«بادبادک»
خدا جان!
بادبادک توایم؛
حواست باشد
در تندبادهای سخت
نخ مان را رها نکنی.
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از کانال شخصی من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نورباران»
(در هوای انتظار)
طلوع چشم هایت کاش
شب مان را
نورباران کند!
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«کلاغه کجاس؟»
باز داره بارون میاد
بارون دونه دونه
گنجشکه رو درخته
کلاغه کجاس؟ تو لونه
آهای آهای کلاغه
گنجشکه خیس آبه
دعا بکن که زودی
خورشید خانوم بتابه.
#شعر_کودک
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
هدایت شده از کانال شخصی من
«کوتاه نوشت»
به گمانم آزادی، کور به دنیا می آید، کر زندگی می کند و لال از دنیا می رود!
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«آیه ای از کتاب الهی»
چهره ای روشن و دلربا داشت
مثل دریای آرام، آبی
مثل لبخند یک گل، شکوفا
مثل روزی خوش و آفتابی
بر تنش جبه ای بود از پشم
فرش و سجاده اش بوریا بود
در شب خلوتش با خداوند
خانه اش باغ سبز دعا بود
بر لبش غنچه غنچه تبسم
با همه مهربان و صمیمی
عطر او می وزد باز انگار
در دل کوچه های قدیمی
پیشوای بزرگ دل و دین
او امام دهم، «هادی» ماست
آیه ای از کتاب الهی
پرچم سرخ آزادی ماست
جز خداوند دانا که دانست
حرف دل، وزن اندوه او را
کاش می شد که روزی بخوانیم
سطری از راز بشکوه او را.
#شعر_نوجوان
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
"غدیر"
...ناگهان در آن هوای داغ
بوی بالی در فضا پیچید
کاروان حاجیان می رفت
در دل مردی صدا پیچید
یک فرشته با زبان وحی
گفتنی ها را به جانش ریخت
راز پنهان ولایت را
مثل شعری بر زبانش ریخت
آن فرشته رفت، اما مرد
دید إحساس خوشی دارد
لحظه ای حس کرد باران است
روی خاک تشنه می بارد
راهیان را گفت باز آیند
رفتگان را گفت برگردند
تا که در چشم غدیر خم
با علی (ع) آیینه تر گردند
...تا رسول حق به لب آورد
جمله "من کنت مولا" را
دیده ها سوی علی چرخید
جلوه ای بود آن تماشا را
...حاجیان در آن هوای داغ
دل به پیمان ولی دادند
یک به یک آغوش وا کردند
دست بیعت با علی (ع) دادند.
#تقی_متقی
@taghimottaghi40
«مجال تنگ»
این مجال تنگ
همه را جان به لب کرده است؛
زندگی را می گویم.
#تقی_متقی
@taghimottaghi40