درس30: 1403/08/13 «آیا به پیامدهای انتشار اخبار در شبکه های اجتماعی آگاهم؟»
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (نور:19) :آنان که (چون عبد اللّه ابیّ سلول و منافقان دیگر) دوست میدارند که در میان اهل ایمان کار منکری اشاعه و شهرت یابد آنها را در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود و خدا (فتنهگری و دروغشان را) میداند و شما نمیدانید. در این آیه، خداوند به مؤمنان هشدار می دهد که بسیار بسیار مواظب باشند که زشتی ها در جامعه رواج پیدا نکند. به دیگر سخن، هر کسی باید حواسش را جمع کند تا به دست خود، اشاعه دهنده بی حرمتی، زشتی و فحشاء در جامعه نباشد. اخیراً خبری مبنی بر حادثه ای در دانشگاهی در تهران منتشر شد که نباید می شد. اما عجیب تر از آن، انتشار گسترده آن در شبکه های اجتماعی بود که این هم نباید می شد و عجیب تر از آن، انتشار آن در گروه های مذهبی بود و باز هم عجیب تر از آن، داوری ها و قضاوت ها و راه کارها و توبیخ ها و ... از طرف افراد گوناگون بود. قرآن در این گونه مواقع، تکلیف ما را روشن ساخته است: به هیچ وجه حق انتشار فحشاء را در جامعه ندارید و اگر این کار را به هر نحوی انجام دادید، گناه آن گریبان شما را به زودی خواهد گرفت. یکی از علائم منافق همین اشاعه فحشاء در جامعه است. اگر دشمنان و منافقان این کار را می کنند، چون می خواهند جامعه را به انحطاط بکشند؛ اما از مؤمنان بعید است که به این کار روی بیاورند. خداوند این گونه افراد را به عذابی دردناک هم در دنیا و هم در آخرت دچار می کند. برادر من و خواهر من، در این گونه موارد، به هیچ وجه آتش بیار معرکه نباشیم و با عدم انتشار این گونه موارد، ضمن حفظ آبروی افراد و عدم کمک به عادی سازی فحشاء در جامعه، خود را از این عذاب دردناک برهانیم و با عقل و خردورزی کمک کنیم تا مسائل فرهنگی بر اساس آموزه های زندگی آفرین قرآن کریم در سطح جامعه حل شود یا دست کم کاهش یابد. بمنه و کرمه.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس31: 1403/08/19 «انسان معتدل، انسان قرآنی»
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ ... (لقمان:19)و در رفتارت میانه روی اختیار کن .... حضرت لقمان علیه السلام به پسرش توصیه هایی دارد، از جمله به او می گوید: در زندگیت میانه رو و معتدل باش. قرآن کریم در موارد متعددی درباره میانه روی تذکر داده است. خداوند خود میانه روست، در کنار غفران، از عذاب سخن به میان می آورد (حجر:50-49). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، نیز انسان میانه رو و معتدل است. در عین بشارت، بیم هم می دهد(بقره:119). قرآن می فرماید هنگامی که می خواهی در راه خدا انفاق کنی، نباید همه دارایی ات را بدهی به طوری که برایت هیچی نماند و نه باید هیچی ندهی به طوری که از دستت آب نچکد، بلکه میان رو باش و معتدلانه انفاق کن به طوری که نه سیخ و نه کباب بسوزد (اسراء:29 و فرقان:67). در نماز نباید صدا بلند یا آهسته باشد، بلکه میان این دو باشد (اسراء:110). این گونه دستورات در قرآن می خواهد بگوید انسان عاقل، انسانی است که میانه روست. در هزینه کردن میانه روست و به حرف مردم وابسته نیست. در زندگی، در کنار وقت گذاشتن برای کار و درآمد، برای جسم و روح خود و نیازهای عاطفی خانواده اش هم وقت می گذارد. در عین تامین خوراک و پوشاک فرزندان به تربیت آنان نیز می پردازد. در عین پرداختن به والدین، به همسر خود نیز توجه دارد. در موضع گیری ها و اقدامات سیاسی، جانب اعتدال را از کف نمی دهد. در پاسخ به هر کاری نه سریع عمل می کند و نه با تأخیر. در رفتارهای خود هم عاقلانه عمل می کند و هم بر اساس عواطف. هم به جزئیات توجه دارد و هم به کلیات. هم دنیا را در نظر دارد و هم آخرت. هم امر به معروف و هم نهی از منکر. هم همکاری با مسجد و بسیج و هیات و هم وقت گذاشتن برای ورزش و بیرون شهر و تفریح. هم سفر زیارتی و هم سفر سیاحتی. هم گفتن نکات منفی و هم دیدن نکات مثبت. در یک کلام، انسان قرآنی کسی است که در همه جا و در همه زمان و در همه کار: اعتدال، اعتدال و اعتدال.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس32: 1403/09/02 «قدس را خدا آزاد خواهد کرد»
«وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ... »(کهف:39) ... و تو چرا وقتی به باغ خود درآمدی نگفتی که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوهای نیست؟... . خداوند در سوره کهف درباره دو باغبانی سخن می گوید که یکی بر دیگری فخر فروشی می کند و می گوید: مال و فرزندان من نسبت به تو بیشتر است ... یک روز صبح که به باغ خود می رود، می بیند همه چیز از بین رفته است. گفت و گوهای میان این دو نفر بسیار درس آموز است. دومی به اولی می گوید چرا وقتی به باغ خود وارد شدی، نگفتی که این باغ نعمت پروردگار من است. چرا نگفتی که هیچ قدرت و قوتی جز از طرف خداوند نیست. در پایان داستان، خداوند به عنوان نتیجه گیری می فرماید: اکنون ثابت شد که ولایت و قدرت خداوند، عین حق است. از این آیات درس می گیریم که انسان در زندگی نباید به زیبایی، سلامتی، مقام، پول، فرزندان، دوستان، مدرک تحصیلی، دانش، تجربه، مهارت و در نهایت در یک کلمه قوت و قدرت خود مغرور شود. در ادبیات سیاسی امام خمینی رحمه الله علیه، قدرتی به غیر از قدرت خداوند در عالم نیست. نه این که قدرتی هست و در برابر قدرت خداوند ضعیف است؛ بلکه اساسا قدرتی در عالم به جز قدرت حضرت حق وجود ندارد. بر این اساس، هیچ فرد یا گروهی نباید به توان جنگی و نظامی خود غره شود. متاسفانه امروزه جسته و گریخته در ادبیات نظامی و دفاعی، برخی از فرماندهان بدون توجه به این درس قرآنی، بر توان موشکی و اطلاعاتی خود تأکید می کنند. اینان باید بدانند که در هر اتفاقی در عالم، هیچ کاره هستند و آن که مبدا همه تحولات عالم است، خداست و لا غیر. بر اساس همین درس قرآنی است که حضرت امام خمینی رحمه الله علیه فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. اگر برای آزادی قدس تلاش می کنیم، نباید آن را از خود بدانیم و مانند امام خود باید بگوییم: قدس را خدا آزاد خواهد کرد. توحید در دفاع مقدس حاکم شد و به پیروزی رسید، در جنگ اسرائیل هم باید توحید در محور قرار گیرد تا پیروزی به دست آید و الا فلا. به امید پیروزی اسلام بر کفر و صهیونیست کودک کش.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 33: «مومنان، از ولی جامعه خط می گیرند و منافقان ... »
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّىٰ يَسْتَأْذِنُوهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور:62) مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمیروند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه میخواهند اینان به حقیقت اهل ایمان به خدا و رسولند، پس چون از تو اجازت طلبند که بعضی مشاغل و امور خود را انجام دهند از آنان هر که را خواهی اجازه ده و بر آنها از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. خداوند در این آیه به مومنان دستورات مهمی می دهد. یکی از این دستورات این است که شاغول جامعه، ولی جامعه است. همه باید از ولی جامعه خط بگیرند. اگر ولی جامعه به امری دستور داد، همه باید فورا بر آن امر اجتماع کنند. این نشان گر آن است که در جهان بینی قرآن کریم، کسی نمی تواند نسبت به جامعه بی تفاوت باشد. کسی نمی تواند به خود اجازه دهد در کنار صدای ولی جامعه، صدای دیگری راه بیندازد. کسی نمی تواند بگوید من امورات مهم تر دیگری دارم که باید به آنها بپردازم. از امر ولی جامعه، امر مهم تری برای مومن متصور نیست. مومن هر کاری دارد باید رها کند و دو دستی بچسبد به امر ولی جامعه. باید همه برنامه های خود را برای اعتلای امر ولی جامعه سمت و سو دهد. باید گوشش به دهان مبارک ولی جامعه باشد. اگر مومنان در خط ولی جامعه باشند، پیروزی با آنهاست؛ اما اگر ولی جامعه از سوی مومنان پشتیبانی نشود، کارکردهای ولایت یکی پس از دیگری از بین خواهد رفت و خیمه جامعه بی ستون فرو خواهد ریخت. هر صدا و ندایی و هر کار و دستوری و هر نامه و نوشته ای و هر رسانه و حرفی و هر بنگاه تجاری و خدماتی، خارج از خط ولی جامعه، برای مومنان پشیزی ارزش ندارد و باید مورد بی مهری قرار گیرد. مومنانی که در خط ولی جامعه حرکت می کنند، منافقان جامعه را به خوبی می شناسند و خود را از فروافتادن دوباره یا چند باره در دام آنان نگه می دارند.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس34: 1403/10/09«چه ظرفیت هایی دارم و چکونه از آنها استفاده کنم؟»
«مَثَلُ ٱلَّذِينَ حُمِّلُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ ثُمَّ لَمۡ يَحمِلُوهَا كَمَثَلِ ٱلحِمَارِ يَحمِلُ أَسفَارَۢا ... » (جمعه: 5) داستان كسانى كه تورات بر ايشان فرستاديم و آن را چون بارى بر دوش پنداشتند و زان بهره نبردند داستان آن خر است كه كتابى چند بار دارد و مىبرد ... . خداوند در این آیه به یهودیان تشر می زند که چرا از تورات آنچنان که شاید و باید استفاده نمی کنید؟ شما مانند خری هستید که کتاب هایی در خورجین خود دارد و از آنها استفاده نمی کند. در حقیقت این آیه می خواهد به انسان بگوید از ظرفیت هایت نهایت استفاده را بکن. وقت در گذر است و شاید بعدا این ظرفیت ها دیگر نباشد. نخست ظرفیت ها را بشناس و بعد برای بهره مندی از آنها برنامه ریزی کن و بعد هم اقدام کن. برخی از وضعیت امروز جامعه نالان هستند. اما در همین وضعیت، انبوهی ظرفیت در اطراف ماست که ما از آنها غافلیم. ما تقریبا نه قدر آن را می دانیم و نه آن چنان که شاید و باید از آن بهره می گیریم. از ظرفیت های امنیت، معنویت، آموزش گرفته تا ظرفیت های اقتصادی، بازرگانی و تجاری تا ظرفیت های فضای مجازی و سرمایه اجتماعی و خانواده و هیئت و مسجد تا ظرفیت های رسانه و مطبوعات و مدرسه و سازمان و شرکت های دانش بنیان تا ظرفیت های مواهب خدادادی مانند آب و گاز و نفت و بنزین و معادن و جنگل و دریا و آب و هوا تا دسترس پذیری به درمان و تا حدی دارو تا ظرفیت های شکایت و دادرسی و حل اختلاف و ... . نکته مهم در این میان این است که باید چشم ها را شست، جور دیگر باید دید. بیاییم زین بعد به نصفه پر لیوان نگاه کنیم. بیاییم به جای سیاه نمایی از جامعه و دولت و نظام و ... از امروز چند روز وقت بگذاریم و ظرفیت های اطرافمان را رصد کنیم. بیاییم از ظرفیت های خدادادی برای ارتقاء و رشد خود نهایت استفاده را داشته باشیم. وقت در گذر است. زمان مهم ترین سرمایه ماست. بهره وری مان را بالا ببریم. تا کی می خواهیم بنالیم و از ظرفیت هایی که خداوند در درون و بیرون ما برای رشد ما نهاده غافل باشیم؟ همیشه تصویر حیوانی که در خورجین خود کتاب دارد در ذهن ما باشد تا سرعت بیشتری به فعالیت ها و اقدامات خود بدهیم و در راستای وظایف مان با استقامت و یاری خداوند گام برداریم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس35: 1403/10/26 «همدردی یا عدم همدردی با مردم لس آنجلس؟»
«لَّا يَنهىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخرجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقسِطُوٓاْ إِلَيهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلمُقسِطِينَ * إِنَّمَا يَنهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ قَٰتَلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَأَخرَجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ وَظَٰهَرُواْ عَلَىٰٓ إِخرَاجِكُمۡ أَن تَوَلَّوۡهُمۡۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمۡ فَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ (ممتحنه:8 و9) خدا شما را از نيكى كردن و عدالت ورزيدن به كسانى [از كفّاّر] كه در دين با شما نجنگيده اند و شما را از ديارتان بيرون نكرده اند باز نمىدارد.زيرا خدا عدالت پيشگان را دوست دارد* خدا شما را تنها از دوستى كردن با كسانى باز مىدارد كه در [مورد] دين، با شما جنگيدند و شما را از ديارتان بيرون كردند و براى اخراج شما [با ديگران] همدستى كردند و هر كس با آنان دوستى كند، پس چنين كسانى همان ستمكاران اند. قرآن کریم در آیات گوناگون میان مشرکان و کفار تفاوت هایی را مطرح کرده است که به خاطر آن تفاوت ها، نحوه برخورد با آنان نیز مشخص می شود. مثلا اولیاء کفار را از عامه کافران جدا ساخته است و به همین نحو برخورد با اولیاء کفار و مردم کافر متفاوت است. از سوی دیگر نسبت به وضعیت های گوناگون نیز تفاوت قائل شده است. مثلا نحوه برخورد با کافران در وضعیت جنگی با وضعیت غیر جنگی متفاوت است. نیز باید توجه داشت که روح اسلام برای هدایت انسان ها به سوی حضرت حق، برخورد مسالمت آمیز مسلمانان با کفار است تا قلب آنان به اسلام و توحید و بندگی حضرت دوست متمایل شود و هدایت یابند. بر اساس این دو آیه، خداوند نیز به مرزیندی میان کفار پرداخته است. گروهی که با ما نمی جنگند و ما را از خانه هایمان بیرون نمی کنند و گروه دیگری از کفار که هم با ما می جنگند و هم ما را از خانه هایمان بیرون می کنند و هم با دیگران برای ضربه زدن به ما مشارکت می کنند. قرآن کریم می گوید خداوند شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با گروه نخست نهی نمی کند. اما از دوستی گروه دوم نهی می کند. نیز توجه شود قرآن کریم نگفته است بروید و با آنان نیکی کنید، بلکه لحن عبارت این است که شما را نهی نمی کند. پس در همین گروه نخست نیز، لحن عبارت یک دوستی تمام قد نیست، بلکه دشمنی هم نیست. به دیگر سخن یک حالت میانه است و علت آن هم این است که آن کافر به دین اسلام متمایل شود. در هر صورت مرزیندی میان مسلمانان و کفار لازم است. از این رو، آنان که به مردم لس آنجلس ناسزا می گویند، اشتباه می کنند و آنان که با مردم لس آنجلس همدردی می کنند و میان اولیاء و حکمرانان آنها و مردم عادی لس آنجلس نیز مرزی قرار نمی دهند و همه را به یک چوب می رانند نیز، اشتباه می کنند و آنانی که متن های بسیار مهربانانه و عاطفی برای همدردی با مردم عادی لس آنجلس نوشته اند و دلیلشان این است که ما انسانیم و باید با همه انسان ها حتی کفار هم همدردی داشته باشیم نیز اشتباه کرده اند. زیرا لحن قرآن این نیست که نه یک دل بلکه صد دل عاشق کفار شویم و دست از پا نشناسیم و با آنان بسیار عاطفی و انسان دوستانه برخورد کنیم. چرا که اگر این فرد کافر از آن سیاستمدار ظالم حمابت نکند که آن سیاستمدار نمی تواند تسلیحات در اختیار اسرائیل قرار دهد تا مسلمانان را بکشد. در این آیه اخیر افزون بر آن دو شرط آیه نخست، به شرط دیگری هم اشاره کرده است و آن مشارکت در صدمه زدن به مسلمانان است. نتیجه این که اظهار همدردی ساده و نه صمیمی با مردم عادی لس آنجلس آن هم با نیت متمایل سازی آنان به دین اسلام همراه با رعایت مرزیندی های لازم میان دوست و دشمن و نیز رعایت ادب انسانی اشکالی ندارد.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۳۶: 1403/11/01 »روزم را با کمک به دیگری آغاز میکنم»
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (اعراف:۹۶) و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند، یقیناً [درهایِ] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند [به عذابی سخت] گرفتیم. خداوند در این آیه یک نکته بسیار پرکاربرد را توضیح می دهد و از فواید پلکانی آن نیز پرده برداری می کند. خداوند می فرماید اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات از آسمان و زمین بر آنان فرو ریزد؛ اما اگر ایمان نیاورند و اسلام را تکذیب کنند، به واسطه آن چه خودشان به دست خودشان می کنند بر آنان سخت می گیریم. تقواورزی هم صورت فردی دارد و هم صورت اجتماعی دارد. اگر هر کسی روزش را با خدمت به دیگری آغاز کند، این خود نیز تقواست اما از نوع اجتماعی آن. کسی که کمکی را از کس دیگری دریافت کند، متقابلا به دیگری کمک می کند و آن فرد سوم نیز به فرد چهارم و همین طور تا پایان شب، همه به همه کمک می کنند و روز خوبی را برای یکدیگر می آفرینند. این می شود نوعی از تقوای اجتماعی. نتیجه آن هم برکات مادی و معنوی است. از سلامتی جسم گرفته تا ارامش روانی و از سرمایه اجتماعی گرفته تا پیشرفت اقتصادی. اما عکس آن، اگر کسی به فکر دیگری نباشد و تنها به فکر خود باشد، از تقوای اجتماعی دور افتاده است. در حقیقت با عدم توجه به دیگری، عملا دروع گویی را در درون خویش نهادینه ساخته است. زیرا تکذیب هم به زبان است و هم به فکر است و هم به عمل است. هنگامی که عمل فرد بر اساس قرآن نباشد، این هم تکذیب قرآن کریم است. هنگامی که قرآن کریم پیوسته می گوید به دیگران کمک کنید و فرد صبحش را شب می کند و به دیگری کمکی نمی کند، این فرد با عملش قرآن را تکذیب کرده است. نتیجه این می شود که واگرایی در جامعه افزون می شود و اطمینان و ایثار و از خودگذشتگی کمرنگ می شود و جای آن را خیانت، پایمال کردن حق دیگران، دروغ گویی و ستم می گیرد و به دنبال آن، برکات تبدیل به عذاب می شود. بنابراین، اگر به دنبال جامعه ای سالم و صالح هستیم، باید به یکدیگر کمک کنیم. هر نوع کمکی از دستمان برمی آید. کمک مالی، کمک اعتباری، کمک زبانی، کمک رفتاری، کمک علمی، کمک فرهنگی، کمک فکری، کمک ارتباطی. حتی ضعیف ترین کمک ها هنگامی که برای خداوند باشد، غوغا می کند. امتحان کنید. برکاتش را در زندگی خود و خانواده و اطرافیان و دوستان و آشنایان تان خواهید دید.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس ۳۷: 1403/11/05 «حواسم به محرومان هست»
وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (ذاریات:۱۹) و در اموالشان حقّی برای سائل تهیدست و محروم از معیشت هست. خداوند در این آیه و آیات پیش از آن، ویژگی های انسان های با تقوا را می گوید. یکی از ویژگی های متقین این است که در اموال خودشان حقی برای سائل و محروم در نظر می گیرند. مراد از سائل کسی است که نیازی دارد و نیاز خود را آشکار می کند و منظور از محروم، فقیری است که نیازی دارد و رویش نمی شود آن را اعلام کند. این آیه برای زندگی امروز نکات بسیاری دارد. نخستین نکته این است که انسان متعادل قرآنی از دست رنج خود به نیازمندان کمک می کند. نه تنها به گدا که از او درخواست می کند، کمک می کند (البته نه گدایی که کاسب است)؛ بلکه به نیازمندی که نیازش را هم نمی گوید کمک می کند. پس انسان باید به اندازه ای از احوال دوستان و آشنایان و همسایگان و همکاران خود با خبر باشد تا بفهمد که اگر نیازی دارند، نسبت به رفع آن در حد توان مالی و ظرفیت خود کمک کند. افزون بر این، این کمک کردن باید به صورت عادت در وجود فرد متقی درآمده باشد. به دیگر سخن، باید انسان در برنامه مالی خود، بخشی از درآمد خود را برای نیازمندان اختصاص دهد. نکته دیگر این است که قرآن کریم با درآمد و ثروت مشکلی ندارد. زیرا می گوید از اموال خودشان به نیازمندان بدهند. پس باید فرد متقی مالی داشته باشد و درآمدی داشته باشد که بخشی از آن را در راه خداوند بدهد. پس درآمد و ثروت برای تقرب به خداوند کارساز است و مذموم نیست. نکته دیگر این که بر این انفاق و صدقه مغرور نشود، زیرا قرآن می گوید که این حقِ آن نیازمند است که خداوند در مالِ این ثروتمند متقی قرار داده است و این فرد با تقوا در حقیقت دارد حق همان فقیر را از مالش به او برمی گرداند. نتیجه این که برکت صدقه و انفاق اول به جیب فرد صدقه دهنده می رود.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس38: 1403/11/10 «با دیگران درست گفت و گو می کنم تا مشکلاتم حل شود»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ... (احزاب، 70 و 71): ای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید تا خدا اعمال شما را (به لطف خود) اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد... . در درس ۲۴ درباره این آیات مطالبی را نوشته ام. اما در این درس مطلب دیگری را در رابطه با این آیات تقدیم می کنم. بر اساس این دو آیه، اگر انسان در گفت و گوهایش تغییری ایجاد کند؛ هم رفتارش تغییر می کند و هم گناهانش بخشیده می شود. منظور از این تغییر در گفتار چیست؟ ما روزانه در ارتباطات خود با دیگران و حتی خودمان از ابزار گفت و گو استفاده می کنیم. یعنی در طول روز ، بارها و بارها با خودمان نیز گفت و گو داریم و همین طور با دیگران. منظور در این جا فقط گفت و گوی کلامی نیست، حتی گفت و گوهای غیر کلامی یعنی زبان بدن و نوشتاری و دیداری را هم شامل می شود. متاسفانه آداب گفت و گو در نظام آموزشی ما جایگاه چندانی ندارد و کمتر بدان پرداخته شده است. ظهور و بروز آن را می توان در استادیوم های ورزشی، میدان بار، فضای مجازی و غیره دید. حال ببینیم گفت و گوی درست چیست؟ گفت و گوی درست از نگاه قرآن کریم دست کم چند ویژگی دارد: همراه با راستی باشد. کرامت انسانی حفظ شود. از واژه های روشن استفاده شود. بر اساس منطق و استدلال باشد. ارزشمند باشد. بر این اساس، بخش قابل توجهی از گفت و گوهای ما در فضای خانواده، مدرسه، مسجد، رسانه و فضای سیاسی و مدیریتی کشور بر اساس قرآن کریم، قول سدید و درست نیست. گفته محکم و استوار و ارزشمند نیست. نتیجه این گفت و گوهای غیر سدید، رفتار غیر ارزشمند است. قرآن کریم تاکید کرده است که اگر می خواهید جامعه درست، قوی و قدرتمند داشته باشید؛ حرف زدنتان را اصلاح کنید، خود به خود جامعه درست می شود. بیاییم از امروز درباره گفت و گوهای خود بیشتر بیندیشیم و سعی کنیم هر روز یک گام بیشتر به گفت و گوی سدید و استوار نزدیک تر شویم تا فواید الهی آن را در خود، خانواده، سازمان و جامعه بیشتر شاهد باشیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 39: 1403/11/19 «شروع کردن، انرژی ساز است»
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا* فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ* وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَارْغَبْ (شرح: 7-5) : و با هر سختی البته آسانی هست. پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز و مشتاقانه به سوی پروردگارت رو آور. خداوند در این آیات زندگی آفرین، پرده از راز و رمزی بسیار زیبا و کاربردی برمیدارد. نخست میگوید سختی با آسانی همراه است. پس روشن می شود که خداوند دارد درباره انجام کارهای انسان در طول عمرش سخن می گوید. خداوند گوشزد می کند که سنت من این است که در کنار سختی، آسانی است. ای انسان به دنبال آسانی تنها نباش. البته از سختی امور زندگی هم مایوس نشو. چون سختی و آسانی در زندگیت در هم تنیدهاند. بعد می گوید هنگامی که از کاری فارغ شدی، بلافاصله به کار دیگری بپرداز. و در آخر نیز می گوید نسبت به خداوند رغبت و میل داشته باشد. یعنی مشتاق حضرت دوست باش. بحث بنده درباره این آیه وسطی است. چرا قرآن می گوید از هر کاری که فارغ شدی، بلافاصله به کار دیگری بپرداز؟ شاید بتوان گفت که انسان عمر کوتاهی دارد و نباید زمان را که مهم ترین سرمایه اوست از دست بدهد. باید از تک تک ثانیه ها بهترین استفاده و بهره برداری را بکند تا بهره وری خودش را افزایش دهد. شاید هم بتوان گفت که خداوند می خواهد بگوید انسان! من تو را طوری آفریده ام که اگر کاری را شروع کنی، من انرژی انجام آن کار و نیز پایان دادن به آن کار را به تو می دهم. برخی معتقدند که اگر انسان کاری را هفت دقیقه انجام دهد، مغز انسان به انجام دادن آن تمایل زیادی پیدا می کند. از این رو، وقتی فرد یک کاری را شروع کند و هفت دقیقه با تنبلی مبارزه کند، ادامه دادن به آن کار بسیار راحت تر خواهد شد. شاید این نکته همان نکته قبلی در آیه پیش را هم تقویت کند که اگر انسان! تو هفت دقیقه، سختی شروع یک کار را تحمل کردی، بر اساس سنت خلقت از آن به بعد، به تو آسانی می دهم. از طرف دیگر برخی نیز معتقدند که انسان به جز انرژی چیز دیگری نیست و انسان در درونش هم ابزارهای انرژی خوار و هم ابزارهای انرژی ساز دارد و «شروع کردن» هر کاری یک اَبَرانرژی ساز است. به دیگر سخن، چرخه بهبود انجام هر عملی از سه قسمت تشکیل شده است: شروع، استمرار و پایان. وقتی کاری پایان یافت و هدفی محقق شد، بلافاصله باید با تعریف هدف دیگری، کار بعدی شروع شود تا چرخه بهبود اعمال انسان پیوسته ارتقاء پیدا کند. در هر صورت، یکی از شاخصهای مهم انسان قرآنی این است که بی کار نباشد و همیشه در حال انجام یک کاری باشد و با پایان یافتن هر کاری، کار دیگری را آغاز کند. روشن است که منظور این نیست که پیوسته مشغول به کار باشد و برای خانواده، خود، تفریح و سایر نیازهایش برنامه ای نداشته باشد، بلکه همه این موارد نیز خود، کار هستند. البته انجام کارهای متعدد بدون مدد الهی امکان پذیر نیست و انسان قرآنی پیوسته همه کارهایش را با نیت اخلاص و قرب به خداوند انجام می دهد و همین تلاش و کوشش، او را مشتاق حضرت حق می کند که در آیه پایانی، این جهت دهی و رنگ الهی آمده است. هدف نهایی از انجام همه کارها تنها و تنها خداست و لاغیر.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۴۰: 1403/11/28 «کتاب، باورآفرین است»
... وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا (طه: ۱۱۴) : ... و بگو پروردگارا بر علم من بیفزا. خداوند در این آیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور میدهد که بگوید: خدایا بر علم من بیفزا. از این آیه روشن میشود یکی از شاخصهای انسان قرآنی، افزایش علم و معرفت و آگاهی پیوسته اوست که از راههای گوناگونی همچون: تفکر در خویشتن، اندیشیدن در عالم آفرینش، ارتباط با دانشمندان، رسانه، کتاب و آموزش در محضر معلم و استاد و الگوگیری از والدین و اطرافیان و دوستان به مدد حضرت حق عزوجل تحقق پیدا می کند. اما بنده میخواهم از میان این راهها بر کتاب و کتابخوانی متمرکز شوم. کتاب خواندن تأثیرات شگرفی بر انسان دارد که انسان کتابخوان را به راحتی از دیگران متمایز میسازد. اما سؤال این است که کتاب خواندن چه اتفاقاتی را در درون انسان کتابخوان رقم میزند؟ پاسخ های گوناگونی به این پرسش می توان داد. در این میان، بررسی رابطه باور و کتاب خوانی بسیار شورآفرین و عبرتبرانگیز است. فردی که کتاب میخواند در حقیقت روی باورها خود کار می کند. چرا که کتاب باورساز است و باور انسان را تغییر میدهد. برخی از باورهای او را تصحیح میکند و برخی از باورهایش را تضعیف میکند و بعضی از باورهایش را تقویت میکند. نتیجه این میشود که باورهای انسان کتابخوان با باورهای انسانی که کتاب نمیخواند متفاوت میشود. به این دلیل است که انسان کتاب خوان در برابر هر مطلبی به راحتی تسلیم نمیشود و هر خبر، گزاره و دلیلی را به چوب نقد میراند و به راحتی نمیپذیرد. کتاب نگاه انسان را نسبت به خود، خداوند، دیگران و طبیعت دگرگون می سازد. تحمل و صبر او را در برابر ناملایمات افزایش میدهد و چراغ چارهاندیشی او را همیشه فروزان نگه می دارد. خلاصه آن که کتاب خواندن، انسان و جامعه میسازد و کتاب نخواندن، سرمایه انسان را به هدر میدهد و جامعه را به دره نابودی سوق می دهد. این که قرآن کریم در آیات گوناگون به علم و علم آموزی دستور داده است به خاطر این است که رشد انسان تنها و تنها به علم و دانش اندوزی هوشمندانه و هدفمند است و میزان تقوا و ایمان و بندگی او نیز به دانش او بستگی دارد. پس بکوشیم که در هر روز مقداری از وقت خود را به کتاب خواندن اختصاص دهیم تا از خاسران و زیان کاران قیامت نباشیم. روشن است که زندگی با کتاب خواندن نیز بسیار زیباتر خواهد شد. بمنه و کرمه.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 41 : 03/12/1403 «خوب گوش دادن، مقدمۀ ارتباط موفق»
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ ... (توبه: ۶۱) و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار می دهند و می گویند: شخص زود باور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش است ... . در این آیه، خداوند به یکی از صفات برجسته پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم اشاره میکند که ایشان در گوش دادن به سخنان دیگران حتی بدخواهانِ خود، مهارت فوقالعادهای داشت به طوری که برخی میگفتند: تو گویی ایشان، گوش است. یعنی هنگامی که کسی با ایشان سخن میگفت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با دقت و حوصله به حرفهای آن شخص گوش میداد. در ادامه همین آیه آمده است که ایشان برای شما رحمت است. اگر مهمترین وظیفه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم را ابلاغ دین به مردم بدانیم و مهمترین حالت ابلاغ را، ارتباط کلامی با دیگران تعریف کنیم؛ روشن میشود که قریب به اتفاق ارتباطات ایشان با مردم، ارتباطات کلامی بود. امروزه هم بر اساس تحقیقات، بیش از ۹۰٪ ارتباطات انسانها با یکدیگر ارتباطات کلامی و زبان بدن است. نتیجه این که اگر یک فرد در دنیای معاصر، روی ارتباطات کلامی خود متمرکز شود و با تمرین، مهارتهای آن را به دست آورد؛ به موفقیتهای متعددی دست پیدا خواهد کرد. ارتباطات کلامی میان فردی، دست کم دو سویه دارد: گوش دادن و سخن گفتن. اگر انسان مهارت خوب گوش دادن را یاد بگیرد، میتواند خوب نیز سخن بگوید؛ اما اگر در این نیمة نخست یعنی گوش دادن، ضعیف باشد یا بد عمل کند؛ ارتباطش با دیگران ضعیف ارزش گذاری میشود. نتیجه این که اگر فردی مهارت خوب گوش دادن را تمرین نکند، ارتباطات قوی و موفق نیز نخواهد داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سخنان مراجعان خود، خوب گوش میدادند. این برخورد چند آورده داشت: نخست این که خوب میفهمیدند که درخواست فرد چیست؟ دوم این که خوب میفهمیدند که چه سؤالی باید از فرد بکنند؟ سوم این که میفهمیدند که چه پاسخی باید به فرد بدهند که او انتظار آن را دارد؟ چهارم این که با این گوش دادن، به فرد احترام میگذاشتند. پنجم این که زمان کافی و شرایط خوب را برای صحبت کردن فرد فراهم میکردند. ششم این که زمینه را برای ادامه گفت و گو و گفت و گوهای بعدی در زمانهای دیگر فراهم میکردند. هفتم این که حس خوبی را به گوینده منتقل میکردند تا راحت، حرف دلش را به ایشان بگوید. هشتم این که به مخاطب میفهماندند که من تلاش دارم تا مسئله شما را حل کنم. و ... . اما از میان همه این فواید، شاید برخی در ارتباط میخواهند فقط دیده و شنیده شوند. شاید به دنبال پاسخ خاصی هم نباشند. شاید به دنبال حل مسئله هم نباشند. فقط میخواهند برای کسی دردِ دل کنند. همین!!! و شایدهای دیگری که در هر گفت و گو ارتباط کلامی مد نظر گوینده است. بیاییم با یکدیگر خوب گوش دادن را تمرین کنیم تا خودمان را یک گام به پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکتر سازیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran