eitaa logo
🌸🌿 تفسیر روزانه قرآن 📖
144 دنبال‌کننده
68 عکس
85 ویدیو
0 فایل
منبع:🌹 تفسیر سلیس و روان "نور" 🌹 به زبان عامیانه و بدون پیچیدگی های فنی و ادبی و فلسفی، توسط استاد قرائتی و همکارانشان
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ ـ راستگوئى و اداء امانت دو نشانه بارز ایمان و شخصیت انسان است، حتى دلالت این دو، بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است. 😳 امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لاتَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ قَدْ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ، وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه»؛ (نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، بلکه نگاه به راستگوئى و امانت آنها کنید).(1) ذکر این دو با هم (راستگوئى و امانت) به خاطر این است که: ریشه مشترکى دارند، زیرا راستگوئى چیزى جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستى در عمل است. ۲ ـ دروغ سرچشمه همه گناهان 😲 در روایات اسلامى دروغ، به عنوان «کلید گناهان» شمرده شده است، على(علیه السلام) مى فرماید: «الصِّدْقُ یَهْدِی إِلَى الْبِرِّ، وَ الْبِرُّ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ»؛ (راستگوئى دعوت به نیکوکارى مى کند، و نیکوکارى دعوت به بهشت).(2) و در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً، وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الأَقْفَالِ الشَّرَابَ، وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ»؛ (خداوند متعال براى شر و بدى، قفلهائى قرار داده و کلید آن قفلها شراب است [چرا که مانع اصلى زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار مى اندازد] و دروغ از شراب هم بدتر است).(3) امام عسکرى(علیه السلام) مى فرماید: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فِى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهَا الْکَذِب»؛ (تمام پلیدیها در اطاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است).(4) رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که: انسان گناهکار هرگز نمى تواند، راستگو باشد، چرا که راستگوئى موجب رسؤائى او است، و براى پوشاندن آثار گناه، معمولاً باید متوسل به دروغ شود. و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مى کند، و راستگوئى محدود. اتفاقاً این حقیقت در حدیثى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده کاملاً تجسّم یافته، حدیث چنین است: شخصى به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، عرض کرد: نماز نمى خوانم، عمل منافى عفت انجام مى دهم، دروغ هم مى گویم! کدام را اول ترک گویم؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: دروغ، او در محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله) تعهّد کرد که هرگز دروغ نگوید. هنگامى که خارج شد، وسوسه هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از او در این باره سؤال کند، چه بگوید؟ بگوید: چنین عملى را مرتکب نشده است، این که: دروغ است و اگر راست بگوید: حدّ بر او جارى مى شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهاى خلاف این طرز فکر و سپس خود دارى و اجتناب براى او پیدا شد و به این ترتیب، ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.
۳ ـ دروغ سرچشمه نفاق است 😱 چرا که راستگوئى یعنى هماهنگى زبان و دل، و بنابراین دروغ ناهماهنگى این دو است، و نفاق نیز چیزى جز تفاوت ظاهر و باطن نیست. در آیه 78 سوره «توبه» مى خوانیم: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»؛ (اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر این که عهد خدا را شکستند و به خاطر این که دروغ مى گفتند). 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🥀 [اللّهمّ طهِّر قلبي مِن النِّفاق و عَمَلي مِنَ الرِّياء و عَيني مِن الخِيانةِ فَإنَّك تَعْلَمُ كُلُّ خائِنَةَ الأعْيُنِ و ما تُخْفِي الصُّدُورِ] 🤲 ۴ ـ دروغ با ایمان سازگار نیست 😔 در حدیثى چنین مى خوانیم: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً؟ قالَ: نَعَمْ، قِیلَ: وَ یَکُونُ بَخِیلاً؟ قالَ: نَعَمْ، قِیلَ: وَ یَکُونُ کَذَّاباً قالَ: لا»!؛ (از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان ممکن است [گاهى] ترسو باشد. فرمود: آرى. باز پرسیدند: آیا ممکن است [احیاناً] بخیل باشد. فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است کذّاب و دروغگو باشد؟. فرمود: نه)!.(5) چرا که دروغ از نشانه هاى نفاق است و نفاق با ایمان سازگار نیست. و نیز به همین دلیل این سخن از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است: «لایَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الإِیمَانِ حَتّى یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه»؛ (انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمى چشد، تا دروغ را ترک گوید خواه شوخى باشد یا جدى).(6) در حدیث دیگرى، نظیر همین معنى، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، و در پایان آن به آیه مورد بحث استدلال گردیده است. ۵ ـ دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است 😨 مى دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مى کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگوئى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى، همین موضوع است. در احادیث اسلامى مى خوانیم: پیشوایان دین از دوستى با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیداً نهى کرده اند؛ چرا که آنها قابل اطمینان نیستند. على(علیه السلام) در کلمات قصارش مى فرماید: «إِیّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ، یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ»؛ (از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور مى سازد).(7) البته سخن درباره زشتیهاى دروغ و فلسفه آن و همچنین علل پیدایش دروغگوئى از نظر روانى و طرق مبارزه آن بسیار زیاد است که باید آن را در کتب اخلاق جستجو کرد.(8).(9)
پی نوشت: (1). «سفينة البحار»، ماده«صدق»، نقل از كتاب كافى. (2). «مشكاة الانوار» طبرسى، صفحه 172. (3). «اصول كافى»، جلد 2، صفحه 338. (4). «جامع السعادات»، جلد 2، صفحه 233؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 263. (5). «جامع السعادات»، جلد 2، صفحه 322؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 262. (6). «وسائل الشيعه»، جلد 12، صفحه 250 (آل البيت)؛ «بحار الانوار»، جلد 66، صفحه 249. (7). «نهج البلاغه»، كلمات قصار، شماره 38. (8). به كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» مراجعه فرمائيد. (9). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و هفتم، ج 11، ص 447. برگرفته از سایت: Makarem.ir آیین رحمت
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ (76) پس (از پذيرش كيفر ماموران شروع به بازرسى كرده و) قبل از بار برادرش به (بازرسى) بار ساير برادران پرداخت، سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اينگونه براى يوسف تدبير كرديم زيرا طبق قانون شاه مصر يوسف نمى توانست برادرش را بازداشت كند، مگر آنكه خدا بخواهد (كه كيفر سارق در كنعان را مقدمه بازداشت اين برادر قرار مى دهد) ما هر كس را كه بخواهيم (و لايق باشد) درجاتى بالا مى بريم و برتر از هر صاحب دانشى دانشورى است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «كَيْد» همه جا به معنى مذموم بكار نرفته است، «كَيْد» به معنى طرح و نقشه نيز استعمال شده است.«كدنا» در موقع بازرسى، بنيامين چون از طرح و نقشه با خبر بود، آسوده خاطر بود، لذا در سراسر اين ماجرا هيچ اعتراضى از او نقل نشده است و براى اينكه طرح مخفى بماند و موجب سوءظن نشود، بازرسى را از بار ديگران شروع كردند تا نوبت به بنيامين رسيد و چون در بار او پيدا شد، طبق قرار قبلى بايد او در مصر مى ماند. اين طرح و نقشه الهى بود، چون يوسف با قوانين جارى مصر نمى توانست سارق را به عنوان گروگان نگهدارد. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - مأمورين اطلاعاتى بايد به نوعى عمل كنند كه موجب شك و ظن به آنها نشود. «فبدأ باوعيتهم» (در بازرسى، اوّل به سراغ بار بنيامين نرفتند، بلكه از ديگر برادران ديگر شروع نمودند.) - عملكرد كاركنان به عهده مسئولان گذاشته مى شود. «فبدأ» (به حسب ظاهر يوسف شخصاً بازرسى نكرده، ولى قرآن مى فرمايد: او بازرسى را آغاز كرد.) - بازرسى اموال متّهمان از سوى حاكم، مجاز است. «فبدأ باوعيتهم» - فكر و ابتكار و چاره جويى، از امدادهاى غيبى است. «كِدنا» - طرح هاى يوسف، الهامات الهى بود. «كِدنا ليوسف» - حضور بنيامين نزد يوسف، به سود يوسف بود. «كذلك كِدنا ليوسف» - احترام ومراعات قوانين، حتّى در نظام هاى غير الهى لازم است. «ماكان لياخذ اخاه فى دين الملك» - سردمداران نيز بايستى به قانون وفادار و از آن تخلّف نكنند. (يوسف به قانون مصر پايبند بود، لذا برادر را نگه داشت) «ليأخذ اخاه فى دين الملك» - مقام هاى معنوى، درجات وسلسله مراتب دارد. «نرفع درجات...» - علم و آگاهى، مايه ى برترى است. «نرفع درجات... وفوق كلّ ذى علم عليم» - دانش بشرى محدود است. «فوق كلّ ذى علم عليم» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شعبان شد و پیک عشق از راه آمد 💖عطر نفس بقیة الله آمد 🌸با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین 💖یك ماه و سه خورشید در این ماه آمد. 🌸حلول ماه شعبان و اعیــاد شعبانیـه مبـارک 🎉💐
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَاناً وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ (77) (برادران) گفتند: اگر او سرقت كند (جاى تعجب نيست، زيرا) پيش از اين نيز برادر او دزدى كرده بود. يوسف (اين تهمت را) در دل خود پنهان داشت و (با آنكه ناراحت شده بود) به روى آنان نياورد. (ولى) گفت: موقعيت شما بدتر (از او)ست و خداوند به آنچه توصيف مى كنيد داناتر است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: -------------------------------------------------------- ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - متّهم، يا انكار مى كند و مى گويد: من دزد نيستم؛ «ما كنّا سارقين» يا كار خود را توجيه مى كند و مى گويد: دزد بسيار است. «فقد سرق اخ له من قبل» - حسود، حتّى بعد از دهها سال ضربه مى زند. «فقد سرق اخ له من قبل» - اخلاق برادر، در برادر اثر مى گذارد. «اخ له» (اخلاق مادر، در فرزند اثر دارد. بنيامين و يوسف از يك مادر بودند) - آنجا كه صفا نيست، اتّهام افراد زود پذيرفته مى شود. «ان يسرق فقد...» (بيرون آمدن پيمانه از بار او، دليل بر سرقت نيست، ولى برادران چون علاقه اى به بنيامين نداشتند، كلمه سرقت را بكار گرفته و مسئله را مسلّم پنداشتند.) - آنجا كه صفا نيست، خلاف جزيى را كلى قلمداد مى كنند. («يسرق» بجاى «سرق» يعنى او هميشه اين كاره بوده است.) - براى رسيدن به هدف بايد نيش هايى را تحمل كرد. «سرق اخ له من قبل» - گاهى براى حفظ آبروى خود، به ديگران تهمت مى زنند. «سرق اخ له من قبل» - جوانمردى و سعه صدر، رمز رهبرى است. «فاسرّها يوسف» - رازها را فداى احساسات نكنيم. (يوسف از برادران نسبت دزدى مى شنيد، ولى به خاطر مصلحت وحفظ رازش چيزى نگفت) «فاسرّها يوسف فى نفسه» - افشاگرى هميشه ارزش نيست. «و لم يبدها لهم» - حسد در حقّ برادر، دروغگويى و اتّهام بى مورد از جمله دلايل يوسف براى گفتنِ «شَرّ مَكاناً» به برادران بود. - برادران يوسف، بر فرضِ سرقت پيمانه از سوى بنيامين، از او بدتر بودند، چون آنان برادر خود را دزديده بودند. «انتم شرّ مكاناً» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبِيراً فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (78) (برادران) گفتند: اى عزيز، همانا براى او پدرى است پير و سالخورده، پس يكى از ما را به جاى او بگير (و او را رها كن) همانا ترا از نيكوكاران مى بينيم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: وقتى برادران يوسف ديدند نگاهداشتن بنيامين قطعى شد، با توجّه به تعهّدى كه به پدر سپرده بودند و سابقه اى كه درباره يوسف نزد پدر داشتند، و احساس كردند برگشتن بدون بنيامين بسيار تلخ است، تقاضاى خود را با روان شناسى خاصى مطرح نمودند وشروع به التماس كردند و با بيان هاى عاطفى و محرك همچون، تو عزيز و قدرتمندى، تو از نيكوكارانى، او پدرى پير و سالخورده دارد، هر كدام از ما را خواستى به جاى او بگير، درصدد جلب بخشش او بر آمدند. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - مقدرات الهى، هر سنگدل و ستمگرى را روزى به خاك مذلّت مى نشاند. آهنگ التماس در جمله؛ «يا ايّها العزيز....» - تقوا پيشگانى كه هواپرستان آنها را خوار كنند خداوند آنان را عزّت خواهد بخشيد. «يا ايّها العزيز»* - يوسف حتّى در زمان اقتدارش، نيكوكارى در رفتار و منش او نمايان بود. «نراك من المحسنين» - فراز و نشيب و حالات مختلف روزگار، سختى و آسانى، ضعف و قدرت، تغييرى در احوال محسنان ايجاد نمى كند. (يوسف در همه جا و همه ى شرايط، نيكوكار توصيف شد) «انّا نراك من المحسنين»* 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷الَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب🌷 ✅ مقام معظم رهبری : روزانه حداقل یک صفحه قرآن بخوانید 🌼سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) و روز جانباز مبارکباد🌼 ۵۹۱ _ قطعه ای بسیار زیبا و دلنشین از یک قاری نوجوان اندونزیایی ✅ این تلاوت زیبا را هدیه میکنیم به پیشگاه مطهر و منور باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس(ع) مصادف با سالروز ولادت با سعادت آنحضرت به برکت صلوات بر محمد و آل محمد 🔸️ در ثواب نشر قرآن و ترویج فرهنگ شهادت سهیم باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّـا إِذاً لَّظَالِمُونَ (79) (يوسف) گفت: پناه به خدا از اينكه كسى را به جز آنكه متاعمان را نزد او يافته ايم، بگيريم. زيرا كه در اينصورت حتماً ستمگر خواهيم بود. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: دقّت در كلمات يوسف عليه السلام، نشان از اين دارد كه نمى خواهد بنيامين را سارق معرّفى كند، لذا نمى گويد: «وجدناه سارقاً» بلكه مى گويد: «وجدنا متاعنا عنده» متاع در بار او بود، نه آنكه قطعاً او سارق است. اگر يوسف برادر ديگرى را به جاى بنيامين نگه مى داشت، طرح به هم مى خورد و برادران با او به عنوان يك دزد برخورد مى كردند و انواع آزار و اذيّت ها را روا مى داشتند و آن كس كه به جاى بنيامين مى ماند، احساس مى كرد به ناحقّ گرفتار شده است. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - مراعات مقرّرات، بر هر كس لازم است و قانون شكنى حتّى براى عزيز مصر نيز ممنوع است. «معاذ اللَّه» - نيكوكار قانون شكنى نمى كند. «من المحسنين. قال معاذ اللّه...»* - قاضى نبايد تحت تأثير احساسات قرار گيرد. «قال معاذ اللّه»* - قضاوت كار حساسى است كه بايد در آن به خدا پناه برد. «معاذ اللّه»* - يوسف عليه السلام در دو مكان به خدا پناه برد: يكى در خلوت زليخا و يكى به هنگام قضاوت و حكم. «قال معاذ اللّه»* - قانون شكنى، ظلم است. (نبايد به درخواست اين و آن مقرّرات را شكست.) «معاذ اللَّه ان ناخذ» - بى گناه نبايد به جاى گناهكار كيفر ببيند، هر چند خودش به اينكار رضايت داشته باشد. «معاذ اللَّه» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَلَمَّا اسْتَيْأَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِيّاً قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقاً مِّنَ اللّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الأَرْضَ حَتَّيَ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ (80) پس چون از يوسف مأيوس شدند (كه يكى را به جاى ديگرى بازداشت كند) نجواكنان به كنارى رفتند. (برادر) بزرگشان گفت: آيا نمى دانيد كه پدرتان براى برگرداندن او بر شما پيمان الهى گرفته و پيش از اين نيز درباره يوسف كوتاهى كرده ايد. پس من هرگز از اين سرزمين نمى روم تا آنكه (يوسف عفو كند يا آنكه) پدرم به من اجازه دهد يا خدا در حق من حكمى كند و او بهترين داور و حاكم است. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «خَلَصوا» يعنى گروه خود را از سايرين جدا كردند. «نجيّاً» يعنى به نجوى پرداختند. پس «خَلَصوا نجيّاً» يعنى شوراى محرمانه تشكيل دادند كه چه بكنند. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - التماس ها وخواهش ها، شما را از اجراى احكام الهى واعمال قاطعيّت باز ندارد. «فلمّا استيأسوا منه» - گناه موجب مى شود ديگران از فرد دورى كرده برائت بجويند و حتّى رابطه خويشاوندى را ناديده بگيرند. «فلمّا استيأسوا منه خلصوا نجيّاً»* - روزگارى همين برادران، قدرتمندانه مشورت مى كردند كه چگونه يوسف را از بين ببرند؛ «اقتلوا يوسف او اطرحوه ارضا... لا تقتلوا ... القوه...» امروز كاسه التماس در دست گرفته و مشورت ونجوى مى كنند كه چگونه بنيامين را آزاد نمايند. «خلصوا نجيّاً» - در عدم حضور پدر مسئوليّت اعضاى خانواده با برادر بزرگتر است. «قال كبيرهم»* - رعايت سلسله مراتب و موقعيّت سنّى در خانواده و جامعه لازم است. «قال كبيرهم»* - در حوادث تلخ و ناگوار، بزرگترها مسئول تر و شرمنده ترند. «قال كبيرهم» - عهد وپيمان ها لازم الاجرا است. «اخذ عليكم موثقاً» - پيمان هاى سخت و قراردادهاى محكم، راه سوءاستفاده را مى بندد. «اخذ عليكم موثقا» - خيانت وجنايت تا آخر عمر وجدان هاى سالم را آزار مى دهد. « و من قبل ما فرطتهم فى يوسف» - تحصّن، يكى از شيوه هاى قديمى براى رسيدن به مقصود است. «فلن ابرح الارض» - غربت، بهتر از شرمندگى است. «فلن ابرح الارض» - به خداوند خوش بين باشيم. «هو خير الحاكمين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام صبح بخیر❤️ 🌹با قامت عصمت و حيا مى‌آيد 🌸با بانگ مناجات و دعا مى‌آيد 🌹ميلاد عبادت است يعنى سجاد 🌸از سوى خدا به سوى ما مى‌آيد 🌹ولادت با‌سعادت حضرت 🌸 امام سجاد علیه السلام مبارک باد❤️❤️❤️❤️❤️❤️
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم ارْجِعُواْ إِلَي أَبِيكُمْ فَقُولُواْ يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ (81) (برادر بزرگ گفت: من اينجا مى مانم ولى) شما به سوى پدرتان برگرديد، پس بگوييد: اى پدر همانا پسرت دزدى كرده و ما جز به آنچه مى دانستيم گواهى نداديم و ما نگهبان (وآگاه به) غيب نبوده ايم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: ----------------------------------------------------------- ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - انسان، خودخواه است. در آنجا كه مى خواستند به گندم بيشتر برسند، گفتند: «فارسل معنا اخانا»(121) برادر ما را با ما روانه كن، ولى امروز كه تهمت در كار است، گفتند: «ابنك» پسر تو دزدى كرده و نگفتند: برادر ما. - شهادت وگواهى، بايد بر اساس علم باشد. «ما شهدنا الاّ بما علمنا» - در پيمان ها و تعهدات، بايد براى حوادث پيش بينى نشده تبصره اى باز كرد. «و ما كنّا للغيب...» - عذر خود را با كمال صراحت بگوئيم. «و ما كنّا للغيب حافظين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيْرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (82) (اگر به حرف ما اطمينان ندارى) از قريه اى كه در آن بوديم و از كاروانى كه در ميانشان به اينجا رو آورده ايم، سؤال كن و بى شك ما راستگو هستيم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «قريه» تنها به معناى روستا نيست، بلكه به محل اجتماع و مناطق مسكونى گفته مى شود؛ خواه شهر باشد يا روستا. ضمناً «واسئل القريه» به معنى سؤال از اهل قريه است. «عير» به كاروانى گفته مى شود كه مواد غذايى حمل ونقل مى كند. برادران يوسف در گفتگو با پدر، در ماجراى كشته شدن يوسف توسط گرگ، دليل نداشتند، ولى در اينجا براى حرف خود دو دليل آوردند؛ يكى سؤال از مردم مصر و يكى سؤال از كاروانيان كه ما در ميان آنان بوديم. علاوه برآنكه در ماجراى قبل گفتند: «لو كنّا صادقين» و «لَو» نشانه ترديد و دلهره و سستى است، ولى در اين صحنه با «انّا» و حرف لام كه در جمله «انّا لصادقون» است نشان مى دهند كه قطعاً راست مى گويند. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - سابقه ى بد و دروغ، در پذيرش سخنان انسان در تمام عمر ايجاد ترديد مى كند. «واسئل القرية» - گواهى شهود عينى، راهى معتبر براى اثبات مدّعا مى باشد. «واسئل القرية... والعير...» - امكان تبانى مجموعه اى بزرگ بر كذب، منتفى است. «و اسئل القرية... انّا لصادقون»* 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَي اللّهُ أَن يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (83) (يعقوب) گفت: (اين چنين نيست) بلكه (بار ديگر) نفس شما (با نسبت دزدى به يوسف يا تعيين كيفر گروگان گيرى) مسئله را براى شما آراسته است پس صبرى نيكو (لازم است) اميد است كه خداوند همه برادران را با هم نزد من آورد چرا كه او قطعاً آگاه و حكيم است 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: وقتى برادران، پيراهن آغشته به خون يوسف را با ظاهرى غمگين و گريان حضور پدر آوردند و گفتند: يوسف را گرگ خورد. حضرت يعقوب گفت: «بل سوّلت لكم انفسكم» يعنى نفس شما اين كار را در چشم شما زيبا جلوه داده است و من صبر جميل مى كنم. در اينجا نيز كه دو فرزندش (بنيامين وپسر بزرگتر) از او جدا شده اند، همين جمله را تكرار مى كند. شايد اين سؤال مطرح شود در ماجراى يوسف برادران توطئه و خيانت كردند، ولى در ماجراى بنيامين اين مسايل نبود، پس چرا كلام يعقوب در هر دو مورد يك لحن و يك عبارت است؟ «بل سوّلت لكم انفسكم امراً فصبر جميل» تفسيرالميزان اينگونه پاسخ مى دهد: يعقوب مى خواهد بگويد دورى اين دو برادر نيز دنباله حركت قبلى شما نسبت به يوسف است. يعنى تمام اين صحنه ها، دنباله همان كار زشت شماست. ممكن است گفته شود كه مراد يعقوب اين است كه شما در اينجا هم خيال مى كنيد بى تقصيريد و كارتان خوب بوده است، ولى شما مقصّريد زيرا: اوّلاً: چرا با ديدن پيمانه در بار برادرتان او را سارق دانستيد؟ شايد كس ديگرى اين پيمانه را در بار گذاشته بود؟ ثانياً: چرا زود برگشتيد؟ بايد تحقيق مى كرديد. ثالثاً چرا كيفر سارق را گروگان قرار داديد؟(122) امّا سخن صاحب الميزان مناسب تر است، چون پيدا شدن پيمانه در بار بنيامين، براى عموم مردم سبب علم به دزدى مى شود و ماندن برادر بزرگتر در مصر نيز براى پيگيرى كار يا جلب عواطف و رحم بود و كيفرى هم كه ذكر شده، مجازات سارق در منطقه آنان بوده است. بنابراين در هيچ يك از سه مسئله، جلوه نفسانى نبود تاگفته شود: «بل سوّلت لكم انفسكم» صبر، گاهى از روى ناچارى و بيچارگى است، چنانكه اهل دوزخ مى گويند: «سواء علينا أصَبرنا ام جزعنا» صبر كردن و يا جزع كردن براى نجات ما اثرى ندارد. و گاهى صبر آگاهانه و داوطلبانه و تسليم رضاى خداوند است كه چهره اين صبر در هر جايى با يك عنوان مطرح است؛ صبر در ميدان جهاد، شجاعت است. صبر در دنيا، زهد است. صبر در برابر گناه، تقواست. صبر در برابر شهوت، عفّت است و صبر در برابر مال حرام، ورع است. تزيين و زيبانمايى زشتى ها، گاهى توسّط شيطان؛ «و اذ زيّن لهم الشيطان اعمالهم»(123)، گاهى به وسيله ى زرق و برق دنيا؛ «حتّى اذا اخذت الارض زخرفها وازّيّنت»(124) و گاهى توسّط نفس انسان است. «سوّلت لكم انفسكم» --------------------------------------------------------- 121) يوسف، 63. 122) تفسير نمونه. 123) انفال، 48. 124) يونس، 24. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - نفس براى توجيه گناه، كارهاى زشت را در نظر انسان زيبا جلوه مى دهد. «سوّلت لكم انفسكم» - صبر، شيوه ى مردان خداست وصبر جميل، صبرى است كه در آن سخنى بر خلاف تسليم و رضاى خداوند گفته نشود.(125) «فصبر جميل» - هرگز از قدرت خداوند مأيوس نشويم. «عسى اللَّه أن ياتينى بهم» - يعقوب به زنده بودن سه فرزندش (يوسف، بنيامين، برادر بزرگتر) يقين داشت و به ملاقاتشان اميدوار بود. «أن ياتينى بهم جميعا» - براى قدرت الهى، حل مشكلات تازه و كهنه، يكسان است. خداوند مى تواند يوسف ديروز و برادر امروز شما را يكجا دورهم گرد آورد. «جميعاً» - مؤمن، حوادث تلخ را نيز از حكمت خدا مى داند. «الحكيم» - باور وتوجّه به عالمانه وحكيمانه بودن افعال الهى، آدمى را به صبر وشكيبايى در حوادث دشوار وادار مى كند. «فصبر جميل، انّه هو العليم الحكيم»125) تفسير نورالثقلين. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم وَتَوَلَّي عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَي عَلَي يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ (84) يعقوب از برادران روى گرداند و گفت: اى دريغا بر يوسف، پس اندوه خود را فرو مى خورد (تا آنكه) دو چشمش از اندوه سفيد (و نابينا) شد. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «اسف» به معناى حزن و اندوه همراه با غضب است. يعقوب بر چشم گريه، و بر زبان «يا اسفا» و در دل حزن داشت. در روايتى امام صادق عليه السلام فرمود: علىّ بن الحسين عليهما السلام بيست سال بعد از حادثه كربلا به هر مناسبتى گريه مى كرد. سؤال كردند چرا اين همه گريه مى كنيد؟ فرمود: يعقوب يازده پسر داشت يكى غائب شد، با اينكه زنده بود، از گريه چشمانش را از دست داد، ولى من در برابر چشمان خود ديدم پدر و برادرها و هفده نفر از خاندان نبوّت شهيد شدند، چگونه گريه نكنم؟(126) ------------------------------------------------------ 126) بحار، ج 46 ،ص 108. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - حسدورزى، يك عمر تحقير به همراه دارد. «و تولّى عنهم» - آنها مى خواستند با حذف يوسف، خود محبوب پدر شوند؛ «يخل لكم وجه ابيكم» ولى حسادت، قهر پدر را شامل حال آنها كرد. «تولّى عنهم» - يعقوب مى دانست كه بر فرزند ديگر ظلم نشده است، ظلم بر يوسف رفته است. «يا اسفا على يوسف» - غصّه و گريه، گاهى موجب نابينايى مى شود. «ابيضّت عيناه من الحزن» - ندبه و گريه و سوز و عشق، نياز به شناخت دارد. (يعقوب آشنا به يوسف است كه از سوز نابينا مى شود.) - اهميّت مصائب، بر محور شخصيّت افراد است. (ظلم به يوسف با ظلم به ديگران فرق دارد، نام يوسف برده مى شود نه دو برادر ديگر.) - گريه، غم و اندوه در فراق عزيزان، جايز است. «وابيضّت عيناه من الحزن» - تحمّل انسان حدّى دارد و روزى لبريز مى شود. «وابيضّت عيناه من الحزن»* - فرو بردن خشم، از صفات مردان الهى و كارى شايسته است. «فهو كظيم»* - گريه و غم، منافاتى با كظم غيظ و صبر ندارد. «فصبرٌ جميل، يا اسفا، فهو كظيم» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 قضای فضل 🔹 قاضی وقتی بعد از بررسی، می خواهد جزا بدهد، گاهی به عنوان قاضی عدل است، گاهی به عنوان قاضی فضل و احسان. اینكه در دعاها در نماز و غیر نماز عرض می ‌كنیم: «اَللّهم عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ» همین است. 🔹 یعنی خدایا چه در دنیا و چه در آخرت، مخصوصاً در محكمه آخرت، وقتی ما را حاضر كردی، با ما عادلانه رفتار نكن با ما فاضلانه و محسنانه رفتار كن! اگر بخواهی با عدل با ما رفتار كنی ما مشكل داریم و اگر بخواهی با فضل و احسان با ما رفتار كنی ما امیدواریم؛ «اَللّهم عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ». 📚 سوره مبارکه یس جلسه 21 تاریخ: 1392/11/12 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra ☑️ به وارد شوید. @PastoyeFarhangVaSiyasat
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم قَالُواْ تَالله تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّي تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ (85) (فرزندان يعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پيوسته يوسف را ياد مى كنى تا آنكه بيمار و لاغر شوى و (يا مشرف به مرگ و) از بين بروى. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: «حَرَض»، به شخصى گويند كه عشق يا اندوه و حزن، او را فرسوده كرده باشد. ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - يوسف ها همواره بايد در يادها باشند. «تفتؤا تذكر يوسف» (اولياى خدا در دعاى ندبه، يوسف زمان را صدا مى زنند و گريه مى كنند.) - اگر مى خواهيد ببينيد چقدر كسى را دوست داريد، ببينيد چقدر به ياد او هستيد. «تفتؤا تذكر يوسف»* - آن كه يوسف را مى شناسد، سوزى دارد كه افراد عادّى آن را درك نمى كنند. «تذكر يوسف حتّى تكون حرضاً» - مسايل روحى وروانى، در جسم اثر مى گذارد. «حرضاً او تكون من الهالكين» (فراق مى تواند انسان را بشكند و يا بكشد، تا چه رسد به داغ و مصيبت.) - حساب عاطفه پدرى، از علاقه هاى عادّى جداست. «تكون من الهالكين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر کوتاه نور آیه به آیه از ابتدای قرآن ____ أعوذ بالله من الشيطان الرجيم كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْماً كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (86) چگونه خداوند هدايت كند گروهى را كه بعد از ايمان و گواهى بر حقّانيت رسول و آمدن معجزات و دلايل روشن بر ايشان، باز هم كافر شدند، و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى كند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 نکته: ---------------------------------------------------------- ☘☘☘☘☘☘☘ پیام: - هرچه دلايل هدايت، بيشتر و روشن تر باشد، كفر و بى اعتنايى به آنها خطرناك تر است. «كيف يهدى... لايهدى القوم الظالمين» - ايمان اوّليه كافى نيست، تداوم ايمان و حسن عاقبت لازم است. زيرا خطر ارتداد، همواره انسان را تهديد مى كند. «كفروا بعد ايمانهم» - گروهى از مسلمانان، در زمان پيامبر اكرم مرتدّ شدند. «كفروا بعد ايمانهم» - پشت كردن به حقّ، منطق و عقل، رسول و بيّنه، ظلم است و سبب خارج شدن از مدار الطاف الهى مى گردد. «لايهدى القوم الظالمين» - سنّت خدا آن است كه ظالمان را هدايت نكند. «واللّه لايهدى القوم الظالمين» (جمله «لايهدى» نشانه استمرار و سنّت الهى است.) - توبه وبازگشت، براى مرتدّ بسيار مشكل است. «كفروا بعد ايمانهم... واللّه لايهدى...» - كافران ناآگاه، به هدايت نزديك تر از كفّارِ آگاهند. «جائهم البيّنات واللّه لايهدى القوم الظالمين» - برخوردارى از هدايت الهى و يا محروم شدن از آن، بدست خودماست. «لايهدى القوم الظالمين» 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 @tafsir_qoraan https://ble.ir/tafsir_nor https://chat.whatsapp.com/8v1gW9NspMeGZWn3FPKv5V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا