درس۳: ۱۴۰۲/۰۱/۰۴« چرا اینقدر برنامه ریزی می کنم، کارم جلو نمی رود؟»
ایاک نعبد و ایاک نستعین. اغلب افراد سعی می کنند همه مشکلات و مسائل خود را، خودشان حل کنند. برنامه ریزی می کنند. مشورت می کنند. از این و آن کمک می گیرند، دست آخر هم موفق نمی شوند. چون از خداوند یاری نخواسته اند. اما برخی از افراد از همان اول می روند سراغ حضرت حق. با خداوند خلوت می کنند و از او می خواهند که مسأله آنان را حل کند. خداوند هم مسأله آنان را به صورتی که فکرش را هم نمی کنند حل می کند. اگر بنده ای به این نکته برسد که خودش را هیچ بداند و همه چیز را خداوند بداند و از همان ابتدا خودش کنار برود و اذعان کند که خدایا من توانایی حل این مسأله را ندارم و تنها تو هستی که می توانی این مسأله را حل کنی، مسائل راحت تر حل می شود. بنده باید بندگی کند و خداوند خدایی. لطفا اگر توانایی ندارید که ندارید، به خداوند واگذارش کنید. بعد بایستید کنار، ببینید خداوند چه کار می کند. غوغا می کند. حتما درخواست تان از ته قلب باشد. از سر امتحان خداوند نباشد. کمی هم صبر داشته باشید.
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۴: ۱۴۰۱/۰۱/۰۶
وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (نساء:۱۹) و با همسران تان به بهترین شکل برخورد کنید. زنان در برخی از ویژگی ها با مردان تفاوتی ندارند، اما در اغلب خصوصیات با مردان متفاوتند. زیرا زنان از بخش چپ مغز خود بیش از بخش راست آن استفاده می کنند و مردان بر عکس، از بخش راست مغز خود بیش از بخش چپ بهره می برند. در این آیه، خداوند به شوهران دستور داده است برای معاشرت با همسران تان به بهترین شیوه برخورد کنید. از این رو بر مردان است که شیوه های درست گفت و گو و ارتباط با همسران خود را بشناسند و بر اساس آن عمل کنند. لازم است درباره تفاوت سمت چپ مغر با سمت راست مغر مطالعه شود. به عنوان نمونه، وقتی همسرتان نسبت به مسأله ای با شما سخن می گوید، شما سریع نروید سراغ پیشنهاد برای حل مسأله. بلکه با او همدردی و همدلی کنید. اگر همسرتان از شما راه حل خواست، به راه حل مختصری در حد اشاره بسنده کنید. بر اساس این آیه لازم است مردان برای کسب این گونه مهارت ها، وقت بگذارند و هزینه کنند تا کانون خانواده به گرمی بگراید.
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۵: ۱۴۰۲/۰۱/۱۰
وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا (نساء:۸۳). منافق بدون بررسی و بدون پرسیدن اصل مسأله از متخصصان و مسئولین امر، هر چیزی را که می شنود، بی درنگ شایعه می سازد و در فضای جامعه و در میان مسلمانان منتشر می سازد. این در حالی است که مومن مقداری به خود زحمت می دهد و بررسی می کند و از اهل فن که به ظاهر و باطن قضیه اشراف دارند، سوال می کند تا چند و چون و سمت و سوی آن مسأله را نیک دریابد و پس از یقین به اصل خبر حسب صلاحدید نسبت به انتشار آن اقدام می کند یا از آن خودداری می کند. این آیه تکلیف ما را در فضای مجازی روشن و شفاف می سازد که هر خبری را در صورتی که از متخصصین آن جویا شدیم و نسبت به اصل خبر مطمئن شدیم در این حالت با توجه به همه جوانب خیر و شر آن می توانیم آن را برای دیگری بفرستیم یا این که نفرستیم و یا اینکه دیگران را با استناد به سخنان متخصصان و منابع متقن و معتبر خبری نسبت به درستی یا نادرستی آن آگاه کنیم. بکوشیم زین پس در فضای مجازی این گونه رفتار کنیم و به دیگران نیز آموزش دهیم تا فرهنگ سبک زندگی قرآنی در فضای مجازی بیش از پیش نهادینه شود.
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۶: ۱۴۰۲/۰۱/۱۱
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ ... (مائده:۱۰۱). خداوند در این بخش از آیه به مومنان دستور می دهد هرگز از چیزهایی مپرسید که اگر فاش گردد شما را زشت و بد میآید و غمناک میکند. در زندگی روزمره حس کنجکاوی انسان به ویژه در جلسات دید و بازدید برانگیخته می شود و از هر مطلبی در هر زمان و مکانی سوال می کند و در اغلب موارد طرف مقابل، علاقه ای ندارد که بدان پاسخ دهد و در رودربایستی قرار می گیرد. برخی از مخاطبان نیز به راحتی دست رد بر سینه پرسش گر می زنند و به اصطلاح در جمع، او را خراب می کنند. بر اساس سبک زندگی قرآنی، بهتر است هر سوال و پرسشی به ذهن آمد، بلافاصله از دیگری سوال نشود. بلکه قدری تأمل شود که لازم است بنده، نسبت به پاسخ این پرسش آگاهی پیدا کنم؟ آیا پاسخ آن برای من ضروری و مهم است؟ اگر پاسخ مطابق طبع و میل من نبود، آیا شرمنده نمی شوم؟ چرا خودم را به دست خودم با یک سوال نابجا خراب کنم؟ آیا احتمال ندارد اگر صبر کنم، خودش پاسخش را بگوید. به دیگر سخن، در گفت و گو سعی شود عاقلانه و مدبرانه همراه با هوشمندی و تیزحسی اقدام شود.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۷: ۱۴۰۲/۰۱/۱۸
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (یوسف:۱۲). برادران یوسف علیه السلام از پدرشان یعقوب علیه السلام درخواست کردند که اجازه دهد یوسف علیه السلام با آنان به صحرا برود و همراه گوسفندان در صحرا جست و خیز کند و بازی کند و قول دادند که ما مواظب یوسف هستیم. و افتاد آن که افتاد. یکی از درس هایی که از این آیه می گیریم این است که نسبت به محیط هایی که فرزندانمان را برای هر نوع فعالیتی اعم از ورزش، درس خواندن، تربیت، تفریح، فوق برنامه، کار، آموختن هنر و ... می فرستیم، بررسی های لازم را از ابعاد گوناگون داشته باشیم. فرزندانمان را به واسطه گفته این و آن به مراکز آموزشی و تفریحی بدون بررسی نفرستیم. بسیار مهم است که فرزندان ما در چه محیطی رشد می کنند؟ با چه افرادی دوست می شوند؟ چه افرادی با چه گرایش ها و باورهایی به فرزندان ما درس می دهند؟ فرزندان ما از چه کسانی الگو می گیرند؟ این مساله به مدرسه و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی نیز محدود نمی شود. حتی اگر فرزندی بخواهد در خارج کشور تحصیل کند نیز باید محیط آن جا و قوانین و ضوابط آن و افرادی که در آن محیط رفت و آمد می کنند، مورد بررسی عمیق و دقیق قرار گیرد. بعد از اطمینان خاطر، اجازه داده شود که این فرزند به آن محیط سفر کند. چه بسا فرزندان بسیار خوب که در محیط های ناسالم قرار گرفته اند و مسیر دیگری را طی کرده اند و موجبات شرمساری والدین و خانواده و جامعه شده اند.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۸: ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
... وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (عنکبوت:۳۸). در این آیه خداوند علت عذاب قوم عاد و ثمود را پیروی از شیطان برشمرده است. مفسران درباره تزیین شیطان گفته اند که کار شیطان این است که زشت را زیبا جلوه می دهد و با وسوسه، زمینه گمراهی پیروانش را فراهم می کند. اما شاید بتوان گفت تزیین معنای دیگری هم دارد. این که شیطان تلاش می کند مرز حق و باطل را به هم نزدیک کند تا انسان نتواند حق را از باطل بازشناسد. زیرا در آخر آیه دارد که این ها عقل داشتند، اما از عقلشان استفاده نکردند. به عنوان نمونه موردی تقدیم می شود. روشن است که لباس داخل خانه برای زنان و مردان با لباس بیرون از خانه متفاوت است و لباس خواب نیز مخصوص اتاق خواب است و نه برای خانه. تقریبا در همه فرهنگ ها و ملل، این تفاوت به عنوان یک اصل اجتماعی پذیرفته شده است. شیطان با وسوسه سعی می کند این مرز را رقیق کند تا حق و باطل از یکدیگر تشخیص داده نشود. بعد انسان فکر می کند دارد در مسیر حق می رود، اما مسیرش باطل قطعی است. لباس داخل خانه را به میدان جامعه می آورد و لباس اتاق خواب را به داخل خانه می آورد. طبیعی است که لباس جامعه نیز کم کم به کنار می رود. اگر زن در خانه لباس راحت تر، کوتاه تر و ازادی می پوشد، ان را آرام ارام به جامعه می آورد. به طوری که امروزه برخی از خواهران وبرادران معتقدند که حجاب لازم نیست و نمی دانند که شیطان از زبان آنان سخن می گوید و خودشان این را نمی دانند. سیاست گذاران، فروشندگان، تولید کنندگان، طراحان و سرمایه گذاران این صنعت به هوش باشندکه اب به اسیاب دشمن قسم خورده یعنی شیطان نریزند. اگر فضای جامعه به سویی برود که لباس خانه به جامعه سرایت کند، چندی نگذرد که لباس اتاق خواب هم به خانه و بعد از آن به جامعه نیز سرایت کند. چون شیطان هنگامی که سوار شود، پیاده نخواهد شد. نتیجه این که باید عزیزان میان این دو طیف لباس در خانه و جامعه مرزکشی دقیقی داشته باشند تا در دام تزیین شیطان نیفتند و دیگران را نیز از این دام بر حذر دارند.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۹: ۱۴۰۲/۰۱/۲۴
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (قدر:۳). شب قدر از هزار ماه هم بهتر است. حال سوال این است که در این شب چه کاری از همه کارهای دیگر بهتر است؟ در ابتدای سوره قدر، به پاسخ این سوال، اشاره شده است و آن نزول قرآن است. قرآن برای چه نازل شده است؟ انَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (یوسف:۲). ما قرآن را نازل کردیم که موجب رشد عقل شما بشود. تا این جا روشن می شود که محور اصلی برتری این شب نسبت به هزار ماه، عقل است. یعنی برتری عقل، نسبت به هر چیز دیگر، قابل قیاس نیست. زیرا این عقل است که توحید، ایمان، معنویت، محبت، معرفت و هر چیز دیگر انسان را می سازد. سوال دوباره مطرح می شود که عقل را چگونه شکوفا کنیم؟ باز به این پرسش نیز در این آیات و آیات دیگر پاسخ داده شده است: مهم ترین راه افزایش عقل، تفکر در آیات قرآن کریم است. به دیگر سخن، قرائت قرآن کریم و تدبر در آن به صورت روشمند، با افزایش عقل همراه است. اساساْ مأنوس بودن با قرآن کریم، رشد عقلی را به دنبال خواهد داشت. شب قدر هم از خداوند رشد عقلی در طول سال آینده را بخواهیم. در طول سال هم تلاش کنیم که زمینه های گوناگون شکوفایی عقلی را در خود فراهم سازیم. خواستن مصرانه از حضرت حق، عدم یا کاهش گناه، نشست و برخواست با دانشمندان و اهل عقل، یادگیری و یاددهی پیوسته، دانش اندوزی، عبرت گیری از روزگار، افزایش تجربه، تیزحسی نسبت به محیط، وقایع، افراد، تغییرات و ... از مواردی است که باعث می شود عقل انسان زیاد شود. از این رو، در این شب، مباحثه علمی که بر عقل و معرفت انسان بیفزاید، بهترین اعمال است.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس10: 1402/01/30
لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَٰكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ ۖ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ ۖ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ۚ ذَٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ ۚ ... (مائده: 89) در این آیه، خداوند سه راه کار برای شخصی که سوگند خود را شکسته است، پیشنهاد می دهد: طعام دادن به ده نفر بینوا، پوشاندن ده فقیر یا آزاد کردن یک برده. بعد در ادامه می فرماید: اگر كسى غذا و لباس براى ده فقير نداشت و بردهاى هم نيافت، سه روز روزه بگيرد. درسی که این آیه و آیات دیگری مانند آن (مجادله: 4) به ما می دهند این است که درباره مجازات دیگران تنها به یک راه و روش بسنده نکنیم. اصطلاحا یک دنده نباشیم. به ویژه در ابعاد تربیتی، سعی کنیم برای مجازات افراد، راه های گوناگون پیشنهاد کنیم و راه را با تقید بر یک مورد بر مخاطب نبندیم. در حقیقت قرآن کریم خواسته با این سبک، کرامت انسانی را ارج نهد و به انسان این اختیار و ازادی را بدهد که راه جریمه خودش را، خودش آزادانه انتخاب کند. زیرا انسان ها به لحاظ موقعیت، سطح تحصلات، جنسیت، اخلاق، تجربه و غیره با یکدیگر متفاوتند. یکی احساسی و عاطفی است، یک منطقی است، یکی نرم خوست و دیگری درشتخو. برای هر یک باید نسخه مورد علاقه اش را پیچید. بنابراین در خانواده با فرزندان و همسر و در مدرسه با شاگردان و مدیر و در سازمان با رئیس و کارمند و در جامعه با کارآفرین و کارگر و در فضای سیاسی در سیاست داخلی و خارجی و در اقتصاد و جرایم اقتصادی و دادگستری ها و قانون گذاری ها به گونه ای جریمه و مجازات کنیم که تنوع داشته باشد تا کرامت و حق انتخاب طرف مقابل نیز حفظ شود.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس۱۱: 01/02/1402 «اختصاص ۱۰٪ از درآمد به نیازمندان»
وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (ذاریات:۱۹) وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ*لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (معارج:۲۴ و ۲۵). قرآن کریم در آیات گوناگون بر انفاق تاکید کرده است. منظور از انفاق، تنها مسائل مالی نیست، بلکه هر گونه کمکی به نیازمندی در حٌکم انفاق است. انفاق افزون بر ابعاد اقتصادی و اجتماعی، نوعی سازوکار تربیتی برای تربیت فرد انفاق کننده است. چه بسا تأثیر این تربیت بیشتر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی آن باشد. در آیات بالا، قرآن کریم یک شاخص برای پرهیزگاران و نمازگذاران واقعی برشمرده است: اینان در اموالشان، حقی برای گدا و نیازمند در نظر گرفته اند. برخی معتقدند باید هر فردی چند حساب داشته باشد و هر حسابی را برای مورد خاصی در نظر بگیرد. یکی از این حساب ها، حساب کمک به نیازمندان است. در این میان، فرد متقی کسی است که در یک حساب جداگانه، ۱۰٪ از درآمدش را برای کمک به گدا و نیازمندان اختصاص می دهد. البته روشن است که باید حساب نیازمندنما از نیازمند واقعی را جدا کرد. یا خود فرد این تحقیق را انجام داده است و نیازمند واقعی را شناسایی کرده است و به او کمک می کند و یا به سازمانی که این بررسی را کرده است، اطمینان می کند و از طریق آن سازمان، ماهانه این انفاق را انجام می دهد. به نظر بنده به دلایل گوناگون کمیته امداد امام خمینی که متکفل این امور است بر هر خیریه و مجموعه ای برتری دارد. آدرس اینترنتی آن در زیر آمده است:
https://ekram.emdad.ir
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 12: 1402/02/06 «نقش من در عدالت؟»
... اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ... (مائده:8) عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است. در این آیه، خداوند سه بار دستور به عدالت داده است. اگر عدالت را به «دادن حقوق افراد بر اساس شایستگی ها » تعریف کنیم، دست کم سه ضلع برای بی عدالتی متصور می شود: فردی که حقی دارد و از آن محروم شده است، فردی که حقی ندارد و با پایمالی حقوق دیگران و ستم و ظلم به آنان، آن را به دست آورده است و فرد یا گروهی که زمینه این بی عدالتی و تغییر حق را از مستحق به ظالم فراهم کرده اند. به نظر شما در این بی عدالتی، سهم چه کسی بیشتر است: محروم، ظالم یا واسطه. شاید بتوان گفت محروم بیشترین سهم را دارد. چرا؟ زیرا در انتخاب واسطه، به عدالت رفتار نکرده است. این بی عدالتی زمینه را برای بی عدالتی بعدی فراهم ساخته است. در حقیقت، اگر بی عدالتی در سطح جامعه وجود دارد، بخش قابل توجهی از آن به شخص محروم از عدالت برمی گردد. اساسا شخص محروم خود به دست خود زمینه را برای این بی عدالتی میسر ساخته است. هنگامی که انتخاباتی شکل می گیرد، انتخابش بر محور عدالت نیست؛ در صورتی که قرآن کریم می فرماید در همه جا باید عدالت داشته باشید حتی در انتخاب فرد. چرا برخی از مردم در انتخاب رئیس جمهور، تقلیدی عمل می کنند و عدالت را رعایت نمی کنند؟ چرا برخی در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا شوراهای شهر یا هر انتخاباتی، ناعادلانه، به فرد یا افراد یا لیستی رای می دهند؟ آیا قرآن کریم نگفته است در همه امور عدالت داشته باشید. هنگامی که شخصی که شایستگی مقامی را ندارد، انتخاب آن، خود نوعی بی عدالتی است. یعنی فرد رای دهنده به اوحقی می دهد که شایستگی آن را ندارد و از همین جاست که بنای بی عدالتی در شهر و کشور چیده می شود. بعد، چند روز بعد، همین فردِ محروم شده ادعا می کند که چرا در فلان مورد یا بهمان قضیه، فلانی یا فلان گروه جانب عدالت را رعایت نمی کنند؟ عزیز برادر، خود کرده را تدبیر نیست. اگر نیک بنگرید بخش قابل توجهی از این بی عدالتی را خود جناب عالی رقم زده اید که بدون تحقیق و تفحص اقدام به انتخاب فرد یا افرادی کرده اید که خود واسطه شده اند و الان به راحتی حق شما را می گیرند و به دیگری که مستحق نیست می دهند. آیا غیر از این است؟ قرآن می فرماید در همه امور عدالت بورزید و عدالت شما هوشمندانه و خردورزانه باشد. این چنین عدالتی بی شک به تقوا نزدیکتر است نه آن گونه که خود نوعی بی عدالتی است. زین پس در انتخابات مواظب باشیم در میدان ظالم و ظالم پروری و ناشایسته گماری بازی نکنیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 13: 1402/03/08 «انعطاف یا عقب نشینی؟»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره:104). در این آیه خداوند به مسلمانان می گوید خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به جای استفاده از کلمه «راعنا» که در میان یهود معنای نامناسبی دارد، از کلمه «انظرنا» بهره بگیرید. پس روشن می شود هر واژه ای بار معنایی خاصی دارد. از این بالاتر هر واژه ای گفتمان ویژه خود را دارد. واژه ها برای خود ادبیات تولید می کنند و بر پایه آن ادبیات، جریان سازی، گفتمان سازی و نظریه سازی شکل می گیرد و فرهنگ جامعه ساخته می شود. پس واژه سازی ها در فرهنگ اسلامی بسیار مهم و حیاتی هستند، زیرا سنگ زیرین بنای فرهنگ اسلامی اند. تغییر واژه ها منجر به تغییر رویکردها، گفتمان ها و فرهنگ می شود. برای همین هم قرآن به این نکته توجه داده است. نگاهی مختصر نشان می دهد که ما واژه های انقلاب را تغییر دادیم و چوب آن را هم خوردیم. «کمیته انقلاب اسلامی» را به «نیروی انتظامی» تغییر دادیم. «جهاد سازندگی» شد «جهاد کشاورزی». «امام» شد «مقام معظم رهبری». «ریش سفید خانواده و محله» شد «شورای حل اختلاف». بعد واژه های مخرب هم وضع شد: «مهد کودک» به جای «دامن پر مهر مادر»، «مدرسه غیر انتفاعی» اما کاملا انتفاعی، «فوق برنامه» به جای «تربیت و پرورش»، و واژه های دیگری مانند: فارغ التحصیل، که نگاه جامعه به علم آموزی را تغییر می دهد. اما این قصه سر دراز دارد و گونه های متنوع. امروز هم این روند نرم و زیرپوستی ادامه دارد. به راحتی «بی حجابی» می شود «خلاف» و نه «جرم». این در حالی است که تبدیل یک واژه ساده مانند «جرم» به «خلاف»، کل گفتمان جامعه را نسبت به بی حجابی تغییر می دهد. تغییر گفتمان یعنی عقب نشینی از عناصر بیّن و روشن و اصلی دین. این با انعطاف در دین کاملا متفاوت است. نباید مسئولین از گفتمان اسلام و انقلاب حتی یک گام عقب نشینی کنند. به جای عقب نشینی باید منعطف بود. انعطاف یعنی در عین پایبندی به اصول و مبانی، از تساهل و تسامح در کنار تغافل استفاده شود. اگر این روند ادامه یابد. چند روز دیگر «بی حجابی» جای «برهنگی» می نشیند و ... .
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس ۱۴: ۱۴۰۲/۰۴/۰۴ «سگ گردانی، پایمالی حقوق شهروندان»
وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ (کهف:۱۸). در این آیه خداوند از سگ اصحاب کهف یاد کرده که دو دستش را بر در غار دراز کرده بود. البته آیات دیگری هم در مورد سگ و سگ شکاری در قرآن آمده است، اما آنچه در این جا محل بحث است، مساله ای به نام سگ گردانی در شهر است. درست است که قرآن کریم در این آیه از سگ یاد کرده و آن را به نوعی نگهبان اصحاب کهف برشمرده است، اما مساله سگ به همین جا ختم نمی شود. سگ نگهبان و سگ گله و سگ شکاری فوایدی دارند و احکام خاص خود را دارند. اما سگ هایی که امروزه در گوشه و کنار شهر با اندازه های گوناگون در حد گربه تا نزدیک به خرس می بینیم، از داستان غمباری حکایت دارد که بررسی آن به روانشناسان و جامعه شناسان و متخصصان رسانه برمی گردد. بنده در این جا می خواهم از نگاه قرآن کریم به این مساله بنگرم. قرآن کریم در آیات متعددی نسبت به عدالت ورزی و دوری از ستم و ظلم تذکر داده و خداوند فرموده است که ستمکاران را دوست ندارد. عدالت یعنی هر صاحب حقی به حقش برسد و در برابر آن ستم و ظلم، یعنی صاحب حقی از حقش محروم شود. حال سوال بنده از سگ بازان و سگ گردانان در شهر این است که آیا آوردن سگ در محل زندگی و محله یا درون پارک ها و معابر و فروشگاه ها و یا فضای کوه ها و تپه های درون شهر موجب پایمالی حقوق شهروندان نمی شود؟ آیا ندیده اید که سگ های رام شده و اهلی نیز به انسان ها و به ویژه کودکان حمله می کنند؟ آیا سگ های شما تا به حال موجب ترساندن دیگران نشده اند؟ آیا همسایه های شما از صدای بی وقت سگان شما آزار و آسیب نمی بینند؟ آیا والدین به فرزندان خود اجازه می دهند که در محل رفت و آمد سگ های شما بازی کنند؟ آیا این سگ گردانی شما کودکان را از حق بازی خود محروم نمی سازد؟ ایا سگ های تربیت شده شما، فضولات بیماری زای خود را در محیط زیست شهروندان رها نمی کنند؟ آیا سگ گردانی به افزایش بیماری های میان سگ و انسان کمک نمی کند؟ و ده ها سوال دیگر که ارتباط مستقیمی با ضایع کردن حقوق شهروندی دارد. دوستانی که سگ دارند و با سگ گردانی در فضای شهری رفت و آمد می کنند، بدانند که بخش قابل توجهی از حقوق همسایگان و شهروندان را زیر پا می گذارند و این دقیقا همان چیزی است که خداوند به تک تک انسان ها دستور داده است که در همه امورات خود، عدالت را پیشه سازند. اینان در حقیقت به دیگران ظلم می کنند. آیا این فرهنگ سگ پروری و سگ گردانی در معابر عمومی، ظلم آشکار نیست؟ پیشنهاد می کنم خود این عزیزان به این مساله بیندیشند و اگر توانستند به سوالات بالا پاسخ دهند که به سگ گردانی خود ادامه دهند، اما اگر نتوانستند میان مساله حقوق شهروندی با سگ گردانی جمع کنند، خود نسبت به دوری از سگ و سگ گردانی در معابر شهری اقدام کنند. باشد که فرهنگ عدالت ورزی و عدالت گستری در همه رفتار، کردار، گفتار، نوشتار و افکار ما بیش از پیش گسترش یابد و آگاهانه زیستن و عادلانه زیستن را با یکدیگر تجربه کنیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 15: 1402/12/22 «دشنام به هر کسی از اخلاق قرآنی به دور است»
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ... ﴿۱۰۸﴾ (انعام: 108): و بت پرستان را دشنام مدهيد كه آنان از روى دشمنى [و] به نادانى خدا را دشنام خواهند داد ... . برخی از افراد برای دفاع از انقلاب و نظام و اسلام در شبکه های مجازی به مخالفین حرف های نامناسب می زنند و در برخی موارد هم جنبه فحش و ناسزا به خود می گیرد. هنگامی که به این عزیزان تذکر داده می شود که نباید به کسی دشنام دهند، آنان بر آشفته می شوند و حق به جانب گرفته و دلیل ناسزاگویی خود را، هتاکی و فحش مخالفین اعلام می کنند. آیا اگر کسی به نظام و اسلام وانقلاب و مدافعان انقلاب ناسزا بگوید، دلیل می شود که ما هم به او فحش و دشنام بدهیم؟ در منطق قرآن کریم که منطبق بر منطق فطرت وعقل است، دشنام دادن به شخصی حتی کفار و بت پرستان ممنوع است. یکی از دلایل آن این است که آنان در برابر این عمل، مقابله به مثل می کنند و به حضرت حق دشنام می دهند. قرآن کریم در این آیه به چند نکته باریک تر از مو اشاره کرده است. نخست این که دشنام در هر صورت و هر زمان و هر مکان و هر شخص و گروهی و در هر شرایطی ممنوع است. دوم این که اثر دشنام، تولید دشنام و ناسزای دیگر است که این خود به بی اخلاقی در جامعه دامن می زند. به دیگر سخن، ناسزاگویی، محرکی است برای تولید ناسزا و این چرخه اگر خدای ناکرده در جامعه به فرهنگ تبدیل شود، آن گاه هزاران فساد دیگر را با خود خواهد آورد که بی احترامی و هتک آبرو و نزاع و خشونت و پرده دری و دروغ و خودبینی و ... از مهم ترین آفات آن است. نکته دیگر، در صورتی که فردی دشنام دهد، اکر ما هم در مقابل به آن فرد دشنام دهیم، رتبه خودمان را در حد رتبه پایین آن فرد تنزل داده ایم. نکته بعدی، این که اگر ما به آن فرد دشنام ندهیم و بر اساس روایت عنوان بصری بگوییم اگر تو ده ناسزا به من بگویی، اما از من حتی یک ناسزا نخواهید شنید؛ این خود موجی در برابر بی اخلاقی در جامعه خواهد بود و دقیقا عکس حرف فحاش عمل خواهد کرد و حتی باعث می شود او در درون خود بیندیشد که این فرد مخالف من، چه آدم با اخلاقی است که در برابر این همه دشنام من، حتی یک حرف ناسزا نمی زند و همین اخلاق قرآنی، زمینه را برای جذب مخالفین فراهم می سازد. در صورتی که اگر بر مبنای قرآن کریم عمل نکنیم، روز به روز بر تعداد مخالفین خواهیم افزود. رعایت همین نکته، موفقیت هایی را برای جبهه حق فراهم خواهد کرد که در یک بازه کوتاه می تواند بخش قابل توجهی از مخالفین نظام را به موافقین نظام و انقلاب و اسلام تبدیل کند. زیرا جذب انسان ها بر اساس فطرت سریع تر و ماندگارتر است. بنابراین، بر اساس آموزه های قرآنی در هیچ سخن و نوشته ای به دیگران فحش و ناسزا نگوییم تا خداوند به همه ما رحم کند و برکات خودش را نصیب همه ما بفرماید.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس16: 1402/12/23 «من مصلحم و تو مفسد؟ ... یا برعکس ... »
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (بقره: 11): و چون آنان را گویند که فساد در زمین نکنید، گویند: تنها ما کار به صلاح کنیم.. قرآن کریم خطاب به کافران می گوید: آنها فکر می کنند که کارهایشان طوری است که به اصلاح جامعه ختم می شود؛ اما در حقیقت، دارند فساد می کنند. امروز در جامعه ما هم، هر کسی با هر فکر و عقیده ای، خود را مصلح می خواند و دیگری را مفسد. یکی می گوید این کار خود فسادانگیز است و یکی می گوید اگر این کار انجام نشود، خود زمینه را برای فساد فراهم می کند. یکی می گوید فلانی فاسد است و دیگری می گوید خود این فردی که دارد فلانی را فاسد می خواند، خودش فاسد است. یکی فلان عمل خود را خدمت به انقلاب و اسلام می داند و دیگری دقیقا بر خلاف نظر آن فرد، عمل آن فرد را بر ضد نظام و انقلاب بر می شمارد. حتی این مسئله به مسئولین و مدیران ارشد نیز کشیده شده است. برخی از آن طرف آب، می نالند که فلانی، در ابتدا مصلح بود؛ اما امروز فاسد است. در این آشوب بازار، حق با چه کسی است و باطل چه کسی است؟ مصلح چه خصوصیاتی دارد و مفسد چه ویژگی هایی دارد؟ قران کریم، چند شاخص داده است تا مرز مصلح و فاسد را مشخص سازد و راه را برای ما باز کند. شاخص های مفسد عبارت است از: 1. ایمان دارند، اما ایمان شان زبانی و لقلقه زبان شان است و به قلب و عمل شان رسوخ نکرده است. در حقیقت به خدا و قیامت ایمان ندارند. 2. کار اصلی شان، گول زدن خدا و مومنان است. یعنی با فیلم بازی کردن، می خواهند کار خودشان را راه بیندازند. 3. آدمهای کم عقلی هستند. عقل شان عمق ندارد. 4. قلب های شان مریض است و روز به روز بر این مرض افزوده می شود. 5. دیگران را که به خداوند ایمان دارند، احمق فرض می کنند و خودشان را عاقل می دانند، در حالی که بی شعورند و عمق این نکات را درک نمی کنند. 6. در میان مومنان، می گویند ما مومن هستیم و در میان منافقان، می گویند ما با شما هستیم. مومنان را دست می اندازند. دو زیست و منافقند و ظاهر و باطن شان با هم یکی نیست. 7. گمراهی را خریده اند و هدایت را از دست داده اند. 8. کر و لال و کورند. یعنی از دستگاه های کسب معرفت و آگاهی خود، بهره نمی برند. بر اساس این شاخص ها می توان تا حد اطمینان آوری به مرز حق و باطل و مصلح و مفسد نزدیک شد و مصلح را از مفسد بازشناخت.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 17: 1402/12/25 «داوری بدون دانش: طلبه، درمانگاه، بی حجابی»
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (اسراء:17) : و (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند. چندی پیش اتفاقی در یک درمانگاه افتاد و هر کسی از ظن خود شد یار آن اتفاق. یکی فرد الف را محکوم کرد و یکی فرد ب و دیگری فرد ج و به همین نحو قضیه تا محکوم کردن مسئولین و سازمان ها و نهادها نیز کشیده شد. این نخستین بار نیست که در کشور تنها و تنها بر اساس یک فیلم کوتاه، انواع و اقسام احکام له یا علیه افراد صادر می شود. بدون این که قبل و بعد از آن بررسی شود و بدون آگاهی از اتفاقات افتاده و سخن های رد و بدل شده و نیز بدون دانش نسبت به احکام اسلامی و قوانین کشوری، هر کسی یک سخن و حکمی را منتشر می کند. قرآن کریم می فرماید اگر نسبت به قضیه ای دانش کافی ندارید و یا اطلاعات شما کامل نیست، چرا درباره آن اظهار نظر می کنید؟ آن را به اهلش بسپارید. بگذارید قضیه در یک دادگاه صالح بررسی شود و همه جوانب آن طرح گردد، بعد بر اساس آن دانش و آگاهی و اطلاعات، نظر خودتان را بفرمایید. تازه اگر شما وظیفه خود دانستید، اظهار نظر کنید. در غیر این صورت لازم نیست هر کسی نسبت به هر اتفاقی نظر بدهد و موضع خود را منتشر کند. چرا که وقتی شما از همه جوانب اطلاع نداشته باشید، نمی توانید بر اساس اطلاعات ناقص و غیر معتبر، حکم درستی ارائه کنید. در نتیجه هم خود را به چاه انداخته اید و هم دیگران را. این برای همه مردم است، اما اظهار نظر متخصصان و علما و حقوقدانان تنها با یک فیلم یک دقیقه ای، گناه نابخشودنی است. زیرا دیگران را به اشتباه می افکنند و از آن بدتر، شقاق میان مردم جامعه را رقم می زنند و به دو دستگی در جامعه دامن می زنند و وحدت جامعه اسلامی را به خطر می اندازند. آیا این گناه بزرگ تری نیست؟ آیا بهتر نیست بگذاریم از سوی یک سازمان معتبر، همه سویه های قضیه شفاف مطرح شود و بعد بر اساس آن گزارش جامع اظهار نظر کنیم، تازه اگر متخصص هستیم و وظیفه داریم جامعه را نسبت به مسائل پیرامونی آن آگاه سازیم. اما اگر فرد غیر متخصص هستیم که اصلا نباید اظهار نظر بکنیم. چون در جامعه اسلامی، آبرو افراد خط قرمز است. بیاییم از خداوند بخواهیم در این ماه مبارک، به ما توفیق دهد تا می توانیم نسبت به اتفاقات اطرافمان، اظهار نظر نکنیم، مگر آن که به ریز جزئیات آگاه باشیم و در دانش قضاوت و داوری و یا هر دانشی که بر اساس آن می خواهیم داوری کنیم، متخصص باشیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس18: 1402/01/04 «اختلاف افکنان، یاران دشمن»
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا (نساء:35) : و چنانچه بیم آن دارید که نزاع سخت بین آنها (زن و شوهر) پدید آید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید، که اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا میان ایشان موافقت و سازگاری برقرار کند، که خدا دانا و آگاه است. پیام اصلی آیه این است که اگر زن و شوهری با یکدیگر اختلاف داشتند، تلاش کنند اختلافات را در درون خانه و خانواده حل کنند. در گام بعدی اگر این اختلافات حل نشد، بلافاصله آن را در میان اقوام و خویشان علنی نکنند تا برخی مغرضان سوء استفاده کنند، بلکه یک ریش سفید از خانواده مرد و یک ریش سفید از خانواده زن، وظیفه دارند این اختلاف را اصلاح کنند. این پیام آیه می تواند از زن و شوهر به کل خانواده و در گام بعدی به یک سازمان یا مجموعه و در گام بعدی به یک نهاد و در گام بعدی به یک جامعه و حتی امت اسلامی تسری پیدا کند. یعنی اگر در سازمانی، اختلافی شد، نخست در درون همان سازمان این اختلاف حل شود، اگر نشد، دو طرف اختلاف از دو مشاور و صاحب نظر استفاده کنند تا مسئله در درون سازمان حل شود. معنا ندارد در جامعه اسلامی، رسانه ها و شبکه ها به هر دلیلی به دنبال رصد و برجسته سازیِ اختلافات دیگران باشند! قطعا رسانه هایی که از اختلاف پراکنی سود می برند و حیات خویش را در این راه می بینند، رسانه قرآنی نیستند. معنا ندارد در جامعه اسلامی، دو نماینده یا دو گروه از نمایندگان در بیرون فضای مجلس شورای اسلامی، علیه یکدیگر جار و جنجال راه بیندازند! در درون مجلس شورای اسلامی، اختلافات خود را حل کنند و فضای جامعه را ملتهب نسازند. معنا ندارد در درون یک سازمان اسلامی، اختلافاتی باشد و به بیرون سازمان درز پیدا کند. این اختلافات به دو قطبی سازی جامعه منتهی می¬شود. نباید اختلافات از هر سطحی به سطح بالاتر راه پیدا کنند. زیرا انتشار اختلاف، خود اختلاف افزاست و به هر مقداری که دامنه اختلاف انتشار پیدا کند، ضریب برگشت و اصلاح آنان نیز کاهش پیدا می کند. تا جایی که اختلاف کوچکی که به راحتی قابل حل بوده است به اختلاف بزرگی تبدیل می شود که نه تنها دیگر قابل حل نخواهد بود؛ بلکه دامنه اختلاف را از زن و شوهر به خانواده ها و از خانواده ها به گروه ها و از گروه ها به همه جامعه تسری می دهد. مانند سنگی که در درون آب بیفتد، موج های با گستره بیشتر یکی پس از دیگری ایجاد می کند تا حدی که همه سطح آب را در بربگیرد. از این رو، اختلاف زایی چه از دشمن آگاه و چه از دوست ناآگاه، هر دو افتادن در دام بزرگ شیطان است و به شدت باید از آن برحذر بود. از این رو، بر همگان است که به اختلاف دامن نزند و یکدیگر را نسبت به گناه بزرگ اختلاف افکنی و اختلاف پراکنی برحذر دارند که این دام، از جمله برنده ترین سلاح های شیطان برای نابود سازی جامعه مسلمانان است. امید که خداوند نیز رحمت خویش را بر آنان بیفزاید و آنان را ثابت قدم بدارد.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 19: 1403/01/07 «غذای جسم، غذای روح»
... فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ... (کهف:19): ... و باید بنگرد که کدامشان طعام پاکیزهتر و حلالتر دارند تا از آن روزیی برایتان فراهم آرد... . این آیه مربوط به قصه اصحاب کهف است. بعد از این که از خواب بیدار شدند، گفتند که یک نفر برود و بررسی کند که چه غذایی پاکیزه است و از آن بگیرد و بیاورد. قرآن کریم در ضمن گزارش قصه اصحاب کهف، نکات تربیتی خویش را به خواننده منتقل می کند. انسان باید نسبت به غذایی که می خورد، حساس باشد. غذا حلال، سالم، طیب، مفید، به اندازه، مناسب طبع، بهداشتی و ... باشد. آیا غذاهایی که در طول روز می خوریم، این گونه اند؟ قرآن کریم واژه «ازکی» را به کار برده تا بر پاکیزگی غذا تأکید کند. چرا؟ چون غذایی که وارد بدن انسان می شود، آثاری دارد. از جمله این که میان غذای جسم و روان انسان رابطه برقرار است. برخی از غذاها، موجبات پلیدی روان و روح انسان اند و بعضی غذاها به انسان آرامش و انرژی مثبت می دهند. انسان باید به ورودی هایش توجه داشته باشد، زیرا این ورودی ها در نهایت به خروجی ها منجر می شود. از این رو، دقت در نوع تغذیه و انتخاب غذا بسیار مهم است. بر این اساس، آیا ما مجازیم از غذاهایی بخوریم که به روان و روح ما آسیب می رسانند؟ آیا ما اجازه داریم برای خود وخانواده خود از غذاهایی تهیه کنیم که مضر هستند؟ آیا ما می توانیم بر سر سفره مهمانی که شیعیان امیر المومنین علی بن ابی طالب سلام الله علیه بر سر آن سفره نشسته اند، غذایی یا نوشیدنی ای بگذاریم که برای بدن مهمانان مضر است؟ آیا ما باید هر چیزی که کودکانمان میخواهند و یقین داریم که برای آنها مضر است، برایشان بخریم؟ آیا می توانیم در سازمان و محل کار خود از فرهنگ غذایی قرآن کریم فاصله بگیریم؟ آیا حکمرانی اسلامی اجازه می دهد در جامعه اسلامی، بخشی از سرمایه بیت المال برای تولید، توزیع و مصرف غذاهایی استفاده شود که برای اعضای جامعه خطرناک است؟ آیا تبلیغات غذاهای مضر در جامعه اسلامی جایز است؟ بیاییم زین پس، هر روز با دقت بیشتری برای خود و خانواده خود، غذا تهیه کنیم، زیرا، تغذیه مناسب، نخستین پایه تربیت درست است.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس20: 1403/01/09 «عبور از خط عابر پیاده در قرآن کریم»
... وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران: 140): ... و خدا ستمکاران را دوست ندارد. شاید تعجب کنید که مگر قرآن کریم درباره عبور و مرور در دنیای معاصر هم نکته دارد. اما باید گفت، بله قرآن کریم درباره راهنمایی و رانندگی هم مطلب دارد، اما به صورت غیر مستقیم و اصطلاحاً مصداقی. با این توضیح که در قرآن کریم در آیات گوناگونی می فرماید: خداوند ظالمان را دوست ندارد. ظالم در تعبیر قرآنی چه کسی است؟ کسی که یا حق خداوند را پایمال کند یا حق دیگران را ضایع کند یا حق خودش را زیر پا بگذارد. در مورد نوع دوم، مصادیق بسیار است. به عنوان نمونه اگر کسی با سر و صدا در نیمه های شب، حق استراحت همسایه ها را رعایت نکند، به حق آنان ظلم کرده و در نوع خودش یک ظالم است، هر چند ظالمی که هنوز صفت ظلم در او ثابت و استوار نشده است. اما اگر این حق خوری ادامه پیدا کند و کم کم به صورتی شود که صفت و ویژگی ثابت فردی بشود، دیگر قطعا ظالم شده است و خداوند ظالمان را دوست ندارد. نمونه خیلی روشن آن این است که قانون وضع شده است برای عبور از خیابان از خط عابر پیاده استفاده کنیم. اما اگر کسی از خط عابر پیاده استفاده نکند و از وسط خیابان عبور کند، این فرد، چندین حق مسلم دیگران را پایمال کرده است و ظالم است. نخستین حق مربوط به راننده ای است که در حال عبور از خیابان است و مجبور است برای بی قانونی این فرد، از سرعت خود بکاهد. این نخستین طلم به این راننده است. بعد مجبور است ترمز بگیرد. این حق دوم است که باعث استهلاک ماشین این راننده شده است. بله در قیامت اعمال سر سوزنی نیز محاسبه می شود (وَمَن يَعمَلۡ مِثقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ: زلزال:8). سومین حقی که زیر پا نهاده، استرسی است که به این راننده وارد کرده است و روان او را حتی بسیار ناچیز به هم ریخته است. چهارمین حق، وقت و زمانی است که از این راننده به خاطر کاهش سرعت هدر داده است. پنجمین حق این که باعث شده است به خاطر همین کاهش سرعت از چراغ سبز بعدی بماند و باز وقتش پشت چراغ قرمز به هدر رود که عاملش این عابر پیاده بوده است. به همین نحو اگر حساب کنیم، می بینیم با این کار تنها چندین حق را از همین راننده از بین برده است. حال اگر چند راننده باشند، چطور؟ اگر، با این کار خود، اهمیت عبور از خط عابر پیاده را در چشم سایر شهروندان کاهش داده است، چطور؟ اگر این کار امروز این فرد که سنی از او گذشته، برای فرزندان خود یا حتی سایر کودکان مایه قانون شکنی شود و در آنان به اندازه خود نهادینه شود، چطور؟ اگر به تبع او، چند نفر دیگر که قصد داشتند از خط عابر پیاده عبور کنند، اما با او همراه شدند و از وسط خیابان عبور کردند، چطور؟ و ... . حال پرسش این است که اگر فردی از خط عابر پیاده استفاده نکرد، ظالم است؟ بر اساس قرآن کریم، ظالم است، اما ظالمی که در ابتدای راه ظلم است. اما اگر این حق خوری در او نهادینه شد و به یک رویه ثابت درآمد و در مصادیق دیگر نیز ادامه یافت، کم کم به یک ظالم حقیقی تبدیل خواهد شد. در نتیجه خداوند قطعا این فرد را دوست نخواهد داشت و اگر کسی را خداوند دوست نداشته باشد، بدبخت هر دو عالم است. نتیجه این که نگذاریم ظلم و ستم به دیگران و حتی به خود و خداوند در ما نهادینه شود و جلوی رشد آن را بگیریم و حتی در این ماه مبارک، سعی کنیم آن را متوقف کنیم و از زندگی مان حذف کنیم. تا خداوند ما را دوست داشته باشد.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس21: 1403/01/17 «هلاکت صهیونیست های قاتل»
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ : بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و اسراف را گذاشتند (مائده:32). در این آیه، خداوند خطاب به بنی اسرائیل می فرماید: اگر شما کسی را بدون دلیل بکشید، مانند آن است که همه مردم را کشته اید. بعد آنان را اسراف کاران زمین برمی شمارد. در آیه دیگری، خداوند به یکی از سنت های الهی خود اشاره می کند: ... وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ : و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم (انبیاء: 9). یعنی سنت الهی بر این است که ما خودمان اسراف کاران را از بین خواهیم برد. نتیجه این دو آیه این می شود که اگر کسی یا کسانی در قتل دیگران از حد بگذرانند و اسراف کنند، بر اساس سنت الهی توسط حضرت حق از بین خواهند رفت. نیز در آیه نخست، بنی اسرائیل را از اسراف کاران دانسته و در آیه دوم، هلاکت مسرفین را سنت الهی دانسته است. جمع این دو آیه می شود این که صهیونیست ها به خاطر اسراف در قتل، هلاک خواهند شد. چندی است که صهیونیست ها با کشتن نوزادان، کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان، میان سالان و کهن سالان غزه به شکل های گوناگون، به همه جهانیان ثابت کردند که خوی خون خواری، از ویژگی های ذاتی آنان است و از مصادیق بارز اسراف در کشتن هستند. از این رو، هلاکت آنان بی تردید قطعی است. و این نویدی برای جهان اسلام و فلسطینیان است که به زودی آزادی قدس شریف را به چشمان خویش خواهند دید و در این مسجد مقدس، نماز شکر را به جای خواهند آورد.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس 22: 1403/01/22 «اول گواهینامه ازدواج، بعد ازدواج»
وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (نساء:19) :و با همسران تان به نیکی و انصاف رفتار نمایید. خداوند در این آیه خطاب به مردان دستور داده است که با همسران شان به بهترین شکل ممکن رفتار کنند. متاسفانه آمار طلاق در کشور، روز به روز بیشتر می شود. طلاق، علل گوناگونی دارد. در این میان، عدم آشنایی زوجین با روان شناسی طرف مقابل، یکی از مهم ترین علل طلاق است. بر اساس این آیه، مردان باید با همسران شان بهترین رفتار را داشته باشند. طبیعی است که اول باید بدانند که همسرشان از چه رفتارهایی خوشش می آید و از چه رفتارهایی خوشش نمی آید؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چه چیزهایی را می پسندد؟ چه چیزهایی را نمی پسندد؟ چگونه باید با او سخن گفت؟ نیازهای جسمی و روانی او چیست؟ در ارتباط با خانواده همسر چه وظایف و مسئولیت هایی دارد؟ وظایف مرد در خانه نسبت به همسرش چیست؟ در مسائل جنسی چه وظایفی دارد؟ اغلب این آگاهی ها به روان شناسی زن برمی گردد که متاسفانه در نظام آموزشی، در دانشگاه ها، در حوزه ها، در رسانه و فضای مجازی، توسط والدین، در مسجد و ... ، آموزش داده نمی شود. به دیگر سخن، پیش از ازدواج لازم است هم مردان و هم زنان، آموزش های لازم را بگذرانند و تا حدی با روان شناسی یکدیگر آشنا شوند و بعد از قبولی در آزمون ازدواج و دریافت گواهینامه ازدواج، اجازه پیدا کنند که ازدواج کنند. قرآن کریم در آیات گوناگون با عبارت «معروف»، به مردان تأکید کرده است که لازم است نسبت به شخصیت و خصوصیات زن آگاهی های لازم را کسب کنند تا در زندگی با یکدیگر، کمتر دچار مشکل بشوند. البته این نکته درباره مردان نیز صادق است؛ اما از آن جا که زنان عاطفی تر از مردان هستند، قرآن کریم به مردان بیشتر توصیه کرده است. در هر صورت بر هر مردی واجب است اطلاعات و مهارت های خود را در ارتباط با همسر خویش روز به روز افزایش دهد تا از این طریق بتواند کانون خانواده را گرم تر کند و بنا به دستور قرآن کریم، مودت و رحمت را در خانواده افزایش دهد تا واگرایی و طلاق عاطفی و طلاق فیزیکی رخ ندهد.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس23: 1403/01/27 «یهودیان ترسو، هم پیمانان مشرکین و منافقین»
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا ... (مائده:82) :به یقین از میان مردم، یهود و مشرکان را سرسخت ترین دشمن نسبت به مؤمنان خواهى یافت... . در این آیه خداوند جل جلاله به مؤمنان هشدار می دهد که دشمن اصلی شما، یهود و مشرکانی است که او راحمایت می کنند. در آیه دیگری می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ... (انفال:60) : و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید (مراد منافقانند که ظاهرا مسلم و باطنا کافر محضاند) و خدا بر آنها آگاه است... . در این آیه نیز دستور داده شده است که هر چه می توانید قدرت خود را بالا ببرید برای ترساندن دشمنان خداوند جل جلاله و نیز دشمنانی که شما آنها را نمی شناسید و خداوند جل جلاله آنها را می شناسد که منظور منافقان است. چون در چند آیه این صفت به منافقان نسبت داده شده است. الحمدلله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، درس خوبی به صهیونیسم داد؛ اما باید با همه قوا آماده باشیم که دشمنی آنها با مسلمانان پایان ناپذیر است. از یک سو باید مواظب هر گونه حمله از سوی صهیونیستها باشیم. این حمله می تواند نظامی باشد، می تواند فضای مجازی باشد، می تواند در حوزه سلامت، تغذیه، سایبری، آب و هوا، اقتصاد، سرمایه اجتماعی، آموزش، فناوری، هنر و ... باشد، نباید فقط به حمله نظامی فکر کنیم. دوم این که باید هشیار باشیم که شاید این حمله از سوی آنها به صورت مستقیم نباشد، چون آنان اغلب ترسو هستند و این حمله از سوی دوستان آنان باشد: مشرکین و منافقین. قرآن کریم هم بر دشمنی یهود تأکید دارد و هم بر دشمنی مشرکین و هم منافقین. به دیگرسخن، قرآن کریم هشدار می دهد دشمن شما از یک سو خود ذاتا چند سطحی است و از سوی دیگر با همکاری دوستانش می جنگد. با توجه به این که مسئولین نظامی ایران نسبت به هر گونه پاسخ متقابل هشدار داده اند، به احتمال قوی، اسرائیل خود مستقیما با ایران آن هم به شکل نظامی پاسخ نخواهد داد، بلکه این پاسخ متقابل را از طریق آمریکا و منافقین نسبت به ایران جاری و ساری خواهد کرد. از این رو، قرآن کریم نسبت به همه سویه های جنگ هم افقی و هم عمودی هشدارهای لازم را داده است، باشد که با تدبر در قرآن کریم، از این نکات حداکثر استفاده را داشته باشیم و با برنامه ریزی دقیق، حملات آنان را دفع کنیم.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran
درس24: 1403/02/20 «خداقوت یا خسته نباشید»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ... (احزاب، 70 و 71): ای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید تا خدا اعمال شما را (به لطف خود) اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد... . در این دو آیه که به هم پیوند خورده اند، خداوند می فرماید: ای مومنان با یکدیگر با قول سدید سخن بگویید تا خداوند اعمال شما را به عنوان عمل صالح بپذیرد و گناهان شما را ببخشد. چه زیباست این آیه!! اگر با دیگران به سخن حق و درست و پرمحتوا سخن بگوییم، دست کم دو آورده برایمان دارد: خداوند هم اعمال غیر صالح مان را به عنوان عمل صالح می پذیرد و هم گناهان مان را می بخشد. خوب بیاییم از امروز با سخن حق و درست با دیگران صحبت کنیم. مثلا به جای خسته نباشید، بگوییم خدا قوت. چرا؟ چون عبارت «خسته نباشید» قول سدید نیست و عبارت «خداقوت» قول سدید است. زیرا وقتی به کسی می گوییم خسته نباشید، با کلمه منفی شروع کرده ایم، کلمه خسته. اما وقتی به کسی می گوییم خدا قوت با کلمه مثبت شروع کرده ایم یعنی قوت. وقتی به کسی می گوییم خسته نباشید، منظورمان این است که الان خسته هستی و این بر خستگی او می افزاید، اما وقتی به کسی می گوییم خدا قوت، یعنی اگر خسته هم هستی، خداوند به تو قوت دهد و خستگی را از تو دور سازد. وقتی به کسی می گوییم خسته نباشید، محور عبارت، فردگرایی و انسان گرایی است، چون خطاب این عبارت، توست و شما هم خسته هستی. اما وقتی به کسی می گوییم خدا قوت، محور خدا و الله و توحید است. افزون بر این که خداوند منشا هر گونه تغییر در روحیه افراد است و اوست که می تواند فرد خسته را آرامش دهد و با قدرت خویش، او را پرانگیزه سازد. وقتی می گوییم خسته نباشید، از فعل منفی «نباشید» استفاده می کنیم و به صورت ناخودآگاه به طرف مقابل می گوییم که خودت را باید طوری بگیری که خستگیت را نشان ندهد و هر کار هم بکنی، باز خستگی در تن و جان تو ماندگار خواهد بود. اما عبارت خدا قوت این گونه نیست هم از قوت مثبت استفاده کرده ایم و هم فعل «بدهد» در تقدیر است. در حقیقت خدا قوت این گونه بوده است: خدا قوت دهد. پس سراسر عبارت مثبت در مثبت است، بر خلاف آن عبارت دیگر که سراسر منفی در منفی است. بیاییم زین پس در گفت و گوهای ساده بر مبنای قرآن کریم با یکدیگر گفت و گو کنیم و قول سدید را در جامعه افزایش دهیم تا اعمال جامعه همه سراسر صالح شود و گناهان از جامعه رخت بربندد. خدا قوت.
به کانال تفسیر کاربردی قرآن کریم بپیوندید
https://eitaa.com/tafsirkarbordiquran