُنيب است.
پیام ها
1- انبيا، دلسوزترين رهبران جامعهى بشرى هستند، و با حلم و ناله وانابه، براى نجات مردم تلاش مىكنند. «لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
2- تذكّرات بايد با حفظ مقام و شخصيّت افراد همراه باشد. «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
3- شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است. «قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ»
جلد 4 - صفحه 96
4- عذاب الهى نيز در مسير تربيت انسان است. «أَمْرُ رَبِّكَ»
5- گاهى شفاعت انبيا هم پذيرفته نمىشود. زمانى كه فرمان حتمى خداوند صادر شد، هيچ مقامى نمىتواند مانع آن شود. «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۵_۷۶_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ «78»
جلد 4 - صفحه 97
و قوم لوط، كه سابقهى كارهاى بد داشتند، به سرعت به سراغ او آمدند. (حضرت لوط، براى جلوگيرى از تعرّض مردم به فرشتگان، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان) گفت: اى قوم من! اينها دختران منند، (كه مىتوانيد با آنان ازدواج كنيد. اگر قصدى داريد) آنها براى شما پاكترند، پس از خدا پروا كنيد (و دست به گناه نزنيد) و مرا در پيش ميهمانانم رسوا مسازيد، آيا در (ميان) شما يك نفر رشيد (جوانمرد) وجود ندارد؟ (كه بجاى گناه ازدواج را بپذيرد؟)
نکته ها
«يُهْرَعُونَ» از «اهراع» به معناى راندن شديد است، يعنى غريزهى شهوت، لجام گسيخته اين قوم سركش را به سوى ميهمانان حضرت لوط عليه السلام مىراند.
مراد از «أَطْهَرُ» آن نيست كه لواط پاك است و ازدواج پاكتر، «1» بلكه از باب مماشات با گنهكار است كه اگر به دنبال دفع شهوت هستى، ازدواج بهتر از گناه است. «2»
در پيچ و تاب اضطراب و دلهره و مشكلات است كه استعدادها و حالات روحى شكوفا مىگردد. اگر فرشتگانِ الهى از همان لحظهى ورود، خود را به حضرت لوط عليه السلام معرّفى مىكردند، ديگر نه از آه و ناله و نگرانى و استمداد از احساسات مردمى خبرى بود و نه از پيشنهاد ازدواج.
سؤال: چگونه پيامبر، دختر مؤمنهى خود را به ازدواج مرد كافرى در مىآورد؟
پاسخ: شايد در هنگام ازدواج، ايمان را شرط مىكردند تا اين وابستگى و ازدواج، وسيلهى ايمان آنان شود، وشايد مراد از «بَناتِي» دختران مردم باشد، زيرا پيامبر به منزله پدر امّت است. شايد هم در آن زمان اين گونه وصلت اشكالى نداشته است.
پیام ها
1- گاهى جامعهى انسانى چنان سقوط مىكند كه مردم با شتاب به سوى انحراف و گناه مىروند. «يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ»
«1». نظير «خير» در «قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ» جمعه، 11.
«2». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 98
2- نفس سركش، انسان را به سوى گناه سوق مىدهد. «يُهْرَعُونَ»
3- با انجام هر گناه، زمينه براى گناهان بعدى فراهم مىشود. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ»
4- براى جلوگيرى از منكرات بايد ابتدا راههاى معروف را باز كرد و به مردم نشان داد. «هؤُلاءِ بَناتِي، لا تُخْزُونِ»
5- معناى عفّت و پاكدامنى، انزوا نيست، بلكه رعايت پاكى در رفت و آمد طبيعى و عادّى است. «هؤُلاءِ بَناتِي» (حضرت لوط در حضور مردان، به دختران خود اشاره مىكند)
6- براى هدايت جامعه، موعظه و راهنمايى كافى نيست، بايد در مواردى ايثار كرد. «بَناتِي»
7- پيشنهاد ازدواج از طرف پدر دختر، مانعى ندارد. «هؤُلاءِ بَناتِي»
8- ازدواج، تنها راه صحيح و پاك براى ارضاى غريزهى جنسى است و راههاى ديگر نادرست و ناپاك است. «هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ»
9- عادّى شدن گناه، تكليف انسان در نهى از منكر را ساقط نمىكند. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ»
10- همجنسبازى، در اديان گذشته، حرام، منفور ومطرود بوده است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
11- با اينكه احتمال اثر بسيار كم است، ولى باز هم بايد نهى از منكر كرد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
12- توهين و آزار ميهمان، اهانت و اذيّت به ميزبان محسوب مىشود. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
13- ارزش ميهمان نوازى به اندازهاى است كه شريفترين انسانها بيشترين زجرها را براى آن تحمّل مىكنند. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
14- دفاع از ميهمان، يك حقّ انسانى و بىتفاوتى نسبت به او يك كار ناجوانمردانه است. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
جلد 4 - صفحه 99
15- در ارشاد جاهل، از عواطف و احساسات مردم كمك بگيريم. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»
16- همجنسبازى، با مردانگى، رشادت و غيرت سازگار نيست. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ «79»
(قوم لوط) گفتند: تو خود مىدانى كه براى ما هيچ حقّى نسبت به دختران تو نيست (و ما رغبتى به ازدواج نداريم)، خودت خوب مىدانى كه ما چه مىخواهيم.
قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ «80»
(حضرت لوط) گفت: اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم و يا به تكيهگاه محكمى پناه مىبردم!
نکته ها
حضرت لوط عليه السلام در اين آيه مىفرمايد: اگر من ياران مؤمنى مىداشتم، هرآينه با شما فرومايگان به مبارزه برخاسته و از مهمانانم دفاع مىكردم ويا لااقل آنها را به نقطهى امنى مىبردم و پناه مىدادم.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در هنگام تلاوت اين آيه فرمودند: «رحمةاللَّه على لوط، لقد كان ياوى الى ركن شديد» «1» به نظر مىآيد كه مراد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آن است كه او از دنيا رفت و به خدا پيوست و از شرّ قوم خود راحت شد.
همجنسبازى، از گناهان بزرگ و داراى حدّ شرعىِ اعدام و تازيانه است كه با شهادت افراد عادل يا اقرار مرتكبان، قابل اجراست.
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 4 - صفحه 100
زشتى گناه لواط در قرآن و حديث:
قرآن مجيد در آيات مختلفى كه داستان حضرت لوط عليه السلام و قوم او را بيان مىفرمايد، براى عمل زشت و منفور اين قوم منحرف، تعابير گوناگونى آورده است كه از بزرگى گناه و شدّت حرمت آن حكايت مىكند:
1- فحشا. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ» «1»
2- اسراف. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «2»
3- جرم. «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» «3»
4- ظلم. «وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ» «4»
5- خباثت. «كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ» «5»
6- جهالت. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «6»
7- فسق. «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» «7»
در روايات نيز تهديدات شديدى در اين زمينه به چشم مىخورد، از جمله اينكه هرگاه با نوجوانى لواط شود، عرش الهى به لرزه درمىآيد و در قيامت خداوند با آنان سخن نمىگويد. «8» امام صادق عليه السلام فرمود: اگر بنا شود كه كسى را دوبار سنگسار كنند، آن شخص، فرد اهل لواط است. «9» رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز فرمودند: كسى كه بر لواط با ديگران اصرار داشته باشد، از دنيا نمىرود مگر آنكه مردم را به لواط با خودش دعوت خواهد كرد. «10» در عمل لواط، فاعل و مفعول، هر دو اعدام مىشوند، و دليل حرمت آن در روايات، فساد و قطع نسل معرّفى شده است. «11»
در روايات متعدّد، از زنانى كه خود را شبيه مردان ومردانى كه خود را همانند زنان مىكنند وزمينه عمل زشت لواط را فراهم مىسازند، به شدّت نكوهش شده است.
«1». اعراف، 79.
«2». اعراف، 80.
«3». اعراف، 83.
«4». هود، 82.
«5». انبياء، 74.
«6». نمل، 54.
«7». انبياء، 74.
«8». بحار، ج 76، ص 63.
«9». بحار، ج 76، ص 67.
«10». بحار، ج 76، ص 67.
«11». نهجالبلاغه، حكمت 252.
جلد 4 - صفحه 101
پیام ها
1- انسان در اثر گناه، چنان مسخ مىشود كه طبيعىترين راه براى او زشت، و زشتترين راه برايش حقّ وزيبا جلوه مىكند. ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍ ...
2- داشتن قدرت و امكانات و افراد، خواستهى ابتدايى هر پيامبر و مصلحى در اجراى فريضهى ارشاد جاهل است. «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً»
3- اگر قدرت، حكومت، تشكيلات و قواى مسلّحه نباشد، حتّى انبيا نيز در جلوگيرى بسيارى از منكرات فلج هستند. «1» «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً»
4- اگر مىتوانيم، جلوى فساد را بگيريم، وگرنه خود را از محيط فاسد دور كنيم. لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي ...
5- گاهى انبيا در ميان قوم خودشان نيز غريب بودند. لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي ...
6- براى دفاع از مهمان و جلوگيرى از اهانت به آن، هر اقدامى ضرورى است. «آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ»
«1». آنچه را حضرت لوط و ساير انبياى الهى عليهم السلام آرزوى آن را داشتند، خداوند به ما ايرانيان ارزانى فرمود، آيا باز هم از منكرات نهى نخواهيم كرد؟"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۹_۸٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ «81»
(وقتى كار به اينجا رسيد، ميهمانان) گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستيم، (دربارهى ما نگران مباش، زيرا) آنان هرگز به تو دسترسى پيدا نخواهند كرد. پس پاسى از شب گذشته، خانوادهات را (از اين سرزمين) بيرون ببر و (مراقب باش تا) هيچ كس از شما (به پشت سرش) متوجّه نشود. ولى همسرت (را با خود همراه مبر، زيرا) آن بلايى كه به همه مىرسد به او (نيز) خواهد رسيد. همانا وقت (نابودى) آنان صبح است. آيا صبح نزديك نيست؟!
جلد 4 - صفحه 102
نکته ها
كلمهى «اسر» از مادّهى «اسراء» به معناى حركت در شب است.
جملهى «إِلَّا امْرَأَتَكَ» يا از «بِأَهْلِكَ» استثنا شده است، به اين معنا كه تمام اهل خودت را شبانه كوچ بده مگر همسرت را، و يا از «لا يَلْتَفِتْ» استثنا گرديده، يعنى هيچ يك از شما به عقب التفاتى نكند، به جز همسرت كه او هنگام خارج شدن به همراه تو، چون نگران حال آن قوم فاسد است، از قافله عقب افتاده و در نتيجه گرفتار عذاب الهى مىگردد.
پیام ها
1- خداوند قبل از هلاكت هر قومى، پيامبرشان را در جريان مىگذارد. إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ ...
2- مؤمن بايد چنان سرعت عمل و آمادگى روحى داشته باشد كه بتواند در مدّت زمان كوتاهى (يك شب)، با چابكى نقل و انتقال يابد. فَأَسْرِ ... بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ
3- براى انجام يك انقلاب و زير و رو كردن منطقهى فساد، به مسائل جزئى چون مال و اثاثيهى خود توجّه نكنيم. «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ»
4- فاميل پيامبر بودن، وسيلهى نجات نيست. «إِلَّا امْرَأَتَكَ»
5- نظام ارزشى بايد بر اساس ضوابط باشد، نه بر محور روابط. «إِلَّا امْرَأَتَكَ»
6- انسانها در انتخاب راه آزادند، حتّى همسر پيامبر در خانهى او، راه انحرافى را انتخاب مىكند. «إِلَّا امْرَأَتَكَ» (زن يك موجود مستقلّ است)
7- حسابِ شخصيّتهاى مذهبى را از حساب خانواده و نزديكان آنها جدا كنيم. «إِلَّا امْرَأَتَكَ»
8- كارهاى خداوند بر اساس زمانبندى است. «مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ»
9- در قهر خداوند عجله نكنيم. «أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 103"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۱جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ «82»
پس هنگامى كه فرمان (قهر) ما آمد، آن سرزمين را زير و رو كرديم و بارانى از سنگهايى از گِلهاى لايه لايه بر آنها فرو ريختيم،
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ «83»
(سنگهايى كه) نزد پروردگارت نشاندار بودند، و اين (كيفر سنگباران) از (ساير) ستمگران (و فاسدانى كه در خط قوم لوط باشند،) دور نيست.
نکته ها
«سِجِّيلٍ» به معناى كلوخ است، چيزى نه مثل گِل، نرم و نه مثل سنگ، سفت، و «مَنْضُودٍ» يعنى رويهم و پى در پى. منظور از سنگ نشاندار، يا اين است كه هر سنگ براى شخص خاصّى در نظر گرفته شده بود و يا اينكه آن سنگها با سنگهاى زمينى فرق داشته است.
اين آيه، پايان كار قوم لوط را بيان مىفرمايد. در يك جمعبندى بايد گفت كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر قوم لوط بود و در زمان حضرت ابراهيم عليه السلام مىزيست و دين او را تبليغ مىكرد. به همراه حضرت ابراهيم عليه السلام عازم فلسطين شد و سپس به طرف سرزمينى به نام مؤتفكات رفت كه مردم آن منطقه، بتپرست بودند و علنى لواط مىكردند. حضرت لوط عليه السلام به مبارزه با اين فساد و آفت بزرگ پرداخت، امّا هر چه تلاش نمود، تأثيرى نبخشيد، تا جايى كه او را تهديد به اخراج كردند. آنها مىگفتند: «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ» «1» اى لوط! اگر موعظه را قطع نكنى، تو را تبعيد مىكنيم. سرانجام فرشتگان مأمور عذاب نازل شدند و پس از در جريان قرار دادن حضرت ابراهيم و سپس حضرت لوط عليهما السلام، مأموريّتشان را انجام داده و منطقهى اين قوم فاسد را زير و رو كردند.
در آيهى 73 سورهى حجر آمده است كه قوم لوط را صيحه فرا گرفت. شايد به واسطهى
«1». شعرا، 167.
جلد 4 - صفحه 104
همين صداى مهيب كه منطقه را زير و رو كرده، سنگهايى از درون زمين به طرف آسمان پرتاب شده و سپس بر سر آنها فرود آمده است، نظير آتشفشان و انفجارهايى كه به دنبال آن واقع مىشود. «1» و شايد هم در حين باريدن سنگ، صيحهى آسمانى نيز منطقه را فرا گرفته باشد.
پیام ها
1- كيفر كسانى كه فطرت انسانى را واژگون مىكنند آن است كه شهر بر سرشان واژگون شود. «جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها»
2- قدرت الهى مىتواند به جاى باران، سنگباران كند. «أَمْطَرْنا ... حِجارَةً»
3- انحرافات اخلاقى و جنسى، ظلم است. «مِنَ الظَّالِمِينَ»
4- هر كس همچون دنياى غرب، همجنسبازى را جايز و آزاد بداند، بايد منتظر قهر خدا و زير ورو شدن منطقهى فساد باشد. «وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ»
«1». تفسير الميزان."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۲_۸۳جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ «84»
و به سوى (منطقه و مردم) مدين، برادرشان شعيب (را فرستاديم، او) گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد (كه) جز او خداى ديگرى براى شما نيست، و پيمانه و ترازو را (در هنگام خريد و فروش) كم نگذاريد، همانا (در اين صورت) من شما را به خير (و صلاح) مىبينم و براستى كه من از عذاب روز (قيامتى كه) فراگير (است،) بر شما مىترسم.
نکته ها
«مَدْيَنَ» (كه نام امروزش مَعان و در تورات مَديان است) شهرى در مشرق خليج عقبه
جلد 4 - صفحه 105
است كه مردم آن از فرزندان حضرت اسماعيل عليه السلام بوده و با كشورهاى مصر و لبنان و فلسطين تجارت داشتند. بعضى نيز كلمهى «مَدْيَنَ» را نام قبيلهاى دانستهاند كه مردم آن در اطراف كوه سينا زندگى مىكردهاند.
فساد امّتها، در هر دوره وزمانى متفاوت است كه بايد به آن توجّه كامل داشت، فساد قوم لوط، انحراف جنسى وفساد قوم شعيب، كمفروشى وفساد اقتصادى بوده است.
پیام ها
1- بعثت انبيا عليهم السلام، سنّت الهى وجريان مستمرّ تاريخى بوده است. «وَ إِلى مَدْيَنَ»
2- رسالت حضرت شعيب، در محدودهى منطقهى مدين بوده است. «إِلى مَدْيَنَ»
3- يكتاپرستى، بر اساس يكتاشناسى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
4- تنها عبادت خداوند كافى نيست، بلكه برائت از مشركان نيز لازم است. «ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
5- انبيا عليهم السلام، تنها مسائل اعتقادى و اخلاقى را مدّ نظر نداشتند، بلكه به امور اقتصادى و عوامل فساد آن نيز مىپرداختند. «لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ»
6- رفاه و درآمد، به تنهايى بازدارنده از كلاهبردارى وفساد اقتصادى نيست.
لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ ... إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ امام صادق عليه السلام، مراد از «إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ» را فراوانى و ارزانى اجناس دانستهاند. «1»
7- براى نهى از منكر بايد به مردم شخصيّت و دلگرمى داد. «إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ»
8- توجّه دادن به مبدأ و معاد، سرلوحهى دعوت همه انبيا عليهم السلام بوده است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ
9- ايمان به روز حساب، زمينهى تقوى در همهى امور زندگى است. «لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ، عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ»
10- از قهر خداوند نمىتوان فرار كرد. «عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 106"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۴جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «85»
و (حضرت شعيب تأكيد كرد كه) اى قوم من! پيمانه و ترازو را با انصاف و عدل پر كنيد (وتمام دهيد) و (از) اشيا (واجناس وحقوقِ) مردم (چيزى) را نكاهيد و فسادكنان، در زمين تباهى مكنيد.
نکته ها
كلمهى «تَبْخَسُوا» از مادّهى «بخس»، به معناى كم كردن و جملهى «لا تَعْثَوْا»، به معناى فساد نكردن است.
پیام ها
1- برقرارى عدالت و قسط در همه مسائل، از دستاورد حركت انبياست. أَوْفُوا ... بِالْقِسْطِ
2- در صورتى كه گناه در جامعه به حالت عادت در آيد، بايد با تكرار تذكّر و پيگيرى مداوم، آن را بر طرف كرد. در اين آيه، چند بار مسئلهى رعايت وزن و پيمانه تكرار گرديده است. أَوْفُوا ... لا تَبْخَسُوا
3- بايد بر داد وستدها وامور اقتصادى، نظارت وكنترل باشد. أَوْفُوا ... لا تَبْخَسُوا
4- بايد قسط و عدل را نسبت به همهى مردم مراعات كرد، نه تنها در حقّ مؤمنين. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ»
5- كم گذاشتن حقّ مردم تنها در محدودهى چيزهاى وزنى و كشيدنى و يا پيمانهاى نيست، بلكه شامل همهى چيزهايى كه مردم داد و ستد مىكنند و امانات نيز مىشود. «أَشْياءَهُمْ»
6- ضايع كردن حقّ مردم در مسائل اقتصادى، يكى از بارزترين نمونههاى فساد است. زيرا اقتصاد ناسالم، جامعه را به فساد مىكشاند. «لا تَبْخَسُوا، مُفْسِدِينَ»
7- بالاتر و بدتر از عمل فساد، داشتن روحيّه و خصلت افراد مفسد است.«لا تَعْثَوْا، مُفْسِدِينَ»
جلد 4 - صفحه 107"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۵_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ «87»
(امّا مردم مدين در جواب) گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مىدهد كه (به ما بگويى) آنچه را كه پدرانمان مىپرستيدند رها كنيم؟ (و) يا اينكه (نتوانيم) آن گونه كه خود مىخواهيم، در اموالمان تصرّف كنيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى! (اين چه توقّعى است كه از ما دارى؟)
پیام ها
1- همهى انبيا عليهم السلام با مخالفانى روبرو بودهاند. قالُوا يا شُعَيْبُ ...
2- نماز، در اديان گذشته نيز بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
3- نماز، بارزترين نمود آئين شعيب بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
4- نماز واقعى، انسان را به ارشاد ديگران و امر به معروف و نهى از منكر آنها وامىدارد. «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ»
5- تقليد از نياكان، درمقابل دليل ونصّ، سرچشمهى بسيارى از انحرافات است.
«يَعْبُدُ آباؤُنا»
6- دين، نه از سياست جداست و نه از اقتصاد. أَ صَلاتُكَ ... نَتْرُكَ ... فِي أَمْوالِنا
7- راه انبيا، مانع از آزادى بىقيد و شرط است. «نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا»
جلد 4 - صفحه 109
8- مالكيّت بر چيزى، دليل جواز بر هر نوع مصرف كردن آن نيست. نَتْرُكَ ... أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا (در قوانين شعيب، قانون كنترل مصرف بوده است)
9- تجليل و ستايش مخالفان از ما، گاهى به خاطر سكوت ونگفتن حقّ است.
«إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»
10- تعريف وتمجيد مخالفان، گاهى جنبهى استهزا دارد. «لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «88»
(شعيب) گفت: اى قوم من! آيا انديشيدهايد كه اگر من دليل روشنى از طرف پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نيكويى (مثل نبوّت) از سوى خود عطا كرده باشد، (چگونه مىتوانم مخالفت او كنم؟) و من نمىخواهم نسبت به آنچه شما را از آن نهى مىكنم، خود مخالفت كنم (ومرتكب آن شوم). من به جز اصلاح به مقدار توانم، خواستهى ديگرى ندارم و جز به لطف خداوند، توفيقى براى من نيست، (از اين روى) بر او توكّل كردهام و به سوى او بازگشتهام.
نکته ها
در آيهى قبل، كفّار اعتراض داشتند كه چرا ما از تصرّف در اموالمان آزاد نباشيم؟ حضرت شعيب عليه السلام در اين آيه جواب مىفرمايند كه اگر من شما را از تصرّفِ بىقيد و شرط محدود مىكنم، به جهت اصلاح زندگى و جامعهى شماست، نه به خاطر دشمنى، حسادت، تنگ نظرى و يا امور ديگر، زيرا مصالح فردى نبايد موجب ضرر و زيان به مصالح عمومى شود.
جلد 4 - صفحه 110
پیام ها
1- نبوّت بر اساس معجزه وبيّنه است. «كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ» (قوانين بر پايه دليل است)
2- انبيا عليهم السلام همه چيز را از خدا مىدانند. «رَبِّي، رَزَقَنِي»
3- گمان نكنيم زندگىِ خوب، با كمفروشى وحرامخوارى بدست مىآيد، زيرا انبيا و اولياى الهى بدون آلودگى به اين گناهان، روزىِ نيكو داشتهاند. «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» (روزى نيكو آن است كه بر اساس كمفروشى وظلم نباشد)
4- روزى انسان از خدا وبه لطف اوست، نه به زرنگى. «رَزَقَنِي مِنْهُ»
5- در مقابل كفّار كه مىگفتند: «أَمْوالِنا» حضرت شعيب عليه السلام فرمود: «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» يعنى گمان نكنيد كه من مشكل مالى دارم.
6- آمر به معروف و ناهى از منكر بايد قبل از ديگران، خودش اهل عمل باشد. انبيا فقط طرّاح و فرمانده نبودند، بلكه خودشان از بهترين مصاديق اهل عمل بشمار مىرفتند. «وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
7- انبيا عليهم السلام نه تنها برخلاف دستورهاى الهى عمل نمىكردند، بلكه حتّى به فكر خلاف هم نبودند. وَ ما أُرِيدُ أَنْ ...
8- هدف انبيا عليهم السلام اصلاح انسانها و جوامع بشرى است. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
9- مرز كار انبيا توان وقدرت آنهاست، نه ساعت، روز، ماه وسال. «مَا اسْتَطَعْتُ»
10- ارادهى كارها از ما، ولى ميزان توفيق از خداست. «إِنْ أُرِيدُ، ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
11- در كارها آخرين تلاش را به كار ببريم، ولى بدانيم كه موفّقيّت به دست خداوند است. مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي ...
12- توكّل زمانى نتيجهبخش است كه در كنارِ تلاش باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، تَوَكَّلْتُ»
13- مصلح بايد خود صالح و اهل ايمان، توكّل، انابه و سوز باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»
14- در اين آيه براى آمر به معروف و ناهى از منكر اين سفارشها شده است:
الف: شخصاً اهل عمل باشد. «ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
جلد 4 - صفحه 111
ب: هدف او اصلاح جامعه باشد. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
ج: توفيق كارش را از خداوند بداند. «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
د: هميشه بر او توكّل نمايد. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ»
ه: در مشكلات به او پناه ببرد. «إِلَيْهِ أُنِيبُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ «89»
و (حضرت شعيب گفت:) اى قوم من! دشمنى ومخالفت با من، شما را به كارى وادار نسازد كه (عذابى) مثل آنچه به قوم نوح، يا قوم هود (و) يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد و (مىدانيد كه ماجراى) قوم لوط (چندان) از شما دور نيست.
پیام ها
1- حتّى با مخالفان نيز با لحن خوب سخن بگوييم. «يا قَوْمِ»
2- به خاطر دشمنى با يك فرد، سرنوشت و سعادت خود و جامعه را به آتش نكشيم. «لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي»
3- تاريخ اقوام بشرى، به يكديگر شباهت و پيوند دارد، و بازگو كردن آن، درس عبرت است. «مِثْلُ ما أَصابَ»
4- سرنوشت تلخ پيشينيان را ساده، شوخى، موسمى، موضعى، فردى و تصادفى نگيريم. مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ ... (حضرت نوح، هود، صالح و لوط، قبل از حضرت شعيب بودهاند)
5- دست خدا براى قهر و عذاب باز است. او هر قومى را به هر شكل و در هر منطقه و در هر زمانى كه بخواهد مىتواند هلاك كند. همانطور كه قوم حضرت نوح عليه السلام را با غرق كردن، قوم حضرت هود را با طوفان، قوم حضرت صالح عليه السلام را با صيحهى آسمانى و قوم حضرت لوط عليه السلام را با ويرانى
جلد 4 - صفحه 112
به قهر خود مبتلا نمود. «مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ»
6- بهترين جريان تاريخى براى عبرت آموزى، نزديكترين آنهاست. قوم شعيب با قوم لوط، هم از لحاظ مكانى نزديك بودند و هم از جنبهى زمانى. «وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۹_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As