به یاری خدای متعال، نکاتی تفسیری از قرآن و معارف روایی، در این کانال جهت نقد و نظر به استحضار دوستان میرسد...
از نقد و نظر دوستان به شدت استقبال و استفاده می نماییم.
🔸 «بسم الله»
🔹مقدمه1: حروف اثر حقیقی در عالم دارند، اسم حقیقتی عینی و اثرگذار در عالم است...
🔹مقدمه2: همه اعمال و حرکات دو جهت دارند، جهت الهی (حق) و غیر الهی(طاغوت و باطل)
🔹بسم الله، یعنی با اسم خدای متعال جهت خود را مشخص و آغاز میکنم، در واقع جهت گیری پس از مرحله قلب، در لسان بواسطه بیان جلوه گر شده و تعین می یابد و اثر حقیقی و خارجی خود را نمایان می سازد. (کما اینکه بدون نام خدا ممکن است آثار عمل مطلوب نباشد...)
روایت عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ب26، ح19 و معانی الأخبار، ص3 نیز به نوعی مؤید جهت گیری بنده در عبادت است، در معنای بسم الله گفته اند خود را به داغ و علامتی از علامت های خدا داغ می زنم و آن داغ عبادت است (داغ: علامت، اعلام جهت گیری)
🔹به نظر می رسد در معنای عرفی به هر کلمه (لفظی) که دلالت بر مسمّایی می کند اسم می گویند لکن در مورد خدای متعال، «اسم» که منتسب به او میشود حکایت از حقیقتی عینی دارد که با لفظ دلالت کننده بر مسما متفاوت است بکله حقیقتی در عالم است که می توان به آن تمسک جست و هر امری را با آن آغاز نمود و آثار خارجی آن را ایفاء نمود و اگر غیر از این باشد بجای «بسم الله» ، «بالله» کافی بود!
@tafsirolbasaer
🔸تفسیری بر مراتب «هدایت» در قرآن با توجه به نقش «سبیل» و «صراط» و «منذر» و «هادی»
🔹«عبودیت» خدای متعال بدون پذیرش «ولایت» کامل نمیشود و اساساً «هدایت» زمانی محقق میشود که انسان در صراط «ولایت» قرار گیرد (أنتم الصراط الأقوم).
برای رسیدن به صراط مستقیم (صراط علی مستقیم) که خداوند نیز بر این صراط است (إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیم)، باید از سبل گذشت، در واقع هدایت از ورود به سبیل شروع میشود تا به صراط برسد،
برای ورود به سبیل و جرگه مؤمنین، ایمان به خدا و رسولش و ایمان به کلماتش و تبعیت از او کافیست البته تا به صراط نرسد هدایت قطعی نیست. (إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ) در واقع انسان با ورود به سبیل وارد جرگه ایمان شده است و خداوند مؤمنین را به سوی صراط دعوت می کند (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم؛ و من یؤمن بالله یهد قلبه) اما تا به صراط نرسد هدایت کامل نشده است، پس ممکن است هدایت واقع شود لکن به نتیجه نرسد (وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى) ؛
در آیه 158 سوره الأعراف می فرماید:«...فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» کلمه «لعل» بخاطر این آمده است که اگر در راه رسیدن به صراط وارد سبل هدایت (ایمان بالله و رسوله) شدید «ممکن است» به هدایت برسید اما وقتی داخل صراط (ولایت، صراط علی) شدید هدایت قطعی است چرا که انسان وارد حصن امنی شده است (وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي) و کسی که وارد این حصن امن شود سعید است و (مطابق با روایات) هرگز شقی نخواهد شد!
کسی که در صراط قرار گرفته است، هدایت در مورد او تحقق یافته البته همه مؤمنین در حال تکامل هستند و هدایت مراتبی دارد که بر مرتبه ایشان افزوده می گردد وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُديً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ (محمد/17)
🔹در آیه 54 سوره نور «قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُُ» که به ظاهر هدایت با اطاعت خدا و رسولش قطعی آمده است لکن در روایت آمده که قوله تعالى: وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا أي: و إن تطيعوا علياً عليه السلام تهتدوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِين هكذا نزلت». «بلاغ مبین» در این آیه نیز قرینه بر جریان غدیر و ولایت امیرالمؤمنین دارد.
بنابراین هدایت همان ورود به صراط مستقیم است که خداوند هدایت هرکس را بخواهد او را وارد صراط مستقیم می کند:
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ َ(125)وَ هَاذَا صرَِاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الاَْيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ(126/انعام)
🔹همچنین در آیه 16 سوره مائده سرانجام ورود به «سبیل» را هدایت به «صراط مستقیم» برشمرده است :
يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ
🔹بنابراین، ورود به صراط که منتسب به ولایت اهل بیت است، شرط تحقق کامل هدایت است، در واقع ایصال الی المطلوب و ورود به حصن أمن، با تمسک به اهل بیت علیهم السلام واقع میشود و شأن نبی و رسولش، تنها معرفی طریق سبل است :
«فَالإِمَامُ هَادٍ یَهدِی بِأَمرٍ مَلَکُوتِیٍّ یُصَاحِبُهُ، فَالإِمَامَةُ بِحَسَبِ البَاطِنِ نَحوَ ولاَیَةٌ لِلنَّاسَ فِی أَعمَالَهُم، وَ هِدَایَتِهَا إِیصَالِهَا إِیَاهِم إِلَى المَطلُوبِ بِأَمرِ اللهِ دُونَ مُجَرَّدٍ إِرَائَةِ الطَّرِیقَ الَّذِی هُوَ شَأنُ النَّبِیِّ وَ الرَّسُولِ وَ کُلُّ مُؤمِنٍ یَهدِیُّ إِلَى اللهِ سُبحَانَهُ بِالنُّصحِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ» (طباطبائی، 1417ق.، ج 1: 272).
🔹به تعبیر دیگری می توان گفت که انسان بواسطه «انذار» وارد سبل میشود که شأن نبی و رسل است، و بواسطه هدایت امام، وارد صراط میشود که شأن امام است :
«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد/7)؛ در تفسیر «منذر» و «هاد» در روایتی آمده است: عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ (ع) إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِ قَوْمٍ هادٍ، فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ الْهَادِی ...
@tafsirolbasaer